دو تصویر در قاب هپکو
 

 

 

 

هیمن خاکی

 

اپیزود یک

روز سه‌شنبه بیست و ششم  شهریور جمعی از کارگران آذرآب به نمایندگی از دیگر کارگران این شرکت برای ابراز همبستگی و همراهی با کارگران هپکو به این شرکت رفته و با نصب بنر و سر دادن شعار، همراهی خود را با کارگران هپکو اعلام کردند. اعلام هبستگی و اتحاد سایر بخش های کارگری و حتی سایر اقشار دیگر امروز جزئی جدایی ناپذیر از اعتراضات کارگریست. بعد از اعتراضات دیماه و اعلام هبستگی کارگران هفت تپه و فولاد و متعاقبا اعلام هبستگی وسیع معلمان و دانشجویان، این همبستگی مهر خودش را به اعتراضات کارگری در دوره اخیر زده است. برخلاف قبل از دی ماه که کمتر شاهد این اتحاد و هم بستگی بودیم امروز شاهد ظهور طبقه کارگری هستیم که نه فقط به عنوان کارگر هفت تپه، فولاد و یا هپکو بلکه به عنوان بخشی از طبقه کارگر در سراسر ایران خواست و مطالبات و پرچم اتحاد و هبستگی را علم کرده است. این پیشروی به یکی ازحلقه های اصلی در مبارزه طبقه کارگر علیه نظام سرمایه داری بدل شده است. این موج از اتحاد و هبستگی تمام لایه های بورژوازی چه در اپوزسیون و چه پوزسیون وحتی خود رژیم را به هراس واداشته است. از این رو ما شاهد هستیم که جمهوری اسلامی با اعمال سرکوب و ایجاد تفرقه در درون طبقه کارگر سعی در به شکست کشاندن این همبستگی و اتحاد دارد. جنبش کارگری در ایران وجهان دستاوردها و تجارب عظیمی دارد. باید در این دوره سعی کرد که این میزان از اتحاد و هبستگی را ارتقا داد و آن را در سطح سراسری تعمیم داد. ایجاد مجامع عمومی و برپایی شوراهای کارگری در شرایط امروز تنها آلترناتیوی است که می توان با اتکا به آن این میزان از اتحاد و هبستگی را ارتقا داد و مبارزات طبقه کارگر علیه جمهوری اسلامی را به ثمر رساند. جنبش کارگری و مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی در یکی از مهم ترین مقاطع حیات خویش است. تعمیق این اتحاد و هبستگی امروز میتواند نقطه اتکای پیشروی های بعدی باشد. از این رو امروز به هر میزان که طبقه کارگر بتواند این اتحاد و هبستگی را به لایه های متفاوت جامعه تعمیم دهد گام موثری را در مسیر پیشروی برداشته است. کارگران، رهبران کارگری وحامیان کارگران باید امروز پرچم دار این اتحاد و هبستگی در سطح سراسری باشند. باید در مقابل تمامی توطئه های حاکمیت و هرجناح از بورژوازی پرچم این اتحاد و هبستگی را برافراشت  و از آن محافظت کرد. بدون شک در مسیر پرپیچ و خم این جدال هنوز کم و کاستی های زیادی وجود دارد که باید برآن فایق آمد. اما هم سرنوشتی و اتحاد و هبستگی‌ای که درون طبقه کارگر و جامعه ایران شاهد آن هستیم برگ زرینی از مبارزه کارگران علیه حاکمیت است.
 

اپیزود دوم

دو قطبی خصوصی و دولتی

با اوج گرفتن اعتراضات کارگری در هپکو و قبل تر در هفت تپه، شاهد بروز دو قطبی خصوصی و دولتی بودیم. بخشی از حاکمیت سعی دارد با ابراز اینکه مقصر اصلی درضعیت کنونی خصوصی سازی و سازمان خصوصی سازی است، سعی در به بیراهه کشاندن اعتراضات و خواست و مطالبات کارگران دارد. امروز کسانی که خودشان سالهاست عامل سرکوب و ارعاب هستند در قامت منتقدان خصوصی سازی ومدافعین طبقه کارگر سعی دارند که سیر فروپاشی و سرنگونی جمهوری اسلامی را با دو گانه خصوصی و دولتی به بیراهه بکشانند. آنها سعی دارند که بحران اقتصادی و سیاسی‌ای که دامان کل حاکمیت جمهوری اسلامی را گرفته و اعتراضاتی که از دیماه سال نود و شش علیه کل حاکمیت جمهوری اسلامی آغاز شد را با دوگانه خصوصی و دولتی به یکی از جناح ها تعمیم دهند وخود در قامت دوست داران طبقه کارگر دستان قوه قضاییه را برای مبارزه با ناکارآمدی و مقابله با رانت خواری به عنوان راه احل در مقابل طبقه کارگر قرار می دهند. همان قوه قضاییه‌‌ای که چهل سال است به عنوان ارگان اعمال سرکوب و زندان برای کارگران و حامیانشان انجام وظیفه می کند. سیر فروپاشی و سرنگونی جمهوری اسلامی را با دو گانه خصوصی و دولتی نمیتوان مهار کرد. کارگران و رهبران کارگری به روشنی می دانند که در  جدال علیه فقر و فلاکت و وضعیت کنونی نه خصوصی و نه دولتی راه حل خروج از بحران کنونی نیست. فریاد کارگران هفت تپه و پرچم حاکمیت شورایی خط بطلانی بر این دوگانه کاذب بود.  آنهایی که امروز خصوصی سازی را عامل وضعیت کنونی قلمداد می کنند و یا پروسه خصوصی سازی را در ایران "خصولتی" می خوانند وبرناکارآمدی نهاد های خصوصی سازی دست می گذارند، می خواهند کارگران  و جنبشش را  با دوگانه خصوصی و دولتی گرفتار دو قطب ارتجاعی کنند. و همچنین واگذاری کارخانه ها به دولت در چهارچوب جمهوری اسلامی را به عنوان راه حل تجویز می کنند. طبقه کارگر امروز این را به خوبی میداند که وضعیت کنونی حاصل چهل سال حاکمیت جمهوری اسلامیست. شعار "اصول گرا اصلاح طلب دیگه تموم ماجرا" خط بطلانی بود بر هر دو جناح حاکمیت. صدای پای سوسیالیسم و قد علم کردن این طبقه با آلترناتیو خود آن علتیست که تمامی جناح های بورژوازی را در ایران به هراس واداشته است. این را عاملین سرکوب و هردو جناح حاکم به روشنی میدانند. هردو جناح هیچ آلترناتیو روشنی برای خروج از وضعیت کنونی ندارند. نه خصوصی و نه دولتی بلکه حاکمیت شورایی تنها آلترناتیوی است که می تواند نوید آینده بهتری باشد.