خط قرمزهای جمهوری اسلامی!

 

 

 

 

مظفر محمدی 
 

محمد جعفر منتظری دادستان کل کشور گفته است:"بدحجابی خط قرمز جمهوری اسلامی است".

 جمهوری اسلامی چقدر خط قرمز دارد! رهبری خط  قرمز است. نظام خط قرمز است. مقدسات جمهوری اسلامی خط قرمز است. کمونیسم خط قرمز است. اعتصاب کارگر و اعتراض معلم خط قرمز است...

 زمانی فقط ولایت فقیه خط قرمز جمهوری اسلامی بود حالا که ولایت و رهبری از طرف  خودیهایشان لگد خورده است، دیگر جایی برای خرده خط و خطوط های رنگ باخته ی حاکمیت فاسد و جنایتکار و دشمن کارگر و دشمن زن باقی نمانده است.

 حکام بورژوایی ایران، قید اقتصاد و اداره مملکت را زده اند. قید جواب دادن به ابتدایی ترین نیازهای مردم را زده اند. تمام قوایشان را بکار گرفته اند تا شبانه روز پاسبانی کنند که مردم چکار می کنند، چه می گویند،  چه می خورند، چه می پوشند و... اکنون مقاومت در برابر تعرض زنان برای لغو حجاب اسلامی یکی از اولویتهای جمهوری اسلامی است.

 ببینید بورژوازی حاکم و جمهوری اسلامی شان به چه روزی افتاده اند:
 

•          گردانهای حشد شعبی را برای کشتن کولبران زحمتکش در مرزهای کردستان مستقر کرده اند. نفس کولبری مثل زباله گردی کودکان و گورخوابی فقرا برای هر بورژوایی که ادعای حاکمیت و اداره جامعه را دارد ننگ و لکه سیاهی بر پیشانی است. اما این جنایتکاران، حتی بجان کولبران هم رحم نمی کنند.

•          گردانهای منکرات  را برای توهین و بی حرمتی در شهرها و خیابان ها رها کرده اند. سگ های هاری که فقط کارشان گرفتن پاچه ی زنان و دختران این مملکت است. چه شغل کثیف و خجالت آوری!

•          بسیجیان بدبخت را به عکس گرفتن از دختران و زنان در منازل و ماشین ها و خیابان ها تشویق می کنند. "آتش به اختیار" اوج استیصال بورژوازی ورشکسته و آبرو باخته و آخرین سنگری است که در مقابل مردم گرفته است.
 

اما مدت زمان طولانی است که مساله حجاب اسلامی توسط زنان و دختران جوان بر سر چوبدستی ها و به تمسخر گرفته شده است. این آب ریخته قابل جمع آوری نیست. این شیشه شکسته ی حجاب اسلامی قابل ترمیم نیست. تاریخ به عقب بر نمی گردد.

 جنبش زنان امروز از مساله حجاب عبور کرده و به کم تر از برابری کامل زن و مرد رضایت نمی دهد. جنبش زنان اکنون بخشی از جنبش طبقه کارگر برای رهایی کامل زن است. خواست طبقه کارگر و همه ی زحمتکشان و ستمدیدگان بر پرچم آزادی و برابری نوشته شده است. آزادی، رفاه و امنیت حداقل مطالباتی است که بر پرچم مبارزات طبقاتی و اجتماعی اکثریت جامعه نقش بسته است.

 جنبش زنان از لیبرالیسم سرسپرده ی امریکا امثال عبادی ها و علینژادها عبور کرده و به سوسیالیسم طبقه کارگر نزدیکتر و پیوند خورده است. وقتی دانشجویان دختر و  پسر دانشگاه تهران گفتند " علینژاد، ارتجاعآخرین میخ  را بر تابوت ارتجاع بورژوایی اپوزیسیون نوکر بارگاه ترامپ و پمپئو، در عرصه مبارزه زنان، کوبیدند.

 جنبش زنان در ایران رهبران رادیکال و انقلابی خود را دارد. امروز هر کسی مدعی رهبری و مبارزه برای حقوق و آزادیهای زن است، باید به امثال سپیده قلیان ها، الاهیاری ها، پروین ها وعسل محمدی ها و... اقتدا کند. چرا که زنان و دختران جوان در ایران، به کم تر از برابری کامل زن و مرد رضایت نمی دهند.

جنبش نوین کمونیستی ایران، و حزب آن "حکمتیست - خط رسمی" قطب نمای سیاسی این جنبش است. جنبشی که رهایی زن را تنها در تحقق آزادی، برابری، حکومت کارگری ممکن و عملی می داند. کمونیسم ما و طبقه کارگر نوید بخش رهایی زن  از همه ی قید و بندهای تبعیض و ستم و نابرابری است. جنبش زنان برای برابری در ایران جنبشی به غایت قدرتمند است که لغو حجاب، فوری ترین خواست آن در پیشروی به سوی برابری کامل زن و مرد است.

 جنبش زنان و بویژه فعالین و رهبران جنبش ازادی و برابری زن و مرد  به تحکیم و گسترش اتحاد صفوف خود نیاز دارند. با نگاهی به جنبش زنان در افغانستان می بینیم که در مملکتی که طالبان و القاعده در آن جولان دارند و حکومتش دست کمی از آنها ندارد، زنان با ایجاد گروه های مقاومت در شهرها و خیابان ها، آزادی و حرمت انسانی شان را پاس می دارند و نگهبانی می کنند. یکی از فعالین ورهبران این جنبش می گوید: "الگوی مبارزه ما زنان و دختران جوان درایران است"! زنان و بویژه دختران جوان می توانند در مقابل بسیج لشکر وحوش ارشاد و منکرات در شهرها، گروه های مقاومت و مقابله با آن را سازمان دهند. درمقابل دست درازی و اهانت چماق به دستان رژیم و جاسوسان و آتش به اختیاران مفلوک و در مقابل مردسالاری کثیف اسلامی یک تعرض انقلابی سازمان دهنددست منکرات و حراست و دخالتگران ضد آزادی و برابری زن را از دانشگاه ها کوتاه و دانشگاه ها را از حضور این مزدوران  فاسد پاک کنند. محلات را در مقابل وجود و حضور جاسوسان و دخالتگران مخل آسایش و امنیت و آزادی وحرمت زندگی شان حفاظت نمایند. امروز تامین اتحاد، سازمان و رهبری جنبش زنان امری حیاتی و ضروری شده است. بدون این، مبارزات فردی، خودبخودی، پراکنده و مقاومتهای بدون نقشه و سازمان، انرژی و هزینه ی بیشتری از فعالین جنبش برابری زن می گیرد. شخصیتهای سوسیالیست زنان، نقش تعیین کننده ای در امر اتحاد، سازمان و رهبری جنبش برابری زنان، برعهده دارند. هم اکنون تعدادی از فعالین زنان در زندان هستند. اعتراضات سازمانیافته ی جنبش زنان می تواند اسرای در بند خود را از چنگ دشمن رها کند.

 سنگربندی زبونانه دشمن در مقابل جنبش آزادی و برابری زن هیچ معنایی جز تهدید و دورنمای تعرض بیشتر زنان برای رهایی که لغو حجاب کم ترین دستاورد آن است، ندارد! خط قرمز لغو حجاب، مدت ها است شکسته شده است.

 

 خرداد ۹۸ (ژوئن ۲۰۱۹)