چگونگی تشکیل نیرو های آلترناتیو رژیم

 راه کار حزب حکمتیست!


 

ثریا شهابی

مقدمه: متنی که میخوانید متن پیاده شده سخنرانی ثریا شهابی است که تحت عنوان  “چگونگی تشکیل نیروهای آلترناتیو رژیم در تاریخ ۲۸ مرداد ۹۷۱۳ (۱۹ اوت ۲۰۱۸)٬ در نشستمهستان سکولار دموکرات های ایران برگزار شد. این متن توسط سعید محمدی پیاده و توسط سخنران ادیت شده  است و طبق اظهار نظر و سوال های حاضرین٬ تدقیق شده است. تمام این سخنرانی٬ سوال ها  و اظهار نظرهای شرکت کنندگان در نشست  مهستان را میتوانید از طریق لینک های مربوط به آن٬ دریافت کنید و بشنوید. **

مطلبی که من امروز می خواهم در مورد آن صحبت کنم "چگونگی تشکیل نیروهای آلترناتیو رژیم" است.

قبل از اینکه در این باره صحبت کنیم به نظر من باید به مفروضاتی که بین همهی ما مشترک است اشاراتی داشته باشیم.

مفروضاتی از قبیل اینکه "جمهوری اسلامی رفتنی است" و این را حتی خودشان (جمهوری اسلامی) هم می گویند. جمهوری اسلامی بن بست و بحران سرنگونی را از "هجده تیر"ها داشتهاست و مرحله به مرحله عوامل مختلف آن را نجات دادهاند و توانسته خودش را حفظ کند. "هجده تیر" را داشتیم، "دوم خرداد" را داشتیم، اعتراضات متعددی که سرکوب شد و عروج دانشجویان چپ و کمونیست در دانشگاه را داشتیم، "داب" را داشتیم، جنبش سبز را داشتیم و .... اما از دیماه به این سو کار به جایی رسیده که دیگر نمیتوانند حکومت کنند. و این جنگ و جدال یک سازمان یا یک بخش از جامعه علیه جمهوری اسلامی نیست. ما شاهد خیزش محرومین از حدود صد شهر در سراسر ایران و از محرومترین بخش های جامعه بودیم. این را نه میتوانند سرکوب کنند و نه میتوانند به آن جواب بدهند. فرض همهی ما این است که جمهوری اسلامی رفتنی است.

سوال این است که "جمهوری اسلامی چگونه می رود (سرنگون می شود)؟، شرایط سرنگونی آن چیست و چه احتمالاتی وجود دارد برای نظام آینده که (بعد از جمهوری اسلامی) بر سر کار می آید و برای جمهوری اسلامی در مسیر فروپاشیاش؟" و "چگونه می شود یک گذار با کمترین خونریزی و به آسان ترین طریق را پشت سر گذاشت و شرایطی آزاد و برابر را مهیا کرد که در آن مردم بتوانند دربارهی نظام آیندهشان تصمیم بگیرند؟" فکر می کنم این ها مفروضات همهی اپوزسیونهایی است که "مهستان" به آنها رجوع می کند.

    طبعا وقتی از اپوزسیون صحبت می کنم از نیروهایی صحبت نمیکنیم که در این صورت مسئله (مفروضات) شریک نیستند. مانند مجاهدین، دستهجات و باندهای مافیایی درون حکومتی که اپوزسیون شدن به انها تحمیل می شود و "سرنگونی طلب" لقب می گیرند و (در عین حال) منابع وسیعی از اسلحه، امکانات و باند های قدرت و بعضی باندهای قومی و مذهبی - که با پول و اسلحهی عربستان و یا آمریکا و ناتو پرورش می یابند - هم در اختیارشان است.

صحبت از نیروهایی در اپوزسیون است که مخاطرات سرنگونی جمهوری اسلامی را می شناسند و می خواهند این مخاطرات را به حداقل برسانند. و سعی می کنند مناسبترین شرایط و امکانات و فرصتها را فراهم کنند برای میلیونها نفر که به مدت چهار دهه و سه نسل آرزوی سرنگونی جمهوری اسلامی را داشتهاند، تا سرنگونی این نظام آزادترین و مناسبترین شرایط لازم برای انتخاب نظام آتی را به دنبال بیاورد. این ها مفروضاتی هستند که اگر درموردشان سوالی باشد میتوانیم دربارهی آن بحث کنیم اما من فکر می کنم که توضیح بیشتری نیاز نیست و همهی ما در این باره اتفاق نظر داریم.

    در بحث خطر فروپاشی جمهوری اسلامی، "خطری که بخواهد شیرازهی جامعه را از هم بپاشد" گفتمانی وجود دارد که یک سر آن به خود جمهوری اسلامی باز می گردد و سرِ دیگر آن به اپوزسیونهایی که ریشه در جامعهی ایران ندارند، از جمله "مجاهدین". در نتیجه به حداقل رساندن خطر این باندها و دستهجات - که فقط احتمال ایفای نقش در یک سناریوی سیاه را دارند - یکی از وظایفی است که نیروهایی که آن آینده (آزاد و دمکراتیک) را مد نظر دارند باید به آن بپردازند.

اجازه بدهید با این مفروضات صحبتهایم را دربارهی چارچوب و یا راهکاری که ما در حزب "حکمتیست" دنبال می کنیم آغاز کنم. راهکار و یا چارچوبی که به نظر ما میتواند مناسبترین شرایط را برای عبور از جمهوری اسلامی را فراهم کند٬ طرح کنم. در این چارچوب طبعا (در میان) نیروهایی که خودشان را با برآورده شدن این خواستها هممنفعت بدانند، دامنهی وسیعی از همکاری و نزدیکی وجود خواهد داشت.

اجازه بدهید ابتدا به سوالاتی اشاره کنم که در این متن مطرح میشوند. یکی از این سوالات این است که "سرنگونی جمهوری اسلامی به چه معناست و آلترناتیو جمهوری اسلامی بودن به چه معناست؟ تصور ما از سرنگونی جمهوری اسلامی چیست؟". چون تصورات مختلفی وجود دارد؛ مثلا برخی میگویند که "ولیفقیه برود و جمهوری اسلامی کم کم هرس (اصلاح) بشود" یا "سپاه را منحل کنیم و ارتش را نگهبداریم"، "فیضیه را اصلاح کنیم"، "اگر ولایت فقیه برود جمهوری اسلامی کم کم میتواند به یک رژیم قابل قبول تبدیل شود" و غیره؛ به هرحال تصورات مختلفی از سرنگونی جمهوری اسلامی وجود دارد. معنای سرنگونی جمهوری اسلامی چیست؟ تصور ما از سرنگونی جمهوری اسلامی چیست؟ به نظر من برای سنجیدن دوری و نزدیکی نیروهایی که اپوزسیون جمهوری اسلامی هستند این (سوالات) یک رکن تعیین کننده است.

انواع و اقسام اپوزسیون وجود دارند؛ اپوزسیونهایی داریم که به اندازهی خودِ جمهوری اسلامی سیاه هستند؛ مانند "مجاهدین". پس لازم است که تصویر مشترکی از سرنگونی جمهوری اسلامی داشته باشیم. گفتمان "مرگ بر رژیم آخوندی" و "آخوندها بروند ولی کل ساختار سیاسی-اقتصادی، نظامی و سپاه فقط رنگ عوض کنند" به هرحال خواست بخشهایی ازاپوزیسیوناست.

    در بحث سرنگونی جمهوری اسلامی "سرنگونی" این نظام به چه معناست؟ در چه شرایطی میشود گفت که جمهوری اسلامی سرنگون شدهاست؟ مناسبترین شرایط برای عبور از جمهوری اسلامی چیست؟ چه عواملی میتوانند تضمین کنند که جمهوری اسلامی بار دیگر با یک حکومت بهمراتب مخرّبتر و یا در همان حد مخرب جایگزین نخواهد شد؟ و یا (چگونه می شود تضمین کرد که) باندهای مافیایی قدرت رنگ خودشان را به جامعه نزنند و شیرازهی جامعه را از هم نپاشند؟

سوال دیگر دربارهی نظام آیندهایست که مردم باید انتخاب کنند؛ تحت چه شرایطی میتوانیم تصور کنیم که مردم آنقدر آزاد و آگاه هستند که٬ و شرایط آزادی و آگاهیشان به گونهای تامین شده است که٬  بتوانند نظامشان را انتخاب کنند و این پروسهی (فرایند) انتخاب نظام قیچی نشده باشد؟ اینگونه نباشد که در شرایطی که فقر و فلاکت و گرسنگی و بیتامینی شما را به استیصال کشانده است، پول و اسلحه بریزند و شمارا به پای صندوقهای رای بکشانند و شخص مورد نظرشان را از صندوق رای بیرون بیاورند. چیزی شبیه آنچه که در عراق و افغانستان و لیبی که به تلاشی کشیده شده - اتفاق بیافتد. و نمونههای دیگری که میبینیم که در آن مردمی که هیچوقت فرصت ابراز وجود سیاسیِ آزادانه پیدا نکردهاند و هیچوقت فشار کمرشکن معیشت از سرشان برداشته نشده است را به پای صندوقهای رای می کشانند و میگویند که این انتخاب شماست. به هرحال همین جمهوری اسلامی هم با این نوع انتخابات سر کار آمد.

    درنتیجه (سوال این است که) ما خواهان چه شرایطی هستیم که بتوانیم تضمین کنیم که ارادهی آزاد و آگاه مردم تا حد ممکن به اجرا در بیاید؟

و سوال بعدی این است که کدام قدرت - آلترناتیو باید قدرت داشته باشد - با چه نیرویی و با چه امکاناتی می تواند در دسترس مردم قرار بگیرد و مردم بتوانند آن را جانشین جمهوری اسلامی بکنند؟ این قدرت به چه شکلی و طی چه مکانیزمی به جریان میافتد؟

    ما یک سند آماده کردهایم به نام "منشور سرنگونی جمهوری اسلامی" که چارچوب فعالیت ما را روشن میکند. و اعتقاد داریم که (این سند) میتواند چارچوب فعالیت همهی کسانی باشد که خواهان سرنگونی کامل جمهوری اسلامی هستند. کسانی که خواهان جایگزینی جمهوری اسلامی با یک نظامی هستند که طی یک مجلس .. (مجمع نمایندگان مستقیم مردم)  و نظر آگاهانه و آزادانهی مردم انتخاب میشود. مردم میتوانند سوسیالیزم را انتخاب کنند، میتوانند پادشاهی را انتخاب کنند، میتوانند اقتصاد بازار آزاد را انتخاب کنند، میتوانند لیبرالیزم را انتخاب کنند و یا هر جریانی (سیستمی) که در آن شرایط٬ خودش را در دسترس مردم قرار بدهد و بتواند در انتخابات آزاد شرکت کند. درنتیجه من اجازه میخواهم که دربارهی منشور صحبت کنم و در چارچوب آن، مطالبات اثباتی خودمان را مطرح کنم.  اگر اجازه بدهید من صفحهی نمایشگر خودم٬ منشور سرنگونی جمهوری اسلامی٬  را با شما به اشتراک بگذارم.

    این (منشور سرنگونی) چارچوبی است که ما از سالها پیش در مورد شرایط سرنگونی جمهوری اسلامی و شرایطی که مردم بتوانند نظام آتیشان را انتخاب کنند، به صورت بندهای مختلف در سندهای مختلف مطرح کردهایم. و با خیزش دیماه آن را مجددا مبنای کار خود قرار دادهایم و به همهی نیروهایی که خودشان را در مفاد این منشور هممنفعت میدانند فراخوان دادهایم. این سند انقلاب سوسیالیستی نیست. من طبعا بعنوان کادر حزب حکمتیست برای انقلاب سوسیالیستی مبارزه میکنم لیکن این سند سازمانی و حزبی ما نیست.

این سندی است که چارچوبی را تعیین میکند که در آن همهی احزاب سیاسی بتوانند آزادانه فعالیت بکنند و خودشان و اهدافشان را در اختیار شهروندان ایران قرار بدهند. به طوری که شهروندان بتوانند در شرایطی آزادانه تا حد ممکن٬  بتوانند انتخاب بکنند.

    من مفاد منشور را برای شما میخوانم و سعی میکنم که هرکدامشان را توضیح بدهم. مقدمتا ما گفتیم که سرنگونی بی قید و شرط و کامل جمهوری اسلامی؛ و این منشورِ سرنگونی کامل و بی قید و شرط جمهوری اسلامی است:

  - بازداشتن عوامل آن (جمهوری اسلامی) از امکان مقاومت در مقابل مردم و پاشاندن بنیادهای زندگی مدنی و همچنین تضمین حق مردم در انتخاب آزاد و آگاه نظام حکومتی آیندهی کشور، اساس منشور سرنگونی جمهوری اسلامی است.

درنتیجه سرنگونی جمهوری اسلامی باید تضمین بکند که عوامل رژیم کاملا خلع سلاح شدهاند. جمهوری اسلامی رژیم سلطنتیِ قبلی نیست و مقاومت خواهد کرد. در نتیجه یک شرط (سرنگونی) این است که کاملا باید مطمئن شد که تمام امکانات مقاومت از آن گرفته شده است.

  - سرنگونی جمهوری اسلامی پیششرط تضمین حق مردم در تعیین نظام آتی ایران است.

درنتیجه هر نوع انتخابات و رفراندُم با جمهوری اسلامی بیمعنی است. ما شاهد بودیم که دور قبل انواع و اقسام فراخوانها برای رفراندم و انتخابات آزاد (داده شد) و روشن نبود با وجود جمهوری اسلامی انتخابات آزاد چه معنایی دارد! رفراندم چه معنایی دارد؟ چه کسی آن را اجرا بکند؟ و (این گفتمانها) دوامی نداشت چون در مصاف  پایین و محکومین با حاکمیت شکست خورد. درنتیجه پیششرط هر نوع تضمین حق مردم برای تعیین نظام آتی٬  رفتن و سرنگونی کامل جمهوری اسلامی است.

  - معنی پیروزی جنبش سرنگونی٬ جایگزین شدن جمهوری اسلامی با یک دولت موقت با وظیفهی اعلام فوری مطالبات انقلابیِ زیر به عنوان قانون و اجرای بی قید و شرط آنهاست.

سرنگونی جمهوری اسلامی شرط برگزاری هرنوع انتخاباتی است و تضمین حق مردم است که انتخاب بکنند. بعلاوه قبل از مسیله  جایگزینی جمهوری اسلامی؛ سوال این است که چه نیرویی این شرایط را فراهم میکند که مردم بتوانند انتخاب بکنند.منشور ما میگوید که یک دولت موقتی باید باشد که قبل از اینکه هرنوع انتخاباتی برگزار بکند و قبل از اینکه هرنوع پروسهی سریعی برای جایگزین کردن جمهوری اسلامی با یک حکومت سرهمبندی شده صورت بگیرد باید تضمین بکند که این مطالبات زیر را تامین میکند. باید تضمین بکند که شرایطی که ما در این منشور گفتیم به عنوان قانون بلافاصله به اجرا در بیایند، قبل از هرنوع انتخابات و تصمیمی درمورد نظام آتی.

این قوانین، که ما به عنوان شرایطی که هر دولت موقتی باید اجرا بکند تا مردم بتوانند در این شرایط انتخاب بکنند، از این قرار هستند:

    ۱- اعلام سرنگونی و انحلال جمهوری اسلامی.

    سرنگونی و انحلال جمهوری اسلامی باید اعلام بشود؛ نه بخشی از آن، نه (فقط) ولی فقیه و شورای فقها، و (بگویند) قانون اساسی را بتدریج عوض بکنیم. اعلام انحلال کامل جمهوری اسلامی پیششرط برگزاری هر نوع مراسمی (برنامهای) است که نظام آتی را انتخاب بکند.

      ۲- انحلال و خلع سلاح کلیهی نیروهای سپاه پاسداران، ارتش و کلیهی دارودستههای نظامی و شبه نظامی وابسته به جمهوری اسلامی، تحت کنترل گرفتن کامل کلیهی امکانات تسلیحاتی، تدارکاتی و اموال و دارائیهای این ارگانها و نهادها. 

ببینید گاها نسخههایی داده میشه که سران سپاه را کنار بگذاریم و بدنه را حفظ کنیم، یا) ارتش حفظ شود. تردیدی نیست که ارتش نقش سپاه را ندارد اما ارتش٬ ارتشِ جمهوری اسلامی است. یک ارتش مردمی نیست و ارتشی است که اسلحه، پول، امکانات (را در اختیار دارد) و در صورت لزوم هر استفادهای از آن میکنند. این که "سربازان فرزندان مردم هستند" تغییری در این حقیقت ایجاد نمیکند که نهاد ارتش یک نهاد سرکوبگر است که مثلا فردا به جرم اینکهشما خطر عربستان را اضافه کردید مینواند برای سرکوب شما اعزام بشود. طبعا نقش آن با سپاه فرق می کند، اما نسخهای که بخواهد سپاه و ارتش را اصلاح بکند و فرماندههانش را کنار بگذارد و خودش را نگهدارد نسخهی سرنگونی جمهوری اسلامی نیست.

اجرای این بند تنها راهی است که شما میتوانید مقاومت جمهوری اسلامی را خنثی کنید. این تنها راهی است که شما دست جمهوری اسلامی را ببندید که به جامعه خون نپاشد. مثلا همین امروز جمهوری اسلامی با استفاده از فضایی که در کُردستان ایران ایجاد شده، (از طریق) "پکک" اپوزسیون ترکیه - که قانونا در ارومیه دفتر دارد یک پروژهای را در کردستان براه انداخته است به اسم "کُدار" که کک) در قالب آن میگوید "مبارزه میکنیم و مذاکره هم میکنیم" و (جمهوری اسلامی) به آنها امکانی را هم داده است که گاهی فعالیتهای نظامیای هم انجام بدهند و فردا میتواند به بهانهی آن نیرو اعزام کند و مردم را سرکوب کند.

درنتیجه این (اجرای این بند) یکی از راههای خلع سلاح کردن جمهوری اسلامی است. و اگر بخواهیم جمهوری اسلامی را خلع سلاح کنیم و جلوی مقاومت آن و ابراز تحرکش برای خون پاشیدن به جامعه را بگیریم باید این نهادها کاملا خلع سلاح بشوند و امکانات تسلیحاتیشان در اختیار مردم قرار بگیرد. تمام اموال و دارائیهای سپاه و تمام دستهجات نظامی و شبهنظامی وابسته به جمهوری اسلامی (در اختیار مردم قرار بگیرد). انحلال تمام گروههای "حشدشعبی" و بسیج و همهی گروههای وابسته به ارتش و سپاه پاسداران٬ باید تضمین بشود. 

    ۳- انحلال کامل وزارت اطلاعات.

شما نمیتوانید وزارت اطلاعات داشته باشید و انتخابات آزاد برگزار کنید. وزارت اطلاعات باید منحل بشود.

      ۴- قابل دسترس کردن کلیهی آرشیوها، بایگانی ها و پروندههای دولت از جمله سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات برای مردم.

مردم به این اطلاعات باید دسترسی داشته باشند و شما باید بدانید پشت درهای سپاه و وزارت اطلاعات چه گذشته و چه نقشههایی کشیده شده، تا بتوانید جلوی مقاومت و تعرضشان را بگیرید. درنتیجه این هم یکی از شروطی است که قبل از برگزاری هر گونه انتخابات و قبل از جایگزین کردن بلافاصلهی جمهوری اسلامی٬  هر دولت موقتی باید تضمین بکند و این آرشیوها را در دسترس مردم قرار دهد تا مردم از توطئههایی که علیهشان وجود دارد آگاه شوند.

      ۵- مصادرهی کلیهی موقوفات و اموال و دارائیهای نهادهای سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژیک اسلامی. تمام داراییهایشان باید مصادره شود. به اضافهی اموال سران جمهوری اسلامی، حوزههای علمیه و نهادها و مدارس اسلامی و استفاده از آنها برای رفع نیازهای مادی، معنوی، تفریحی، سیاسی و اجتماعی مردم.

    شما شاهد خیزش محرومین بودید که از فقر، و اخیرا از گرانی و بی آبی در حال مرگ هستند. و این درحالی است که امکانات زیادی در دست دولتی است که این امکانات را از آنها دریغ کرده است. درنتیجه مصادرهی کلیهی این موقوفات و اموال و دارائیها، به اضافهی منفعتی که از لحاظ ایدئولوژیک دارد و بساط  ارتجاع ایدئولوژیک اسلامی را برمیچیند، امکانات فراوانی را در اختیار دولت موقت میگذارد که بتواند به نیازهای مردم جواب بدهد. و اگر شما به این نیازها جواب ندهید، فقر و استیصال مردم را به جایی میکشاند که اسلحهی هر کسی را برمیدارند و  میتوانند  برای انواع و اقسام باندهای جنائی سربازگیری کنند. درنتیجه این مسئله حائز اهمیت بسیار است که دولت موقت به این منابع دسترسی داشته باشد آنها را صرف نیازهای مردم بکند.

    ۶ -انحلال کلیهی حوزههای علمیه.

    فکر نمیکنم کسی با این مورد اختلافی داشته باشد.    

      ۷- دستگیری سران جمهوری اسلامی.

    ما مخالف اعدام هستیم اما سران جمهوری اسلامی باید دستگیر و محاکمه بشوند. باید پاسخگو باشند و بگویند در چهل سال گذشته چه کارهایی انجام دادهاند. مردم تصمیم میگیرند. طبعا ما مخالف اعدام و انتقام هستیم اما طرفدار عدالت هستیم. شما اگر سران جمهوری اسلامی را دستگیر نکنید هرکدامشان در جاهای مختلف باندها و دستههایی را تشکیل میدهند - مانند احمدی نژاد ها و امثال او -، بر اساس قرائتهای مختلف از قرآن و پیروی از فلان مرجع تقلید، و جامعه را به خون میکشند. همانطور که گفتم جمهوری اسلامی حکومتی نیست که به راحتی تسلیم بشود.

     ۸-مسلح کردن مردم در میلیسهای تودهای برای دفاع از آزادی، برای سرکوب مقاومت بازماندگان جمهوری اسلامی و تعرض هر نیرویی به آزادیها و حقوق مردم.

    ببینید مردم چهل سال است که خشنترین و کثیفترین حکومت ارتجاعی و قرون وسطایی را تجربه کردهاند و همچنین هلوکاست اسلامی که بر سر مردم آمد - و انقلاب پنجاه و هفت فقط با آن هلوکاست شکست خورد وگرنه انقلاب پنجاه و هفت برای جمهوری اسلامی نبود -؛  را تجربه کرده اید.

شما تنها در صورتی میتوانید درمقابل خون پاشیدن چنین رژیمی بایستید که مردم را مسلح کنید. میلیس تودهای و مردمی. مردمی که بتوانند از خودشان و محل زندگیشان دفاع کنند مانع از این بشوند که اختلافات قومی و مذهبی (تُرک، کُرد، عرب، شیعه، سنی، و...) آن ها را به جان هم بیاندازد. تنها جواب نیروی مسلح دشمن حاکمیت٬ یعنی نیروی مسلح مردم است. برای جلوگیری از اینکه ایران مانند یوگسلاوی و عراق بشود مردم باید امکان دفاع داشته باشند. مردمی که (در آن شرایط) امکان دفاع ندارند، قدرتی ندارند. درنتیجه صحبت از قدرت مردم بدون امکان دفاع مستقلانهی خودشان به نظر من آرزوهایی هستند که به حقیقت نخواهند پیوست. پس مسلح کردن مردم در قالب میلیس تودهای، در کنار خلع سلاح ارتش و سپاه پاسداران، شرط تضمین امنیت و عبور(گذاز) هرچه مسالمتآمیزتر از جمهوری اسلامی است. این حکومت با تمنا و التماس و انتخابات کنار نمیرود. ای کاش تسلیم میشدند، ای کاش میرفتند و به راحتی قدرت را کنار می گذاشتند. اما این اتفاق نمیافتد و با نابودی خودش میتواند جامعه را به خون بکشد. درنتیجه تسلیح عمومی و امکان دفاع مردم از خودشان و سازماندهی آن کار آن دولت موقت خواهد بود.

مفاد دیگری که دولت موقت باید به اجرا دربیاورد عبارتند از:

      ۹- اعلام جدایی کامل مذهب از دولت و آموزش و پرورش است.

    فکر می کنم همه در این باره هم توافق داریم.

      ۱۰- لغو کلیهی قوانین و مقرراتی که منشأ مذهبی دارند.

      ۱۱- اعلام آزادی مذهب و بی مذهبی.

    این مورد هم فکر میکنم مورد توافق همه باشد.

      ۱۲- اعلام آزادی بی قید و شرط عقیده، بیان، مطبوعات، اجتماعات، تشکل، تحزب و اعتصاب.

      ۱۳- اعلام برابری کامل و بی قید و شرط زن و مرد در حقوق مدنی و فردی. لغو کلیهی قوانین و مقرراتی که ناقض این اصل است.

      ۱۴- اعلام برابری کامل حقوق همهی شهروندان صرف نظر از جنسیت، ملیت، نژاد و تابعیت.

      ۱۵- آزادی کلیهی زندانیان سیاسی.

      ۱۶- لغو مجازات اعدام.

      ۱۷- دسترسی همگان بویژه تشکلهای تودهای مردم و احزاب سیاسی به رسانههای جمعی دولتی.

    شما اگر رسانهای نداشته باشید، رسانهها و مدیاهای مافیای قدرتهای جهانی و ارتجاعی منطقه٬  برای شما آلترناتیو میسازند. درنتیجه همه باید به رسانه دسترسی داشته باشند.

      ۱۸- لغو تمام پیمانهای ضد مردمی، نظامی، سلطهطلبانه و سرکوب گرانه.

    همهی این پیمانها باید لغو شوند.

      ۱۹- لغو تمام کمکهای مالی و نظامی به دستههای قومی و مذهبی.

    دستههایی از قبیل حشدشعبی، حزبالله و دستههای ناسیونایست کُرد در کردستان عراق یا ترکیه   

      ۲۰- لغو دیپلماسی سرّی.

    قانون نباید اجازهی دیپلماسی سرّی و پشت پرده را بدهد.  

      ۲۱- تضمین بیمهی بیکاری مُکفی برای همهی افراد آماده به کارِ بالای شانزده سال. پرداخت بیمهی بیکاری مکفی و سایر هزینههای ضروری به کلیهی کسانی که به علل جسمی و روانی توان اشتغال به کار را ندارند.

    منابع اینها (این پرداختها) همان منابعی است که شما از (جمهوری اسلامی) غصب کردهاید. وقتی مردم گرسنه هستند چه کسی توجه میکند که کدام حزب سیاسی چه میگوید. هر کسی میتواند مردم گرسنه و مستأصل را اجیر کند. پس پرداخت بیمهی بیکاری برای اینکه کسی از روی گرسنگی تفنگ کسی را برندارد حیاتی است.
 

      ۲۲- ارجاع مسئلهی تعیین نظام حکومتی آیندهی ایران و تهیهی قانون اساسی به مجمع نمایندگان مستقیم مردم حداکثر ظرف شش ماه.

    با اعلام این قانون همهی احزاب سیاسی شش ماه فرصت دارند مبارزه کنند. احزاب سیاسی! ما با این مشکل مواجه هستیم که در جامعهی ایران سنت حزب سیاسی نیست و (در عوض) سنت پیغمبر و شخصیت و رئیس قبیله است. ایران نه قبیلهای است نه قومی و احزاب سیاسی باید شکل بگیرند. یک حزب طرفدار پادشاهی است٬ یک حزب جمهوریخواه، یک حزب لیبرال، یک حزب سوسیال-دمکرات است، یک حزب کمونیست و غیره؛ این احزاب باید مبارزهی انتخاباتی بکنند. شش ماه فرصت دارند که مبارزه کنند.
 

      ۲۳- برگزاری رفراندم در مناطق کُرد نشین غرب ایران زیر نظارت مراجع رسمی بینالمللی برای دادن حق انتخاب آزاد و آگاهانه به مردم این مناطق برای ماندن در ایران بعنوان اتباع متساویالحقوق با دیگران و یا جدائی از ایران و تشکیل دولت مستقل. این رفراندم باید با خروج نیروهای نظامی دولت مرکزی و تضمین یک دوره فعالیت آزادانه کلیه احزاب سیاسی در کردستان به منظور آشنا کردن توده مردم با برنامه و سیاست و نظرشان در این همهپرسی، انجام شود.

    ما طرفدار ماندن کردستان با ایران و طرفدار ماندن همه با هم هستیم، اما مخالفاتحاداجباری هستیم٬ بر روی یک شکاف تاریخی در کردستان ایران! همین امروز دستهجات قومی مخربی درست کردهاند (کُدار)٬ که در این شکاف به نفع ارتجاع حاکم یا ارتجاع بین المللی نقش ایفا کند. در ایران مسیله ای هست بنام مسیله کرد٬ نه فقط در ایران که آن را در منطقه دارید. این را در بلوچستان ندارید. مسیله کرد در ایران باید جواب بگیرد.

کردستان ایران در مقابل تعرض جمهوری اسلامی مقاومت کرد به این خاطر که احزابی داشت. حزب ناسیونالیست داشت، حرب چپ داشت و حزب کمونیست داشت و ده سال مقاومت کرد و جمهوری اسلامی هرگز در آن از نطر اجتماعی  و سیاسی ریشه عمیقی پیدا نکرد.  ما خواهان این هستیم که علاوه بر مسیله کرد حزب ناسیونالیستش بگوید که چه نظامی را میخواهد در کردستان پیاده کند. و این باید علاوه بر زبان و لباس باشد؛ باید بگوید که در این نظام آنها هم اعدام ممنوع است و بیمه بیکاری و رفاه و آزادی های سیاسی تامین میشود که نمی گوید. چون روی این شکاف زبان و لباس و .. زنده است.

مسئلهی کُرد واقعی است و پاسخ به آناتحاداجباری٬ نیست بلکه یک رفراندم آزاد است تا بتوانید بساط دستجات قوم پرست را جمع کنید. مبارزه با قوم پرستی و ممانعت از ایجاد شکاف قومی را٬  حزب دمکرات کردستان ایران انجام نمی دهد.  کمونیست ها و حزب ما دارد این تقابل با دستجات قوم پرست و پروژه هایی مثلکودارو این مبارزه سیاسی را پیش میبرد. و روزی اگر بتوانیم و قدرت نظامی داشته باشیم٬ میتوانیم خلع سلاح شان کنیم. کردستان میتواند برای گروه های قوم پرست که دنبال پروژه های عربستان و ترامپ هستند و ریشه در جامعه ایران ندارند٬ دروازه ارتجاع باشد.

یک حزب مترقی و با قدرت میتواند تعیین کند که این رفراندم به ماندن و همسرنوشتی با ایران بیانجامد تااتحاد اجباری”. تردید نداشته باشید که به بهانهی تمامیت ارضی اولین جایی که بخواهند اگر بتوانند به آن لشکرکشی کنند٬  کردستان خواهد بود. جمهوری اسلامی این کار را کرد و قدرت های دیگر هم بتوانند ظرفیت ان را دارند که این سناریو را تکرار کنند.

بهرور:

این منشوری است که ما اعلام کردهایم و فکر میکنیم که سندی است برای کسانی که میخواهند شرایط آزاد و برابری را برای مردم ایران به وجود بیاورند تا مردم بتوانند آزادانه و آگاهانه تا حد ممکن نظام آیندهشان را انتخاب کنند. ما با هر اپوزیسیونی که بخواهد میتوانیم در مورد مفاد این منشور بحث کنیم و تلاش کنیم که آنها را قانع کنیم که این چهارچوب جواب میدهد.

  

 **لینک های مروبط به این سخنرانی

https://www.youtube.com/watch?v=SHjJonxd75s&frags=pl%2Cwn

 https://www.youtube.com/watch?v=gyT4UR3H_Mc&frags=pl%2Cwn