اعتصاب زحمتکشان شهرهای مرزی کردستان

 

 

 

 

مظفر محمدی

 

اعتصاب سراسری بازاریان شهرهای بانه و پیرانشهر و بخشهایی از مردم مریوان و سقز در اعتراض به مسدود کردن بازارچه های مرزی از روز شنبه ششم اسفند شروع شد.

 خواستهای مردم مناطق مرزی  که در بیانیه شهر بانه آمده عبارتند از:  

-         باز شدن فوری مرزها و شروع مجدد کسب و کار

-         نامنویسی بیکاران و بیمه بیکاری به همه بیکاران

-          تامین شغل مناسب برای کسانیکه توانایی کار کردن دارند

-          پرداخت حقوق و مزایا به همه کسانی که در سن بازنشستگی هستند.

این ها خواست و صدای مردمی است که می خواهند تنها روزنه معیشت شان را ببندند. جدال مردم زحمتکش مرزهای کردستان از پیرانشهر و سردشت و بانه تا سقز و مریوان و پاوه بر سر نان و تامین معیشت همواره وجود داشته است. در این جدال مرگ و زندگی تا حالا صدها زحمتکش کولبرجان خود را از دست داده اند. آنها یا از کوه پرت شده، یا زیر آوار برف رفته و یا توسط ماموران مرزی رژیم به گلوله بسته شده اند. بعلاوه بازارچه های مرزی به انحصار تجار و سرمایه داران بزرگ وابسته به نهادهای اقتصادی و مافیایی رژیم در آمده و قبضه شده و تنها از ته کیسه آنها مقداری به بازاری ها و کسبه ی جزِء شهرهای مرزی  می رسد. در این بازار آشفته هیچ کسبه و زحمتکشی امنیت شغلی، امنیت معیشت و حتی امنیت جانی ندارد.

 جمهوری اسلامی بازارچه های مرزی را یکی پس از دیگری می بندد. تجار و سرمایه داران حتما راه های دیگری برای سودآوری سرمایه هایشان دارند، اما علاوه بر کسبه جزء و بازاریان شهرهای مرزی، بازارچه های مرزی تنها روزنه امرار معاش ده ها هزار کارگر و زحمتکش و کولبر این مناطق است. جواب رژیم در مقابل اعتراض این مردم گرسنه، استقرار نیروهای ضد شورش و ماشینهای زرهی برای سرکوب گرسنگان است.  جمهوری اسلامی که از خیزش دی ماه مردم سیلی محکمی خورده است، وحشتش را پشت یگان های ویژه اش برای ارعاب و سرکوب مردم مخفی می کند.

 رژیمی که تنها راه معیشت ده ها هزار کارگر و زحمتکش را می بندد، پاسخش به نان سفره این خانواده ها نه بیمه بیکاری است و نه تامین معیشت. اما جمهوری اسلامی دیگر نمی تواند افسار گسیخته به معیشت کارگران و زحمتکشان جامعه بتازد و تعرض کند. جنگ نان و معیشت که جنگ مرگ و زندگی است با دولت سرمایه داران در ایران شروع شده است. اعتصاب بخشهایی از زحمتکشان کردستان جزئی از یک جدال اجتماعی بوسعت سراسر ایران برای زنده ماندن است. تهدید نظامی و پلیسی و امنیتی نه تنها یقه رژیم را از این جدال رها نمی کند، بلکه باعث خشم و اعتراض گسترده تر و فشردن بیشتر و تنگ تر گلوی این رژیم است. اعتراضات زحمتکشان بانه و پیرانشهر و حمایت زحمتکشان مریوان می تواند دشمن وحشت زده و زخم خورده را به عقب بنشاند و بازارهای مرزی را باز کند.

اما فراموش نکنیم که مساله بیکاری و ناامنی شغلی و فقر و گرسنگی تنها دامنگیر مردم مناطق مرزی نیست که بستن بازارچه ها تهدیدشان می کند، بیکاری و خواست بیمه برای همه بیکاران خواستی سراسری است. خواست صدها هزار کارگر و تحصیلکرده بیکاردر کردستان و میلیون ها بیکار در سراسر ایران است.

مردم شهر بانه به درست خواستار نامنویسی کلیه بیکاران و پرداخت بیمه بیکاری هستند. به درست می خواهند که برای همه کسانی که توانایی دارند کار تامین شود. می خواهند به همه کسانی که در سن بازنشستگی هستند بیمه کامل داده شود...

و همه این ها خواستهای سراسری مردم زحمتکش است.

این خواستها باید مورد حمایت همه کارگران و زحمتکشان کردستان قرار گیرد. این مطالبات را باید سراسری کرد و به مطالبات همه کارگران و زحمتکشان کردستان تبدیل کرد.

گیریم فردا مرزها باز شد وبازارچه ها به کار افتادند، که می شود. اما این هنوز  به معنای تضمین کار و معیشت برای صدها هزار خانوار شهر و روستاهای این مناطق نیست، به معنای بیمه بیکاری به همه بیکاران و بیمه بازنشستگی به همه کسانی که در این سن هستند، نیست. هنوز به معنای هیچکدام از این ها نیست.

خواست بیمه بیکاری و تامین معیشت مردم و بیمه بازنشستگی خواستی است که همیشه مطرح است و تا زمانی که متحقق شوند روی میز کارگران و زحمتکشان قرار دارند و موضوع مبارزه دایمی انها است.

 در نتیجه می خواهم بگویم که اعتصاب زحمتکشان شهرهای مرزی نه تنها باید مورد حمایت کارگران و زحمتکشان سراسر کردستان قرار گیرد، بلکه خواستهای آن ها هم باید به خواست همه کارگران وزحمتکشان کردستان تبدیل شود.

در سراسر کردستان صدها هزار کارگر و تحصیلکرده آماده بکار داریم که هیچگونه چشم انداز کار و تامین معیشت ندارند. صدها هزار کارگر فصلی و بیکار در کردستان داریم که از حق بیمه دوران بیکاری محروم اند، ده ها هزار کارگر و زحمتکش در سن بازنشستگی و پیری هستند و یا مریض و ناتوان برای انجام کار اند اما از حق بیمه بازنشستگی و تامین معیشت در زمان از کار افتادگی محروم اند.

و همه این ها در هیچ کجا نامنویسی نشده اند. همه این ها فاقد تشکلی مستقل  به نام کارگران فصلی و یا کارگران بیکار و یا بازنشستگان و از کار افتادگان هستند. و این کاری است که باید به فوریت انجام شود.

متحد و متشکل شدن کارگران بیکار و تحصیلکرده های بیکار در تشکل مستقل بیکاران. متحد و متشکل شدن همه کسانی که به سن بازنشستنگی رسیده اند... با پرچم و خواست بیمه بیکاری و تامین معیشت یک امر حیاتی و مماتی جامعه ما شده است.

کلام آخر، خواستهای زحمتکشان بانه در حقیقت خواست و پلاتفرم همه ی کارگران و زحمتکشان کردستان است. این خواستها باید تکثیر شوند. باید به خواست و مطالبه ی همه ی بیکاران، تحصیلکرده های آماده بکار و همه کسانی که به سن بازنشستگی رسیده اند تبدیل شود. فعالین کارگری و مردمی در کردستان پا پیش بگذارند و ضمن حمایت از اعتراض و مبارزه زحمتکشان شهرهای مرزی، این خواستها را مطالبه خود هم بدانند و حول آن کارگران را بسیج و متشکل و متحد کنند.

اولین قدم برای این کار همانطوریکه در خواست زحمتکشان بانه آمده است نامنویسی همه کارگران و تحصیلکردگان آماده بکار، همه ی بیکاران وهمه ی کسانی است که به سن بازنشستگی رسیده اند. حول این نامنونیسی و دفاتر نامنویسی صدها و هزاران و ده ها هزار انسان می توانند جمع و متحد شوند و از حق حیات و زندگی شایسته انسانی خود دفاع کنند.

ما تنها یک ماه با خیزش دیماه شهرهای ایران فاصله داریم. خیزشی که سرمایه داران و دولتشان را لرزاند و زمینه را برای تعرض های بیشتر و پی در پی و پیشروی فراهم کرده است. سرمایه داران، تجار و دولت شان دیگر راه گریز و فراری از خواستهای کارگران و زحمتکشان ومردم گرسنه ندارند.

بزرگ ترین حمایت و همبستگی با اعتراضات زحمتکشان شهرهای مرزی تبدیل خواستهایشان به خواستهای همه کارگران و زحمتکشان کردستان است. فعالین و پیشروان میان کارگران و زحمتکشان کردستان می توانند با سازماندهی  یک اعتراض و مبارزه سراسری خواستار تامین شغل برای همه آماده به کارها، بیمه بیکاری برای همه کارگران بیکار و بیمه بازنشستگی برای همه کسانی که به سن بازنشستگی رسیده اند، شوند. دوره تعرض زحمتکشان به دشمنان رنگارنگ شان رسیده و شروع شده، گلوی این ستمگران را باید اینقدر فشرد تا حق مسلم معیشت و رفاه و آزادی و حرمت انسانی را از گلویشان بیرون کشید. 

 

   اسفند ٩٦ (فوریه ٢٠١٨ )