فعالیت کمونیستی؛ از برنامه تا سبک کار

غیبت کردستان در جنبش نان/بخش دوم

 

 

محمد فتاحی

m.fatahi@gmail.com

 

 در ادامه بحث قبلی با همین عنوان، تمرکز امروز ما بر سبک کار است. در خاتمه بحث قبلی گفتیم که شروع کار این دوره به آستین بالا زدن تیمی سازمانده کمونیست برای تغییر در توازن قوای سیاسی به نفع طبقه کارگر و کمونیسم در کردستان است. در آغاز این بحث لازم است از خود سوال کنیم که چگونه شروع میکنیم، از کجا شروع میکنیم  و نقشه پیش رو چیست؟

اولین نکته مهم در نظر گرفتن واقعیت توازن قوای جدید در کل جامعه ایران به نفع طبقه کارگر است. کسی که این مسئله جدی را نمی بیند، مخاطب این بحث مشخص نیست. دومین مسئله قبول این واقعیت است که کمونیسم نه فقط در کردستان بلکه در تمام ایران در دوره های گذشته، به دلایل متعدد ابزار سنت سیاسی جنبش های دیگر شده بوده است. در کردستان این مسئله به دلایل متعدد روشن تر اتفاق افتاده است. یکی از دلایل آن حضور تقریبا تمام سنن سیاسی احزاب مختلفی است که با عنوان کمونیست و سوسیالیست فعالیت میکنند، اما امرشان نه سازماندهی کارگر و جامعه به هدف گسترش کمونیسم و بالا بردن قدرت کارگر بلکه استفاده از وزن کارگر برای امر دیگری بوده و هست. دلیل دیگر آن تاثیر بلاواسطه مسائل و مشغله های کمونیسمی بوده است که یا بدنبال سیاست های دخالتگرانه امپریالیستی و رژیم چنج کوک شده اند و یا با بالا رفتن آمپر ملی گرایی و ناسیونالیسم کرد، فعالیت آنها هم دور متفاوتی گرفته است.

تاثیر چنین سنت هایی از کمونیسم غیرکارگری بر فعالیت دست اندرکاران سازماندهی درون طبقه کارگر، تهی کردن فعالیت آنها از مضمون کمونیستی و نتیجتا برباد دادن فداکاری های کسانی بوده که انجام کاری را در دستور گذاشته بوده اند. خالی بودن پشت کارگر در تقلای روزمره برای بالا بردن سطح زندگی و عبور از جهنم فعلی، تفرقه و سردرگمی و استیصال و نهایتا نرسیدن به جایی، محصول چنین شیوه کاری از طرف این کمونیست ها بوده است .شکل گیری نهادهای به اسم فعالین و رهبران کارگری که قرار بود روزی کمکی به شکل گیری اتحاد کارگری کنند، تبدیل اینها به نهاد انتشار اخبار و اطلاعیه در دنیای مجازی، بشین و پاشوهای سیاسی و اجرای مراسم های گروهی در حاشیه جامعه و جمعاوری امضا و آکسیونهای بی ثمری که اساسا مزین فعالیت های دنیای مجازی بوده اند، محصولات سبک کاری متاثر از چنین کمونیسم های بورژوایی دخیل در جامعه بوده اند.

نتیجه چنین سبکی از فعالیت، تغییراتی هم در نقش و عنوان فعال و رهبر کارگری بوده است؛ فعال و رهبر کارگری در این عرصه الزاما کسی نبوده که روزی در مرکزی نقش رهبر و فعال را برای خود داشته است. تعداد قابل توجهی از هواداران خوش نیت کارگر از اقشار متفاوت اجتماعی به یمن قرار گرفتن در کنار چند نفر فعال راستین کارگری مستقیما عنوان فعال و رهبر کارگری برای خود دست و پا کرده و سنن طبقاتی خود را وارد جمع و فعالیت فعالین واقعی کارگری کرده و به خشک شدن رگه اعتراض کارگری در محیط شان کمک کرده اند. آه و ناله های بعضی از فعالین سابق این نهادها شاهد این مسئله اند.

در کنار این، خیل نسبتا وسیع آن کمونیست هایی اند که بالاترین درجه انقلابیگری شان در فضای سیاسی اعتراض ملی و ناسیونالیستی است که بالا و پائین کردن فتیله جنبش ناسیونالیستی درجه شوق و ذوق تحرک شان را تعیین میکند.

مشکل اصلی اما فقط خط سیاسی این نوع کمونیسم نیست. لذا یک مرزبندی سیاسی با این خط و جهت، الزاما به یک جهتگیری متفاوت در عمل تبدیل نمی شود، به این دلیل ساده که این نوع کمونیسم قادر شده تا سبک کار متناسب با اهداف سیاسی خود را هم نه فقط خلق کند بلکه به سبک کار رایج بین بقیه کمونیست ها هم تبدیل کرده  است. نتیجتا تعداد قابل توجهی از کمونیست هایی هم که با خط و افق سیاسی اینها فاصله دارند و خود را با حزب ما تدعی میکنند، در عمل مشغول همان کارهایی اند که این کمونیسم بورژوایی در دستورشان گذاشته است. و این سبک کار و مشغله ها و الویت های سیاسی زمین تا آسمان با آرزوهای سیاسی شان فاصله دارد. سبک کارمتفاوت اینحاست که وارد دستور کمونیست ها میشود تا کمک کند سبک کار و فعالیت شان با خط سیاسی و برنامه شان منطبق باشد. سبک کار بخشی جدایی ناپذیر از هویت کمونیستی است و داشتن برنامه و عقیده به کمونیسم بطور اتوماتیک کسی را فعال کمونیستی کارگری نمی کند. علاقمنداین به این موضوع را به مطالعه بحث سبک کار از منصور حکمت دعوت میکنم که در سایت ایشان در نوشته ها و مقالات متعددی آمده است.

 

از کجا باید شروع کرد؟

تا اینجای بحث باید روشن باشد که شروع کار نباید ادامه سنتی از کار و فعالیت باشد که تا به امروز جریان داشته است. این یعنی کار کمونیستی و سازماندهی کمونیستی در میان طبقه کارگر زمین تا آسمان متفاوت از سنت رایج امروز است. سازمانده کمونیست مد نظر این نوشته باید سنت ویژه  منتاسب با اهداف سیاسی خود را پیشه کند. در اینمورد هم منصور حکمت بحثی دارد با عنوان "سیاست سازماندهی ما در میان کارگران" و مقالات متعدد دیگری در همین زمینه، که در برای علاقمندان آن در وبسایت او قابل دسترس است.

سازمانده کمونیست باید مستقیما مرکز کار و محل زندگی کارگر محل فعالیتش باشد. اما طبقه کارگر یک توده بی شکل و بی هویت نیست. اتم های قرار گرفته در کنار هم نیست. محافل کارگری و شبکه های به هم وصل کارگری جزو داده های وجودی این طبقه در محل کار و زیست اند.  درون این محافل و شبکه های کارگری،سنت های اعتراضی و گرایشات متفاوت سیاسی حضور دارند. یکی از این گرایشات، گرایش کمونیستی یا رگه کمونیستی در اعتراض کارگریست. تناسب قوای میان این گرایش های حاضر در میان کارگران مبارزات و اعتراضات کارگری را شکل داده و رهبری میکنند. وظیفه سازمانده کمونیست رفتن سراغ طیف محافل و شبکه های کمونیستی در قدم اول است. گسترش این طیف، ایجاد آگاهی و انسجام سیاسی هدف اول  هر سازمانده کمونیستی است. از میان محافل کمونیستی هم، مراجعه به با کیفیت ترین محافل رهبران و فعالین این سنت، قدم اول کار است. با کیفیت ترین و تواناترین اینها هم نه از زاویه اعتقادات سیاسی و خطوط فکری شان که از زاویه وزن و  جایگاه اجتماعی آنها در میان کارگران مد نظر است.  تحت تاثیر سنت سیاسی کمونیسم بورژوایی، ارزیابی از درجه پیشرو بودن فعال کارگری نه وزن اجتماعی بلکه افکار و عقاید سیاسی فرد یا محفل و جمع است. اینجا هم اشتباه ترین کار ارزیابی از آنها برمبنای دوری و نزدیکی آنها از احزاب چپ است. کارگر کمونیست حزب مورد نظرش را  بنا به تشخیص خود، به دلیل کمونیست بودن آن انتخاب میکند. اما تعلق کارگر به آن حزب یک تعلق از سر منافع طبقاتی و نه ایدئولوژیک است. لذا در ارزیابی چنین فعال کارگری، بزرگترین اشتباه روئیت یک تصویر تیپیک فعال سیاسی آن حزب است. سازمانده کمونیست مد نظر من از تمام عقاید سیاسی حتی ظاهرا عجیب آن فعال کارگری صرفنظر میکند و به نقش عملی او در میان کارگران خیره میشود. نقش و وزن و اتوریته مبارزاتی و معنوی  فعالین کمونیست و محافل پیرامون شان، در سوخت و ساز درونی طبقه و مبارزات روزانه، تنها معیار معتبر است و بس!

 اما هر محفل فعالین و رهبران کارگری، هرچند با کیفیت، همانطوریکه از نامشان پیداست،  جمع و محفل اند که بطور خودبخودی و در متن سوخت و ساز  محل کار و زندگی دخیل اند و فعالیت شان در یک پروسه سیال خود را نشان میدهد. یعنی هر وقت قرار است خبری بیفتد، اینها به عنوان رهبر حضور دارند. ولی زمانی که ظاهرا خبری نیست، فعالیت اینها هم تا پائین ترین نقطه ممکن افت میکند. این یعنی چیزی که چنین محافلی فاقد آنند، تعهد در امر دخالت شان؛ تعهد به تامین رهبری هم طبقه ای ها  در محل کار و زندگی شان است. چنین تعهدی با درپیش گرفتن یک نقشه کار شده برای در پیش گرفتن یک فعالیت مداوم و تعطیل ناپذیر عملی میشود.  ورود عنصر تعهد در جمع آنها، جمع شان را به موقعیت رهبر  تمام وقت مرکز کار و محل زندگی ارتقا میدهد. عنوان این جمع از نظر ما کمیته کمونیستی آن محل است. از نظر خود این فعالین یا رهبران، عنوان جمع شان میتواند هرچیزی باشد. بالا بردن کیفیت سیاسی محافل پیرامونی و گسترش آنها، پرورش رهبران و آژیتاتورهای کمونیست، و کمک به شکل گیری کمیته های کمونیستی دیگر در مراکز دیگر کارگری، وظیفه اول  همین کمیته کمونیستی است .تامین رهبری بر سوخت و ساز درون طبقه اسا متکی بر همین محافل و شبکه های فعالین پیش میرود. بحث کمیته های کمونیستی کورش مدرسی که در چند مقاله متفاوت آمده است، منبع اصلی برای مراجعه سازمانده کمونیست در اینمورد است.

 

تشکل کارگری چه میشود؟

با شکل گیری کمیته کمونیستی نیاز کارگر در محل کار و زندگی اش به تشکل توده ای برآورده شده است. در جوامع استبدادی، این تنها راه تامین تشکل توده ای کارگریست. ظرف علنی برای دخالت مستقیم  کارگران در سرنوشت خویش، مجمع عمومی کارگران است، که با نقشه کمیته کمونیستی سرفرصت فراخوان داده و پیشبرد آگاهانه آن نیز با سازماندهی از قبل، تضمین میشود. علت غیبت مجمع عمومی با کیفیت و از روی نقشه در مراکز کارگری ناشی از غیبت همین عنصر رهبری نقشه مند است که با وجود کمیته کمونیستی علی القاعده باید رفع شود. در صورت تغییر در تناسب قوا سیاسی، همین کمیته کمونیستی میتواند تشخیص دهد تا تشکل علنی خود را، چه شورا و چه سندیکا و... را رسما اعلام کند.  

خارج از طی کردن چنین پروسه ای برای متشکل کردن کارگران در تشکل توده ای خود، چشم بستن مداوم به باز کردن دفتر و دستک شورا یا اتحادیه و خواهش و تمنای مداوم از حاکمینی که وظیفه شان تامین کارگر خاموش و ارزان است، فرستادن کارگر و فعال کارگری دنبال نخود سیاه است. کسی که اعتراضات یکدست همین امروزهای کارگری در مناطق مختلف کشور را مشاهده میکند، باید متوجه شود که درجه نسبتا بالایی از تشکل و اتحاد در میان اینها وجود دارد که متکی به همین شبکه های فعالین و رهبران موجود در میان خودشان است، بدون اینکه تشکلی همراه با تابلو و دفتر و دستک در اختیار داشته باشند. پیشروی بیشتر این بخش های کارگری، با تناسب قوایی که فراهم میکنند، میتواند زمینه اعلام رسمی  تشکل علنی  خود را فراهم کنند.

کار سازماندهی کمیته های کمونیستی، بویژه در حالت کوچک بودن مراکز کارگری، میتواند در محلات کارگری پیگیری شود. البته خارج از این مسئله هم کار در محلات بخش انتگره کار کمونیستی در محل کار است. اینجاست که کمیته کمونیستی میتواند تمام خانواده های کارگری و لشکر بیکاران و محرومان در محل زندگی را موضوع کار خود تعیین کند. ایجاد صندوق های برای کمک به هم، گروها و کمیته های حمایت از بخش های آسیب پذیرتر و محروم ترین های اجتماعی، محافل مطالعاتی و تجمعات وسیع خانواده ها به هر بهانه و مناسبتی، دخالت در مسئله زنان و جوانان و کودکان و... مجموعه درهم تنیده ای از کارهایی خواهد بود که به انسجام و وحدت وسیع طبقاتی در محلات کارگری می انجامد.

 

یک تیم و تغییر توازن قوا در جامعه؟

 ایراد گرفته شده که این کار از توان یک تیم خارج است. اولا بحث یک تیم از جنس سنت تا به حال فعالیت کارگری نیست. بحث سازماندهانی است که قرار است طور دیگری عمل  کنند. در شرایط متعارفی که جامعه ساکت و راکت است، بله، قدرت بیشتر و سمبه پرزورتری برای کار بزرگتری لازم است. اما در شرایطی که یخ استبداد زیر تعرض جنبش گرسنگان شکافهای بزرگی برداشته است،و در شرایطیکه تناسب قوا به نفع طبقه کارگر و محرومان جامعه تغییرات وسیعی کرده و خود طبقه کارگر با شهامت و مطالبات متفاوتی به میدان آمده است، هر الگوی موفق هر چند در ابعاد کوچک تر جغرافیایی به سرعت غیرقابل تصوری گسترش یابنده است. به یاد داشته باشیم که بلشوک ها در مقطع شروع تحرک سیاسی درآن  کشور چیزی بیش از یک کمیته حزبی در تمام روسیه آن روز نداشتند. طبقه کارگر امروز بیش از هر زمانی سراغ مطالبات نهفته اش رفته است. بیش از هر زمانی دارند به صفوف  خویش مینگرند و از هم طبقه ای هایشان در مراکز دیگر می آموزند. نتیجتا کافی است نمونه های موفقی برای پروژه پیشروی بدست داده شود تا بسرعت بشکفد و زمینه های جارو کردن این جهنم زندگی را فراهم کند. برای شروع اراده میخواهد و نقشه ای روشن. تمام.

 تنها تذکر در این رابطه این است که تیم و جمع های مد نظر هیچ عکسی از فعالیت خویش پخش نمیکنند، هیچ وبسایتی برای انعکاس فعالیت های خویش باز نمیکنند، هیچ اطلاعیه ای به دنیای مجازی ارسال نمیکنند، هیچ آکسیون و پیش فنگ و پافنگ سیاسی در دستور وارد نمی کنند، هیچ نهاد علنی برای اعلام امر خویش به جامعه و از این طریق به وزارت اطلاعات معرفی نمی کنند و بطور کلی دنیای مجازی را به جز برای کسب خبر و مطالعه، از دستور کار و فعالیت  و حضور خویش حذف میکنند.

لازم به تذکر است که این یادداشت فقط به کار کمونیستی در درون طبقه کارگر پرداخته است.