اهداف جمهوری اسلامی در یورشهای اخیر

و آنچه که مردم باید بدانند!

 

 

مظفر محمدی
 

جمهوری اسلامی، تعرضی را در ابعاد سراسری ایران از دانشگاه ها تا اعدام فعالین سیاسی، تمرکز نظامی در مرزهای کردستان، تعقیب واحدهای مسلح جریانات ناسیونالیست و بالاخره حمله موشکی به مقرهای  احزاب اپوزسیون پشت مرزها...، سازمان داده است. این پاسخ جمهوری اسلامی به جنبش های توده ای محرومان با استفاده از وقفه ای که بین این جنبش ها ایجاد می شود و برای تضعیف روحیه مردم است.  بعلاوه، این تعرض مساله ای  است مربوط به سراسر ایران و این را در تهدیدات روسای سپاه پاسداران می بینیم که اهداف منطقه ای و موقعیت جمهوری اسلامی در منطقه، پشت این حملات خوابیده است! 

اما حقایق و واقعیات دیگری در رابطه با این تعرض وجود دارد که جنبش انقلابی و توده های محروم بپا خاسته باید بداند و به آن آگاه باشد.

از جمله:

-  اعتراضات میلیونی در سراسر ایران می رود تا به یک بحران انقلابی و جنبشی برای سرنگونی تبدیل شود. جنبش های اجتماعی و خیزش های پشت سرهم در سراسر ایران بر سر تورم و گرانی و فلاکت، عدم امنیت معیشتی، گرسنگی و بی دارویی و محیط زیست ناسالم...،  مساله ای مربوط به مرگ و زندگی است. استیصال جمهوری اسلامی در حل بحران های مرگبار و ناتوانی در پاسخ به اولیه ترین نیازهای جامعه، ادامه وضع موجود وحفظ حاکمیت اش را غیرممکن کرده است.

 -  در کنار جنبش های اجتماعی، گرایشات گوناگون هم در تلاشند تا مهر خود را بر این جنبش ها بکوبند. ناسیونالیسم کرد با به میان کشیدن پیش از موقع اسلحه و نا امن کردن کردستان برای رژیم، مقبولیت خود به رقبای جمهوری اسلامی را به نمایش می گذارد. این سیاست هیچ  ربطی  به مبارزه ی توده ای و انقلابی مردم کردستان ندارد. این سیاست  بیشتر از اینکه تهدیدی جدی برای جمهوری اسلامی باشد فرصتی به او داده است تا مبارزه و اعتراضات اجتماعی مردم بر سر نان و فقر و گرسنگی و بیکاری و گرانی کمرشکن را با سرکوب نظامی جواب دهد.

سیاست احزاب ناسیونالیست چپ و راست کرد که می خواهند به مبارزه مردم کردستان چهره نظامی و جنگ بدهند، نه تنها این مبارزه را تقویت نمی کند، بلکه فضا را بر جنبش و فعالین  و رهبرانش تنگ کرده با مخاطرات و دشواریهای جدی روبرو می کند. مبارزه مردم علیه فلاکت، برای احزاب ناسیونالیست ابزار و وسیله ای شده است تا سیاستهای قدیم و جدید را پشت آن پنهان کنند. ولی این سیاستها نباید پشت صجنه بماند و همگان باید به آن آگاه و واقف شوند

مردم باید بدانند که ناسیونالیسم کرد، زمانی خواهان معامله و بند و بست با جمهوری اسلامی اند، زمانی نقش آلترناتیو امریکا و دول مرتجع منطقه و گروه فشار آنها را بازی می کنند.

حزب حیات آزاد کردستان "پژاک" بعنوان بخشی از این جریانات قومی، از طرفی پروژه نجات جمهوری اسلامی از بحرانهایش را به نام "دمکراتیزه کردن ایران" پیشنهاد می کند و همزمان به عملیات نظامی دست می زند. حزب دمکرات کردستان، جناح مصطفی مولودی و خالد عزیزی و سازمان زحمتکشان مهتدی، مدتها پشت درب کنسولگری جمهوری اسلامی در اربیل انتظار کشیدند تا مقبول واقع شده و سهمی از قدرت و ثروت در کردستان را بگیرند، اکنون به صف سرنگونی طلبان پیوسته اند. این موش و گربه بازی ناسیونالیستهای کرد با جمهوری اسلامی مطلقا ربطی به جنبش سراسری و توده ای مردم ایران و کردستان ندارد. این اولین درسی است که مردم کردستان بخصوص باید گرفته باشند و به آن آگاه و هشیار شوند که در پروژه های خطرناک این احزاب شریک نشوند و فعالین در کردستان از آن فاصله بگیرند.

   - فاکتوردیگر مساله منطقه ای و برون مرزی است. جمهوری اسلامی علیه رای و رفراندوم مردم کردستان عراق برای جدایی، یورش نظامی گسترده ای را به فرماندهی قاسم سلیمانی و سپاه قدس و حشد شعبی مزدورش به کردستان عراق سازمان داد و بیش از نصف کردستان را اشغال نظامی کرده و تحت حاکمیت قومی و عشیرتی و مذهبی بغداد وابسته به خود در آورد. و این کار بدون همکاری جناح اتحادیه میهنی در حاکمیت اقلیم ممکن نبود. تعرض اخیر به مقرهای احزاب اپوزیسیون هم بدون این همکاری صورت نگرفته است. این ادامه همان سناریو است که جمهوری اسلامی با همکاری دولت عراق به مجاهدین خسارت زیادی وارد کرده و نهایتا این جریان را از عراق خارج کرد!

 جمهوری اسلامی می خواهد اولا امکان پشت جبهه کردستان عراق را از اپوزیسیون بگیرد و دوما با فشار بر جناح بارزانی در حکومت اقلیم و دور کردنش از  دولت ترکیه، تصرف کامل کردستان را تکمیل کند. این در شرایطی است که امکان توافق با امریکا برای خارج شدن جمهوری اسلامی از سوریه وجود دارد.   

در چنین موقعیتی ضربه جمهوری اسلامی به احزاب اپوزیسیون در کردستان عراق دستمایه سرکوب سراسری و بویژه در کردستان ایران است. اگر احزاب اپوزیسیون مستقر در کردستان عراق راهی برای برون رفت و خارج شدن از زیر ضرب حملات جمهوری اسلامی نیندیشند و سیاستهای تا کنونی خود را که در بالا اشاره شد، ادامه دهند، هم خسارات بیشتری متحمل خواهند شد و هم فضارا بر جنبش انقلابی و سراسری علیه جمهوری اسلامی بویژه در کردستان تنگ خواهند کرد.
 

نتیجه و درسی که از این اوضاع می گیریم:

 

         جمهوری اسلامی هدف سرکوب با سیاست جدا کردن حساب مبارزه ی مردم کردستان از جنبش سراسری که سرنگونی اش را نشانه گرفته و خود به آن اعتراف کرده است، به بهانه مقابله با عملیات نظامیی و تروریسم وعوامل بیگانه...، تعقیب می کند. احزاب ناسیونالیست کرد  هم بخشی از سناریوی جدا کردن کردستان با آرزوی نوعی خودمختاری و یا الگوی فدرالیسم قومی حکومت اقلیم اند و عملا  آب به آسیاب جمهوری اسلامی می ریزند.

 

         جنبش انقلابی، آزادیخواهانه و برابری طلبانه در کردستان باید حساب خود را از سیاست های مخرب احزاب ناسیونالیست کرد جدا کند. مانع شوند که این احزاب در مبارزه و همبستگی و همسرنوشتی مردم کردستان با جنبش سراسری ایران وقفه و اخلال ایجاد کنند تحرکات نظامی و دخیل بستن این احزاب به پروژه های ترامپ و عربستان... و سیاست و تاکتیک خود را در خدمت اهداف دشمنان مردم قرار دادن، فضای مبارزه ی سیاسی و اجتماعی و توده ای برای تغییر وضعیت فلاکتبار کنونی با سرنگونی جمهوری اسلامی و ایجاد جامعه ای آزاد و برابر، آلوده و با مخاطرات جدی مواجه می کند.
 

         کمونیست ها، فعالین کارگری و مدنی و اجتماعی، زنان، جوانان و همه ی انسان های آزادیخواه و برابری طلب، نباید فراموش کنند که پیشروی در مبارزه علیه جمهوری سلامی همزمان با متحد کردن، صاحب رهبری کردن و سازمان دادن مردم در مجامع عمومی و شوراهای محل های کار و محلات زندگی، درگرو این است که سیاستها و بند و بست و معاملات احزاب و گرایشات ناسیونالیست ایرانی و کرد و... را خنثی و در مقابل آن سد ببندند. دیدن و بیان واقعیات و حقایق در حاشیه و پشت صحنه ی تحولات و آگاه کردن مردم به آن، وظیفه جدی کمونیست ها و آزادیخواهان است.  این اصل انقلابی باید به داده ی مردم تبدیل شود که: همچنانکه کارگران و زحمتکشان و محرومان در کردستان  با سرمایه داران و بورژوازی کرد هیچ منفعت مشترک و سازش و همسویی ندارند، جنبش انقلابی مردم کردستان هم هیچ منفعت مشترک و سازش و همسویی با جنبش ناسیونالیسم کرد ندارد!

 تاریخ ثابت کرده است، ناسیونالیسم در هر شکل و لباس و سراسری و فارس و کرد و غیره، ضد بشریت، ضد طبقه کارگر، ضد کمونیسم، مردسالار وضد زن، ضد آزادی و برابری است. اگر تجربه ی جنایات ناسیونالیسم هیتلری، بوگسلاوی سابق و ... از یادها کمرنگ شده باشد، ما زندگان نسلهای اخیر، کارگر و کمونیست کشی حزب دمکرات کردستان ایران در حمله به سازمان پیکار و کومه له ی قدیم، تلاش حدکا برای کشاندن پای دول مرتجع منطقه به تحولات کردستان،  تلاش  سابقه دار و مکرر حدکا و تلاشهای اخیر حدک، پژاک و زحمتکشان برای معامله با جمهوری اسلامی بر سر جنبش مردم کردستان، عملکردهای ضد مردمی حکومت اقلیم کردستان و... را با گوشت و پوست و استخوان لمس کرده ایم و در مقابلش ایستاده و می ایستیم. راه کمونیست ها، کارگران، محرومان و انقلابیون کردستان از ناسیونالیسم کرد جدا است. هر تلاشی برای مخدوش کردن این جدایی و ایجاد توهم به ناسیونالیسم در صفوف مردم، بستن زبان نقد و طرد و افشای جریانات ناسیونالیستی و قومی و مذهبی در کردستان و لاس زدن سیاسی با این احزاب به شدت محکوم است و زبونی سکوت کنندگان و مرعوبین در مقابل آنها را نشان می دهد.
 

 

 شهریور ۹٧ - سپتامبر  ۲۰۱٨