"اجلاس سه گانه" هم دردي را دوا نکرد

 

 

امان کفا

 
اجلاس سه جانبه ایران، روسیه و ترکیه که قرار بود محور اصلی آن سوریه باشد، در تهران برگزار شد. از پیش معلوم بود که این جلسه به نتیجه ای نخواهد رسید. مشخص بود که سه کشوری که هر کدام با تحریم های آمریکا روبرو هستند، در شرایط فعلی، قادر نیستند که با هم دیگر به توافقی قابل اتکا و کاربردي در مورد سوریه برسند. و باز مشخص بود که برخلاف تبلیغات پیش از برگزاری این نشست، حتی این امکان را هم نخواهند داشت که از "پیروزی" و یا "دستآورد" این دیدار یاد کنند. جدال امروز بین قطب های امپریالیستی نه فقط یک عامل، بلکه دليل اساسي است که خود "بحران سوریه" را بوجود آورده و در عرض این چند سال دامن زده است. به همین اعتبار، نه ترکیه و نه ایران امروز، موقعیت حتی سال گذشته خود را ندارند، و به همین دلیل سوریه در این نشست اخیر، نه نقطه شروع، بلکه تنها دریچه ای برای ابراز پاسخ به مسائل دیگری است که امروز هر سه شرکت کننده با آن دست به گریبانند. معضلات و بحران هايي که حتي از نقطه نظر پاسخ هاي بورژوايي، خارج از مجرای تصمیم گیری روسیه با ایران و ترکیه، مي گذرد و در سطحی وسیعتر و بین المللی تر قابل ردگيري است.

 شکی نیست که چه روسیه، چه ترکیه و چه ایران، هر کدام از این راه بدنبال سهم خواهي و منافع و نیازهای متفاوت خود هستند و برای امتیاز گیری از حريفان خود، ابایی از پشت پا زدن به همدیگر نيز ندارند. و امروز که دور هم جمع شدند، پیشروی هر کدام مترادف با عقب زدن دیگری خواهد بود. بی جهت نیست که در این دیدار هم، با وجود پررنگ جلوه دادن عزمشان علیه "دشمن مشترک" (آمریکا) ، معلوم شد که  در این دوره، اختلاف هایشان تعیین کننده تر است. و همین اتفاق هم افتاد. برای نمونه در حین شرکت در این اجلاس، ترکیه بر خلاف ایران، از خواست غرب برای بوجود آوردن گذرگاهی برای خروج از ادلب دفاع کرد. در پس سایه توافقات اخیر پوتین و ترامپ، روسیه و ترکیه هر دو خواهان کاهش حضور نیروهای ایران در سوریه بودند! ایران خواهان پیدا کردن راهی برای افزایش و ادامه بیشتر رابطه اقتصادی با روسیه و ترکیه بود، امری که بهرحال نه بنا به خواست پوتین و یا اردوغان، بلکه خود منوط به پیشروی و امتیاز گیری هاي مورد نیاز ترکیه و روسیه با غرب و مشخصا با آمریکا است.

 عوامل و فاکتورهای فوق، همانطور که اشاره شد، از قبل از این اجلاس برای هر سه کشور مفروض بود، ولی شرایط موجود ایران، بالاخص، نیاز به دیدار از نزدیک با روسیه و ترکیه را بیش از همه ملزم کرده بود. ایران به مراتب بیشتر، امروز نیازمند جلب همکاری و تجارت و غیره با روسیه و بعد ترکیه، است. در این راه، جمهوری اسلامی نتوانست به قراردادهای قابل عرضی، در سطح وسیع که انتظارش را داشت، دست یابد. راه چاره پیش پای جمهوری اسلامی، در پس این دیدار، همچنان بیانگر فشار برای عقب نشینی اش از منطقه بود. فشاری که برای جمهوری اسلامی که بحران داخلي کل موجودیت اش را نشانه گرفته است، حاوی امکان تبلیغات جنجالی، نبود. وضع این رژیم آنچنان است که، هم اردوغان و هم پوتین، حاضر نشدند به روحانی و دولت اش وقعی بگذارند، و هر دو با خامنه ای مذاکره اصلی شان را انجام دادند.

واقعیت این است که جمهوری اسلامی در بن بست گیر کرده است. راه حل های گذشته دیگر کارساز نیستند. غول معترض به کل این نظام از شيشه بيرون آمده و ابراز وجود کرده است و دیگر نمی شود به این راحتی آن را به خانه فرستاد. راه پس و پیشی در مقابل این نظام نیست. انچه تعیین کننده است این است که چه نیرویی و به چه طریقی بساط این رژیم را به زباله دان تاریخ می فرستد.