به استقبال يک پيروزي!

 

 

فواد عبداللهي

 

خاتمي بار ديگر به ”ميدان“ آمده است؛ درست زماني که زمين زير پاي جمهوري اسلامي و جناح هايش توسط مردم محروم ايران به لرزه درآمده، خاتمي عبايش را از چند قلم ”راهکار“ براي پانسمان جمهوري اسلامي پر کرده است.

 اينبار اما قضيه از بيخ متفاوت است؛ از خيزش هاي ديماه به بعد، همه شان از اصلاح طلب تا اصولگرا با يک پخ محرومين و زنان و جوانان ريش و پشم شان بر باد رفت! اين آن فاکتوري است که سردار جبون و ترشي انداخته اصلاحات، يعني جناب خاتمي را به وحشت انداخته است. حق هم دارد! جنس اين اعتراضات متفاوت است؛ يک تلنگر لازم دارد که اين جنازه متعفن جمهوري اسلامي بخار شود و محو شود. مردم ايران دستشان را خوانده اند؛ حناي دوستان دروغين ”ملت“ رنگي ندارد؛ مردم علنا از خيزش هاي ديماه گذشته به اين سو، حکم به عبور از اصلاح طلب و اصولگرا داده اند. پانسمان و راه نجاتي در کار نيست؛ با باز شدن مجدد فضاي اعتراضي، سرنگوني يا به قول خاتمي ”فروپاشي نظام“، به خودآگاهي جامعه تبديل شده است و همه از دم - از اصلاح طلب تا اصولگرا - در تدارک مقابله با سرنگوني نظام توسط محرومين اند.

 امروز خاتمي نه به عنوان ”اپوزيسيون“ يا سوپاپ اطمينان نظام، بلکه بانداژ عفوني تر از زخمي است که قرار است چماق جمهوري اسلامي را که چهل سال است بر سر مردم ايران مي چرخد، از انظار پنهان کند. امروز اما آن چماق نه ته دل کسي را خالي ميکند و نه اين بانداژ کپک زده در صفوف خودي ترين خودي هايشان، کسي را شيفته مي کند. عمر ”اپوزسيون“ سازي در داخل باندهاي نظام به سر رسيد؛ سرها به خارج از دالانهاي نظام چرخيده است؛ سالها گذشته است، مردم تغيير کرده اند، پرده ها افتاده، ماجراي اصلاح طلب و اصولگرا نزد مردم تمام شده است. همه شان از همين حالا مثل فرماندهان ارتشيان و مقامات دولتي شاه، نقشه در رفتنشان را در جيبشان دارند.

 مردم در انتظار بادگلو خالي کردن هاي جناب خاتمي براي عفو زندانيان سياسي و ممنوعيت اعدام و تامين آزادي هاي سياسي، نخواهند ماند. تلاش براي ساکت کردن مردم تنها خشم و انزجار محرومين از نظام سراپا گنديده جمهوري اسلامي ايران را شعله ورتر ميکند! جناب خاتمي بايد منتظر دادگاههاي مردمي و تقاضاي عفو در آن دادگاهها براي خود و طيف چهل سال در قدرت شان باشد و شکر تمايل به  ”عفو مردم“ عاصي از توحش شان را بيش از اين ميل نکند.  

 ققنوس ”اصلاحات“ غروبش را به مرگ نشسته است؛ بيچاره خاتمي آمده است تا تيک تيک ساعت برچيدن نظام اش را از جانب هر دو جناح اعلام کند. چقدر عالي! ما حکمتيست ها با کمال ميل به استقبال چنين پيروزي خواهيم رفت؛ از همين حالا دست اندرکار برپايي بزرگترين مجامع عمومي، نمايش ها، کنسرت ها و مراسم ها بمناسبت کفن و دفن جمهوري اسلامي و همه تعلقات آن خواهيم بود؛ امثال صادق زيباکلام ها و جبهه ملي ها و توده - اکثريتي هايي که مردم را از لولو خورخوره سوريه اي شدن ايران مي ترسانند، بهتر است در سير روند سرنگوني جمهوري اسلامي بدست ما کمونيستها و طبقه کارگر، نگران نباشند و سوراخ موشي دست و پا کنند؛ ما به جهان وارونه نشان خواهيم داد که چگونه ميتوان با قدرت انقلاب محرومين از پايين، بدون آنکه مدنيت از هم بگسلد، بر قاعده اش بنشيند و امنيت و رفاه جامعه را تضمين کرد؛ ما با قدرت متشکل و متحزب مان، با به هم بافتن شبکه هاي مبارزاتي در تمام شهرهاي ايران، با برپايي قدرتمندترين و با شکوه ترين مجامع عمومي در محلات زيست و کار، با سازمان دادن شوراهاي مردمي، با مسلح کردن مردم در دفاع از آزادي و مدنيت، از صحنه جارويشان خواهيم کرد. ما با قدرت تمام، با تسليح وسيع مردم در ميليس هاي توده اي، تضمين خواهيم کرد که مطلقا هيچ اثري از تحرکات جريانات و گانگسترهاي بازمانده از سقوط جمهوري اسلامي بر جا نماند؛ سپاه پاسداران و ارتش و دار و دسته هاي نظامي و شبه نظامي را خلع سلاح خواهيم کرد؛ ما دست هر نيرويي که بخواهد روي آزادي، رفاه و امنيت و حقوق مردم بلند شود را خواهيم شکست؛ ما مذهب و تعلقاتش را براي هميشه به زباله داني تاريخ خواهيم سپرد؛  ما آپارتايد جنسي را لغو خواهيم کرد. برابري کامل و بي قيد و شرط زن و مرد را قانون اعلام خواهيم کرد؛ ما مجازات اعدام را برخواهيم چيد؛ ما همه سران ريز و درشت جمهوري اسلامي را دستگير و به دادگاه هاي مردمي خواهيم کشاند؛ از خامنه اي ها و روحاني ها و خاتمي ها تا خيل جريانات و اشخاصي که در طي اين همه سال، آشکار و آگاهانه از معماران اين سيستم و عصاي دست اين نظام بوده اند، بايد محاکمه شوند و جوابگو باشند.

 جمهوري اسلامي،  که بر اختناق و بي حقوقي و استثمار مطلق انسان متکي است، تنها به نيروي جنبش انقلابي طبقه کارگر، جنبش کمونيستي طبقه کارگر، ميتواند تماما سرنگون و از بنياد برچيده شود.