برای تضمین پیروزی در جدالهای آتی

 باید متحد و متشکل شد!

 

 

آذر مدرسی


 
چند ماه پس از ديماه، پس از خيزش و خشم و نفرت عليه جمهوري اسلامي، عليه خفقان، فقر و فلاکت، عليه ناامني و بيحقوقي بار ديگر اعتراضات توده اي عليه وضعيت نابسامان اقتصادي، گراني، تورم، تخريب محيط زيست و کمبود آب آشاميدني و ... ابعاد گسترده تري بخود ميگيرد.   اعتراضاتي که به سرعت برق آسايي از شهري به شهري ديگر، و از محل تحصيل و  کاري به محل تحصيل و کاري ديگر،  منتقل ميشوند. اعتراضاتي که مستقل از منشا اجتماعي آن به سرعت به تحرک و اعتراض سياسي عليه کل حاکميت تبديل ميشوند.  فريادهاي "ارز صددلاري نميخايم" بلافاصله به شعار"مرگ بر ديکتاتور" تبديل ميشود و هنوز شعله اين اعتراض خاموش نشده اعتراض به بي آبي در شهرهاي ديگر سربلند ميکنند.   جامعه در تب اعتراض عليه کليت رژيم و بنيادهاي سياسي-ايدئولوژيک آن  ميجوشد و همين التهاب لرزه به تن حاکميت انداخته است. سران جمهوري اسلامي بهتر از هر کسي به اين واقعيت واقف بودند که راه نجاتي ندارند و به آخر خط رسيده اند و نبايد به "فروکش کردن" هرچند موقتي اعتراضات دلخوش کرد. ظاهرا تحريمهاي جديد دولت ترامپ براي جمهوري اسلامي برکتي شد تا براي "نجات نظام" از جنبشي که در ديماه اعلام کرد تا سرنگوني کامل حاکميت از پا نخواهد نشست، تشديد تحريمهاي اقتصادي ترامپ، عربده هاي لاشخوراني چون نتانياهو و شيوخ عربستان که براي به فلاکت کشيدن مردم تحت عنوان "فلج کردن جمهوري اسلامي" هورا ميکشند، را در مقابل مردم قرار دهند.

تلاش امروز همگي شان در نشان دادن دشمن بيروني براي منحرف و خاموش کردن اعتراض به موجوديت شان است. تلاشي بود که در همان نطفه خفه شد.   کسانيکه تا ديروز ميگفتند ايران وارد کلوپ ارتجاع جهاني شده است، ميگفتند  "اينها جنگ تبليغاتي است و مملکت وضعش خوب" است، امروز از"توطئه هاي دشمنان خارجي"، از"جنگ اقتصادي" ميگويند. 

کسانيکه در هر جدالي راي چند ميليوني خود را به رخ مخالفين ميکشيدند و در باب "ثبات سياسي جمهوري اسلامي" قلمفرسايي ميکردند امروز از ريشه سياسي بحران کنوني و ضرورت عبور از اسلاميت جمهوري اسلامي ميگويند.

 روحاني که با پز بالابردن توقع مردم از زندگي و گفتمان درباره "حقوق شهروندي" را پرچم عوامفريبي خود کرده بود، امروز اعلام وضعيت اضطراري ميکند و از ضرورت پائين آوردن توقعات از زندگي ميگويد.  ظريف هشدار ميدهد "ايران هدف است و بايد عليه دشمن مشترک متحد شد". روحاني  فراخوان وحدت جناح ها را ميدهد و اصولگرايان در دفاع از دولت، عليه اصلاح طلبان به ميدان آمده اند. جز اصلاح طلبان کودني که سعي ميکنند با سيلي صورت خود را سرخ نگاه دارند و  به فکر کسب آبروي بر باد رفته و کسب اميتيازاتي از روحاني اند، همه ميدانند اولا:

ادامه عقب نشيني هاي تاکنوني در مقابل موجي که عليه شان به راه افتاده نيز راه چاره نيست، دوما: 

وقت کوتاه آمدن و متحد شدن (هرچند موقتي) در مقابل دشمن اصلي، يعني طبقه کارگر و مردم محروم و به تنگ آمده از بختک جمهوري اسلامي، است.  

 
 
در اين اوضاع متلاطم که نه مردم حاکميت را تحمل ميکنند و نه حاکميت قادر به حکومت کردن به شيوه قبل است، در دوره اي که شاهد انفجارهاي توده اي يکي پس از ديگري هستيم، دوره اي مردم به قدرت دخالت مستقيم خود خوشبين اند، بار ديگر انواع جريانات راست و ارتجاعي از ناسيوناليستهاي قومي گرفته تا ناسيوناليستهاي عظمت طلب ايراني و باند مجاهد، به تحرک افتاده اند.  بار ديگر براي گماشتگي امريکا در سناريوي خيالي رژيم چينج تحت عنوان"گذار به دمکراسي" و دست بدست کردن قدرت بدون دخالت مردمي که براي سرنگوني به ميدان آمده اند، مسابقه براه افتاده است. در اين شرايط قدرت پايين بايد آلترناتيو خود را هرچه سريع تر تحميل کند. بايد هرچه سريع تر متحد و متشکل شود.   امروز متحد شدن حول پرچمي روشن براي سرنگوني کامل جمهوري اسلامي بدون دخالت قدرتهاي ارتجاعي و براي کوتاه کردن دست گانگسترهاي سياسي چون مجاهد و دستجات قوم پرست در سير سرنگوني جمهوري اسلامي، مهم ترين نياز روز است.  پرچمي براي مقابله با سناريوي قومي و مذهبي کردن مبارزه مردم براي آزادي و برابري و رفاه، پرچمي که نه فقط دخالت توده هاي وسيع مردم را در تعيين سرنوشت و آينده جامعه بلکه دفاع از اين آينده را تضمين ميکند از نان شب ضروري تر است. 

"منشور سرنگوني جمهوري اسلامي" پرچم همه کساني است که دل در گرو سرنگوني جمهوري اسلامي ايران به قدرت مردم ايران و براي مردم ايران دارند.  اين پرچم روشني در مقابل تمام سناريوهاي ارتجاعي سرنگوني جمهوري اسلامي است. بايد حول اين پرچم متحد شد.  حضور سياسي و دائمي مردم و طبقه کارگر در کشمکشهاي امروز، روشن بيني آنان در قبال سناريوهاي ارتجاعي سرنگوني رژيم اما به تنهايي کافي نيست. پيروزي مبارزه و اعتراض بي سازمان و پراکنده، عليرغم هر درجه از روشن بيني، تضمين شده نيست. چنين مبارزه اي شانس کمي براي سراسري شدن و تثبيت پيشروي هاي بيشتر دارد.   براي پيشروي، براي حضور در جدالهاي آتي بايد متحد شد. بايد سازمان هاي توده اي در پايه اي ترين و وسيعترين شکل آن در محلات، محيطهاي کار، دانشگاهها، کارخانه ها و ... ايجاد کرد. سازمانهايي که حضور دائم توده هرچه وسيعتري را در اعتراضات، در تصميم گيري ها، در مقابله با نيروهاي ارتجاعي را تضمين کند. سازمان يابي که امکان"هايجک" شدن اعتراضات را از نيروهاي ارتجاعي و فرصت طلب، بگيرد.   فقط با اتکا به چنين سازمان توده اي و وسيعي است که ميتوان محلات، دانشگاه، کارخانه و محل کار را از کنترل جمهوري اسلامي و اوباش آن خارج کرد. حضور دائمي و سازمان يافته مردم در محل کار و زندگي شرط مهم تحميل عقب نشيني به ارتجاع حاکم و بالاخره سرنگوني آن توسط پائين است.    تلاش براي متحد، يکپارچه کردن، قدرتمندتر کردن اين اعتراضات مهمترين و اصلي ترين وظيفه کمونيستها و بويژه حکمتيستها است. بايد مردم را در پايه اي ترين و وسيعترين شکل آن در محلات، در مراکز کار، در دانشگاهها، در کارخانه و .... متحد کرد. فعالين حزب بايد در محلات، کارخانه، دانشگاه و ... مبشر اين سازمان يافتن، اين اتحاد باشند. امروز بيشتر از هر زماني جامعه به ايفاي  نقش متحد کننده و افق دهنده ما حکمتيستها نياز دارد.   امروز رفتن جمهوري اسلامي فرض  و  داده همگان، منجمله خود رژيم، است. مسئله اين است چه روزي، چگونه و توسط چه نيرويي! ما بايد تضمين کنيم سرنگوني جمهوري اسلامي توسط ما، طبقه کارگر و مردم آزاديخواه و با پرچم آزادي و برابري صورت ميگيرد.

 بايد امروز دست به کار شد. فردا دير است.

 

 ٢ ژوئیه ٢٠١٨