طبقه کارگر بی تفاوت نیست!

 

 

 

 

 

مظفر محمدی

 

اینجا ایران است. اینجا خاورمیانه است. منطقه ی جنگ و جدالهای نامتعارف، محل آزمایش تسلیحات پیشرفته و نسل کشی در سوریه، فلسطین، عراق، یمن و ...، از جانب دولتهای قلدر و زورگوی بورژوازی بین المللی است. میدان جنگ اقوام و جنگ های نیابتی است. میدان جدال داعش، طالبان، جمهوری اسلامی و حشد شعبی و حوثی و لشکر فاطمیون و صدها و هزاران دستگاه نظامی و تروریستی و بنگاه های مالی و رانتی و مسابقه غارت داراییهای جامعه بین سپاه پاسداران و بسیج و بیت رهبری و سرمایه داران وابسته به این نهادها است. اینجا ایران و خاورمیانه است. طبقه کارگری که این را نبیند و در قامت طبقه در مقابل این وضعیت نایستد بازنده و خانه خراب است.

طبقه کارگر نه تنها در ایران بلکه در کل خاورمیانه اگر در مقابل تحولات و سناریوهای امپریالیستی و دول مرتجع صف نبندد و نایستد بازنده است. دنباله رو این و آن است. در مصر اینطور شد، در تونس هم.  در چنین زمان و شرایطی طبقه کارگر ایران با مسایل و گره گاه ها و موانع سیاسی بسیار جدی روبرو بوده و هست:

-          جنگ راه انداختند و کرور کرور کارگر و زحمتکش و فرزندان نوجوان وجوانشان را گوشت دم توپ کردند. بسیج کردند و به کشتن دادند و  یا جانباز برگشتند. دسته دسته کارگران را به افغانستان و سوریه و عراق می فرستند و به کشتن می دهند

-          زنان و دختران را هر لحظه تحقیر کرده و کشان کشان به سلول های اطلاعات سپاه می برند و کتک خورده بیرون می اندازند.

-          دولتی سرکار است که بودجه چند دولت و نیروهای میلیشیای سازمانیافته و تا دندان مسلح منطقه از جمله لبنان و سوریه و عراق و یمن را تامین می کند و در رقابتهای منطقه ای و بین المللی اش محاصره اقتصادی و فقر و فلاکت ناشی از آن را برای جامعه می خرد.

-          داراییهای جامعه بین بنگاه های مالی نظامی و مذهبی تقسیم شده و مافیای عظیمی راه انداخته اند.

-          جنبش های بورژوایی اصلاحات و سبز چند دهه طبقه کارگر را منتظر بازسازی اقتصادی، گشایش اقتصادی، رفاه و بردن پول نفت سر سفره شان نگه داشتند.

-          سالی یک بار خانه کارگر و نماینده کار فرماها و نمایندگان دولت که همان وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه است شندرغاز به نام افزایش دستمزد به خورد کارگر می دهند و در مقابل، گرانی و تورم سرسام آوری را به مردم تحمیل می کنند وچند برابرش را پس می گیرند.

-          برای کارگر و جامعه قانون می نویسند و کارگر باید در چهارچوب قوانین آنها زندگی و مبارزه کند. قوانین شرعی برای رابطه زن و مرد و خانواده وضع می کنند. هر روز در مساجد و منابر، استفراغ مبلغین مذهبی و بورژوایی بروی جامعه پاشیده می شود و حرمت و کرامت انسان، حرمت زن را لجن مال می کند.

-          کارخانه و مسجد و کلانتری (حراست) و زندان یکی شده و در هم ادغام گشته است. هر روز و ساعت باید با مسجد و حراست و زندان در کارخانه و مدرسه و دانشگاه بجنگی. هر روز با پلیس و لباس شخصی و حزب الله در خیابان و محله و در شادی و عزا و جشن درگیر می شوی. هر لحظه باید حواست به پوششت باشد. هر لحظه سراغت می آیند که خانم روسریت را پایین بکش موهات پیداست. آغا آستین پیراهنت کوتاه و موهات بلند است. از یک کیلومتری کارخانه رد شوی یقه ات را می گیرند که اینجا چکار می کنید؟

-          زندگی ده ها میلیون خانوار کارگر و زحمتکش را با پرت کردن به  زیر چندین برابر زیر خط فقر، متلاشی و نابود کرده اند. جوان تحصیلکرده ی بیکار برای پول یک چای وشیرینی با دوست دخترش در کافه تریا، باید برود یک روز در مرز کولبری کند و برگردد.

-          بیکاری ده میلیونی، تن فروشی و اعتیاد را سازمان داده اند. خشت روی خشت این جامعه بند نیست...

 
بلی، اینجا ایران است. اینجا خاور میانه است. خاورمیانه ی جنگ و جدالهای نامتعارف. دنیایی که بین اقتصاد و سیاست و مبارزه اقتصادی و سیاسی هیچ مرزی تا حد تار مو باقی نمانده است. طبقه کارگری که به همه ی این ها کار نداشته باشد، حتی در مقابل یکی از این پدیده های شوم ساکت و بی تفاوت باشد، کلاهش پس معرکه است. طبقه کارگری که تکان بخورد و حتی حقوق معوقه اش را بخواهد با باتون و گلوله سراغش می روند...، خواست نان سیاسی شده است. و طبقه کارگر نه تنها در مبارزه اقتصادی  و اعتصاب بلکه در کوران مبارزه سیاسی همزمان، ابدیده و متحد و متشکل می شود. چاره دیگری ندارد. این پیام را خیزش دی ماه به طبقه کارگر ایران رساند.

طبقه کارگر نمی تواند در مقابل تهدیدات ترامپ و نتنیاهو و عربستان و متحدینشان در جهان و منطقه ساکت بنشیند. رهبران و نمایندگان کارگران می بایست در بیانیه ها و مجامع عمومی شان اعلام کنند توی دهن ترامپ می زنند و اعلام می کنند دخالت زورگویان و مرتجعین در سرنوشت جامعه شان موقوف، بدون اینکه نگران باشند که این عکس العمل سیاسی شان به کیسه ی خامنه ای و سپاه می رود. طبقه کارگر ساکت در مقابل ترامپ و متحدینش، صحنه را به رقابت و عربده کشی های دشمنان از واشنگتن و تل اویو و عربستان تا بیت خامنه ای و سپاه پاسداران، باخته است.

طبقه کارگر و مردم ایران بار دیگر در مقابل  تهدیدات و جنگ روانی دولت امریک در ظاهر و تحت لوای تغییر رژیم، اما در اساس علیه ازادی و امنیت جامعه ایران، قرار گرفته است. طبقه کارگر ایران اگر بخواهد در مقابل موانعی که بورژوازی ایران  و جمهوری اسلامی بر سر راهش قرار داده است پیروز شود، همزمان باید با تهدیدات امپریالیستی و جنگ روانی امریکا و متحدینش و همراهی اپوزیسیون زبون پروآمریکایی، با قاطعیت بایستد. طبقه کارگر ایران و خاورمیانه درمقابل شرایطی بسیار نامتعارف و موانع جدی قرار گرفته است. دخالت سیاسی و عروج این طبقه به معنای نیرویی که مدعی تغییر بنیادی اوضاع سیاسی و اقتصادی و اجتماعی به نفع اکثریت محرومان جامعه است، مثل نان شب حیاتی شده است.

طبقه کارگر باید متحد شود،  متشکل شود. مجامع عمومی و شوراهایش را بسازد. حزب کمونیستی کارگری اش را بسازد. چاره دیگری ندارد. اما این کار پروسه ای چند ده ساله نیست. یا از مبارزه اقتصادی صرف کارگر شاغل در نمی اید. از اعتصاب صرف هم در نمی اید. از پیوند ناگسستنی مبارزه اقتصادی و سیاسی همه بخش های طبقه کارگر و متحدینش در جامعه در می اید. کارگر ساکت در عرصه سیاسی بویژه در ایران و خاورمیانه، مبارزه اقتصادیش هم بجایی نمی رسد و بازنده تاریخ است.

 

اردیبهشت ۹٧- مه ۲۰۱٨