اول مه: زنده باد اتحاد کارگری!

از اتحاد کارگری امروز  تا برپایی حکومت کارگری

 

 

مصطفي اسدپور

 

کارگران!

درب قلعه ارتش متحد کارگری را باز کنید؛ و مبارزه و امید و توقعات در هم کوفته کل محرومان جامعه را در آغوش بگیرید! خیزش دی ماه ستمدیدگان آن جامعه شکست نخورد، این خیزش در حسرت آمادگی طبقه کارگر ناتمام ماند. این خیزش از شجاعت و عمق آزادیخواهی و عدالت طلبی چیزی کم نداشت اما در عین حال از درایت تجربه یک جامعه انقلاب دیده به قدرت و آمادگی و تشکل یابی طبقه کارگر خود چشم دوخت. خیزش دیماه در غیاب این آمادگی یکسره کردن کار را موقتا به تاخیر انداخت. اول مه آینه تمام قدی است که جهان امروز و مردم و نیروهای سیاسی موثر در سرنوشت جامعه ایران طبقه کارگر را در قلب خیزش دیماه، دینامیسم و آینده این خیزش ارزیابی کند.   
 

رفقای کارگر!

با از راه رسیدن اول مه، در تشابه با سالی قبل تر، حکومت اسلامی سرمایه نان و هستی ما را به گروگان گرفت تا به سرمایه و منطق سود آن در کار و بیکاری عاجزانه تن دهیم، با ذلت  کار مزدی بسوزیم و بسازیم،  چرخ قوت لایموت خانواده را به قیمت فرسایش بی پایان زنان طبقه و استثمار جگر گوشه های خود در گردش نگه داریم. سالی که گذشت در انبوه ساختمانها و بیمارستان های برافراشته از حاصل کار طبقه ما، در میان همهمه بی وقفه کار و اضافه کاری و اشتغال خانگی زنان همین طبقه،  میلیونها نفر پنجه در پنجه سرما، در حسرت یک سرپناه، در فقدان چند گرم پنیسلین بر بخت بد خود در ورطه فقر و محرومیت لعنت فرستادیم.
 

رفقای کارگر!

اول مه امسال در تقابل با سالها قبل تر،  با شرایطی روبرو هستیم که خیزش دی ماه امید و چاره جویی را به رگهای آن جامعه تزریق کرده است. خیزش دی ماه محرومان و فرودستان جامعه، بر قدر قدرتی  قوانین و مقررات  ستم و استثمارگرانه ی بورژوازی خط بطلان کشید. با اولین شواهد دال بر تعرض پایینی ها بر علیه بالایی ها، با فوران خشم و نفرت علیه فقر و خفت و سرکوب "ترس" جا عوض کرد.  با هر قدم از عقب نشینی وحشت زده دستگاه سرکوب   تعرض پایینی ها به بالایی ها نشان از این حقیقت شیرین است که طبقه کارگر و محرومین جامعه می روند تا به قدرت خود ایمان بیاورند.

جنبش سراسری دی ماه در سرعت سرسام آور خود، درگذر شبح آمیز بر فراز دهها شهر و در بهبوهه هیجان سوال بیجواب و وسوسه انگیز "سر از کجا در خواهد آورد؟" در مقابل سوال اساسی تری در مقابل دو راهی قرار گرفت:  "آیا ما خود می توانیم جامعه را اداره کنیم؟"، "شرکت و کارخانه را اداره کنیم؟"  

این سوالات و این دو راهی منطقی و عمیقا واقعی است. در بلبشوی نیروهای ملون سیاسی که در دو قطبی اکس مسلم تا محاصره اقتصادی امریکا، در مواضع ضد رژیمی نوسان میکنند؛ چشم دوختن و اعتماد عمومی مردم در ایران به تجربه دهها تشکل و هزاران اعتصاب و مبارزه کارگری نهفته است. رهبران این اعتصابات در میان مردم چرخیده اند، بحث و استدلال میان کارگران در رخت کن کارخانه در محلات  و محافل کارگری گوش شنوا پیدا کرده است، سرسختی و ابتکار این رهبران در تداوم عمر تشکل و اعتصاب از دل هار ترین سرکوبگران قهرمانان امروز و چهره های ناجیان فردای آزادی را قلبها جای داده است. تصور کنید در دل رویدادهای دیماه صدها اتحادیه کارگری به ابراز وجود میپرداختند. تصور کنید که در خیابانهای تهران  کارگران با صلابت و روشنی طبقاتی ناشی از مبارزه اقتصادی خویش دکان فضل فروشان حقه باز طبقات بورژوا، سبزها، مدعیان اقتصاد ملی، و هوچی گری پوچ حکومت شاهنشاهی را تخته میکردند.   
 

رفقای کارگر!

امسال در شرایطی به استقبال اول مه (11 اردیبهشت) می رویم که کل حیات سیاسی حکومت  اسلامی سرمایه در ایران بر روی یک دروغ بزرگ استوار است، که گویا اقتصاد بورژوایی در ایران ورشکسته، بحرانی و از کار افتاده است. این تفسیری است که بیش از هر کس خود دولت حاکم مبشر آنست و دست همه ارگانها و مقامات در افشاگری و اثبات بی لیاقتی خود در اداره حکومت باز گذاشته شده است!! این در حالی است که هیچ زمانی در کل منطقه میلیونها کارگر و تحصیل کردگان فنی درچند شیفت بکار گرفته شوند. سه میلیون کار کودک و فقط یک میلیون زن قالیباف را باید به رقم ارتش کار ایران اضافه کرد.

مطابق آمار دولتی حداقل 22 میلیون کارگر مزدی  رسما در چرخه تولید جامعه کارگر مشارکت دارند. بورژوازی ایران مظهر تمام عیار  تفاله و جوهره و جنون سود پرستی بر تارک دستگاه متحد سازمان استثمار سیاه طبقه کارگر نشسته است. هیچ کجای دنیا و در هیچ کجای تاریخ به این اندازه تسمه به گرده کارگر کشیده نشده، بورژوازی هرگز در این ابعاد از قره نوکر و از خوش رقصی نمایندگان خویش برخوردار نبوده است. همواره و همه جا استثمار طبقه حاکم جز با فریب و زور گویی همراه بوده است. تاریخ بورژوازی در ایران و اسلام در روبنای سیاسی و دولتی آن فرصتی است که وجب به وجب آن خاک با نفرت و مقابله با کارگر شخم زده شود.

 در سی سال اخیر باندازه سه قرن ثروت و سودا و قدرقدرتی بورژوایی از هر منفذ جامعه جار زده شده و به کرسی نشسته است. در سی سال اخیر دقیقا به تعداد نمایندگان مجلس و مقامات دولتی، به تعداد قلم زنان رسانه ها و اساتید دانشگاهی  شکنجه گر و پاسدار و چاقو کش جلو رانده شده است.  آیا مسخره نیست که نمایندگان امتحان پس داده، دشمنان رسمی طبقه کارگر بادکنکهای تمدن و امید و رفاه و درایت هوا کرده و با وعده دست راستی ترین سیاستهای نخ نمای نئولیبرالی لگد تازه ای به حیات صغیر و کبیر طبقه ما بزند. وقاهت بورژوای ایرانی باید نوبر باشد که برای تشدید استثمار، برای تمدید نامحدود دستمزدهای زیر خط فقر و برای منت در مقابل وعده های پوچ ناکجا آباد "حل بحران" طبقه حاکمه از ما تضمین میخواهد، کارناوالهای شادی و تشکر برپا داریم!
 

رفقای کارگر!

پیام خیزش دی ماه زحمتکشان به دولت سرمایه داران این بود که، تداوم این وضعیت فلاکتبار دیگر قابل تحمل نیست. امروز در سایه اول مه  طبقه کارگر در مرور این کشمکش میتواند با چشم باز ببیند که دریای نفرت میلیونی برای رسیدن به خواستهای پایه ای زحمتکشان آن جامعه ابدا کافی نیست. با دنیای نفرت مردم بعید نیست که به مرگ بر جمهوری اسلامی تحقق بخشید، اما تردید بزرگ تر در خلاصی از "جمهوری اسلامی" بزک شده توسط طبقه بورژوا نهفته است.  امروز فعالین طبقاتی کارگری در سایه خیزش دی ماه میتواند بروشنی قدرت نهفته در حرکت اعتراضی مردم علیه رژیم را ببیند و در عین حال، و از آن روشن تر تشخیص دهد که چگونه ابهام در "فردا چه خواهد شد؟" چرخ این اعتراضات از حرکت باز ایستاد.
 

رفقای کارگر!

مردم، حتی با قلب های مالامال از عشق به آزادی حق دارند بترسند، حق دارند از دست این جانوران قرون وسطایی که کوچه و برزن و خانه و محل کار را به حیاط خلوت زندان اوین تبدیل کرده اند، از حکومتی که سمت رئیس جمهور و وزارت کار و خانه کارگر خویش را یکی بعد از دیگری با سوابق درخشان دشمنی با سندیکاهای کارگری آذین میبندد، حتی از سایه خود هراس بدل راه دهند. در وانفسای معیشت، در هردنبیل مطلق امنیت شغلی و سوانح محیط کار و بیمه ها هر کارگری حق دارد از فرط هراس سقوط خود و خانواده خود محتاط باشد و دست به کلاه خود بگیرد. کیست که نداند و تشخیص ندهد که کارگران، هر تک کارگری که بجای سقوط بار تامین خود و خانواده، و نه تنها این، بلکه بار متحد کردن، آگاهی و مبارزه و امید را بر دوش کشیده اند قهرمانان آن جامعه هستند. مردم ایران در دنیای نفرت خود، حق دارد و باید بروشنی، قهرمانان خود را بشناسد و بشناساند.  
 

رفقای کارگر!

در حاصل سالها مبارزات کارگری در سطح هر چه گسترده تری  زحمتکشان جامعه دریافته است که انتظار هر نوع بهبودی در شرایط کار و زندگی و برون رفت از فقر و فلاکت و استبداد، در گرو بزیر کشیدن نظام سرمایه است. این یک داده اجتماعی در دل یک جامعه در حال انفجار و بزرگترین و گرانقدرترین دلخوشی جهان متمدن و زحمتکشان کل منطقه است. رهایی آن جامعه در گرو آنست که اتحاد کارگری الگو و فلسفه ساده خود را به سراسر آن جامعه تسری بدهد: "قدرت کارگران در وحدت آنهاست، کارگران یکدیگر را تنها نمیگذارند، وحدت کارگران طبقاتی و حهانی است،  قید و شرط ملی و جنسیتی برای وحدت گارگری مطلقا ممنوع است، کارگران منافع طبقاتی و سوسیالیستی خود را فدای منافع و مصالح فوری و محدود خود نمیکنند. مبارزه و وحدت کارگری هرگز محدود به صنف معین نمیشود. تشکل و وحدت کارگری همه اعضای خانواده کارگری را شامل میشود، وحدت کارگری در محل کار بلافاصله با وحدت در محلات گره میخورد، اتحاد و همبستگی فرض آحاد این طبقه بوده، عضویت و همراهی هر تازه واردی مشروط به مراسم و پیش شرطی جز تعهد برای مشارکت در اهداف آن تشکل نیست."

 درس اول وحدت طبقاتی کارگری در حق طلبی آن و مبارزه متحد برای بیرون کشیدن دستمزد و سایر مطالبات از حلقوم بورژوازی و دولت آنست. در عین حال وحدت طبقاتی کارگری به معنای تنها نگذاشتن یکذیگر در تمام عرصه های زندگی، در کار و محله است. در هر محله و با وجود یک تشکل، یک ارگان و یا یک اتحاد کارگری علیه بیکاری هیچ کودکی بیسواد نمیماند، هیچ کودکی به کار گرفته نمیشود، رختشویخانه برای راحتی زنان و مردان دایر است و تعاونی های کارگری دسترسی همه اعضای محل به معیشت بهتر را بدرجات بیشتری تضمین میکند. یک اتحاد کارگری ضامن برابری و حرمت زنان در همه شئون زندگی در پشت دربهای بسته است، یک اتحاد اتحاد کارگری ضامن طرد هویت ملی است ...
 

رفقای کارگر!

چرخهای تولید در دستان ما میچرخد، هر چه بیشتر کار میکنیم جز فقر و زنجیرهای بردگی نصیبمان نمیگردد. قدرت اصلی ما کارگران نه در کار و نه در جان فشانی در باریکاردهای خیابانی در مقابل وحوش حاکمان بورژوایی نیست، قدرت طبقه کارگر در موقعیت و اقتدار آن در ساختن دنیایی است که هر انسان شریف و شرافت هر انسان را به سمت خود معطوف میسازد. در انکشاف طبقه کارگر منطق مظلومیت محلی از اعراب ندارد، در فلسفه پیشروی طبقه کارگر "حق بر باطل پیروز نمیشود" ... "حق" چیزی جز مفاهیم ساده انسانی، علقه و همدلی انسانها، چیزی جز مشارکت داوطلبانه در راه اهدافی متعالی در روی سنگفرش سرد و سفت خیابانها و در زندگی امروز نیست. قدرت اصلی طبقه ما در سازمان و تشکل ما، در پاسداری از جان و عزت تک تک اعضای طبقه ما از مصائب و مخاطرات ناشی از حکومت و توطئه های بورژوازی؛ قدرت اصلی طبقه کارگر در امکان و سابقه و تجربه سازمان دادن جنگ کارساز و پیروزمندی است که خدایان مایشاء بورژوازی در آسمانها را با بوزینه های نظم آنها روی زمین یکجا افسار بزند.
 

رفقای کارگر!

خیزش دیماه گواه انکارناپذیری دال بر این بود که انسانیت، شیفتگی برای یک اجتماع و روابط انسانی و متعالی در آن جامعه موج میزند. خیزش دیماه جشن بزرگ لایروبی زباله های سیاسی و فکری و. اجتماعی، لایروبی زباله های اسلامی و ملی بود. خیزش دیماه بخشی و جبهه ای از جنگ طبقه ما با حکومت اسلامی سرمایه در ایران بود.  خیزش دیماه پیش قراول اول مه بود.

روز اول مه امسال باید هر مکان و هر خاطره و هر نشانی از خیزش دیماه جولانگاه آژیتاتورها و رهبران و سخنگویان کارگری باشد که استدلال کنند و قانع سازند که چگونه راه را میتوان به جلو باز کرد. روز اول ماه امسال هر محله کارگری باید در قرق دهها تشکل تازه تاسیس یافته قرار گیرد که با اسم شب "خیزش دیماه" غرور و دلگرمی و شجاعت و اراده و اعتماد بنفس و مهمتر از هر چیز سازمان لازم برای رهایی از نکبت جمهوری اسلامی سرمایه در ایران را در آن جامعه به غلیان درآورد.

زنده باد اول مه، روز جهانی کارگر

زنده باد حکومت کارگری