از کردستان عراق چه خبر!

 حکمتيست مي پرسد؛ با مظفر محمدي

 

 

حکمتیست: خيزش توده اي مردم عليه اوضاع سياسي و اقتصادي شهرهاي کردستان عراق را در بر گرفته است؛ معترضين در شهرهاي مختلف به دفاتر و مقرهاي احزاب ناسيوناليست حاکم از حزب دموکرات کردستان و اتحاديه ميهني تا حزب تغيير (گوران) و جريانات اسلامي حمله کرده اند. مردم مبارز و شرافتمند کردستان عراق حکومت سراپا فاسد ناسیونالیستهای حاکم بر کردستان را نمی خواهند و خواستار برکناري دولت اقليم کردستان شده اند؛ همزمان، نيروهاي امنيتي دولت اقليم با هدف سرکوب مردم معترض تاکنون دهها کشته و زخمي در شهرهاي کردستان عراق بر جاي گذاشته اند. چشم انداز اين اعتراضات را چگونه ارزيابي ميکنيد؟ آيا با شروع اين جرقه، مبارزه مردم عليه احزاب حاکم وارد فاز جديدي شده است؟

مظفر محمدی: دقیقا. مبارزه مردم کردستان علیه حاکمیت احزاب میلیشیایی وارد مرحله جدید شده است. تا چندی پیش مردم امیدوار بودند که با اعتراض و اعتصاب و تجمعات خود، احزاب را به گرفتن حقوق های معوقه و تامین امکانات اولیه زندگی از قبیل آب و برق و درمان و بهداشت عمومی وادار و متعهد کنند. اما پس از تحولات اکتبر و اشغال بخشی از کردستان توسط دولت مرکزی و حشد شعبی سپاه قدس جمهوری اسلامی امیدشان به تحقق مطالبات کاملا به یاس تبدیل شده است. اعتماد مردم از احزاب حاکم بکلی از بین رفته است.

از طرف دیگر احزاب ناسیونالیست حاکم هم بطور کامل توان اداره جامعه به روال قبلی را از دست داده و حاکمیت شان از هم پاشیده است. در درون خود احزاب هم چند دستگی و تشتت و سردرگمی حاکم است. به این اعتبار هم بالایی ها نمیتوانند حکومت کنند و هم پایین ها نمی پذیرند.

اکنون تنها خواست مردم کنار رفتن احزاب حاکم است. و برای این برکناری دست به هر کاری می زنند. بخشا تجمع  و تظاهرات هست و بخشا عصیان و شورش مردمانی که تنها هدفشان متلاشی کردن هر چه آثار و مظاهر حاکمیت احزاب است.

در این میان  احزابی چون "گوران" که اکنون هم پیمانان "کومه ل اسلامی" و "نه وه ی نوی" و اشخاصی چون برهم صالح را می خواهد با خود متحد کند و جبهه ای تشکیل دهد، تلاش می کنند که بعنوان بدیل اوضاع کنونی ظاهر شوند. بجز "نه وه ی نوی" به سرکردگی یک سرمایه دارکه تعدادی جوان را همراه خود کرده است، بقیه همان احزاب و جریانات شریک در حاکمیت تا کنونی اند. این ائتلاف احتمالی در واقع بدیل نیست بلکه  در واقع تداوم همان سنت ناسیونالیستی ومذهبی تا کنونی است که هدفش برگرداندن جامعه و حاکمیت به وضعیت سابق است. و بخشا مردم این را می دانند.

اکنون در خلا یک بدیل انقلابی و توده ای، خطر تقسیم کردستان به دو منطقه سبز "اتحادیه میهنی"  و زرد " پارتی بارزانی" و خطر جدی تر اشغال کامل کردستان توسط دولت مرکزی بالای سر مردم است. عبادی آشکارا از انحلال اقلیم کردستان و پیوستن کامل آن به عراق یکپارچه حرف می زند. حتی در میان مردم مستاصل، برگشتن دولت عراق به کردستان، یک پیشرفت و امید به بهبود اوضاع و تامین معیشت معنی می شود. اما خطرجنگ قومی کرد و عرب و سنی و شیعه واز هم پاشیدن کامل شیرازه جامعه کردستان و سناریوی سیاه تربسیار جدی است که مردم بخشا به آن بی تفاوتند.

 

حکمتیست:  راه پيشروي و به پيروزي رساندن اين تحرک اعتراضي به چه فاکتورهاي گره خورده است؟

مظفر محمدی: گفتم  احزاب ناسیونالیست حاکم توان حکومت کردن حتی به شیوه طایفه ای و میلیشیایی سابق را ندارند. و اکثریت مردم کردستان هم خواستار برچیدن بساطشان هستند. تا اینجا زمینه برای یک بدیل انقلابی و یک سازمان اجتماعی توده ای که با دخالت مستقیم و از پایین قدرت را گرفته و جامعه را از مهلکه کنونی بیرون آورد، آماده است. 

اما در غیاب یک بدیل قدرتمند اجتماعی و رادیکال، ما کماکان شاهد اعتراضات پراکنده و عصیان و شورش هایی هستیم که اولا توان در هم پیچیدن بساط حاکمیت احزاب مسلح را ندارد و دوما هیچ افق روشن و نقشه ای برای تبدیل شدن به بدیل اجتماعی و مدعی سازماندهی جامعه به شیوه دیگر و با دخالت مستقیم خود مردم موجود نیست.

برای مثال در شهرو شهرک هایی چون رانیه، چمچمال و پیره مگرون، یک قیام واقعی اما بدون سازمان و بدون رهبری انجام شد. در پیره مگرون هیچ آثاری از احزاب حاکم باقی نماند. اما در فردای آن روز هیچ آثاری از سازماندهی توده ای و اجتماعی با رهبری و نقشه معین برای اداره امور شهر و کنترل آن مشاهده نشد.

از طرف دیگر عصیان و شورش گرسنگان علاوه بر سرکوب خونین توسط احزاب مسلح حاکم؛ توسط احزاب اپوزیسیون و بخشهایی از مردم هم بعنوان خشونت و آشوبگری سرزنش و منع می شود. در واقع، احزاب و جریانات  و بخش محافظه کار و ناآگاه جامعه که مردم بپا خاسته را به مبارزه مسالمت آمیز دعوت می کنند و مردم را به خشونت متهم و محکوم می کنند در واقع آب به آسیاب احزاب میلیشیایی ریخته و به آنها امکان و فرصت سرکوب و به گلوله بستن مردم را می دهند.

در این میان اگر کسانی را باید سرزنش کرد، چپ ها و آزادیخواهان و فعالین سیاسی است که به شدت پراکنده و مشغول خرده کاری و محافظه کاری و دادن شعارهای بی اساس اند. بدون اغراق باید گفت که چپ این جامعه بشدت  با سیاست بیگانه و ناتوان از دادن جواب به اوضاع کنونی است. در حالی که مردم کاملا به حاکمیت احزاب بی اعتمادند و خواستار برچیدنشان هستند، چپ بخشا به ایجاد نهادهای مدنی و خیریه و گروه های فشار برای اصلاحات از جمله برق محلات هستند! این چپ هنوز متوجه نیست که جواب اوضاع کنونی کردستان سیاسی و مربوط به سازماندهی کارگران و زحمتکشان و زنان و جوانان برای در دست گرفتن اداره امور جامعه و بنای حاکمیتی جدید بر اساس دخالت مستقیم مردم و اجرای قوانین انسانی و آزادیخواهانه و برابری طلبانه است.

با وجود این و در این آشفته بازار، نوری در تاریکی دیده می شود. از جمله بخشی از شهروندان جامعه پرچم و سیاست آلترناتیوی در مقابل جامعه گذاشته اند که  بکلی با همه تلاش های چپ و راست برای بدیل اوضاع کنونی،  متفاوت است.

این حرکت جدید که تحت عنوان " هیات تدارک جنبش آزادی و استقلال کردستان" معرفی شده است تفاوت های خود را با مدعیان اصلاح یا تغییر وضع موجود چنین بیان کرده است:

1-      " شکل حاکمیت مورد نظر ما انتخابات و پارلمان نیست. ما برای حاکمیتی تلاش می کنیم که بر اساس دخالت مستقیم مردم در محلات کار و زندگی مردم در شهر و شهرک ها برپا می گردد. شکل پیروزی مردم معترض و انقلابی این است که از هم اکنون به پایه گذاری این حاکمیت  در شهر و شهرک های کردستان اقدام کنند.

2-      ما هر گونه حاکمیتی بر اساس قومیت و مذهب را رد می کنیم. در کردستان آزاد همگان از حقوق شهروندی برابر برخورداراند.

3-      ما هر گونه الحاق اجباری کردستان به حاکمیت مرکزی عراق رد می کنیم. رای مردم کردستان به جدایی  مشروعیت دارد و باید  توسط دولت مرکزی و سازمان ملل و دول جهان به رسمیت شناخته شود. در مناطق مورد مناقشه که اکنون توسط دولت مرکزی و هم پیمانانش عملا اشغال نظامی شده است باید بطور مستقل برای جدایی یا ماندن در چهارچوب عراق رفراندوم به عمل آید.

4-      ما هر گونه قانونی بر اساس حفظ منافع طبقات دارا و یا بر اساس تبعیض جنسی و ستم بر زنان را رد می کنیم. در کردستان آزاد زن و مرد برابر اند.

5-      ما جمع شدن داراییهای جامعه در دست و جیب چند حزب حاکم را رد می کنیم. همه منابع مالی و داراییهای جامعه باید به مردم برگردانده شده و توسط شوراها و نهادهای مردمی و هیات های نمایندگان واقعی مردم صرف رفاه جامعه گردد.

6-      میلیشیای احزاب باید منحل شده و تسلیح عمومی مردم جایگزین آن شود...

این چکیده و نقل به معنی از پرچم و سیاستی است که توسط بخشی از فعالین سیاسی و اجتماعی کردستان به جامعه اعلام شده و خواستار بنیان گذاری جنبشی بر اساس آن و حول آن هستند...

چپ کنونی کردستان و همه ازادیخواهان اگر بخواهند از تفرقه و پراکندگی کنونی و از حاشیه و گروه فشار در آیند،  باید از این سیاست و بدیل انقلابی و انسانی استقبال کنند و به نیروی تحقق یافتن آن تبدیل شوند. این تنها شانس نجات مردم کردستان از وضعیت سیاسی، امنیتی و اقتصادی فلاکتباری است که به آن ها تحمیل شده است. هر گونه بازگشت به وضع سابق یا تقسیم کردستان بین احزاب و یا الحاق اجباری به عراق تحت حاکمیت قومی، مذهبی و عشیرتی،  حکم مرگ این جامعه است!