حزب کمونیست کارگری ایران- حکمتیست(خط رسمی)

 

 

قوم پرستان را باید ایزوله و رسوا کرد!

 

اخیرا تعدادی از نهادهای قوم پرست متعلق به "کنگره ملیت های ایران فدرال" با بزک کردن چهره خویش، تحت عنوان "شورای دمکراسی خواهان ایران" نهاد ظاهرا جدیدی را اعلام کرده اند. در لیست اسامی اینها، حزب دموکرات کردستان، کومه له عبدالله مهتدی، کانون فرهنگی سیاسی آذربایجان، حزب تضامن دموکراتیک اهواز، حزب اتحاد بختیاری و لرستان، حزب مردم بلوچستان، کانون فرهنگی سیاسی ترکمن و جبهه متحد بلوچستان به اضافه جبهه طبرزدی به عنوان تنها نهاد به اصطلاح غیرقومی در آن دیده میشود.

 "کنگره ملیت های فدرال" اینها در سال ٢٠٠٤ یعنی بعد از پایان اشغال عراق و اعلام سیستم فدرال در آن کشور ویران شده، با شرکت نیمه اعضای امروزش اعلام موجودیت کرد. نصف دیگر اعضای امروز آنهم در مقطع صدور "دمکراسی" به سوریه و در فضای شور و شوق و امید صدور همان "دمکراسی" به ایران به این نهاد قومی پیوستند. هدف سیاسی اینها، رسیدن به همان سرنوشتی بود که گروههای شبیه همین فدرالیست های ایرانی، به کمک غرب و امریکا برای مردم عراق و لیبی و سوریه به ارمغان آورده بودند. اینها ادای گروهای قومی و مذهبی سوریه را در می آورند که به کمک دولت آمریکا و متحدین منطقه ای او و برای پیشبرد سیاستهای آنها در سوریه، دور هم جمعشان کردند و نام "ارتش آزاد سوریه" را بر آنها نهادند.

 شکست امریکا در عراق و سوریه نه فقط پرونده قلدر شماره یک جهان را به عنوان تنها آقای جهان بست، بلکه  فدرالیست ها و کل اردوی سناریو سیاهی های مملکت را با افسردگی سیاسی روبرو کرد.

 امریکای زیر رهبری یک شبهه فاشیست به نام ترامپ، برای جبران شکست بعد از عراق و سوریه ، بدلیل ناتوانی در پیشبرد سیاست رژیم چنج پیشین، با هدف فشار به جمهوری اسلامی و ایجاد محدودیت برای آن، به سیاست تغییر از درون، روی آورده است.

 نتیجتا همانها که تمام این سالها آماده بازی در دست امریکا برای تبدیل ایران به عراق و سوریه بوده اند، امروز به تبعیت از قبله خود، سناریوی سیاه فدرالیسم قومی مد نظرشان را در قوطی "تمامیت ارضی"، "دمکراسی خواهی" و "گذار مسالمت آمیز" بسته بندی کرده اند. برای همین کار، قیافه یک اپوزیسیون سراسری هم به خود گرفته و جبهه طبرزدی را هم لابد به عنوان نماینده "قوم فارس" در لیست خود وارد کره اند.

تمام ادعاهای اینها یک مشت دروغ محض است؛ "تمامیت ارضی" را به خاطر جلب رضایت معترضین حاشیه ای ناسیونالیسم مستاصل ایرانی، به پلاتفرم خود افزوده اند، گذار "مسالمت آمیز"شان کپی ادعاهای وزارت خارجه ترامپ به دنبال شکست سیاست رژیم چنج شان در سوریه است. دمکراسی شان هم از نوع همین نوبری است که از طریق گروههای شبیه خود در رکاب امریکا برای عراق و سوریه و لیبی به ارمغان آورده اند.

 تنها هدف اینها درست کردن همان لجنزاری است که بدون به خاک و خون کشیدن جامعه میسر نیست. باید به کمک اینها، صدها شهر بزرگ و کوچک ایران به سرنوشت موصل و بغداد و حلب و رقه و طرابلس تبدیل شود، باید جنگ خونین بین اقوام "فارس و ترک و کرد و عرب و عجم و بختیاری و لر و بلوچ و ترکمن" در شهرها سیل خون به راه اندازد، تا آرزوی شوم اینها برای تقسیم جامعه انسانی به جزایر قومی عملی شود.

  همین ناسیونالیست ها و فاشیست های ترک و کرد که ظاهرا بر روی کاغذ کنار هم اند، در صورت امکان و برای تعیین مرزهای فدرال قومی، مردم منتسب به اقوام متفاوت در اکثر شهرهای آذربایجان غربی و شرقی را در یک شبانه روز، به روز سیاه می کشانند. مگر قوم پرستان و ناسیونالیست های قومی این مملکت جوهر متفاوتی از بقیه هم جنسان خود در کشورهای شبه جزیره بالکان و عراق و یوگوسلاوی و ارمنستان و آذربایجان و...دارند؟

 مسموم کردن فضای سیاسی و آغشته کردن آن به تنفر و کینه از طریق کشت ویروس قومیگرایی، همین امروز، کمترین لطمه به جامعه انسانی در این مملکت است.

  قوم پرستان ایرانی که امروز و زیر سایه تخاصمات دولت ترامپ با ایران و همزمان کشمکش سرپا ارتجاعی عربستان و اسرائیل با ایران، خونی در رگهایشان تزریق شده است، به جز در کردستان و آنهم به یمن وجود شاخه ای از حزب دمکرات، در دنیای واقعی در بقیه مناطق ایران وزن بسیار ضعیف و موجودیتی بشدت نحیف دارند. با این وصف، وزن کم اینها نباید توجیهی در بی توجهی به خطر سناریو سیاهی آنان باشد. وجود تنها یک ویروس، در شرایطی میتواند به یک خطر بالفعل تبدیل شود. یک جمع بیمایه و شارلاتان سیاسی، میتواند فردا هسته اولیه "شورای بنغازی در لیبی"، "شورای انقلابی سوریه" و یا "ارتش آزاد سوریه"، در ایران باشد.

 اولین قدم در مقابل این ویروس های خطرناک موجود در سیاست ایران، منزوی و قرنطینه کردن آنهاست. افشا و رسوا کردن هر نوع رابطه سیاسی با اینها، افشای بی امان اهداف ارتجاعی و ضد اجتماعی اینها، و دفاع از یک سیاست غیرقومی و غیرمذهبی در اپوزیسیون سیاسی ایران، باید یک اصل تخطی ناپذیر سیاسی بین همه احزاب و گروههای اپوزیسیون متعهد به حفظ ساختارهای متمدن جامعه، برای پرهیز از سناریوی سیاه در ایران، باشد.

 حزب ما همه نیروهای اپوزیسیون و فعالین سیاسی را به در پیش گرفتن یک سیاست مشابه فرا میخواند.

 

 ننگ بر قوم پرستی

زنده باد آزادی و برابری

 حزب کمونیست کارگری ایران- حکمتیست(خط رسمی)

١٩ آذر ١٣٩٦- ١٠دسامبر ٢٠١٧