حزب کمونیست کارگری کردستان

 

 

حاکمیت شکست خورده  کردایتی عمر اش به سر رسید

نوبت حاکمیتی است که به اراده مردم پشت بسته است

 

 

در ١٦ اکتبر، بار دیگر نیروهای ناسیونالیست کرد مردم کردستان را با فاجعه ای بزرگ و پرمخاطره روبرو کردند. مردم را دوباره دست بسته تبدیل به طعمه حاکمیت فاشیستی – اسلامی عراق و میراثخواران شووینیسم عظمت طلب عرب کردند. اتحادیه میهنی و حزب دمکرات کردستان مانند دو حزب صاحب قدرت که تمامی ثروت ودارایی و درآمد و مقدرات مردم کردستان را در دستان خود قبضه کرده اند، در یک بند و بست رسوا و بی آبرو، آینده و اراده مردم  کردستان را، بر روی دستان تروریست بزرگ خاورمیانه، قاسم سلیمانی، به ارتش عراق و حشدالشعبی فروختند. در این مسابقه رذل و شرم آور معامله گری، سهم "شیر" است که نصیب خانواده طالبانی می گردد. قصد هم دارند که این معامله پر از رسوایی را به قیمتی گزاف به مردم بفروشند، گویا با این کارشان جلو فاجعه و کشتار مردم و پیشمرگه را گرفته اند.

تاریخ هر دو خانواده بارزانی و طالبانی و جنبش کردایتی و احزاب شان، مدام خوشخدمتی و نوکری بوده است برای دولتها و بلوکهای مرتجع منطقه و دنیا. فاکتور خورد کردن اراده مردم و ایجاد توهُم و شیره مالیدن سر مردم کردستان نسبت به نیروهای مرتجع و امپریالیستی و دول ضد بشر منطقه امر تعطیل ناپذیر اینها بوده است. عمل آنها در تبانی پشت پرده با حکومت عبادی، برای لشگرکشی حشدالشعبی و سپاه عراق و طبق معمول فرار نیروهای پیشمرگ اتحادیه میهنی و پارتی و سرمستی و مسرت احزاب بورژواییِ همقطار آنها از این تراژدی که بر سر مردم کردستان آمده و استفاده از آن جهت مشروع نشان دادن موضع ضد رفراندوم خود و ضدیت با به میدان آمدن مردم برای تعیین سرنوشت شان، نمونه ای از رسواترین کارنامه سیاسی عموم احزاب کردایتی و داعش کردی است و هیچ کوره راهی هم برای بخشش باقی نگذاشته است. باید به حاکمیت و دور احزاب قومی و اسلامی پایان داد و مسببین و مسئولین این فاجعه  را محاکمه  کرد. اینها ثابت نمودند که خودِ آنها و طرفین و دولی که از طرف آنها بعنوان دوست "کرد" به مردم شناسانده میشدند، نه تنها حافظ زندگی و امینیت و آسایش مردم کردستان نیستند، بلکه همیشه علت بدبختی و وحشت و فاجعه و شکست برای مردم کردستان بوده اند.

ناسیونالیسم کرد نتایج شکستِ نظامی و سیاسی و بحرانهای خود را همیشه بر سر مردم کارگر و زحمتکش کردستان سرشکن میکند. اینبار هم مشغولند که دوباره زندگی و آینده مردم را وجهه المعامله برگشت به بغداد و ادامه فدرالیسم شکست خورده اشان بکنند.

مشغول حراجِ تصمیمِ و قرارمردم کردستان برای استقلال هستند، تا از این طریق بتوانند گریبان خود را از بحرانهای درگیر آزاد کرده و به حاکمیت میلیشیاییِ  خود ادامه بدهند.

حاکمیت میلیشیایی و خانوادگی احزاب جنبش کردایتی در مدت ٢٦ سال گذشته، همیشه مانع دخالت و حضورِ مردم و فاکتورِ مؤثر سرکوب اراده آنها بوده اند. بدنبال فاجعه و سیل ١٦  اکتبر و گردن کجی آنها برای اوامر و سیاستهای جمهوری اسلامی ایران و عبادی، از این طریق مردم کردستان را با شرایط سیاسی ای تماماً جداگانه و فاجعه بار روبرو کرده اند. توازن بین مردم و حاکمیت احزاب بورژوازی کرد به مرحله ای تازه و بی ثبات پا گذاشته است. اگر جبه سوسیالیسم و آزادیخواهی و توده ناراضی با آماده گی با این شرایط تازه روبرو نگردد و توازن قوا را به سود مبارزه برای آزادی و استقلال و رفاه عوض نکند، روشن است که بورژوازی و ناسیونالیسم کُرد با برگشت به بغداد، علاوه بر ادادمه دادن به حاکمیت میلیشیایی خود، همزمان آینده مردم کردستان را به آینده ای نا روشن و مملو از کشمکش و درگیری می سپارند!

فاجعه ١٦ اکتبر تنها یک شکست تراژیک نبود، بلکه حکم پایان دادن به حاکمیت تحمیلی جنبش کردایتی و دم و دستگاه های کارتونی و پارلمان آنها هم بود. برگشت و پناه بردن برای احیا آن دم ودستگاهی که بجز غرق کردن مردم کردستان در تباهی و بدبختی چیزی دیگر در کارنامه خود ندارد، واقعیت شارلاتانیسم و بی مسئولیتی این نیروها و طرفین را در قبال زندگی و سرنوشت مردم آشکار میکند که سعی دارند آن را به اسم" حکومت آشتی ملی وپارلمان و انتخابات"، این سناریو زنگ زده را بر سر مردم تحمیل کنند. نمیشود بار دیگر جامعه کردستان را اسیر حاکمیت عشیره ای - میلیشیاییِ بورژوا – ناسیونالیست کُرد کرد. دیگر زمان به میدان آمدن مردم کردستان است برای اداره امور سیاسی و اقتصادی واجتماعی جامعه خود و متحقق کردن آن از این راه میگذرد که مردم کردستان خود را برای کنار زدن این احزاب و از کار انداختن حاکمیت فاسد، ستمگر و شرم آور آنها آماده کنند. جای آنهایی که سالیان دراز دست به غارت قوت مردم زده و آنرا در حلقوم نیروی میلیشیایی و مسئولین حریص آن ریخته اند و در زمان روبرو شدن هم مردم کردستان را در برابر هجوم دشمنان آزادی و شوینستهای اسلامی در بغداد رها میکنند، نشستن بر روی کرسی صدارت نیست بلکه ایستادن در برابر دادگاه مردم است برای پاسخگویی. همزمان مردم کردستان باید نیروی  توده ای خود را  برای حفاظت از آزادی و عزت خود در برابر حمله و هجوم حکومت بغداد و و داردسته های مسلح خونخوار مانند حشدالشعبی و هر جانور دیگری، سازمان بدهد. باید آنچنان عرصه را بر این نیروها تنگ کرد که ناچار شوند آن شهرهایی را که با زرو اسلحه وتانک و تهدید و خوشخدمتی سران و مسئولین کردایتی، در قلمرو کثیف خود گرفته اند را به مردم آن منطقه باز گردانده و اداره آن به دست شوراها وانجمنهای کارگران و مردم بیافتد که از هم اکنون باید تلاش کنیم که این شوراها و انجمنها را در سراسر کردستان تشکیل دهیم.

اکنون زمان آن است که جنبشی توده ای برای خارج کردن حاکیت در دست این حزاب میلیشیاییِ فاسد و غارتگر و شکست خورده برپا کنیم. دستبکار شدن فعالین محلات و مراکز برای تشکیل کمیته ها و دفاتر محلی و منطقه ای و جمع کردن مردم حول آنها، قدم اول است برای اینکه در عرصه شهر و شهرستان جنبشی توده ای و سراسری را متحد کنیم. هزمان نیاز است که در دور این کمیته و مراکز، دسته های مسلح گارد قدرتمند مقاومت  برای روبرو شدن با تهدیدات حکومت شوینیست – اسلامی بغداد و هر نیرویی که قصد کشیدن اسلحه بر مردم کردستان را داشته باشد، تشکیل دهیم. اکنون وظایف این کمیته ها، سازمان دادن مردم و برپا کردن اعتراض از طریق اعتصاب عمومی و تظاهرات توده ای است برای ناچار کردن حاکمیت شکست خورده امروز و پارلمان و دم دستگاه های فاسد و خودگمارده آنها به دست از کار کشیدن و جا خالی کردن برای اعمال اراده توده های متشکل. کمیته های محلی و منطقه ای باید تبدیل به ستون فقرات برپا کردن میتینگهای سراسری وتوده ای شوند و از این طریق ایجاد شوراها و انجمنهاو ... را مانند تجلی اراده مردم برای بدست گرفتن اداره امور و خدمات اجتماعی در محلات و کارگاه ها و ادارات و شهر و شهرستان در دستور قرار دهند....

و وظیفه فعالین کارگری و سوسیالیستی و آزادیخواه و تمامی سازمانهای سیاسی آزایخواه و حافظین آزادی و حقوق و تصمیم مردم است، که در این راستا نقش خود را ایفا کنند.

پایان دادن به واقعیت فاجعه آمیز فعلی کردستان، خلاصی از حاکمیت قومپرست عربی و اسلامی و عشیره ای است. و برپاکردن دولت مستقل در گرو به میدان آمدن نیروی متشکل و متحد کارگران و زحمتکشان برای جارو کردن و پایان دادن به حاکمیت احزاب جنبش کردایتی و برپا کردن حاکمیت نماینده گان مردم در  شوراهایشان است.

حزب کمونیست کارگری کردستان، در راستای بیرون کشیدن مردم کردستان از این گرداب و سرگردانیها و فاجعه های مداوم و در راستای پایان دادن به حاکمیت میلیشیایی و ارتجاعی و پیاده کردن قرار رفراندم مردم کردستان برای جدایی و برپاکردن دولت مستقل، در صف مقدم نبرد و نارضایتی های توده های کارگر و زحمتکش کردستان می ایستد و برای بدست گرفتن رهبری و سازماندهی و به پیروزی رساندن آن تلاش میکند.

 

حزب کمونیست کارگری کردستان

٢٢ اکتبر ٢٠١٧