حزب کمونیست کارگری حکمتیست (خط رسمی)

 

 

 

پاک سازی قومی مذهبی در برمه

 

بار دیگر و پس از جنایات قومی و مذهبی در برمه علیه اقلیت مردم منتسب به مسلمان در سال ٢۰١٤ که دهها کشته، پیر و جوان و کودک،  و فرار دهها هزار نفر را موجب شد، جهان شاهد پاک سازی قومی مذهبی دیگری در برمه است.

 ٢٥ اوت خبرگزاری ها خبر قتل عام و فرار از جهنم کشتار قومی و مذهبی دیگری در این کشور علیه همان «اقلیت» را منتشر کردند. بار دیگر  تصاویر روستا ها و خانه های به آتش کشیده شده در میانمار برمه، کشتار کودکان و فرار از جهنم کشتار مذهبی دیگری ، روی صفحه تلویزیون ها، قرار گرفت!

 کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان روز یکشنبه (۱۲ شهریور/ ۳ سپتامبر) گزارش داد که "دستکم ۷۳ هزار نفر از اقلیت مسلمان روهینگیا از آخرین هفته ماه اوت تاکنون (حدود ۱۰ روز) از میانمار به بنگلادش گریختهاند."

 «مقامات میانمار روز جمعه اعلام کردند که ۴۰۰ نفر طی یک هفته در این کشور کشته شدهاند. سازمانهای حقوق بشری اما شمار کشتگان این درگیریها را بسیار بیشتر از رقم اعلام شده میدانند.»

« سازمان دیدهبان حقوق بشر تصویرهای ماهوارهای را منتشر کرده که در آنها میتوان دید که در دستکم ۱۷ مکان صدها خانه گروه قومی "روهینگیا" آتش زده شدهاند.»

 «از سال ۲۰۱۲ تاکنون ساکنان ایالت "راخین" در غرب میانمار بهطور مرتب هدف حملات نیروهای امنیتی و ارتش میانمار  قرار دارند. در این ایالت حدود یک میلیون مسلمان روهینگیا زندگی میکنند.».

 برمه و سرنوشت حال و آینده آن و سلاخی اقلیت منتسب به "روهینگا" توسط دولت حاکم، گویای تصاویری است که در جهان "دموکراسی" پس از پایان جنگ سرد، که در "پایان تاریخ" نظمی که بوش ها و بلرها و ترامپ ها و ترزا می ها آفریدند، بشریت تا کجا سقوط می کند.

 اقوام و مذاهب جعلی و ساختگی را سازمان دادند تا بشریت را از تاریخ جدال های سرنوشت ساز و تعیین کننده جدا کنند، و در عوض منشاء بازسازی و تجدید حیات هویت های کاذب قومی و مذهبی شوند.

 تا کنون صدها هزار نفر از مردم منتسب به "روهینگا" از میانمار به سمت بنگلادش گریخته اند و صدها نفر از مردان و زنان و کودکانی که قربانی تقسیم بندی های کثیف قومی - مذهبی دولت فاشیست برمه اند، سلاخی شده اند. بدون شک، این جنایت را باید به پای هیئت حاکمه برمه و در راس آن خانم "سان سوو کی" نوشت؛ ایشان و دولت ایشان عضو سازمان ملل است و از مردم "غیر برمه ای" که خون بودا در رگهایشان جریان ندارد، بدشآن می آید! حتی حاضر نیست به نماینده سازمان ملل برای گزارش دهی حول کشتار مردم، ویزای ورود به برمه را صادر کند!  

اگر تا دیروز شخص ایشان مدال "صلح نوبل" و نماینده "دموکراسی" از جانب غرب به گردن می آویخت، اگر غرب در مقابل جنایات و "دیکتاتوری ارتش" برمه، ایشان را نماینده "دموکراسی و حقوق بشر" به مردم برمه قالب کرد و عربده "رهایی" و "آزادی" زیر بیرق این طفل شیرین دمکراسی می کشید، اما امروز این خود خانم رئیس است که تمام قد بعنوان نماینده غرب بر مسند قدرت، و سکان این ماشین کشتار جمعی را بدست گرفته است.  

خانم "صلح نوبل"، نشان داده که ماهیتا هیچ تفاوتی با حاکمیت ارتش ندارد و در شمایل فاشیستی ترین جریان موجود در برمه و به اتکا به دول غربی عروج کرده است. ایشان نشان داد که نه تنها می توان انسانها را با برچسب قوم و نژاد و مذهب قضاوت کرد بلکه حتی آدم حسابشان نکرد. جای تعجب نیست؛ در دنیایی که از گهواره "دموکراسی" اش امثال ترامپ و ترزا می عروج کرده اند، چرا خانم رئیس دولت با این گستاخی تمام خواستار پاکسازی برمه از اقلیت روهینگا نباشد؟!

 اینبار اما دول غربی، گناه را به گردن کی بندازند؟! ماحصل دوره انتقالی از "دیکتاتوری ارتش" به "دمکراسی" در برمه، چیزی نبود جز به قدرت رساندن جنایتکاری دیگر؛ خانم "صلح نوبل" محصول همان سیستم جهانی است که جمهوری اسلامی را به مردم ایران تحمیل کرد، جنایتکاران کنترا را به جان مردم نیکاراگوئه انداخت، کثیفترین ارتجاع قرون وسطایی اسلامی را در افغانستان تا بیخ دندان مسلح ساخت، چکمه های خونین پینوشه را بر مردم شیلی حاکم کرد، نیروهای باند سیاهی و ارتش های "آزادیبخش" قومیت ها و مذاهب را سازمان داد تا "توتالیتاریسم" را بزیر کشد و "دمکراسی" را بنا کند؛ یکی در قامت خمینی برای سرکوب انقلاب ۵۷ ایران، دیگری مانند طالبان در افغانستان، یکی در قامت یلتسین در روسیه؛ یکی مانند پوروشنکو در اوکرین، یکی در قامت خانم "سان شوو کی" در برمه؛ یکی مانند "ارتش آزاد سوریه"، و ...  این آن «جنگ صلیبی» است که "جهان آزاد" در غیاب کمونیسم، از متن تاریکخانه های فراموش شده تعلقات کور قومی – مذهبی سالهاست به بشریت تحمیل کرده است.

 نه سازمان ملل و نه دول غربی زیر بار محاکمه مسئولین واقعی هیچکدام از این سناریوهای جنایتکار و دست ساز خود نخواهند رفت؛ چراکه محاکمه هر کدام از این جانوران، محاکمه همان سیستم حاکم است. به همین دلیل گذاشتند و می گذارند که امثال "سان سو کی"ها در دنیای بگیر و ببند خود، کارشان را بکنند. اگر ایشان به قطب "جهان آزاد" تعلق نداشت، تاکنون دهها بار به بهانه جنایات او مردم نگون بخت برمه محاصره اقتصادی و بمباران شده بودند و پروژه رژیم چینح دیگری روی میز بورژوازی غرب قرار میگرفت! 

 وضعیت برمه و سرنوشت اقلیت منتسب به روهینگا، و کشتاری که در جریان است، دورنمای تصویری تلخ و تاریک است که جهان "دمکراسی" در پس تجدید تقسیم جهان بین بلوکهای سیاسی و اقتصادی دنیای پس از پایان جنگ سرد،  در برابر همه ما گرفته است. جهان ما  به یک بازگشت به اصل انسانی خود نیاز دارد، به جهان آزادی، برابری انقلاب کبیر فرانسه و عصر رنسانس و جهان سوسیالیسم و اصالت هویت جهانشمول انسانی؛ به جهان کارگر صنعتی مدرن که به حکم هویت طبقاتی اش و جایگاهش در تولید، رسالتش در مبارزه برای آزادی خود، در آزادی کل جامعه از قید هر نوع ستم و نابرابری و تبعیض است.

اما تا به زیر کشیدن مسئولین و سازماندهندگان این جهنم قومی و مذهبی و میلیتاریستی که سراسر جهان را به خون کشیده شده است، باید به کمک قربانیان شتافت!

 باید دولت برمه را به پاسخگویی کشاند! باید سازمان ملل را به دخالت و حمایت از مردم بیگناه قربانی خشونت قومی و مذهبی مجبور کرد! باید به نیازهای سیل مهاجرت مردم بیگناهی که بر  پیشانی شان مهر هویت کاذب اسلامی زده اند تا سلاخی و قتل عام آنها توسط ارتش برمه و  مشتی از مغز تهی شده که هویت جعلی دیگری بنام «هندو» را حمل میکنند، منطق و دلیلی داشته باشد،   پاسخ داد.

 

 

حزب کمونیست کارگری حکمتیست (خط رسمی)

    ٥ سپتامبر ٢٠١٧