کومه له و رابطه اش با احزاب سیاسی کردستان

"پلاتفرم کومه له آخرین میخ بر تابوت کومه له چپ"

 

 

مظفر محمدی

 

کومه له (سازمان کردستان حزب کمونیست ایران) در کنگره ١٧ سندی در باره ی سیاست خود در رابطه با احزاب سیاسی کردستان تصویب کرده است.

 بدوا باید دو مساله را خاطر نشان کنم:

 یکی این است که این سند و کلا اسناد مصوب کومه له در مورد مسایل مختلف سیاسی با آنچه که کومه له و رهبری اش در عمل انجام می دهند فاصله عمیقی دارد. کومه له در حرف چیزی می گوید و در عمل کار دیگری می کند. فاصله حرف و عمل این جریان به اندازه ایستادن زیر پرچم سوسیالیسم و عمل کرد ناسیونالیستی است. الان دیگر برای هر ناباوری هم مسجل است که حفظ چهره "چپ" و حرف از سوسیالیسم و کارگر برای کومه له ابزاری است در جهت ساکت کردن تشکیلات خود و هر صدای چپ و سوسیالیستی مخالف عملکرد راست آن است. بعلاوه کومه له فکر می کند نسل جدید چپ و کمونیسم درکردستان را با حرف زدن از کارگر و سوسیالیسم و همبستگی کارگری فریب میدهد. اما نمی فهمد که فعالین کارگری و سیاسی و چپ در کردستان، کومه له را بر اساس عملکردش در رابطه با احزاب ناسیونالیست کرد و مذاکرات و کنگره قومی و میزگرد و کنفرانس ها و امضای بیانیه ی مشترک  همگی با هویت ناسیونالیستی و قومی ومذهبی می بینند و می شناسند. بنا بر این کومه له را تنها بر اساس اسنادی که منتشر می شود و ادعایی که رو به جامعه دارد نمی توان ارزیابی کرد پراتیک کومه له صدها برابر از ادعا و اسنادشان راست تر و ناسیونالیستی تر است.

 دوم این که در این سیاست و سند جدید، هیچ مرزی بین چپ و راست جریانات سیاسی  و چپ و راست جامعه کردستان موجود نیست. هر کجا علیزاده از احزاب سیاسی حرف می زند منظورش همان طیف دوستان ناسیونالیست و قوم پرست و سنی اردوگاه نشین دور و بر خودش است. وقتی از فعالین سیاسی جامعه کردستان  هم می گوید، منظورش وابستگان به همان احزاب برادر کومه له است.

سیاست مصوب کنونی کومه له در مقایسه با عملکرد این جریان در دوران اخیر در رابطه با احزاب کردی تغییری نکرده است. سند کنونی بار دیگر یکجا بر مواضع و پراتیک تا کنونی صحه می گذارد و آن را رسمیت می دهد.

  کومه له کماکان عضو کنگره ملی کرد، تحریف کننده ی تاریخ حزب کمونیست ایران، دوست نزدیک احزاب و جریانات ارتجاعی در کردستان عراق، اهل ائتلاف و وحدت عمل و حتی جبهه با احزاب و جریانات ناسیونالیست و قوم پرست و سنی کرد، امضا کننده ی بیانیه مشترک با آنها و ... است.

 این سند بخصوص آب پاکی بر دستان کسانی می ریزد که  چه در میان احزاب و جریانات اپوزیسیون و چه در صفوف خود  کومه له حرف از گرایشت چپ و راست و مرکز می زنند و عده ای خوشبین اند که چپ در کومه له دست بالا پیدا کند!

 شکی نیست در کومه له همچون دیگر جریانات، نظرات گوناگون هست اما گرایش اصلی و رسمی و مسلط همان سیاستهای رسمی تا کنونی و همین سند مصوبش است. و این سیاست رسمی راست در کومه له توسط ابراهیم علیزاده دبیر اول آن نمایندگی می شود. در این یادداشت هر جا نام علیزاده برده می شود کل این سیاست راست و رسمی مورد نظر است که او نماینده اصلی آن است.

 کومه له درمقدمه ی سند مصوب بعد از برشمردن سیاستهای جمهوری اسلامی در کردستان و بخصوص در رابطه با احزاب ناسیونالیست کرد می گوید،

"چون پرچم جنبش سوسیالیستی را در دست دارد و احساس مسوولیت می کند و در جواب به تمایلات وحدت طلبانه ی مردم کردستان و تامین همکاری نیروهای سیاسی کردستان و همکاری میان فعالین جنبش های اجتماعی علیه جمهوری اسلامی، این سیاست ها را در دستور کار خود می گذارد." (نقل به معنی از مقدمه).

 

این سیاست ها کدامند؟

اول -   ایجاد فضای دیالوگ و گفتگو بین احزاب سیاسی مورد نظر کومه له...

 کومه له اول میخواهد دیالوگ کند بعد نقد و روشنگری. اگر در گفتگو به توافق رسید دیگر نقد و روشنگری هم لازم نیست. جالب است که با همین منظور به کنگره ملی رفت که اول گفتگو کند بعد بیرون بیاید و افشاگری کند. و این دیالوگ و گفتگو درتمام سالهای گذشته بین این احزاب و در رفت و آمدها و مهمانی هایشان و اخیرا در کنفرانس و میزگردهای  مدیای احزاب برادر در کردستان عراق انجام شده است و آثاری از نقد و آگاهگری نیست.

 دیالوگ بخودی خود همیشه منفی نیست ولی اگر معلوم شود با چه کسی و بر سر چیست؟ آنوقت میتوان فهمید که ماجرا از چه قرار است. دیالوگ کومه له ی علیزاده با ناسیونالیست ها و قوم پرستان و فدرالیست ها و اسلامی های سنی است. انتشار بیانیه مشترک با آنها است. در کنگره ملی کرد است. بر سر تشکیل جبهه کردی است.... و همه این ها بدون هیچ نقد و روشنگری ای انجام شده و می شود. کومه له تا حالا یک کلمه در مورد مذاکرات جریان مهتدی و خالد عزیزی در کنسولگری جمهوری اسلامی در اربیل به مردم کردستان نگفته است. تا حالا بطور مشخص یک کلمه در باره جنگ نیابتی حدکا در جهت اجرای منافع شیوخ عربستان سعودی به مردم نگفته.  در مورد سیاستهای امریکا چه در دوره قبل و چه امروز برای متحد کردن کردها در خدمت سیاست فشار به جمهوری اسلامی و رژیم چنج امریکایی چیزی نگفته است! به سیاستهای ضد کارگری و ضد زن و ارتجاعی ناسیونالیسم کرد در کردستان ایران اعتراضی ندارد. در مورد خطر فدرالیسم عبدالله مهتدی ساکت است و...

  علیزاده که مدعی است در کردستان پرچم "جنبش سوسیالیستی" را برافراشته است به مردم کردستان نمی گوید که بر سر کدام منفعت سوسیالیسم اش و کارگر و زحمتکش کردستان در کنگره ملی با ناسیونالیست ها و قوم پرستان و اسلامی ها و نمایندگان دول منطقه از جمله جمهوری  اسلامی دیالوگ کرده است؟! کومه له نمی گوید چرا تا حالا با احزاب چپ و کمونیست در کردستان که بیشتر از همه آنها  نفوذ و اعتبار سیاسی دارند و از حمایت بخش آگاه جامعه  کردستان برخوردارند، دیالوگ و گفتگو نمی کند؟ نمی گوید این همه عشق به ناسیونالیسم و کردایه تی و اسلامیگری سنی را از کجا آورده است؟ این چه پرچم سوسیالیسمی است که با همه  احزاب چپ و کمونیست دشمنی دارد و دوستان و همکارانش را در میان ناسیونالیست ها و قوم پرستان و ملاهای سنی جستجو می کند؟

 البته همه  طرفداران خط راست علیزاده در کومه له یک جواب دارند و آن این است که: "کومه له اجتماعی است و احساس مسوولیت می کند!!" خنده دار است! کومه له اجتماعی بودن یا شدنش را نه در میان کارگران و زحمتکشان و زنان و جوانان و آزادیخواهان کردستان بلکه در سنت ناسیونالیسم کرد جستجو می کند. درهم پیاله شدن و نشست و برخاست و دیپلماسی و دیالوگ و مذاکره و تشکیل کنگره کرد و جبهه کردی و از این قبیل. اگر کومله به معنای ادعای "سوسیالیست " بودنش اجتماعی بود، دیگر نیازی به این جست و خیزهای ناسیونالیستی و کردایه تی نداشت. اما به معنای دیگر کومه له اجتماعی شده است. مگر نمی بینید رییسش هر روز با یکی از زعمای قوم کرد، اقایان هجری و مهتدی و روسای خه بات و حدک و برادران مفسر و مبلغ پارتی و یکیتی...، عکس می گیرد و دیالوگ می کند؟! این هم یک جور اجتماعی شدن است! علیزاده و کومه له اش عاشق اجتماعی شدن به سبک خالد عزیزی ها و مهتدی ها و سران ریز و درشت کردایه تی و غیره است.

  اما کومه له مانند سربازی است که چندین سال در جنگل  تنها مانده و خبر ندارد جنگ تمام شده است. کومه له  امروز علیزاده خبر ندارد که کردستان امروز دیگر مانند سه دهه پیش به کومه له و دمکرات تقسیم نمی شود. نه جامعه ی کردستان امروز، جامعه سه دهه پیش است و نه کومه له و دمکرات همان احزاب پیشین. دنیا عوض شده است نسل جدیدی که در کردستان بالای ٢٠ و زیر ٣٠ سال است نه تصویری ا زجنگ پیشمرگایه تی دارد و نه سیاست و رهبران کومه له و دمکرات را می شناسد. کدخداها و ریش سفیدان سابق روستاها که پایگاه اجتماعی حدکا بودند  اکنون جایشان را به نسل جدیدی داده اند که حداقل سواد دیپلم دارند. بخش بزرگ بورژوازی کرد که می بایست پایگاه اجتماعی حدکا باشد، متحد خود را در جناح اصلاحات و اعتدال جمهوری اسلامی یافته است. اکنون حدکا از فضای ناسیونالیستی حاکم بر منطقه و تاثیراتش بر کردستان ایران تنها یک سهم دارد بقیه بین دیگر قوم پرستان و اصلاح طلبان کرد و جریانات قومی و سنی مذهب تقسیم شده است.

 نسل جدید کارگران و جوانان تحصیلکرده در کردستان هم با سنت کومه له و پیشمرگایه تی بیگانه است. طیف آگاه این بخش جامعه هم  کمونیسم واقعی را انتخاب کرده اند. سهم کومه له را تنها در میان باقیمانده های سنتی ترین چپ سابق کردستان که درحال و هوای پیشمرگایه تی و آویزان شدن به شهدا و غیره و درحاشیه تحولات سیاسی و اجتماعی مانده اند، می توان دید.

 خود کومه له هم تغییر کرده و تجزیه شده است. بخش قابل توجهی از رهبران کومه له ی جدید که زمانی  به کمونیست بودن افتخار می کردند اکنون مدال کردایه تی بر سینه دارند. پشم و پیله  حزب کمونیست ایران و کومه له اش هم  ریخته است. کسی این حقایق را به رسمیت نشناسد همان سرباز جنگلی جنگ جهانی است.

 ما همواره گفتیم، علیزاده و کومه له اش دو راه در پیش دارد یا کومه له کمونیستی در کردستان می ماند و بطرف کارگران و زحمتکشان کردستان می چرخد و صدایشان می شود و علیه ناسیونالیسم و قومگرایی و سنی گری و مخاطرات و مضراتشان سنگر می بندد  و یا با دوستی و اتحاد عمل و در کنگره های ملی و جبهه کردی "اجتماعی" می شود. و کومه له راه دوم را انتخاب کرده است. چرخش به راست و کرنش در مقابل ناسیونالیسم و قوم پرستی و سنی گری مهم ترین علایم "اجتماعی" شدن  کومه له امروز است که مدالش را طرفداران علیزاده و سیاست راست او بر سینه زده اند.

 

دوم وسوم- اجتناب از رویاروئی های مسلحانه ی احزاب با هم و احترام به حقوق و آزادیهای دموکراتیک مردم

 گیریم مصطفی هجری و مهتدی و غیره پای این بند را امضا کردند. آیا حزب دمکرات و شعباتش و ملاهای سنی اش به آن پایبند خواهند بود؟  مگر جنگ حدکا علیه کومه له آن دوران را ما شروع کردیم؟ مگر دمکرات از ما نمیخواست که حق نداریم ناسیونالیسم و حدکا را نقد کنیم؟ چه شده که الان کومه له علیزاده فکر می کند می تواند با یک بند نوشته او را پایبند کند. مگر حدکا بر سر انتقاد از عملکردهای ضد کارگری و ضد زنان توسط سازمان کمونیستی پیکار، اعضای این سازمان را در مقرشان در بوکان قتل عام نکرد؟ مگر بارها اعتصابات کارگران کوره پزخانه های منطقه را درحمایت از صاحبان کوره تهدید و سرکوب نکرد. مگرسلیمان محمدی فعال کارگری و سوسیالیست را حدکا در توطئه مشترک با صاحبان کوره ترور نکرد؟ ...

آیا احزاب ناسیونالیست کرد تغییر کرده اند؟ دمکرات و سوسیالیست  آزادیخواه شده اند؟

 کومه له امروز نه می تواند بفهمد و نه باور دارد که بهترین راه خنثی کردن هر توطئه نظامی و جنگ نیابتی و پایمال کردن آزادیهای سیاسی و اجتماعی در کردستان متحد کردن و سازمان دادن کارگران و مردم و ایجاد صفی است که شعارشان نه قومی ، نه مذهبی و برقراری آزادی واقعی و برابری است. همینکه علیزاده و هجری و مهتدی و خه بات این بند را امضا کردند پایبندی به آن تضمین است؟ مردم این را باید باور کنند؟

 ولی علیزاده کاری به مردم ندارد. مهم این است دل ناسیونالیست ها را به دست بیاورد تا علیهش دست به اسلحه نبرند. اما این خودفریبی و توهم محض است که علیزاده به خود و به خورد مردم کردستان می دهد. حزب دمکرات، پژاک، زحمتکشان و دیگر شعبات آنها از جمله ملاها و اسلامیون سنی کرد را با هیچ بندی در باره دست نبردن به اسلحه علیه احزاب مخالف و برسمیت شناختن حقوق و آزادیهای مردم ولو امضا و توافق هم کنند نمیتوان مهار کرد، مگر با قدرت جنبش طبقاتی کارگران و جنبش آزادیخواهانه و برابری طلبانه ی اجتماعی.  و علیزاده به این جنبش باور ندارد و فکر می کند دیپلماسی می تواند او را نجات دهد. اما شکی نیست این دیپلماسی سرنوشت کومه له ی علیزاده را به کومه له ی رنجدران کردستان عراق می رساند. نمی توان از قدرت اجتماعی و طبقاتی کارگران و زحمتکشان دل کند و به امید محبت ناسیونالیست ها نشست و صاحب چیزی و جایی در جامعه شد.  پلاتفرم همکاری و هماهنگی کومه له با احزاب ناسیونالیست و باندهای قومی ومذهبی در کردستان آخرین میخ بر تابوت کومه له ای است که به سوسیالیست وچپ بودن تظاهر می کند!

 

چهارم، اجتناب از هرگونه ارتباط جداگانە با رژیم...

 کومه له می خواهد احزاب دیگر را از مذاکره با دولت جمهوری اسلامی باز دارد و می گوید اگر مذاکره ای در کار باشد باید همه با هم توافق داشته باشیم! اما علیزاده هم تاریخ را فراموش کرده و هم موقعیت ناسیونالیسم کرد در کردستان ایران را متوجه نیست. تاریخ حدکا و احزاب ناسیونالیست و قومی  با مذاکره، جنگ ، مذاکره و زندگی در شکاف دولتهای منطقه نوشته شده است. این سنت پایدار ناسیونالیسم کرد در تمام منطقه است. چه اتفاقی افتاده است که علیزاده را متوهم و خوشبین نموده که فکر می کند ناسیونالیسم کرد اصول و استراتژی سیاسی اش تغییر پیدا کرده است. اینکه مصطفی هجری برای چند صباحی به نیابت سیاست عربستان ضد رژیم و سرنگونی طلب شده، علیزاده را به این باور رسانده است که حدکا تغییر کرده و استراتژی اش را تغییر داده است! اینکه دیگر کنسولگری جمهوری اسلامی عبدالله مهتدی و جانشینان خالد عزیزی را تحویل نمی گیرد و آنها هم مبارزه مسلحانه شان گل کرده است... اینها است که کومه له علیزاده را به همکاری و توافق و اتحاد عمل و ایجاد جبهه با ناسیونالیستهای کرد کشانده است.

  بعلاوه، ناسیونالیسم کرد تنها توسط حدکا و جریانات آنطرف مرزها نمایندگی نمی شود. اکنون نمایندگان واقعی ناسیونالیسم کرد اصلاح طلبان کرد هستند که از موقعیت بهتری نسبت به احزاب ناسیونالیست کرد برخوردارند. این ها هم ضد رژیم و سرنگونی طلب نیستند، هیچ، خیلی هم وحدت طلب مردم پسند هم هستند. پس علیزاده با اتکا به کدام فاکت تاریخی و امروزی انتظار دارد ناسیونالیست های رنگارنگ کرد با جمهوری اسلامی مذاکره و سازش نکنند.

 مگر می شود یک جریان به اصطلاح "سوسیالیست" و "مسوول" که خیلی شیفته وحدت طلبی مردم هم هست، دو جناح بورژوازی یکی در حاکمیت و یکی در اپوزیسیون را از مذاکره و سازش با هم باز دارد؟ این چه ماموریت و وظیفه ای مبارکی است! این کار علیزاده جز خاک پاشیدن به چشم کارگران و زحمتکشان کردستان و توهم به و تقدیس ناسیونالیسم کرد و فراخوان مردم به جمع شدن پشت سر آن نیست.

  اگر حدکا و طیف ناسیونالیست و قوم پرست و مذهبی کرد اینقدر به ازادیها پایبند باشند که هیچ وقت نبوده و نخواهند بود، اگر با جمهوری اسلامی مذاکره و سازش نکنند، که تاریخا و حالا و همیشه آماده ی این کار بوده و هستند، اگر علیه مخالفین سیاسی شان دست به اسلحه نبرند، که همیشه برده و خواهند برد، اگر ناسیونالیسم کرد و قوم پرستان و طرفداران اهل سنت و ملاهای سنی و غیره این اندازه از ظرفیت سیاسی و دمکراتیک و انسانی را دارند که علیزاده به آن ها متکی شده است...، چرا مردم کردستان باید دور سیاستهای کومه له جمع شوند؟ چون سوسیالیست است؟ حدکا هم خود را سوسیالیست می داند و عضو تجمع احزاب سوسیالیست جهان است.

 از بند بند پروژه  کومه له ی علیزاده ومصوب پلنوم شان، توهم، آشتی با ناسیونالیسم، آوانس دادن و کرنش کردن در مقابل قوم پرستی و سنی گری به بهانه وحدت طلبی مردم، بیرون می زند. پروژه رابطه سیاسی کومه له با احزاب ناسیونالیست و قومی، چراغ سبز تشکیل جبهه کردها، بی اعتبار کردن مبارزه طبقاتی در کردستان به بهانه ستم ملی کرد، خلع سلاح کردن کارگران در مقابل سرمایه داران و سکوت در مقابل ارتجاع سیاسی و فرهنگی و اخلاقی ناسیونالیسم بر ضد زنان و مدنیت جامعه است ...

 

برنامه کومه له برای فعالین مبارزات اجتماعی و علنی در کردستان

 سند مصوب کنگره ی کومه له همچنین می گوید: "همکاری عملی فعالین مبارزات علنی در جهت پیشبرد مبارزه ی مردم کردستان علیه رژیم جمهوری اسلامی در داخل کشور جنبه مهمی از سیاست هماهنگی و همکاری ما را تشکیل میدهد".

 فراخوان علیزاده به فعالین مبارزات علنی این است، حالا که ما میخواهیم همگی با هم هماهنگ و همکار شویم، از این ببعد کسی از ناسیونالیسم حرف نزند، قوم پرستی و سنی گری را نقد نکند، و به ناسیونالیستهای اصلاح طلب هم نگوید بالای چشم تان ابرو است. از این ببعد فعالین سیاسی وابسته به احزاب گوناگون قومی و مذهبی  و اسلامیون سنی خه بات، سلفی گری و ملایان مظلوم سنی کرد همه با هم در یک جبهه علیه جمهوری اسلامی قرار دارند. از دیدگاه سند مصوب کومه له علیزاده، در کردستان همه برادرند و ستمدیده و وحدت طلب و ایشان هم لولای این وحدت. چه شغل شریفی!

 کجای تاریخ جنبش کارگران و مردم زحمتکش کردستان ایران نوشته شده است که ناسیونالیست ها در بزرگداشت اول مه روز جهانی کارگر، در ٨ مارس روز جهانی زن، در دفاع از اعتصابات کارگری، در دفاع از کارگران بیکار، دفاع بی قید و شرط از برابری زن و مرد، دفاع از حق کودک، انسانیت و علیه تفرقه و تقسیم انسان به ملیت و نژاد و زبان و فرهنگ ... شرکت کرده و هماهنگ و همکار شده اند؟ اصلا چرا باید بورژوازی ناسیونالیست کرد با کارگر کرد هم پیمان و هم مبارزه شود؟ حتما علیزاده خواهد گفت منظورش بورژوای ناسیونالیست کرد نیست منظورش زحمتکشانی است که ناسیونالیست و سنی و خه باتی شده اند! باز عذر بدتر از گناه! چرا نباید مستقیما این زحمتکشان را به کندن و رهایی از قوم گرایی و مذهب فرا خواند؟ چرا باید اسیر ناسیونالیسم کرد بمانند؟ چرا نباید گفت که زحمتکشان داغ قومگرایی و ناسیونالیسم و مذهب را از پیشانی پاک کنند و به جنبش خودشان بپیوندند. این را نمی گویند چرا که علیزاده محلل و و واسط گرایشات مختلف درون جنبشی شده که جنبش کردایه تی  نامیده می شود.

 فکر نکنم علیزاده الفبای سوسیالیسم و کمونیسم را فراموش کرده باشد که مبارزه کارگران و مردم زحمتکش کردستان علیه جمهوری اسلامی بدون مبارزه همزمان علیه ناسیونالیسم و قومگرایی و مذهب پیشروی نخواهد کرد...، اما هماهنگی و همکاری با ناسیونالیسم و قوم پرستی کردستان انتخابی آگاهانه است. یک انتخاب سیاسی است،  یک اشتباه تاکتیکی یا دیپلماسی زیرکانه علیزاده نیست.

 اگر چه این سند خجولانه از جامعه طبقاتی هم در کردستان حرف می زند اما کماکان  و از نظر سند مصوب کومه له، این طبقات با تفاوتهایشان گرایشات درون همان جنبش مورد نظر هستند. هیچ صحبتی از جنبش طبقاتی کارگران، جنبش زنان برابری طلب و جوانان آزادیخواه و صفی در کردستان که نه قومی اند و نه مذهبی در میان نیست. کومه له خواهان آشتی سیاسی است و ایستادگی در مقابل سیاستهای ناسیونالیسم و سنی گری در کردستان را به صلاح نمی داند. چرا که علیزاده "بنا به مسئولیتی که در قبال جنبش انقلابی مردم کردستان بر عهده دارد و در پاسخ اصولی به تمایلات وحدت طلبانه مردم کردستان" وظیفه خود دانسته است که گرایشات درون  این جنبش را متحد نگه دارد. جنبشی که احزاب ناسیونالیست و قومی و مذهبی جناح راست و کومه له ی علیزاده درجناح چپ آن ایستاده است. اگر چه خیزی که کومه له  در همه ی این سال برای متحد کردن هم پیمانان ناسیونالیست خود برداشته است صحبت از دو جناح چپ و راست هم دیگر زیادی است.  

علیزاده انتظار دارد وحدت خود با حدکا و قوم پرستان و سنی های کرد  الگویی برای  وحدت سوسیالیسم و ازادیخواهی با قوم پرستی و سنی گری در کردستان شود. اما نه کومه له نماینده واقعی سوسیالیسم است، نه کارگران و آزادیخواهان سوسیالیست با قوم پرستان و مذهبیون و اصلاح طلبان کرد و بورژوازی ناسیونالیست کرد آب شان به یک جوی می رود.

 لباس وحدت طلبی و میانجیگری و آشتی طلبانه ی علیزاده با ناسیونالیسم و قوم پرستی و سنی گری کرد برازنده ی تن کمونیست ها و سوسیالیست ها و ازادیخواهان غیرقومی و غیر مذهبی کردستان نیست. شکی نیست که احزاب قومی و مذهبی هم برای وحدت طلبی علیزاده تره خرد نمی کنند. اما ولو جبهه کردی هیچ وقت تشکیل نشود و یا کنگره ملی دیگری بسته نشود...، کومه له و در راس آن علیزاده با سیاست راست خود در حاشیه ی سیاستهای ناسیونالیستی و قوم گرایانه باقی خواهد ماند.

 از زاویه منفعت کارگران و مردم زحمتکش کردستان  تنها راه خنثی کردن مزاحمت ها و ضررهای ناسیونالیسم و قوم پرستی و سنی گری، ایجاد صفی مستقل و متحد و اجتماعی از کارگران و زحمتکشان و زنان و جوانان و روشنفکران سکولار و ازادیخواه است. بدون این صف نمی توان با هیچ قرارداد و دیپلماسی جلو تعرضات ناسیونالیسم و قومگرایی و سنی گری به حقوق و ازادیهای مردم را گرفت.

 احزاب سیاسی باید به آزادیهای سیاسی بی قید و شرط مقید و متعهد شوند. اما این کار با دیپلماسی و دیالوگ و مذاکره و اتحاد عمل و تشکیل جبهه امکان پذیر نیست. باید نیروی اجتماعی قدرتمندی در میدان باشد که امکان تعرض هر جریان قومی و مذهبی به ازادیهای سیاسی و حقوق انسان (زن و مرد و جوان و کودک و سالمند) را سد و سلب کند. مواضع جبونانه و زبونانه و کرنش کومه له ی علیزاده در مقابل ناسیونالیسم و قوم پرستی و سنی گری احزاب و جریانات قومی در کردستان، نه تنها این جریانات را به چیزی متعهد نمی کند بلکه جری تر و زبان دراز تر کرده و می کند. فعالین ناسیونالیست و قوم پرست و فالانژ قومی و اسلامی در جامعه ی کردستان را علیه کمونیست ها و ازادیخواهان و زنان و دختران و پسران جوان برای تعرض به حقوق و ازادیهایشان، پر رو و دریده تر می کند. دیگر همان تعداد فعال سیاسی کومه له اگر باقی بماند نمی تواند علیه آنها دست به نقد و اگاهگری و افشاگری بزند چرا که وحدت طلبی علیزاده آن را منع کرده و اعلام کرده است که همه ی جریانات چپ و راست و همه ی فعالین سیاسی در کردستان هماهنگ و همکار و متحد و برادر و در یک جنبش و جبهه اند. فعلا وقت مبارزه ی طبقاتی و سیاسی رادیکال نیست. فعلا ستم ملی کرد باید رفع شود. این حرف همیشگی حزب دمکرات علیه چپ و سوسیالیسم وکارگر در کردستان بوده و در پلاتفرم جدید کنگره ی علیزاده هم خجولانه همین توقع تکرار شده است. شعار کنگره ی کومه له به روشنی این است: "همه با هم در داخل و خارج علیه دشمن مشترک متحد شویم"!  

 علیزاده برای تحقق شعار جنبش کردی همه با هم خود، در تعریف ستم ملی چنان دندان بهم می فشارد که گویا در ایران مردم در ناز و نعمت و آسایش و امنیت نشسته اند و این کردستان است که اسیر ستم ملی شده است. چنان تفاوت های کردستان با سایر ایران را برجسته می کند انگار بین این دو بخش دره عمیقی است که راه کردستان را از ایران جدا می کند. و این همانی است که ناسیونالیست ها می گویند و می خواهند.

 اما بجز علیزاده و کومه له و برادران ناسیونالیست و قوم پرست و سنی اش، کدام انسان شرافتمندی است که  نداند، در شرایطی که طبقه کارگر ایران به مثابه یک طبقه، با تعرض بسیار شدید و وحشیانه ی بورژوازی و دولتش مواجه است، جوانان دختر و پسر هیچ افق و آینده روشنی برای کار و زندگی و حتی آزادیهای فردی و اجتماعی ندارند، زنان کماکان تحت تبعیض و آپارتاید جنسی قرار گرفته اند، بیکاری و فقر و فحشا و اعتیاد در سراسر ایران زندگی بخش عظیم تنگدستان جامعه را تباه کرده است...، در این میان کردستان استثنایی بر واقعیت دردناک زندگی مردم در سراسر ایران نیست، بلکه جزئی از این واقعیت و درد مشترک است.

  کردستان را بعنوان منطقه جداگانه و ویژه بلحاظ  اقتصادی و سیاسی و فرهنگی، تعریف کردن، جز ابزاری دردست ناسیونالیسم کرد برای بسیج مردم حول سیاست سهم خواهی بیشتر بورژوازی کرد نبوده و نیست. برای مثال بلوچستان و بخش های  زیاد دیگردر ایران کم تر از کردستان عقبمانده نیست. کارگران نفت و پتروشیمی ها و معادن ایران کم تر از کارگران  در کردستان استثمار نمی شوند. بیکاری و فقر و بیسوادی و اعتیاد در سراسر ایران وجود دارد. سرکوب سیاسی طبقه کارگر و مردم آزادیخواه و زنان برابری طلب کم تر از سرکوب ازادیهای سیاسی و فردی و اجتماعی در کردستان نیست. حقوق شهروندی در ایران کم تر از کردستان پایمال نشده است. یا وقتی کارخانه ها و مراکز کار در ایران با حراست و شعبات وزارت اطلاعات کنترل می شوند و اعتصاب کارگران به گلوله بسته می شود، صحبت از میلیتاریسم در کردستان چیز زیادی به دست نمی دهد. دست گذاشتن روی این موارد جز برای تقویت و رشد ناسیونالیسم  و باد زدن هویت های قومی و مذهبی و فضای قومگرایی نیست.

 بعلاوه، ناسیونالیسم مساله کرد را به سطح قوم پرستی و ارتجاع مذهبی سنی در مقابل شیعه هم کشانده است. از نظر آنها مساله کرد تنها مساله ملی نیست. مساله شیعه و سنی هم هست. در فضایی که ناسیونالیسم کرد بوجود آورده است، حتی نفرت از کرد شیعه بیجاری یا قروه ای بیشتر ازهر شیعه دیگری در کردستان است. باد زدن مساله کرد و آویزان شدن به آن، کمک به رشد و گسترش و تقویت قومگرایی و سنی گردی و ایجاد تفرقه در صفوف کارگران و مردم کردستان از طرف و طبقه کارگر و مبارزات اجتماعی سراسری مردم ایران است و صد البته رشد و تقویت احزاب و جریانات و باندهای قومی و مذهبی ...

 علیزاده به درست فراموش کرده است که تابلوی حزبی به نام حزب کمونیست ایران را هم بر سر درب مقرشان دارد و در نتیجه از همسرنوشتی طبقاتی طبقه کارگر ایران صرفنظر از ملیت و نژآد و زبان و فرهنگ وهمبستگی مبارزاتی سراسری مردم ایران حرفی به میان نمی آورد. جز اینکه از ناسیونالیسم کرد و قوم پرستان میخواهد که  در راستای منافع مردم ایران همکاری کنند!!! معلوم نیست جنگ نیابتی حدکا و فدرالیسم مهتدی و قوم پرستی پژاک و سنی گری ملاها...،  چگونه می تواند با منافع عمومی کارگران و مردم ایران همسو باشد!

 

جواب کمونیست ها و کارگران به مساله ملی در برنامه کمونیستی به شرح زیر است:

 ١- کارگران ميهن ندارند. ناسيوناليسم و انترناسيوناليسم کارگرى در تضادى آشکار و مطلق با هم قرار دارند، غير قابل تلفيق و سازش با يکديگرند. ناسيوناليسم يک ايدئولوژى بورژوايى است که مانع خودآگاهى طبقاتى و انترناسيوناليستى طبقه کارگر است

٢ کمونيسم براى از ميان بردن مرزهاى ملى و لغو هويتهاى ملى تلاش ميکند. جامعه کمونيستى جامعه اى فاقد تفکيک ملى و کشورى انسآنهاست.

٣ ستم ملى، تبعيض بر مبناى انتساب انسآنها به مليتهاى مختلف، يکى از جلوه ها و اشکال مهم نابرابرى انسآنها در جامعه طبقاتى است و بايد برچيده شود. محو ستم ملى و تضمين برابرى همه انسآنها مستقل از تعلقات ملى يک هدف مستقيم جنبش کمونيستى طبقه کارگر است.

 و ختم کلام این که کارگران در کردستان هیچ تفاوت منفعتی با طبقه کارگر سراسر ایران ندارند. کمونیست ها باید این سیاست را به آگاهی و ذهنیت و فرهنگ کارگران و زحمتکشان کردستان تبدیل کنند. هرگونه تغییر در اوضاع سیاسی و مساله حاکمیت در ایران امری سراسری در ایران است. کردستان به تنهایی قادر به هیچگونه تغییری نیست. کردستان امروز با وجود نیروهای متعدد ناسیونالیستی و قومی و مذهبی که کومه له علیزاده را هم مرعوب کرده و به تسلیم واداشته، می تواند عامل مضر و خطرناکی برای جنبش انقلابی و ازادیخواهانه چه در خود کردستان و چه در ابعاد سراسری باشد. وعده های رفع ستم ملی و حق تعیین سرنوشت، آن هم از طریق کنگره های قومی، جبهه کردی، جنگ های نیابتی و سناریوی امریکایی رژیم چنج...،  تنها ابزاری در خدمت سیاستهای ناسیونالیسم کرد برای سهم خواهی از بورژوازی حاکم در ایران و تبدیل کردستان به منطقه نزاع اقوام و مذاهب است. تلاش و سیاست های کومه له علیزاده برای هماهنگ و همکار شدن با ناسیونالیسم و قومگرایی و سنی گیری...، بخصوص در شرایط امروز که ناسیونالیسم کرد و قومگرایی و سنی گری  تدارک و تجهیز و تسلیح شده اند، برای جامعه کردستان و مبارزات کارگران و مردم زحمتکش برای ازادی و رفاه و امنیت و برابری بسیار خطرناک است. جمهوری اسلامی همیشه به چنین نزاع هایی برای سرکوب مبارزات کارگران و مردم  نه تنها در کردستان بلکه در سراسر ایران نیاز دارد.  باید به ناسیونالیسم و قومگرایی و سنی گری و سیاستهایشان در کردستان جواب قاطع " نه" داد. همسرنوشتی طبقاتی طبقه کارگر سراسری و همبستگی مبارزاتی مردم سراسر ایران علیه جمهوری اسلامی و فقر و بیکاری  و گرسنگی و استبداد سیاسی اش، شعار سراسری کارگران و زحمتکشان ایران صرفنظر از قومیت و ملیت و زبان و فرهنگ و نژاد است.

 

مرداد ماه ٩٦ (اوت ٢٠١٧)