بازی با "زنان چهار پارچه کردستان"

 

 

 

 

محمد فتاحی

 

اوایل ماه جولای میلادی جلسه ای برگزار شده با شرکت "زنان چهار پارچه کردستان" با هدف برگزاری سومین کنفرانس ملی زنان کورد. اطلاعیه منتشر شده توسط شرکت کنندگان این جلسه امضای " زنان ۲۲ حزب و سازمان" را بر خود دارد. طبق اطلاعیه مذکور، شرکت کنندگان این جلسه هیاتی متشکل از همه اینها برای برگزاری "سومین کنفرانس ملی زن کورد" انتخاب کرده اند. به گفته نمایندگان زن احزاب ناسیونالیست کرد ایرانی که خود را زنان روژهلات معرفی کرده اند، این اولین باری است که به کنفرانس مزبور راه پیدا میکنند. کنفرانس اول و دوم ملی زنان کرد قبلا به ترتیب در شهرهای دیاربکر در کردستان ترکیه و اربیل در کردستان عراق برگزار شده است.

هدف اول کنفرانس مذکور مسئله زنان در کردستان نیست. این نکته در سند نهایی کنفرانس دوم این نهاد و در سخنان لیلا زانا به عنوان سخنران افتتاحیه کنفرانس به روشنی آمده است. این یعنی حرف همه ناسیونالیست های کرد که از نظرشان مسئله زن بعد از حل مسئله کرد قابل طرح است. هدف کشیدن نیروی زنان پشت جنبش ناسیونالیستی کرد است. به همین دلیل این کنفرانس قرار نیست به حل مسئله زن و ستمگری بر زنان در کردستان بپردازد. به همین دلیل این کنفرانس به نام زنان بر همه ستمگری های وارد شده بر زنان پرده می کشد. و باز به همین دلیل در مقابل عوامل موثر در ستم بر زنان سکوت میکند. در مقابل و برای گذر نرم از پرداختن به عوامل ستمگری بر زن بطور علی العموم به مردسالاری اشاره دارد که در متن آن اسلام و ناموس پرستی ناسیونالیسم کرد نقش اول را دارند. از نقش اسلام میگذرند، بخشا به این دلیل که دول متحد ناسیونالیسم کرد در منطقه به آن متکی اند. و از نقش ناموس پرستی علیه زن میگذرند چون ناموس یک ارزش هویتی برای جنبش ناسیونالیستی کرد است.

کسی که تاریخ شکل گیری دولت اقلیم در کردستان عراق را مرور کند، متوجه میشود که اولین قیام این جنبش بعد از به قدرت رسیدن در آن منطقه، کشتار زنان توسط مردان خانواده در ابعاد وسیع است. در کردستان عراق همه شاهدان زنده تاریخی اند که در آن مردان خانواده به محض سرنگونی دولت صدام در منطقه کردستان در سطح وسیع زنانی را کشتار کردند که حتی دهه ها قبل علیرغم توافق خانواده و به خواست خود ازدواج کرده و حتی صاحب نوه و نتیجه بودند. صرفنظر از تمام ادعاهای ناسیونالیسم کرد در مقابل رژیم صدام حسین، این وقایع تلخ به روشنی نشان داد که سلطه ناسیونالیسم کرد در مقایسه با سلطه صدام حسین، بسیار ضد زن تر و وحشی تر است. در قوانین قدیمی تر عراق، قتل زن به اتهام ناموسی یک حق برای مرد به رسمیت شناخته شده بود. این قانون اما در دهه های اخیر رژیم صدام حسین، در عمل مسکوت گذاشته شده و به آن عمل نمی شد. ناسیونالیسم کرد به محض ورودش به قدرت، دقیقا برعکس رژیم صدام، آن بند کهنه قانونی را زنده کرده و آن حق را برای مرد خانواده به رسمیت شناخت. سالهای اخیر با فشار وسیع فعالین و جنبش دفاع از زنان، این حق در شکل رسمی از مرد گرفته شد. اما از آنجائیکه دولت کردستان ممانعت جدی در مقابل آن نگذاشت، کشتار زنان در اشکال مختلف ادامه پیدا کرد و قتل های ناموسی با عناوین خودسوزی پرده پوشی شد. گزارش های متعددی از بیمارستان های این منطقه منتشر شد که در آن دکترین و متخصصین بر دروغین بودن ادعاهای خودسوزی انگشت گذاشته و از آن وقایع به عنوان سوزاندن عامدانه زنان توسط مردان خانواده نام بردند. برای تمام این ادعاها، یک جستجوی گوگل به تعداد زیادی سند و مدرک(به زبان کردی و بعضا حتی به فارسی) به دست میدهد. در حین نگارش همین متن فقط یک جستجو و فقط یک کلیک به گوگل لیستی بالابلندی به فارسی در اختیارم گذاشت که یک از آنها فارسی شده یک مقاله انگلیسی که اساسا محصول یک گروه تحقیق غربی است، به عنوان ضمیمه این نوشته می آید.

علل چنین کشتاری که در کردستان عراق سرنوشت زنان است، مشغله کنفرانس های ملی زنان ناسیونالیست کرد نیست. به این دلیل ساده که کار اینها دفاع از حاکمیت همین قتل گاههای زنان است.

در مناطق دیگر کردستان در ایران و ترکیه هم بحث اینها علی العموم بر ستمگری ملی متمرکز است و نه نامی از نقش خونین اسلام است و نه نقش جنایتکارانه ناموس. در صفوف حزب کارگران کردستان یعنی پ ک ک، رسما و علنا تا همین سال های اخیر زنان و مردان عاشق هم را اعدام میکردند. گویا اخیرا به جای اعدام آنها را به شیوه خودشان رسوا و از صفوف خود اخراج میکنند. کنفرانس زنان کرد در مقابل چنین جنایاتی سکوت مطلق میکند، چون بحث آن به نفع جنبش ناسیونالیستی کرد نیست.

در کردستان ایران، سنتا و تاریخا یک پای تبلیغات ضد کمونیستی حزب دمکرات کردستان، بی ناموسی کمونیست ها و "رابطه بی در و پیکر آنها حتی با مادران خودشان" بوده است. نمایندگان زن این احزاب در چنین کنفرانس هایی قرار نیست که در مورد ارتجاع نهفته در اعماق وجود سیاسی شان کلمه ای بگویند. در فرهنگ ارزشی اینها هنوز بی ناموسی یک فحاشی و یک ارزش منفی و غیرقابل قبول است. اگر ناموس پرستی یک ارزش مثبت در کل فرهنگ عهد عتیقی شرق است، در ناسیونالیسم کرد این ارزش پررنگ تر و با شدت و حدت بسیار بیشتری علیه زن و انسان آزاده عمل میکند. همین مسئله موجب میشود طبق گزارشات رسمی سازمان ملل وضع زن در سایه  "دولت کردستان آزاد" در عراق حتی از افغانستان وخیم تر باشد. مقایسه تظاهرات های هزاران نفره در کابل علیه قتل ناموسی در آن کشور را مقایسه کنید با سکوت نابخشیدنی جامعه در پایتخت کورد در اربیل در مقابل کشتار وسیع زنان با اتهام ناموسی، که طبق گزارش سازمان ملل در همین منطقه کوچک ماهانه ۵۰ مورد گزارش شده است.

اگر فاجعه تحویل شهر شنگال در کردستان عراق توسط دولت کرد بارزانی به نیروهای داعش در هر مملکت کمی متمدنی رخ داده بود، عوامل چنین جنایتی امروز در زندان منتظر محاکمه خود بودند. در کردستان عراق اما حاکمان و شخص مسعود بارزانی نه فقط هنوز سلطنت میکند بلکه با اعتماد به نفس مشغول عملی کردن نقشه های بعدی عربستان و ترکیه است. "کنفرانس ملی زنان کرد" اگر ذره ای شرافت سیاسی و یک مثقال احساس مسئولیت انسانی در خود یافته بود، در همین کنفرانس آتی علیه دولت جنایتکار ناسیونالیسم کرد در اقلیم کردستان عراق رسما و علنا اعلام مطالبه محاکمه این دولت را به گوش تمام دنیا میرساند. در مقابل، اینها بطور یکدست تا میتوانند برای هزاران زن شنگالی برده شده توسط داعش سینه میزنند و مراسم عوامفریبی راه می اندازند، بدون اینکه کلمه ای در مورد نیروی تحویل دهنده کل شهر شنگال به داعش را معرفی کنند. بدون این که حتی یکی از اینها در کنفرانس شان سوال کند که آن شب به فرمان کدامین فرمانده هزاران پیشمرگ از شهر شنگال خارج شده و شهر را تحویل داعش دادند.

 

٣٠ ژوئیه ٢٠١٧

................................................

ضمیمه این یادداشت؛

یوهانا هیگز، لیگا رودزیته

برگردان از انگلیسی: روژین.م

برای بسیاری از زنان در کردستان عراق، زندگی چیزی جز خشونت نیست.

ما به عنوان مردم شناسان اجتماعی، در منطقه ی خودگردان شمال عراق، درباره خشونت خانگی – به ویژه، قتل های ناموسی- به همراه متخصصان، از جمله پرسنل سازمان ملل متحد و کارشناسان محلی، به تحقیق پرداختیم.

با مردی که در گذشته در یک مرکز توانمندسازی زنان کار میکرد به صحبت نشستیم (او نمیخواست نامش فاش شود)، به گفته‌ او اینجا زنان هیچ ارزشی ندارند. وی میگفت که زنان به عنوان ابزار رفع نیاز مردان تلقی میشوند، که به همین دلیل زمانی که [زنان] از خط قرمز نقش خود به عنوان زیردست خارج میشوند و جرات کنند پرده از رابطه جنسی خود با مردی که با او ازدواج نکرده اند بردارند، همه‌ آنها[مردان] حق کشتنشان را دارند.

در ادامه سخنانش به این مورد اشاره کرد، که یک مرد حق دارد آزاد باشد، هرکاری که خواست انجام دهد، هرجا که خواست برود. و اینکه کنترل زن حق او است؛ چون این سنت اوست - قرآن این را میگوید.

ما در سدد بودیم مستندی از اینکه چرا در کردستان قتل‌ها و خودکشی های ناموسی که به گفته مردم روبه افزایش نیست، ادامه دارد تهیه کنیم. به بیانی دیگر قتلهای ناموسی به خاطر روابط هستند که اتفاق می افتد، معمولا اینگونه جا افتاده است که یک دختر یا یک زن، کسی است که از شکستن اصول اخلاقی در رابطه با رفتارهای جنسیش یا اعمال معمولی تر موجب شرم و بی آبرویی برای خانواده خواهد شد. خودسوزی در بیشتر مواقع با به آتش کشیدن خود شخص صورت میگیرد و به عنوان قربانی یک گناه درنظر گرفته میشود.

اینجا در اربیل، پایتخت اقلیم کردستان، با کافه‌های مجلل، قهوه خوب و اینترنت سریع، خیابان‌ها فوق‌العاده‌اند. اما تقریبا هیچ زنی در خیابان حضور ندارد. در ماه آوریل، در حالی که ما تحقیقاتمان را شروع کردیم، داستان‌ها و اطلاعاتی که به ما گفته شد ما را متوجه این مساله کرد که در کردستان تعصب شدیدی علیه زنان وجود دارد. در اولین مصاحبه‌مان با سران چند گروه توانمندسازی زنان در شهر اربیل به این نتیجه رسیدیم که، برای مثال، یک زن اگر دچار احساسات عشقی شود و یا خواهان رفتن به مدرسه باشد خانواده اش میتوانند وی را بکشند.

 زنان نمیتوانند دوست پسر داشته باشند، اما داشتن دوست دختر برای یک مرد افتخار است. یک زن مطلقه شبیه به یک بیمار است، درحالی که یک مرد مطلقه فقط یک مرد است. زن آزاد بدنام است، اما یک مرد آزاد مردی درستکار است.

اگرچه قوانین جدیدی در کردستان وجود دارد که مبتنی بر ترویج حقوق زنان است، اما آنها به طور کلی پذیرفته نیستند، سوزان عارف، مدیر سازمان توانمندسازی زنان میگوید،  یک گروه ده ساله غیرانتفاعی در اربیل کارگاه‌های آموزشی ماهرسازی و آموزش‌های دیگر را در راستای افزایش حقوق افراد ارائه میدهد.

"این یک سیستم مردسالارانه است و همه چیز توسط مردان اجرا میشود"، سوزان عارف افزود که دادن کرسی در مجلس قانون گذاری به زنان امری نمادین است، و زنان در قوه قضاییه و قوه مجریه در حکومت کردستان که حکومتی خودمختار و جدا از حکومت عراق در بغداد است نماینده ای ندارند.

سوزان میگوید که با وجود قتلهای ناموسی که از سال ۲۰۰۸ در کردستان غیرقانونی اعلام شده است، رهبران مذهبی ادعا میکنند که این [موضوع] با اسلام در تعارض است. وی راجع به رهبران مذهبی می گوید "آنها میگویند پدر باید فرزندانش را کنترل کند و شوهر باید توانایی زدن همسرش را داشته باشد، در همین راستا آنها کمپینی برای مبارزه با این قانون به راه انداختند".

سوزان اضافه میکند که "برای ایجاد تغییر به وسیله آگاهی و آموزش و پرورش کارهای زیادی برای نسل صورت می گیرد"، و همچنین مادران باید آموزش ببینند که برای یادگیری فرزندانشان بین دختر و پسر تبعیض قائل نشوند.

در کردستان حتی تلاش برای حقوق زنان میتواند کشنده باشد.

در طی مصاحبه با یکی از فعالان زن که مدیر یک سازمان دفاع از حقوق زنان بود و نمیخواست نامش فاش شود چون تهدید به مرگ شده بود، توضیح داد که بیشتر قتلهای ناموسی که خارج از شهرهای بزرگ کردستان اتفاق افتاده است، به طور جدی از سوی پلیس یا قانون مورد پیگرد قرار نمی گیرند.

به گفته تانیا درویش، که از اعضای اتحادیه میهنی کردستان می باشد و همزمان مدیریت سازمان راسان در اربیل را که در سال ۲۰۰۴ فعالیت های خود را برای ارائه مشاوره حقوقی به زنان آغاز کرده، یکی از بزرگترین مشکلات زنان این است که حتی اگر قوانینی برای حفظ حقوقشان وجود داشته باشد، بسیاری از آنان نسبت به آنها نا آگاهند. همچنین نا آگاهی نسبت به قوانین پلیس و این معضل که بیشتر [حافظان قانون و نیروهای پلیس] را مردان تشکیل می دهند.

قتلهای ناموسی به این منطقه محدود نمیشود؛ افغانستان، که به‌خاطر لغو حقوق زنان بدنام است، شرایط بهتری نسبت به عراق دارد. طبق آخرین آمار صندوق جمعیت ملل متحد در سال ۲۰۰۰، سالانه در تمام دنیا ۵۰۰۰ مورد از این شیوه قتل اتفاق می افتد. معمولا تعداد قتلهای ناموسی در این آمار دست کم گرفته شده است، با این حال، به طور گسترده حدسهای متفاوتی مبنی بر آمار بیشتر این قتلها وجود دارد. همچنین ظاهرا برآوردهای جهانی قطعی و قابل اعتمادی مبنی بر میزان قتلهای ناموسی وجود ندارد.

مجمع عمومی سازمان ملل متحد قطعنامه های متعددی را برای پایان دادن به قتلهای ناموسی و انواع جنایات مشابه صادر کرده است، اما هنوز این اعمال صورت می پذیرد.

اکثر این قتلها در خاورمیانه و جنوب آسیا رخ میدهد؛ عمدتا بیشتر گزارشهایی که از قتلهای ناموسی در کشورهای غربی دریافت شده است، مربوط به خانواده های مهاجر است.

متوسط سن قربانیان در سراسر جهان ۲۳سال است، فیلیس چسلر(Phyllis Chesler)، نویسنده فمینیست آمریکایی در فصلنامه خاورمیانه نوشته است، فقط بیش از نیمی از قربانیان دختران و خواهران بودند، یک چهارم آنها همسران و دوست دختر مجرمین بوده، و بقیه را مادران، خاله ها، برادرزاده ها، عموزاده ها، عمه ها و غیر بستگان تشکیل می دهند.

در جهان اسلام، کمتر از یک چهارم از قتلها، قربانیانی بودند که گرفتار شده اند، مانند فرزندان زن، دوست پسر، نامزد، همسر، خواهر، برادر یا والدین. اغلب قتلهای ناموسی امری خانوادگی است. در سطح بین الملل، بیش از نیمی از قربانیان قبل از کشته شدن به شیوه های مختلف از جمله تجاوز جنسی شکنجه شده اند. مرگ آنها به صورت خفه کردن، کتک زدن، سلاح سرد، سنگسار، سوزاندن و یا گردن زدن رخ داده است.

سازمان ملل متحد تخمین میزند که در کردستان تعداد قتلهای ناموسی بالاتر از ۵۰ مورد در ماه باشد، و البته بیشتر آنها گزارش نمیشوند. یکی از دلایل اینکه این موارد همچنان به عنوان علل اصلی مرگ و میر زنان محسوب میشوند ظلم و ستم فزاینده زنان در جامعه عراق است. نویسنده کرد عراقی، بریوان دوسکی (Berivan Dosky)، در گاردین(Guardian) نوشت که وضعیت زنان در عراق پس از جنگ، از جمله کردستان، یک فاجعه است. رویای برابری و صلح که پس از سقوط صدام حسین (توسط نیروهای تهاجمی ایالت متحده) در میان زنان شکل گرفته بود، کاهش یافت و بسیاری از زنان هنوز هم بار ناموس خانواده را متحمل میشوند.

کارشناسان سازمان ملل که در کردستان روی دلایل قتلهای ناموسی کار میکنند توضیح میدهند که در اینجا اینکه "این فرهنگ است" مساله ساده ای است. به گفته بیشتر مردم سرکوب های مرگبار کردها تا زمانی که در پایان دومین جنگ خلیج در سال ۱۹۹۱ توسط قدرتهای غربی به عنوان منطقه ی ممنوع پرواز اعلام شد، ادامه داشت و خشونت علیه زنان بعد از سال ۱۹۹۱، وقتی که بیشتر مردم در خانه هایشان اسلحه نگه داری میکردند و نسبت به سیاست های خشونت آمیز صدام حسین، رئیس جمهور وقت عراق، واکنش نشان میدادند، شدت گرفته است.

بیشتر فعالان مدنی، در دهه ۱۹۸۰ میگفتند که زنان در جامعه آزادتر شده اند. اما از تمام شدن آن روزها زمان زیادی میگذرد. انحراف از توقعات اجتماعی در مورد تمایلات جنسی یک دختر -مانند رابطه عشقی با یک پسر یا یک مرد- در سطح جامعه به حدی غیرقابل قبول است که تنها راه نجات ناموس خانوادگی کشتن آن دختر میباشد.

ما برای روشن شدن اذهانمان به سراغ یک فعال مرد کرد که برای یک گروه از زنان فعالیت میکرد رفتیم.

به گفته وی آنچه را که یک زن یا دختر انجام میدهد بازتاب یک مرد در خانه است. از یک دختر انتظار میرود اعمالی را انجام دهد که به او گفته شده است، به این معنی که به مدرسه میرود تا زمانی که خانواده اش لازم و کافی بدانند. پس از آن نیز زمان ازدواج و تولید مثل است.

مسئولیتهایش روی شوهر و فرزندانش متمرکز میشود. او باید آشپزی کند، خانه داری کند، و نیازهای همسرش را رفع کند. از همه مهمتر او باید قبل از ازدواج باکره باشد. او باید از خط قرمز عبور نکرده و هرآنچه شک شوهرش را مبنی بر بی وفاییش برانگیزد، همچون صحبت کردن با مرد غریبه در خیابان، انجام ندهد، و در غیر اینصورت مرد حق کشتن زنش را دارد.

 با این حال برخی از قتلهای ناموسی آشکارا اتفاق می افتد، چون مردان وانمود میکنند که عصبانی شده اند و سپس به همسرانشان حمله کرده اند. تانیا درویش میگوید که میزان بالای تن فروشی پدیده ای است که به واسطه ورود خارجیان از ایران و اروپا به بهانه کار در کردستان به عنوان یک منطقه نفتی تشدید یافته است. حضور پناهندگان از سوریه و متقاعبا آسان شدن خیانت یک مرد به همسرش محرکی قوی ست برای تمایل زنان به طلاق.


او به زنانی که در شرف طلاق هستند میگوید که "این پایان دنیا نیست".

 https://www.facebook.com/238811353247940/photos/pcb.303419550120453/303419253453816/?type=3&theater

http://tevger.co/Drejey-hawal.aspx?id=16978&LinkID=3