كشمكش عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران و تاثیرات آن بر كردستان عراق

 

 

 

گفتگو با آذر مدرسی

 

دیدگاه سوسیالیستی: رفیق آذر، همانطور که مطلع هستید در چارچوب همان تخاصماتی که میان دولتهای مرتجع منطقه وجود دارد، دولت عربستان سعودی دست همکاری با نیروهای حزب دمکرات ایران(شاخه مصطفی هجری) و مجاهدین خلق دراز کرده است و به عنوان بخشی از پروژه خود در جهت برپاكردن هرج و مرج و بهانه‌ گرفتن به ایران بکار گرفته است. همزمان نیز کنگره آمریکا در تازه ترین قطعنامه خود تحریمات ایران را برای ۱۰ سال دیگر تمدید کرده است، این در حالی است که بعد از انتخاب شدن ترامپ احتمال دست اندازی یا لغو توافقات اتمی ایران و آمریکا وجود دارد.

بهرحال در اینجا میخواهیم سوال مان را به این شیوه مطرح کنیم:

در ابتدا به طور مختصر اشاره ای داشته باشید به تاثیرات چنین سیاستهای و برپا کردن آتش آشوبگری و فتنه گری در جامعه ایران و کردستان به طور عموم را چطور میبینید؟ در حالیکه بخشی از اپوزوسیون بورژوازی ایران، مانند حزب دمکرات (شاخه مصطفی هجری)، کومله زحمتکشان كردستان، سازمانی انقلابی زحمتكشان کردستان ایران و مجاهدین خلق ... از هم اکنون برای سهیم شدن از این هرج و مرج كیسه‌ خود را دوخته‌ اند و از آن به نفع طبقه کارگر زحمتکش کردستان و ایران قلم میدهند.

آذر مدرسی: متاسفانه امروز خاورمیانه بیش از هر زمانی به محل حل و فصل کشمکشهای نیروهای ارتجاعی، از دول غربی گرفته تا دولتهای منطقه، تبدیل شده است. آنچه امروز در خاورمیانه در جریان است نتیجه مستقیم دخالتهای امپریالیستی و نقشه و برنامه دولتهای غربی و در راس آنها دولت آمریکا است. عروج انواع نیروها و بلندهای قومی و مذهبی و خاورمیانه قومی و مذهبی از طرفی نتیجه شکست دولتهای غربی و مشخصا آمریکا در این منطقه و از طرف دیگر سپردن سرنوشت این منطقه به کشمکش میان دولتهای مرتجعی مانند عربستان، ایران، ترکیه و... است. کشمکشهایی که دیگر نه به سبک کلاسیک و بعنوان جنگ میان دولتهای مختلف، که به شکل جنگ میان نیروهای قومی- مذهبی، پیش میرود. نیروهایی مانند داعش و جبهه النصر و حشد الشعبی و ... که یا توسط همین دول ارتجاعی درست شده اند و یا مانند حزب الله و احزاب ناسیونالیست کرد که سنتا در منطقه وجود داشته اند.

کشمکشی که تحت لوای مبارزۀ مردم منتسب به این مذهب و آن قوم علیه مردم منتسب به قوم و مذهبی دیگر، یا به نام مبارزه با تروریسم اسلامی یا با دیکتاتورها و ... در جریان است. بعد از شکست سیاستهای میلیتاریستی امریکا در خاورمیانه و بخصوص در عراق امروز قرار است ارتش دول غربی "هزینه" و تلفات ندهند و به جای آن باندهای ارتجاعی قومی و مذهبی را به نام دفاع از مردم، به جان مردم بیگناه در خاورمیانه بیندازند و از آنان قربانی بگیرند.

عراق، سوریه، یمن و لیبی شاید آخرین و خونبارترین نمونه های این کشمکشهای ارتجاعی و به تباهی کشاندن زندگی و تمدن در بخشی از خاورمیانه است. جنگ در هیچکدام از این کشورها جنگی بر سر منافع مردم، آزادی و امنیت و آسایش و رفاه آنها نیست. هیچیک از جنگهایی که امروز در خاورمیانه در جریان است جنگی علیه و برای نابودی تروریسم اسلامی و باندهای دست ساز غرب نیست. نام جنگ در سوریه، عراق، لیبی، یمن را "جنگ داخلی" گذاشتن فقط یک فریبکاری بیشرمانه است. طرفین اصلی در این کشورها نه باندها و نیروهای "بومی" و یا حتی مردم آزادیخواه و دولتهای محلی که قدرتهای مرتجع امپریالیستی و متحدین مرتجع منطقه ای آنها هستند. این جنگها همگی جنگی بر سر موقعیت آینده این نیروها، بر سر توازن قوای میان آنها و بر سر آینده و تقسیم بندی جغرافیای سیاسی و اقتصادی خاورمیانه است.

عربستان و ایران، بعنوان رقبای مدعی و در راس کمپ "سنی" و "شیعه"، در این کشمکش در مقابل هم قرار دارند. نه با اتکا به تقابل ارتشها، نه به شکل جنگ رودرو مانند جنگ ایران وعراق که اساسا از کانال راه اندختن جریانات و باندهای ارتجاعی مانند داعش و حشد الشعبی و جبهه النصر و .... و با پرچم دفاع از "نارضایتی توده ای"، دفاع از "حق سلب شده" شیعه یا سنی، کرد یا عرب، علیه هم ایستاده اند. دامنه این جنگ کل خاورمیانه است و به همین دلیل تضعیف موقعیت هر یک از قطبها در یکی از کشورها با تعرض در کشور و جغرافیای دیگری "جبران" میشود. اگر جمهوری اسلامی در یمن از طریق حوثی ها موی دماغ عربستان و متحدینش میشود، عربستان از طریق تقویت داعش و النصر این فشار را "جبران" میکند.  اگر در سوریه داعش و جبهه النصر توسط اسد و ایران و روسیه و .. عقب رانده میشوند، عربستان تلاش میکند منطقه دیگری را برای جمهوری اسلامی نا امن کند. و چه منطقه ای مناسب تر از بخشی از جغرافیای ایران که سابقه جدالی خونین با حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی دارد؟

تلاش اخیرا عربستان و بازی خطرناکی که برای کشیدن این کشمکش به ایران شروع کرده است و همچنین تحرکات نظامی اخیر حزب دمکرات کردستان (شاخه هجری) به نام "دفاع از مبارزات مردم در کرستان"، را باید در همین راستا بررسی کرد. تلاشی که اساسا برای جبران موقعیت ضعیف عربستان و متحدینش در مقابل ایران چه در عراق و سوریه و چه بویژه در یمن و نا امن کردن فضا برای جمهوری اسلامی، است. بازی خطرناکی که حزب دمکرات پس از منتفی شدن سناریوهای حمله نظامی به ایران و رژیم چینج، در اوج استیصال و به امید به نان و نوایی رسیدن وارد آن شده است، بازی که میتواند لطمات جدی به زندگی و مبارزه انقلابی مردم در ایران علیه جمهوری اسلامی بزند.

مبارزه مسلحانه علیه جمهوری اسلامی در کردستان ایران به قدمت عمر این رژیم است. حمله نظامی جمهوری اسلامی به کردستان و مقاومت مسلحانه مردم کردستان بلافاصله و یکماه پس از به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی شروع شد. این مبارزه و تقابل نطامی هم مقابله با تعرض جمهوری اسلامی و دفاع از دستوردهایی بود که مردم در جریان قیام کسب کرده بودند و هم برای آزادی، برابری و عدالت اجتماعی بود. پلاتفرم امروز تحرکات نظامی حزب دمکرات، علیرغم هیاهوی رهبری آن، به شدت قومی و مذهبی است. این تحرکات نظامی ربطی به مبارزه انقلابی مردم در کردستان برای آزادی، رفاه، سعادت و امنیت خود علیه جمهوری اسلامی که سالها است در جریان است ندارد. برعکس اولا میتواند میدان را برای تفرقه قومی و مذهبی میان مردم در کردستان به نام کرد و فارس و ترک و یا شیعه و سنی باز کند و مبارزه متحدی که طبقه کارگر و مردم محروم در کردستان علیه جمهوری اسلامی و برای رفاه و آزاد دارند به مبارزه این فرقه و شاخه سنی یا شیعه یا کرد و فارس تبدیل کند و ثانیا به جمهوری اسلامی امکانی داد تا فضای سیاسی جامعه را به شدت امنیتی و میلیتاریزه کند و هر تحرکی آزادیخواهانه ای را به تحریکات عربستان ربط دهد و فضای سیاسی جامعه را به ضرر مردم و نیروهای انقلابی تغییر دهد.

تاثیر این سیاست ارتجاعی، در صورت موفقیت، بر زندگی و مبارزه مردم و طبقه کارگر در ایران درست مانند لیبی و سوریه است. همانطور که مبارزه و انقلاب مردم این دو کشور علیه دولت های ارتجاعی لیبی و سوریه، علیه دیکتاتورهایی مانند قذافی و اسد به جنگی ارتجاعی و قومی و مذهبی تبدیل شد و از مردم بیگناه میلیونها نفر قربانی گرفت، کشیده شدن کشمکش شیوخ عربستان و سران جمهوری اسلامی به ایران قرار است همین سناریوی سیاه را در ایران تکرار کند. همانطور که گفتم تحرک نظامی حزب دمکرات فقط و فقط فضای زندگی و مبارزه مردم در کردستان را قومی و مذهبی میکند و به جمهوری اسلامی امکانی میدهد که فضا را مختنق و میلیتاریزه کند.

جریاناتی که شما نام بردید، از مجاهد تا احزاب ریز و درشت ناسیونالیست کرد، کارنامه سیاهی در پادویی و فعالیت برای سناریوهای ارتجاعی در ایران دارند. این جریانات زیر پرچم و به نام مبارزه علیه جمهوری اسلامی از تحریم های اقتصادی غرب و حمله نظامی امریکا به ایران حمایت کردند، شعار دادند بعد از عراق نوبت ایران است. اینها مهره های فعال سناریوی رژیم چینج و قومی و مذهبی کردن ایران، که دوره ای سیاست امریکا بود، بودند و امروز که کشمکش اساسا به کشمکش میان دول ارتجاعی منطقه تبدیل شده است بخشی از آنها منجمله حزب دمکرات و مجاهدین به مهره سناریوی عربستان برای "نا امن" کردن جمهوری اسلامی اند.

جمهوری اسلامی بعنوان نماینده بورژوازی ایران خواهان تفرقه های قومی و مذهبی در ایران نیست به این دلیل ساده که به نفع او نیست. اما اگر جنگ قومی و مذهبی به جامعه تحمیل بشود، شک نداشته باشید که علاوه بر جریاناتی که شما نام بردید، جمهوری اسلامی به یکی از اصلی ترین عناصر کشتار قومی و مذهبی در ایران تبدیل میشود.

اما حزب دمکرات و عربستان روی نفرت مردم در کردستان از جمهوری اسلامی و تاریخ جدال خونینی که با جمهوری اسلامی داشته اند زیادی حساب باز کرده اند. تبدیل کردستان به یمن و سوریه ولیبی نه در توان حزب دمکرات است و نه عربستان سعودی. تحرکات اخیر حزب دمکرات بخوبی نشان داد که در دنیای واقعی این عملیتها از تحرکاتی ایذایی فراتر نمیرود.

خوشبختانه این تحرکات به نام "دفاع از مردم کرد" و... نه فقط با استقبال مردم در کردستان روبرو نشد، بلکه منزوی شد و اساسا به همین دلیل ادامه آنرا متوقف کرده اند. همزمان ما، حزب حکمتیست (خط رسمی)، جریانی بودیم که با روشنی در مقابل این سیاست، مخاطرات آن هشدار دادیم و تلاش کردیم از طرفی رهبری حزب دمکرات را تحت فشار سیاسی قرار دهیم و از طرف دیگر تلاش جمهوری اسلامی برای تعرض به جامعه و میلیتاریزه کردن کردستان را افشا کنیم و در حد امکان سدی در مقابل آن ببندیم.

مبارزه طبقه کارگر و مردم محروم در کردستان همیشه بر سر رفاه، آزادی، عدالت اجتماعی و برابری بوده و نباید اجازه داد آنرا دستمایه سناریوهای ارتجاعی هیچیک از دول ارتجاعی منطقه کنند.

 

دیدگاه سوسیالیستی: جمهوری اسلامی حکومت اقلیم و بطور ویژه حزب بارزانی را به همکاری با عربستان متهم میکند و فشارهایی را به حزب بارزانی و دولت اقلیم آورده است. از نظر شما این اتهام تا چه حد واقعی است و تاثیر فشارهای جمهوری اسلامی بر دولت اقلیم چه تاثیری بر زندگی مردم محروم در کردستان عراق دارد.

آذر مدرسی: دولت اقلیم و کلا احزاب ناسیونالیست و مذهبی در کردستان عراق تاریخا و سنتا متحد یکی از قطبهای ارتجاعی در منطقه و یا دول غربی بوده اند.

هیچکس هلهله و شادی جریان بارزانی و طالبانی در حمله نظامی امریکا به عراق و کشتار مردم عرب زبان را فراموش نکرده است. به قدرت رسیدن آنها بدون حمله نظامی امریکا به عراق و بدون کشتار، قربانی و آواره شدن میلیونها نفر از مردم عرب زبان در عراق و بدون رفتن این جریانات زیر پرچم امریکا ممکن نبود. دولت اقلیم دولتی برخاسته از انقلاب مردم در کردستان عراق علیه دیکتاتوری صدام نیست، برعکس این دولت و احزاب شکل دهنده آن بر متن نابودی تمدن در عراق و ناامنی مردم در کردستان عراق شکل گرفت و به قدرت رسید.

 صورت مسئله این احزاب هیچوقت زندگی و سعادت مردم و بخصوص طبقه کارگر و مردم محروم در کردستان عراق نبوده و نیست. امروز هم با حاد شدن کشمکش میان قطب ایران و متحدینش با قطب عربستان و قطر و ترکیه طالبانی در قطب ایران و بارزانی در قطب عربستان و ترکیه قرار گرفته اند و با بندبازی های "دیپلماتیک" تلاش میکنند در شکاف میان قدرتهای منطقه موقعیت خود را تثبیت کنند.

نتیجتا با توجه به موقعیت دولت اقلیم و بخصوص جریان بارزانی و قرار گرفتن آن در قطب عربستان، ترکیه، قطر در اینکه حزب بارزانی در این سناریو نقش داشته و با عربستان همکاری کند و از این طریق موقعیت جمهوری اسلامی و جریان طالبانی (متحد ایران) تضعیف کند، شکی نیست. شایعات زیادی در رابطه با واسطه گری این حزب میان دولت عربستان و حزب دمکرات کردستان ایران (شاخه هجری) موجود است.

ادامه این جبهه بندی کاملا به موقعیت ایران و عربستان در منطقه، به نتیجه حمله به موصل و وضعیت سوریه و داعش بستگی دارد. از این نظر قاعدتا حزب دمکرات کردستان ایران باید بداند که دوستان امروزشان در کردستان عراق هم مانند خودشان میتوانند به سرعت و در اوج بی پرنسیبی جبهه عوض کنند و علیه متحدین و دوستان دیروز خود اسلحه بکشند. ناسیونالیسم کرد سابقه "درخشانی" در "خیانت" به دوستان دیروز خود دارد.

تا جائیکه به تهدیدات و یا فشارهای جمهوری اسلامی به دولت اقلیم و حزب بارزانی، برمیگردد، قطعا این فشارها تاثیرات منفی و خطرناکی بر وضعیت زندگی و مبارزه مردم در کردستان عراق خواهد داشت. فراموش نکنید که جمهوری اسلامی یکی از طرفهای جنگ در عراق و یکی از عناصر مهم در دامن زدن به نا امنی و تفرقه هرچه بیشتر در میان مردم به نام شیعه و سنی و مسیحی، کرد و عرب و ترکمن در عراق است. با توجه به اینکه دولت عراق مهره جمهوری اسلامی است، دست جمهوری اسلامی در آوردن فشار اقتصادی به دولت اقلیم که تاثیر مستقیم آن تحمیل فقر و فلاکت به مردم محروم در کردستان عراق است، باز است. علاوه بر این جریان طالبانی و بخشی از جریانات اسلامی در کردستان عراق در جبهه جمهوری اسلامی قرار دارند و این هم دست ایران را بر تاثیر گذاری بر کشمکش میان این جریانات و دامنه آن و ناامن کردن کردستان عراق باز میگذارد.

بخصوص در ایندوره که اعتراضات وسیعی علیه فقر و بیکاری و فساد مالی دولت اقلیم و خانواده بارزانی در جریان است قطعا جمهوری اسلامی تلاش میکند از رقابت و اختلاف میان احزاب ناسیونالیستی کرد استفاده کند و جریان متحد خود، طالبانی، را "مردمی"، "مدافع منافع مردم"، "ضد فساد مالی" و .... معرفی کند و جای پای خود را در کردستان عراق محکمتر کند و  قطعا بارزانی هم تلاش میکند فشارهای دولت مرکزی یا جمهوری اسلامی را مسبب فقر، ناامنی، بیکاری که امروز طبقه کارگر و میلیونها انسان محروم در کردستان عراق با آن دست و پنجه نرم میکنند، معرفی کند. تلاش میکند فشارهای جمهوری اسلامی از تهدیدات نظامی تا فشارهای سیاسی و اقتصادی، جنگ موصل و ... را دستمایه به سکوت کشاندن مردم و خفه کردن اعتراضات مردم علیه فساد مالی و فقر و بیکاری، کند.

طبقه کارگر و مردم در کردستان عراق قاعدتا باید بدانند که همه این کشمکش ها، دوستی و دشمنی های جریانات ارتجاعی، ارمغانی جز فقر و محرومیت و نا امنی برایشان ندارد.

در اینکه جمهوری اسلامی از هیچ اقدام و سیاست ارتجاعی و ضد انسانی برای "رام کردن" دولت اقلیم و جریان بارزانی کوتاهی نخواهد کرد، شکی نیست. در اینکه زندگی و سعادت مردم در کردستان عراق سرسوزنی برای سران جنایتکار جمهوری اسلامی ندارد شکی نیست. اما جریاناتی چون بارزانی، طالبانی، گوران یا جریانات اسلامی پرو ایران یا عربستان مستقیما مسئول فقر، بیکاری، ناامنی، فساد مالی، نابرابری و .... در کردستان عراق اند.

از سر راه برداشتن دولت اقلیم و جمع کردن بساط احزاب قومی و مذهبی در کردستان عراق توسط نیروهای آزادیخواه، چپ و کمونیست اولین شرط خلاصی از این وضعیت است.

 

۱۴ دسامبر ۲۰۱۶

 این مصاحبه ابتدا به زبان کردی در نشریه دیدگاه سوسیالیستی شماره ٥ منتشر شد