قاسم سلیمانی قهرمان ملی؟

 

 

 

 

مظفر محمدی

 

سپاه قدس جمهوری اسلامی، یکی از ستون های قدرت این رژیم در خارج از مرزهای ایران است. جمهوری اسلامی با شعار صدور انقلاب اسلامی و با استفاده از شکافهای قومی و مذهبی در منطقه خاورمیانه نفوذ خود را  گسترش داده است. بهای این سیاست ضد انسانی را طبقه کارگر و زحمتکشان ایران پرداخته و هنوز می پردازند. بخش عظیمی از درآمد کشور بجای این که صرف دستمزد کافی به کارگران، بیمه بیکاری و رفاهیات جامعه شود، به سازماندهی حزب الله در لبنان، سرپا نگه داشتن دولت سوریه، هزینه تامین و تسلیح شیعیان عراق (حشد شعبی)، حوثی های یمن و غیره اختصاص یافته است.

اکنون جمهوری اسلامی از طریق حشد شعبی دست ساز سپاه قدس پارا فراتر گذاشته و علنا و مستقیما بیش از نیمی از کردستان عراق را توسط این نیروی مزدور خود اشغال نظامی کرده است.

قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس عامل این اشغال، اکنون بعنوان قهرمان ملی در جمهوری اسلامی معرفی می شود. اما قاسم سلیمانی این نقشه را نه به زور نظامی و جنگ، بلکه به کمک جناح مسلط اتحادیه میهنی و خیانت اعضای خانواده طالبانی با کم ترین هزینه و دردسر به انجام رسانده است. در واقع نقشه شکست ناسیونالیسم کرد نه با جنگ قهرمانانه سپاه قدس و قاسم سلیمانی بلکه توسط تسلیم و خیانت خود ناسیونالیسم کرد به اجرا در آمد. شکستی که تاوان آن را میلیونها انسان که در یک رفراندوم به استقلال کردستان رای داده بودند، پرداختند و به قیمت کشته و بی خانمان شدن و سرکوب حشد شعبی متجاوز و غارتگر اموال مردم، تمام شد.

این شکست در صورت تثبیت آن به الحاق مجدد کردستان به عراق و احیای ستم و تحقیر ملی، تحت حاکمیت قومی – عشیره ای و شیعی در عراق خواهد انجامید.

اما این نمی تواند و نباید سرنوشت محتوم کردستان باشد. از هم پاشیدن صفوف یکپارچه احزاب ناسیونالیست حاکم بر کردستان و بی آبرویی خیانتکاران می تواند به عروج نیروی مستقل کارگران و زحمتکشان کردستان بینجامد. هنوز کردستان آزاد و مستقل به رویای دست نیافتنی تبدیل نشده است. روحیه مقاومت و مبارزه جویی در صفوف میلیون ها انسان این جامعه از چنان پتانسیلی برخوردار است که ورق را برگرداند و خیانت و شکست ناسیونالیسم کرد را با پیروزی خود پاسخ دهد.

قاسم سلیمانی و حشد شعبی وابسته به سپاه قدس، بجز تعداد قلیلی مزدور محلی در صفوف اتحادیه میهنی، از هیچگونه پایگاه اجتماعی برخوردار نیست. حشد شعبی بعنوان شعبه ای از سپاه قدس جمهوری اسلامی نیرویی مزدور و بشدت مورد نفرت نه تنها مردم کردستان بلکه در کل عراق است. این نیرو و شخص قاسم سلیمانی اشغالگران منفوری هستند که بر کوهی از آتش خشم میلیون ها انسان در کردستان نشسته اند و شانس تداوم طولانی مدت این اشغال جنایتکارانه را ندارند. این نیرو هم اکنون در شهرهای اشغال شده کرکوک، خانقین و  غیره با هسته های مقاومت مردم روبرو شده اند و این مقاومت می رود گسترده تر و توده ای تر شود.

مردم کردستان عراق که اعتمادشان از احزاب ناسیونالیست و نیروهای تحت فرمان شان سلب شده، آمادگی متحد شدن و سازمان یافتن در نهادهای قدرت سیاسی و تسلیح توده ای را دارند. نیرویی که هم زمان با مبارزه برای تبدیل شدن به آلترناتیو قدرت به جای احزاب ناسیونالیست حاکم تا کنونی و به دست گرفتن سرنوشت خود، توان بیرون کردن اشغالگران از کردستان را هم کسب خواهند کرد.

کمونیست ها، ازادیخواهان و مبارزین ازادی و ا ستقلال کردستان اکنون وظیفه تاریخی تعیین سرنوشت سیاسی کردستان با نیروی سازمانیافته مردم در ارگان های حاکمیت در شهرها و تسلیح عمومی برای مقاومت علیه اشغالگران را برعهده دارند.

رهبران جنبش ازادیخواهانه مردم کردستان در عین حال می دانند که هنوز احزاب ناسیونالیست کرد با حمایت اربابان خود چه در حکومت عراق و چه سپاه قدس جمهوری اسلامی و دیگران هنوز از تک و تا نیفتاده و بعنوان عاملی مخرب بر سر راه مردم کردستان عمل می کنند. خنثی کردن تلاشهای این  احزاب در همانحال وظیفه مضاعفی بر دوش جنبش ازادی و استقلال مردم کردستان است.

قاسم سلیمانی ممکن است بعنوان قهرمان ملی جمهوری  اسلامی و بورژوازی ناسیونالیست ایران به مردم فروخته شود، اما در کردستان عراق نه تنها قهرمان نیست، بلکه جنایتکار اشغالگری است که تمام هنرش خریدن خانواده طالبانی و بر شانه خیانتکاران خودی در کردستان ایستاده و قرار است از جیب طبقه کارگر و زدن از سفره زحمتکشان ایران، میلیون ها دلار به  ناسیونالیست های خانواده طالبانی رشوه بدهد.

مدال قهرمانی قاسم سلیمانی، محصول یک معامله کثیف و روباه صفتانه است که بزودی از جانب مقاومت مردم کردستان از سینه او کنده و به دور انداخته خواهد شد. جمهوری اسلامی و صدور انقلابش با سازماندهی شعبات سپاه پاسداران در لبنان و سوریه و عراق و غیره، علیرغم ظاهر پیروزمندانه اش اما در حقیقت با خشم و نفرت عظیم توده های محروم خاورمیانه و طبقه کارگر و مردم ایران روبرو است. شکست کامل جمهوری اسلامی و نقشه های جنایتکارانه اش علیه مردم منطقه محتوم است. بخش اساسی این شکست را طبقه کارگر ایران و جنبش آزادیخواهانه ده ها میلیون انسان بیکار و گرسنه و تحت ستم و سرکوب برعهده دارد.

سرنگونی جمهوری اسلامی طلیعه ازادی و رهایی مردم خاورمیانه از دخالتهای جنایتکارانه جمهوری اسلامی و وجود حکام تا مغز استخوان فاسد این کشورها و ازجمله ناسیونالیسم تاریخا سرگردان کرد در شکاف این دولتها است.       

 

۱۲ نوامبر ۲۰۱٧