"استادان مسلمان پیرو  خط امام"

در حاشیه نقد زیبا کلام به اصل ولایت فقیه

 

 

ثریا شهابی

 

جمهوري اسلامي ايران اپوزيسيون خود است. امروز از مقام معظم تا روحاني و خاتمي، از مهره هاي اصلي انقلاب فرهنگي چون دکتر زيباکلام ها و عبدالکريم سروش ها تا ابراهيم يزدي ها و رفسنجاني ها، از رئيس جمهورهاي قبلي و رئيس جمهور فعلي و کانديد بعدي آن، از نمايندگان قبلي و حاضر در مجلس تا وزراي سابق و شاغل، همه و همه امروز اپوزيسيون نظام و مخالف مصائب نظام اند. همه از محصولات چهارمين دهه حاکميت نظام شان "کسل" و بسيار شاکي اند!

ظاهرا قطار سريع السير حاکميت جمهوري اسلامي ايران، که هرجنبده اي که بر سر راه حرکت اش در رسيدن به کعبه آمال حکومت "عدل علي" مانعي ايجاد کرد را "درو" و ريشه کن کرد، صاحب ندارد! کسي حاضر نيست با تماميت آن عکس بگيرد و  خود را صاحب آن کند! همه انگشت اتهام را به طرف ديگري مي گيرند! ظاهرا اين قطار طي قريب چهل سال بدون سوزن بان و راننده و بليط فروش و درجه يک نشين و درجه سه نشين، بدون تعميرکار و آبدارچي،  "خودبخود" حرکت کرده است!

هيچ کس مسئول جانور تاريخي که جملگي با هم خلق و بزرگ کرده اند، نيست! نه رئيس جمهور دوران جنگ و حکم جهاد، نه مهندسين انقلاب فرهنگي و هالوکاست هاي پي در پي اسلامي، نه موسوي و خلخالي و  رفسنجاني و کروبي و رهنورد و گنجي و سروش و زيبا کلام، نه "طفل معصوم" هاي مالتي ميليارد اعوان و انصار و حواريون شان!

احتمالا خانواده هاي ميليوني طبقه کارگر به فقر و فلاکت کشيده شده، دانشجويان سرکوب شده،  زنان تحقير و خفه شده زير سم چهارپايان اسلامي حاکم، قربانيان جنگ براي "فتح کربلا" و "مدافعين حرم"، صف طويل اعدام شدگان و خانواده هايشان، معتادان و بيکاران و گورخوابان و تن فروشان و کليه فروشان و کودکان خياباني، مسئول و مسبب باتلاقي هستند که هشتاد ميليون نفر در منجلاب آن گرفتار است!

اين تصوير، چيزي نيست جز انعکاس تمام و کمال شکست ايدئولوژيک جمهوري اسلامي ايران! شکستي که "مهر" آن نه توسط محکومين و يک خيزش و انقلاب از پائين، که اساسا زير فشار خرد کننده تناقصات و بن بست هاي سياسي - اقتصادي  و ايدئولوژيک دروني نظام، بر پيشاني  نظام خورده است.

هنگام عروج اپوزيسيون ديگري از درون نظام است. به اين اميد که بتوان نظام را از زير تيغ حمله دشمنان داخلي آن،  دشمنان فقر و فلاکت و بيکاري و فساد و زن ستيزي و اعتياد و سيطره اسلام بر زندگي سه نسل، بدر کرد!

وقت عروج اپوزيسيون ديگري از درون نظام است، به اين اميد که بتوان راه دشمن داخلي، راه ميليون ها مردمي که ميدانند ريشه همه مصائب شان خود نظام است را به سمت اين و آن"گفتمان" بي مايه،  کج کرد! تلاش و اميدي که بيش از آنکه بر"ناآگاهي"، "عوام فريبي" و "تحميق" توده مردم متکي باشد، مردمي که دشمنان شان را به خوبي مي شناسند، به "حاميان بيروني"، به جلب نظر بورژوازي غرب و به بحران هاي آتي، چشم اميد دارد.

سخنان و انتقادات اخير طيفي چون "استاد زيباکلام" ها عليه "اصل ولايت فقيه" و منتسب کردن آن به "اطرافيان بد خميني"، تلاشي است: يکم براي حفظ و نجات نظام که "خط امام" و "خميني" و "سپاه" و "قانون اساسي" مهمترين ارکان آن است، و دوم براي شکل دادن به اپوزيسيوني در فرداي فروپاشي يا بحران هاي بنياد برانداز آينده جمهوري اسلامي ايران!

انتقادات زيبا کلام ها، امروز فازي است از مراسم خشک کردن عرق شرم "شکست ايدئولوژيک" شان در ميان خودي ها! اما مهمتر "چشمکي" به بخشي از بورژوازي غرب است، که بدنبال يافتن متحدي از "جريان اصلاح و تغيير از درون نظام" است! فاز بعدي احتمالا حصر و "ممنوع المنبر" کردن ايشان باشد. 

افاضات امروز زيبا کلام ها در نقد "اصل ولايت فقيه"، تلاش او براي ايحاد سپر حفاظتي از گسترش آن به سمت خميني، بعنوان "ته مانده" ايدئولوژيک نظام، به تحرکات "دانشجويان مسلمان پيروخط امام" در سه دهه قبل وصل است. اين ادامه همان راه است در شرايط ديگري و با امکانات ديگري! 

اگر "دانشجويان مسلمان پيرو خط امام" در حمله به سفارت آمريکا و کشاندن سير جدال مردم با ارتجاع اسلامي به "جدال با آمريکا"، توانستند سهم مهمي در پايه گذاري نظام داشته باشند، تلاش زيبا کلام ها، با همان پرچم و  براي ايفاي نقش مشابه، در شرايط ديگري است. تلاش "استادان مسلمان پيروخط امام"، براي کشاندن جدال مردم با ارتجاع اسلامي به جدال با  "اصل ولايت فقيه"، پروژه از پيش سوخته است. بازي با ورق قرباني کردن "اصل ولايت فقيه"، آنهم در سير انحطاط امروز حاکميت، ميتواند پايان کار نظام باشد. اگر "دانشجويان مسلمان پيرو خط امام"  اول خط بود، "استادان" همان جريان،  ميتوانند و بايد آخر خط باشند.

  

۶ نوامبر ٢۰١٧