هفته ای که گذشت

 

 

 

 

مظفر محمدی

 

 

به دنبال جنایت جمهوری اسلامی و کشتن دو کولبر در مرز هنگ ژال بانه موجی از اعتراضات مردم از شهر بانه شروع شد و حمایت شهرهای دیگر کردستان را بهمراه داشت.

 روز ۱۳ شهریور خانواده و بستگان کولبران در مقابل ساختمان فرمانداری تجمعی اعتراضی به راه انداختند  و طی فراخوانی مردم بانه و بازاریان در روز ۱۴ شهریور دست به اعتصاب عمومی و اعتراض خیابانی زدند و ماشین های فرمانداری شهرستان بانه را آتش زدند. با حمله نیروهای نظامی رژیم ۱۵ نفر زخمی و تعدادی دستگیر شدند.

مردم سردشت به عنوان حمایت ، حرکت پیاده روی نمادین را به راه انداختند.

جمعی از مردم سنندج نیز به دنبال فراخوانی در مدیای مجازی، روز پنج شنبه ۱٦ شهریور تصمیم به برگزاری  تجمع اعتراضی در میدان آزادی را داشتند که با فضای به شدت امنیتی و ملیتاریزه شهر روبرو شدند. نیروهای امنیتی به بهانه جشنواره فیلم، خیابان محل تجمع مردم را بسته بودند، با وجود این تظاهر کنندگان با شعار "بانه تنها نیست" حمایت خود را اعلام داشتند.

در همین هفته تجمع کارگران و دانشجویان و مردم ازادیخواه تهران ابتدا جلو مجلس و سپس خیابان های اطراف و تا متروی شهر برای آزادی رضا شهابی که یک ماه است در اعتصاب غذا بسر می برد، برگزار شد. همزمان اعتصاب کارگران قطار اهواز، پالایشگاه و بازنشستگان در تهران را داشتیم.

خواست و مطالبه همه اعتصابات و تجمعات و از جمله تظاهرات مردم در شهرهای کردستان یکی است. تامین معیشت شهروندان با افزایش دستمزدهای زیر خط فقر و بیمه بیکاری به همه بیکاران.

دولت مسوول تامین کامل معیشت جامعه است تا کسی مجبور نشود به مشقت کولبری که توهین به انسان است، به تن فروشی و فروش اعضای بدن خود...، تن دهد.

ناسیونالیست های کرد طبق روال همیشگی، برای کولبران نه بخاطر کارگر و زحمتکش بودن بلکه بخاطر کرد بودن اشک تمساح ریختند. ناسیونالیسم و قوم پرستی همیشه تلاش کرده است تا مبارزات حق طلبانه مردم کردستان را قومی،  ملی و مذهبی کند.

اما سالانه هزاران اعتصاب کارگری و تجمعات اعتراضی  معلمان، بازنشستگان و زنان و مردان و جوانان ازادیخواهان در سراسر ایران، برای زندگی بهتر و علیه فقر و فلاکت و فساد و سرکوب نشان می دهد، که همگی یک دشمن مشترک دارند. سرمایه داران و نظام حامی شان نان مردم را گرو گرفته اند. دستمزد ناچیز کارگر را نمی پردازند، میلیون ها بیکار را در فقر و گرسنگی مطلق نگه داشته اند، کولبری، کار کودکان، تن فروشی و... را رایج کرده اند و بعنوان شغل به جامعه می فروشند.

این مبارزات جدا از هم و رنگ قومی و منطقه ای و مذهبی ندارند. مبارزه کارگران و زحمتکشان و تنگدستان جامعه برای تامنی رفاه و آسایش و امنیت و آزادی است. مبارزه ای طبقاتی میلیون ها کارگرو رحمتکش علیه طبقات دارا و غاصبان مال و ثروت جامعه است.

تنها همسرنوشتی طبقاتی و همبستگی مبارزاتی در سراسر ایران می تواند، این اعتراضات و مبارزات مداوم را به نتیجه و پیروزی برساند. وظیفه بخش آگاه طبقه کارگر و کلیه فعالین کارگری و مدنی و سیاسی آزادیخواه و برابری طلب است که اتحاد طبقاتی و همبستگی و بهم پیوستگی مبارزاتی را تامین کنند.

کارگران کمونیست و کمونیست های جامعه در میان زنان و مردان و جوانان می توانند و باید لولا ی این اتحاد و همبستگی باشند. کمونیست هایی که خود بدوا دست به دست هم داده و فارغ از هرگونه فرقه گرایی و تنگ نظری سیاسی و سازمانی، در کارخانه، دانشگاه، محله ...، متحد و سازمانیافته و هدفمند و با برنامه و افق روشن، نقشه و راه پیروزی اعتراضات و مبارزات توده های کارگر و زحمتکش را نشان دهند و از هرگونه کج روی و هرز رفتن نیروهای اجتماعی و تزریق سم ناسیونالیسم و تفرقه در صفوف طبقه کارگر و مردم زحمتکش، جلوگیری کنند.     

 

 ۱۹ شهریور ۹٦ (۱۰ سپتامبر ۲۰۱٦)