کشتار در بارسلون!

 

 

 

 

فواد عبداللهي

 

کشتار بي رحمانه دهها نفر و مجروح شدن صدها گردشگر و شهروند اسپانيايي در شهر بارسلون توسط تروريسم اسلامي ”داعش“، بار ديگر نفس در سينه ميليونها انسان در سراسر جهان را حبس کرد. قتل عام مردم بيگناهي كه كمترين نقشي در جنگ و خشونت عنان گسيخته تروريست هاي اسلامي و دولتي ندارند، إيجاد وحشت و هراس در سوخت و ساز زندگي عادي مردم، بار ديگر جهاني را شوكه و مرعوب كرد. عملياتي كه عادي ترين مردم عادي را قرباني سبعيت خود كرد، بار ديگر چهره كثيف، جنايي و ضدبشري تروريسم اسلامي را در مقابل چشم همگان گذاشت. 

اين جنون در آدمکشي و دور باطل ماشين کشتار جمعي که از موصل و حلب و بن غازي و کابل و نيجريه تا بروکسل و لندن و پاريس و بارسلون و برلين را به خون کشيده است، اين عقبگرد عظيم که به جهان ما تحميل شده و بشريت را در مقابل انقلاب از پايين و تغيير اساسي و راديکال در وضع موجود، خلع سلاح کرده است، چيزي جز نتيجه بلاواسطه رقابت بين قدرت هاي جهاني از آمريکا تا اروپا و روسيه، در خاورميانه نيست.

کيست که نداند هر روز و هر لحظه انواع و اقسام بربرهاي مسلح به امکانات و پول و اسلحه توسط همين نيروها و متحدين آنها در لباس داعش و حشد شعبي و بوکوحرام با پرچم اسلام سني و شيعي در منطقه ساخته پرداخته مي شوند؟! تک تک اين باندهاي تروريستي اهرم فشار و ابزار دول ارتجاعي در منطقه مانند ايران و عربستان و ترکيه در جنگ قدرت بر سر نقش شان در خاورميانه اند. جرياناتي که قرار است وظيفه ارتش و حملات نظامي دولتها را در حل و فصل کشمکشها به عهده بگيرند. مافياي رسانه هاي دول غربي حملات تروريسم اسلامي در قلب اروپا را جنگ دنياي وحشي خاورميانه عليه جهان متمدن غرب مي نامند. دروغ مي گويند؛ اين تبليغات، واقعيات و منافع طراحان حمام هاي خون و چرکي را توضيح نميدهند که هر روز از خاورميانه تا قلب پايتخت هاي کشورهاي اروپايي براه انداخته اند. اوضاع سياه امروز محصول جنگ ”جهان متمدن“ براي تقسيم قدرت مابين قدرت هاي جهاني است؛ جنگي که کثافاتي از جنس خود همچون تروريسم اسلامي داعش و القاعده و اسلام سياسي را توليد کرده است. گانگسترهايي که محصول تخاصمات جنگ سرد و به قيمت تخريب خاورميانه اند؛ اين منطق توحشي است که در خاورميانه با پول و اسلحه و حمايت بي دريغ دول غربي و بخصوص آمريکا، در جدال قدرت بين سروران متمدن جهان و در  مقابل تحرکات انقلابي از پايين شکل داده شده است. منطق توحشي که  خيل نهادها و شخصيت هاي مذهبي از جناب روحاني و خامنه اي در ايران تا اسقف اعظم هاي سراسر جهان، تا انواع و اقسام دستجات قومي که با پول و سرمايه خود غرب و قدرت هاي حاکم  ارتزاق ميکنند و کينه و نفرت قومي و مذهبي  توليد ميکنند.

اگر نسلکشي هاي رواندا و دارفور و انفال کردستان عراق و صبرا شتيلا و فرمان جهاد خميني عليه انقلاب ۵۷ يا قتل عام در موصل و حلب و بن غازي و ... ”پنهان“ بوده اند، اگر اين نسلکشي ها به کمک ميدياي غرب تنها تصويري از يک واقعه گذرا بر روي صفحه تلويزيون ها در ته ذهن مردم اروپا بجا گذاشته اند، اما امروز اين خود شهروندان انگليسي و فرانسوي و اسپانيايي و آلماني هستند که در ناف اروپا علنا سلاخي مي شوند؛

امروز اين تروريسم و تخريب تنها در محدوده خاورميانه باقي نمانده است؛ نتوانستند جنگ قدرت شان را تنها به قيمت ايستادن آمريکا بر سکوي رياست جهان و تخريب خطه خاورميانه محدود کنند. شرکاي تروريست محلي از جنس خود قدرت هاي جهاني مدتهاست که سهم مي خواهند. و اين منجلابي است که پيروزي غرب در جنگ سرد براي بشريت به ارمغان آورده است.

مقابله با تروريسم اسلامي نه کار مولدين آن در ميان دول غربي است و نه امر طرفدران اسلام پاستوريزه در ايران و عربستان سعودي، است. 

پايان دادن به اين تروريسم تنها بر دوش همبستگي و اعتراض راديکال بشريت آزاديخواه و اومانيست قرار گرفته است. بازگو کردن واقعيات و افشاء کردن عوامفريبي دول غربي که خود منشاء اصلي در بازتوليد تروريسم و اشاعه ناامني به جوامع بشري اند، گام اول در خشکاندن ريشه هاي تروريسم و بازگرداندن امنيت به جوامع انساني است