عواقب سیاسی حمله داعش به کرکوک، ترس از عروج قومیگری!

 

 

 

ریبوار احمد

 

روز ۲۱ اکتبر نیروهای مسلح باند جنایتکار داعش دست به یورش وسیعی علیه شهر کرکوک زدند و امنیت این شهر را برهم زدند. علاوه بر کشته شدن ٤۰ نفر و زخمی شدن بیش از ۱۰۰ نفر، هنوز هم نگرانی و دلهره جدی ای برشهر حاکم شده است. یورش داعش با عکس العمل ارزشمند ساکنین شهر روبرو شد. آنچه در جریان این رویداد خیلی چشمگیر و قابل توجه بود، از طرفی بمیدان آمدن مردم مسلح برای دفاع از زندگی و حرمت و کرامتشان، و از طرفی دیگر بهم ریختگی و بینظمی نیروهای امنیتی شهر بود که تا عصر همانروز قادر نبودند آرایش مناسب بخود بگیرند. این رخداد باری دیگر این واقعیت غیرقابل چشمپوشی را برای همه ساکنین مناطق تحت تسلط داعش روشن ساخت که تنها ضامن حفاظت آنها در مقابل نیروهای ضدانسانی داعش، مسلح شدن و سازماندهی خود در سطحی عمومی برای دفاع از خود است. اگر روز ۲۱ اکتبر مردم برای دفاع از جان و مال و زندگی خود مسلحانه بمیدان نیامده بودند، تا به خود آمدن آن همه نیروی گوناگون غیر قابل شمارش و دست بکار شدنشان، داعش فاجعه بزرگی آفریده بود و الان کرکوک با ترژدی بزرگتری مواجه شده بود.

در این منطقه علاوه بر نیروهای ارتش عراق و پیشمرگ، چندین میلیشیای مسلح دیگر نیز وجود دارند. میان این نیروها اختلاف و رقابت بزرگی در مورد شرکت در جنگ علیه داعش و برجسته کردن نقش خودشان دارند. اما تاهمین لحظه هم هیچ توضیح قابل قبولی دربارەای اینکه چگونه ۱۲٧ فرد مسلح توانسته اند تا عمق محلات شهر نفوذ کنند نداده اند! گاها میخواهند با مطرح کردن "محافل مخفی" داعش این گاف امنیتی بزرگ را پرده پوشی کنند، اما مدارک زیادی وجود دارند که نشان میدهند که اینها از مناطق بیرون شهر و تحت تسلط داعش خود را به آنجا رسانده اند. این شکاف امنیتی و عدم وجود توضیحی قابل باور برای مردم این شهر، بحق بی اعتمادی به حاکمیت و نیروهای امنیتی را به بالاترین سطح رسانده است.

آنچه در جریان این رخداد مایه امید بوده و میتواند سنگ بنای محکمی جهت پایه گذاری دیواری پولادین در مقابل خطر داعش برای آینده باشد، همین بمیدان آمدن مسلحانه مردم است مستقل از هر نوع تعلق سیاسی و حزبی و ایدئولوژی آنها و مستقل از هر نوع هویت قومی و مذهبی. به این حرکت میتوان بمانند تجربه دیگری از نوع کوبانی نگریست. این، تجربه ارزشمندی نتنها برای ساکنین این شهر، بلکه برای تمامی مناطقی است که با خطر داعش مواجه هستند. اما این، تنها سنگ بنایی بود که گذاشته شد. برای کسب اطمینان خاطر کامل و ازبین بردن کامل داعش، آمادگی سیاسی و نظامی بسیار بیشتر و گسترده تری لازم است. فقط جنبشی که دارای افق سیاسی، مترقی و انسانی و نظامی روشنی است میتواند این اطمینان را در سطحی مورد نیاز میسر سازد. امروز این کار نیازمند افق و سیاستی است که توانایی خشک  کردن مردابهایی باشد که مفر تغذیه و تجدید قوای داعش و داعشیزم هستند. افق و سیاستی که بتواند طرحهای کثیفی کە داعش برای  تعمیق نفرت قومی و مذهبی پیش می برد و از جانب نیروها و جنبشهای قومی و مذهبی نیز مورد استقبال گرم قرار گرفته و میگیرد، را خنثی کرده و ازبین ببرد.

آن تفکری که معتقد است طرح ۲۱ اکتبر داعش علیه ساکنین کرکوک کاملا با ناکامی روبرو شده، یا توهم است و یا فریبکارانه. حقیقت این است که یورش نظامی داعش شکست خورد، اما پیامد و عواقب سیاسی پرمخاطراش برای نا امن کردن و گسترش نفاق و نفرت قومی و مذهبی، گام خطرناکی جلو رفته است. باورکردن اینکه طرح داعش کسب تسلط بر کرکوک توسط صدو چند فرد مسلح و تبدیل آن به موصلی دیگر بوده، در شرایطی که اینهمه آمادگی نظامی و لوجستیکی وسیع توسط حکومت مرکزی و اقلیم کردستان و همپیمانان به رهبری امریکا جهت جنگ علیه داعش بوجود آمده است، اگر ساده لوحانه نباشد عوامفریبی محض است. داعشی که در جنگ و کشتار آبدیده شده است چنان خام و ساده لوح نیست فکر کند روز 21 اکتبر ۲۰۱٦ در کرکوک همان بلیط بخت آزمایی نصیبش میشود که روز ۱۰ جولای ۲۰۱٤ در موصل نصیبش شد. تاکید میدیای رسمی و غیر رسمی بر این سناریو، دقیقا جهت پرده پوشی محتوای سیاسی واقعی طرح داعش است. داعش این تعداد از افراد مسلح را بعنوان نیروهای انتحاری روانه شهر کرکوک کرد، همانگونه که همینها خود را در خیابانها منفجر میکنند. اما اینبار، نه با هدف انفجار خود، بلکه با هدف ایجاد ناامنی و گسترش فضای کینه و نفرت قومی و مذهبی در این شهر دست به چنین کاری زد. داعش میخواهد با اینکار بجای این صدوچند نفر، هزاران فرد مسلح دیگر را بسوی خود جلب کند. داعش دقیقا مانند بازی شطرنج عمل میکند، میخواهد سربازی را از دست بدهد اما در عوض چند سرباز دیگر به نیروی خود اضافه کند. بویژه نیروهای قومی و مذهبی مقابل خود را خوب میشناسد و میداند که آنها هم از چنین بازی ای استقبال هم میکنند. چون آنها هم نیروی خود را از آن میگیرند. دراین میان، آنکه قربانی میدهد و قربانی میشود، تنها مردم ستمدیده است. مردمیکه هویت انسانی را به عنوان شهروندان برابر از آنان گرفته و بر پیشانی آنها هویتهای کاذب "کرد" و "عرب" و "ترک" و "شیعه" و "سنی" را حک کرده اند.

اینک حقیقتا شرایطی ترسناکی بر شهر کرکوک سایه انداخته است. دلهره اینکه هرآن ممکن است واقعه ۲۱ اکتبر تکرار شود حتی سراپای وجود کسانی را نیز فراگرفته است که با اعتماد بنفس و شهامت کامل در مقابل میدیا ها از برقراری امنیت در کرکوک سخن میگفتند. از اینهم ترسناک تر، فضایی مملو از نفاق و کینه قومی و مذهبی ست که با حمله داعش جان گرفت و با نعره های ناسیونالیستهای قومپرست کرد و عرب و مدافعین طایفه گری به جنب و جوش افتاده است. داعش کار خود را انجام داده و صد تن از افرادش کشته شدند، آتش بیار معرکه شد و توپ بازی را وسط میدان قومپرستان و طایفه گرهای مقابل انداخت تا آنها هم نقش خود را ایفا کرده و طرح تفرقه میان ساکنین این شهر را به سرانجام برسانند.

در مقابل، ناسیونالستهای کرد استقبال گرمی از عواقب سیاسی پیغام داعش کرده است. آنچه تحت نام طرح امنیت و محکم کردن سوراخهای قابل نفوذ به آن اشاره میشود، گسترش این نعره کشی ست که آواره های عرب زبان و سنی مذهب عوامل راه دادن داعش به داخل کرکوک هستند. این، نه گفته یک همشهری ساده اسیر توهمات ناسیونالیستی، بلکه پیغام مستقیم حاکمیت از زبان مقامات بالاست. در اولین روز بعد از این حمله بالاترین مقام پلیس کرکوک در جریان کنفرانس خبری رسمی و در مقابل چندین دوربین میدیا، درجواب  به این سوال که "چگونه این تعداد از افراد مسلح داعش توانستند خودرا به داخل کرکوک برسانند؟" علنا گفت: چون در داخل کرکوک ٦۰۰ هزار داعشی داریم! این اشاره ای بود به حضور ٦۰۰ هزار آواره عرب زبان که از مناطق تحت تسلط داعش خود را به کرکوک رسانده اند. اگرچه بعدا متوجه شد که چنین اظهار نظری در برابر دوربینهای میدیا میتواند معرکه بیار نژادپرستی باشد، و فورآ سعی کرد حرفهایش را ماستمالی کرده و گفت: منظورم این است که اگر حتی ۱۰۰ نفرشان هم داعشی باشند بازهم زیاد است! یکی از مقامات بالای تنها اداره ای که گویا مسئولیت سرپرستی آوارگان را برعهده دارد، بطور علنی در مصاحبه ای با تلویزیون کانال "روداو" اظهار داست: "این آواره ها نمک نشناسند. به آنها نان و پناهگاه میدهیم ولی آنها از پشت به پیشمرگه خنجر میزنند. اینها تهدیدی برای دمگرافی کرکوک درست کرده اند"! جناب استاندار کرکوک نیز درجوار این فضای قوم پرستانه که ایجاد کرده اند، در اظهاراتی  فریبکارانه گفت: "هیچ تصمیمی جهت اخراج آواره ها گرفته نشده است"! نکند چنین تصمیم بی پرده ای هم ضرورت پیدا کرده است؟! این اظهارات هنگامی اعلام شده اند که همین مقامات وقتی تحت فشار سوالها قرار گفتند، خود بر این حقیقت اذعان داشتند که: "جدا از تعدادی خیلی معدود که ممکن است طرفدار داعش باشند، مردم کرکوک در سطحی توده ای و بدور از دسته بندیهای کرد و عرب و ترک و شیعه و سنی، علیه داعش ایستاده اند"! اینها تنها چند نمونه، یا بهتر بگویم قطره ای از دریای مغزشویی و نفرت پراکنی قومی است که ناسیونالیستها وسیعا بمیان مردم برده آن را باد میزنند. همزمان با این، شورای امنیت شهر کرکوک که ناسیونالیستهای کرد در آن دست بالاتری دارند، تصمیم به تخریب تعدادی از خانه ها و سرپناه همین آواره ها گرتند که در حاشیه محلات شهر برای خود ساخته اند. این دشمنی با داعش نیست، بلکه دقیقا مانند این است که داعش در میدان بازی قوم پرستی توپ را بسوی آنها پرت کرده و ناسیونالیزم کرد نیز آن را گرفته و بدرون دروازه شوت کرده باشد. این تشویق و هل دادن نیرو بسوی داعش است. داعش دقیقا منتظر است تا این نفرت پراکنی قومی هزاران نفر را بسوی آن روانه کرده و بتواند جای خالی ۱۰۰ نفری که دریورش ۲۱ اکتبر از دست داد را با چندین برابر پرکند.

این، ازسرگذراندن قومپرستی در سطحی عمومی ست. اما آن نیرو و تلاشی که کودک چندماهه را داعشی آینده مینامد، یا بچه های شیرخواری که حتی دسترسی به آب آشامیدنی کافی نیز ندارند، را به اتهام اینکه زمانیکه بزرگ شدند به زبان عربی تکلم میکنند از هم اکنون بعنوان داعشی سرشماری میکند، تنها میتواند فاشیزم نام بگیرد. متهم و مجازات کردن جمعی مردم آواره ای که از مناطق تحت تسلط داعش بزور رانده شده، کلیه موجودی زندگی خود را رها کرده و برای نجات جان خود به زندگی بسیار مشقتبار و پردردسر تن داده اند، تحت هر پوشش و بهانه ای باشد، سیاستی تا مغز استخوان ارتجاعی و ضدانسانی ست. در میان مردم مترقی دنیا، که توانسته اند مغز و تفکر خود را از زیر بمباران تبلیغاتی ملی، قومی، دینی و نژادی سالم نگاهدارند، پرسیدن تعلق قومی، دینی و مذهبی مایه شرمساری ست. فوقش میتوان پرسید با کدام زبان حرف میزنید، یا از کجا آمده اید. اما ناسیونالیزم، برمبنای دسته بندی ای که برای مردم میسازد، نتنها هویت کاذب قومی را به گردنشان آویزان میکند، بعلاوه بر اساس آن نیز مجازاتشان میکند.

مردم آواره مناطقی که قبلا  در کنترل داعش بوده  و اکنون تحت تسلط  دوباره نیروهای میلیشیای شیعه است، واقعا از ترس مجازات و انتقامگیری مذهبی جرات بازگشت برسر خانه های خود را ندارند. این، ترسی واقعی ست. این میلیشیای شیعه، در مناطقی تنها برمبنا و بخاطر دسته بندیهای خرافاتی آنها که مردم را سنی میدانند به جنایات جنگی علیه آنها دست زده اند. در شهرهای فلوجه، رمادی، سعدیه و جلولا وسیعا دست به این جنایات زده اند. اما متهم کردن این مردم به داعشی سراپا ضد بشری است. لازم نیست منکر این شد و ممکن است داعش در میان این مردم نفوذ داشته باشد، اما، مگر بنا به آمار رسمی خود حاکمان در کردستان، وزارت اوقاف خودشان کم افراد انتحاری برای داعش تربیت و روانه کرده است و کسی هم بفکر تعطیل کردن آن نیست؟  مگر در دل اختلافاتشان با جریانات اسلامی گاها از زبان خودشان بیان نمیشود که مساجد و مراکز آموزش اسلامی وسیعا جنگجوی کرد زبان برای داعش پرورش میدهند و هرگز هم از بستن آنها سخنی نمیزنند؟  خطر تغییر دمگرافیک شهر را به زهری تبدیل و بمردم مینوشانند، اما برمبنای کدامین معیارها ارزش دمگرافیک از ارزش بشریت بیشتر است؟ برمبنای کدامین معیارها ارزش خاک از ارزش انسان بیشتر است؟ چرا بایستی شناسنامه قومی برای خاک و زمین هم نیز تعریف کرد؟  آیا مردم کرد قبول میکنند آلمانی و سوئدیها به بهانه تغییر دمگرافیک آن کشورها از دادن حق پناهندگی و حتی حقوق برابر و شهروندی به آنها خودداری کنند؟ چنین اقدامی نتنها از طرف مهاجرین و پناهندگان بلکه از جانب خود اهالی مترقی همان کشورها بعنوان راسیسم مورد نفرت قرار گرفته و محکوم میشود. آیا نمیشود مردم آزادیخواه کردستان هم مانند مردم مترقی این کشورها چنین افتخاری داشته باشند؟

ناسیونالیزم عرب هم، همانکار را انجام میدهد. ارتجاع ناسیونالیزم عرب هم حقیرانه برای پیشبرد نقشه های کثیفش از آوارگی و دربدری مردم سو استفاده میکند. آرزوی این را در سر میپروراند که در این اوضاع آشفته و فاجعه آمیز، هرچه بیشتر مردم عرب زبان خصوصا آوارگان را روانه کرکوک کنند تا بدین شیوه برای شهری را که مرکز تخاصمات میان ناسیونالیزم کرد و عرب است هویت عربی بتراشد. جناب رئیس پارلمان طی این دوسال حتی یکبار به ذهنش خطور نکرده که چاره ایی بحال زار این مردم آواره کند و فکری برای تامین ابتدایی ترین هزینه های نه زندگی بلکه زنده ماندن آنها بکند. هزینه ای که کمتر است از مخارج دو هلیکوپتر آپاچی ای که همپیمانان بتعداد زیادی از آنها را برای جنگ موصل آماده کرده اند. اما در تقابل با عملکرد ناسیونالیزم کرد، ناسیونالیزم عرب نیز به تحرک افتاده، برای این مردم محروم هویت عربی تراشیده وخود را صاحب آنها قلمداد میکند و در این راستا آقای جبوری خود را فورا به کرکوک رساند. اما بدبختی و مضیقتهای این مردم برای ایشان مسئله ای نیست، فقط ماندن آنها در این شهر برای ایشان مهم است. اما اگر جبوری یکذره بفکر زندگی و سرنوشت این مردم باشد، میتواند از گردنکشی میلیشیای شیعه ممانعت کرده و برای مهیاکردن شرایط بازگرداندن این مردم بیچاره برسر زندگی و کارشان بجنگد. اما این، برای قومپرستی عرب مایه دار نیست و خیری بهمراه ندارد، بهمین دلیل بجای اینکار، بر ادامه شرایط مشقتبار آوارگی آنها پافشاری میکند.

مسئله کرکوک معضلی بسیار نگران کننده است، اما ناسیونالیزم قادر به حل این مسئله نیست. آلترناتیو ناسیونالیستی حتی حقوق مردم منتسب به ملیت خود را هم در نظر ندارد. برای ناسیونالیزم، ارزش خاک از ارزش انسان بیشتر است. خاک را برای و با هدف تبدیل آن به میدان قلمرو حاکمیت بورژوایی خود، و  نیز برای اینکه با مکیدن خون کارگر و مردم زحمتکش ملیت خود برسود و توان خود بیافزاید، میخواهد. آلترناتیو ناسیونالیستی، چه کردی  و چه عربی و یا ترکی باشد، این شهر را بسوی فاجعه سوق میدهد. همین الان نیروهای قومپرست و طایفه چیها بفکر این هستند که شهر موصل بعد از داعش را با چنین فاجعه ای روبرو کنند و دیوار حائلی برمبنای کرد و عرب و ترک و شیعه و سنی و یزیدی و مسیحی، میان مردمی بکشند که نسلها بود در همسایگی هم و بدون مشکل و اختلافات زندگی میکردند. بدون شک اگر این خط کشی های قومی و مذهبی به طرح و مصوبات تبدیل شود، ازدل جنگ و خونریزی عبور خواهد کرد. اگر آخرسر مسئله کرکوک نیز با تصمیم بدیل ناسیونالیستی بجایی برسد، به وصله  ناهنجاری در زندگی بشریت تبدیل میشود.

مردم آزادیخواه و توده های کارگر و زحمتکش در حقیقت هیچ خاک و میهنی ندارند تا نگران از دست دادن آن باشند. دهها سال است که از درآمد فروش نفت کرکوک دیناری به حساب مردم ریخته نشده تا الان نگران از دست دادن آن باشند. راه آنان، آسایش آنها، برخورداری از آینده ای بهتر برای آنان منوط به دورانداختن و طرد هویتهای کاذب قومی و مذهبی و پافشاری بر هویت انسانی بر مبنای شهروندان متساوی الحقوق است. به دست در دست هم گذاشتن و تاکید بر همسرنوشتی آنها منوط است. به تسلیح و سازماندهی خود نتنها برای دفع و درهم شکستن داعش بلکه برای کوتاه کردن دست دلالان قومی برسرنوشت آنان منوط است. راه آنان، تاکید بر این نکته است که کرکوک متعلق به هر کسی ست که بخواهد در آن کارکند، و برای بهبودی و سعادت زندگی  ساکنان آن تلاش بکند. بدین شیوه، کرکوک دوباره جان گرفته، برای همگی باندازه کافی اکسیژن و اراضی دارد و برای بنانهادن یک زندگی سعادتمند برای همه کار وشغل هم خواهد داشت.

قراردادن کرکوک بر و در چنین مسیری، نیازمند حضور و وجود جنبش سیاسی نیرومندی ست. راه انداختن و برپایی این جنبش امر و وظیفه بزرگ کمونیزم و چپ و سکولاریزم است که متاسفانه در این شرایط با نقش و پراتیک خود قدعلم نکرده اند. تداوم این بی نقشی کمونیزم و آزادیخواهی بویژه در این شرایط پر تلاطم و طوفانی، نتنها جای نگرانی بلکه اعصاب خورد کن است. هر نیرو، جنبش و افقی که در این شرایط بسیار حساس و نگران کننده و متحول کنونی نقشی نداشته باشد، نمیتواند در شرایط فردا که اوضاع آرامتر شد و گردوخاک تحولات کنونی نشست، انتظار استقبالی داشته باشد. آن نیروها و جنبشهایی که امروز افق خود بر جامعه را مسلط کرده و میکنند، آینده را طوری طراحی میکنند که سربلندکردن و حضور کمونیزم در آن شرایط دهها بار سختتر از امروز خواهد بود. دخالت موثر و فعال در این شرایط تنها با اعلام موضع و دادن اعلامیه تامین نخواهد شد. اینکار، نیازمند سربرافراشتن دخالت سیاسی و نظامی ست. نیازمند ایفای نقش رهبر و سازمانده ست. بی پایه و بی ارزش کردن آلترناتیوهای بورژوایی و مطرح کردن جواب مشخص و موثر سیاسی برای موضوعات مورد مناقشه و تخاصمات که سربلند کرده اند، میخواهد. این اوضاع، نیازمند دادن افق و دورنمای روشن سیاسی آزادیخواهانه به مردم و تلاش برای تبدیل آن به آن افقی ست که برعملکرد مردم مستولی است.

 

۲٧ اکتبر ۲۰۱٦