ضرورت همبستگی با مردم مناطق تحت تسلط داعش!

 

 

 

 

ریبوار احمد

 

عموم رسانه های جهان و نماینده گی های رسمی دول عضو در ائتلاف " جنگ علیه تروریسم و داعش" از نزدیک شدن آن فاجعه وحشتناک اسم میبرند که آن را "عملیات آزادی موصل و از بین بردن داعش" اسم گذاری کرده اند. سوای اینکه این عملیات عملاً چگونه پیش خواهد رفت، این فضایی که برپا کرده اند و توسط آن تمامی هوش وفکر و زندگی مردم را در هراسی بزرگ گرفتار کرده اند و از هم اکنون سیل آواره شدن به راه افتاده است، این به تنهایی خود یک فاجعه است. علاوه بر اینکه در حقیقت این عملیات هم اکنون و حتی مدتی قبل از این هم در چندین منطقه ،در رمادی در فلوجه و حویجه وگیاره و ... شروع گردیده و در حال انجام است. اگر در ورای پروپاگاند ریاکارانه آمریکا و غرب و همپیمانهای منطقه ای آنان نظری کوتاه در هیمین سطح از جنگی که عیله داعش در حال وقوع است بیافکنیم، خواهیم دید که به اندازه کافی دلایل آشکار بدست داده است که با آن قادر شد محتوی و هدف واقعی این جنگ و عملیات آینده موصل را هم دید. تمام آن شهر ها و مناطق به بهانه از بین بردن داعش و قبل از این که از دست داعش بیرون آورده شوند به گورستان کشتار جمعی مردم بیگناه و قربانی تروریسم داعش تبدیل گشته اند. چه در نتیجه ویرانکاری داعش و چه در نتیجه این همه بمب های کشتار جمعی که گویا برای آزاد کردن آن منطقه فروریخته شده اند، خانه و کاشانه و مدرسه و بیمارستان و هر آنجه جلوه ای از مدنیت است را بر سر مردم ویران کرده اند. دهها و صدها سند آشکار میکند که حشد الشعبی و ارتش عراق و میلیشیای قبیله ای شیعه، از آن مردمی که توانسته اند به هر دردسر و بد بختی ای از زیر دشنه کشتار داعش و از زیر بمباران ائتلاف ضد داعش جان خود را به در برند، کشتار بیشماری کرده اند.  تا آنجا که افکار عمومی  جناب عبادی را مجبور کرد که به اسم"هیئت درست کردن برای تحقیق در باره این جرایم" سناریو و هیئت برای ماستمالی کردن آن درست کند. روشن و آشکار این در برابر دیده گان مردم آزادیخواه قرار دارد که مردم آن مناطقی که بیشتر از یک سال است از دست داعش پس گرفته شده حاضر نیستند و جرأت نمیکنند، مخصوصا به دلیل ترس از ستم وکشتارِ ملیشیای قومی شیعه به خانه و کاشانه ویران شده خود برگردند.

هم اکنون با اوج گرفتن تهدید بمباران کور و حمله ائتلاف ، سیل مردم مناطق تحت تسلط داعش تلاش میکنند که به مناطق دیگر عراق فرار کنند. در این موقع به جای اینکه نیروهای جبهه ضد داعش، که به اصطلاح برای آزاد کردن مردم این منطقه میجنگند، به پیشواز آنان رفته و به آنها پناه بدهند و حمایت کنند،به عکس از طرف حشدالشعبی و میلیشیای شیعه کشتار میگردند. و آنهایی هم که به طرف کردستان روی میآورند با نوع دیگری از بدبختی روبرو می گردند. سیاست ناسیونالیستی  و تفکر و نفرت ملت پرستانه حاکمیت کردی که نیروی پیشمرگ و نیروهای امنیتی کردستان را تحت حاکمیت خود دارد، به بهانه جلوگیری از نفوذ داعش، هزار و یک نوع مانع در جلو راه آنها تراشیده میشود، برای اینکه قادر نباشند خود را به مناطق کردستان برسانند. حتی آن تعدادی هم که میتوانند با هر نوع شرمساری و بدبختی از این موانع و دیوارها عبور کنند، بار دیگر نفرت و کینه ارتجاعی قومی و آژیتاسیون گرایشات قومپرست، در تلاش برای برپاکردن فضایی است که به جای اینکه این مردم پناه آورده بعنوان انسان آواره و بی پناه به آنان نگریسته شود و با حس پشتیبانی از آنها پذیرایی گردند، قبل از هرچیز مانند "عرب داعشی" به آنها نگریسته میشود،و یا به بهانه کهنه پرستانه هراس از تغییر دموگرافی کردستان، تعمیق بحران اقتصادی، ازدیاد بیکاری و سرانجام امنیت کردستان از نفوذ انتحاریهای داعش، فضای جامعه را بر علیه آنان  تحریک میکنند.

مردم آزادیخواه کردستان دهها سال است که زخم خورده و قربانی ملیت پرستی است، باد دادن و تعمیق کینه ونفرت قومی وملی یکی از پایه های سر پا نگهه داشتن حاکمیت رژیم کثیف بعثی بود، آن رژیم نه مانند نماینده و اراده و منفعت مردم عرب زبان، بلکه مانند نماینده طبقه بورژزوازی ملیت پرست عرب، سیاست پاکسازی قومی را در برابر مردم کرد زبان به پیش برد. همین سیاست ملیت پرستی عربی بعث بود که توانسته بود بخشی از مردم زحمتکش و کارگر عرب زبان را تبدیل به ابزار و در حقیقت قربانی دست آن رژیم در پیش بردن سیاست های فاشیستیِ تغییر ترکیب جمعیت به نفع عربی کردن آن و سرکوب مردم کردستان، کند. همان رژیمی که چنین وانمود میکرد که برای منافع مردم عرب است که مردم کردستان را پاکسازی قومی میکند، با گلوله و آتش و سرکوب جواب هرگونه اعتراض وخواسته مردم کارگر و زحمتکش عرب را هم میداد. از آن طرف بورژوازی کرد و جنبش کردایتی و ملیت پرستی کردی، که هدف و آرزویش این بود که در حاکمیت و حاصل استثمار و رنج طبقه کارگر و مردم زحمتکش سهیم شود، تلاش کرده است که این باورها وافکار را در میان مردم کردستان توسعه دهد که ملیت پرستی را با ملیت پرستی باید جواب داد. تا از این طریق بتواند مردم ستمدیده کردستان را به پشت استراتژی سیاسی خود بکشاند و برای فشار بر رژیم بعث و جهت وادار کردن آنها برای شریک کردن خود در ثروت حاصله از دسترنج طبقه کارگر، به اسم خودمختاری و نجات دادن مردم از ستم ملی، کند. به شهادت تاریخ هر زمان رژیم بعث به اینها ذره ای از امید داده باشد، نه تنها در برابر تمامی جنایات و بربریت رژیم بعث سکوت کرده و چشم پوشیده اند بلکه حتی صورت صدام را هم بوسیده اند و او را ستایش کرده و القاب تحصین آمیزی  هم برای او تراشیده اند و تلاش کرده اند که اعتراض مردم کردستان را ساکت کرده و برای سازش با آن حاکمیت فاشیست آنان را راضی کنند. نگاهی به تاریخ گذشته اسناد این حقیقت را به ما نشان میدهد.

بدنبال جنگ اشغال عراق توسط آمریکا در سال ۲۰۰۳، تا به حال،به دلیل آن فاجعه قومی و مذهبی و دینی که آمریکا به مردم عراق ارزانی داشت و اسم آنرا "پروسه آزادی عراق" گذاشت، مرحله ای دیگر از بدبختی،زندگی این جامعه را در خندق بی سرنوشتی غرق کرد. آن مردمی که سالها مانند انسان همسرنوشت با هم زندگی میکردند و در خوشی و ناخوشی هم شریک بودند، بر اساس مذهب و قومیت گرایی تبدیل به دشمن خونین همدیگر کردند. قربانیان جنگ مذهبی در عراق در این چند سال قابل شمارش نیست. در هر دو جبهه این جنگ و درگیری کهنه پرستانه، سیلی از آن مردم ستمدیده که خود از دست ستمکاری بورژوازی آن قومی که شناسنامه جعلی قومی برایش تراشیده بودند،ستم و بدبختی میچشیدند، تبدیل به قربانی به قدرت رسیدن و در قدرت ماندن آنان شدند. در زمانی که مردم کارگر و زحمتکش تقسیم شده به شیعه و سنی از جانب همان نیرو و گرایش و حاکمیتی که به نمایندگی قومی و مذهبی آنها در حکومت هستند، بزرگترین ستم و استثمار و زور بر سر آنها تحمیل گردیده است. با این وصف برای رسیدن به حقوقشان راه کشتن وجنگ با مردم ستمدیده قوم دیگر را به آنها نشان میدهند. تعمق زیادی برای فهم این واقعیت لازم نیست، که این نیروهای قومی و مذهبی هرکدام مانند بخشی از بورژوازی عراق، از قبل همین درگیری ها و جنگهایی که در میان مردم ستمدیده خلق کرده اند، کسب روزی میکنند و نان میخورند. این در حالی است که ۱۳ سال است صدری و بدری و جعفری و مالکی و عبادی و ... به اسم نمایندگی مذهب شیعه حکمرانی میکنند و مردم ستمدیده دسته بندی شده به اسم شیعه از ظلم و ستم و نداری ای که از طرف اینها به آنان تحمیل شده است  در هراسند و روزانه به خیابانها می ریزند. شرایط آنهایی هم که به اهل سنت تقسیم گردیده اند و ازقرار به نمایندگی از آنها و پاسداری از منافع آنهاست که سهمی از حکومت به علاوی و هاشمی و نجفی و موتلگی و جبوری داده شده است، بسیار فاجعه بار تر است حتی در خود مناطق تحت حاکمیت اهل سنت.

 در همین دوره از تاریخ عراق شاهد تعمیق درگیری و نفرت قومی بین کرد زبان و عرب زبانی هستیم که رژیم بعث آن را به اوج خود رسانده بود و ناسیونالیسم کردا ز آن استقبال میکرد و از قبل آن نان می خورد. بورژوازی کرد و عرب تلاش کرده اند که به مردم بی حقوق اینطور تفهیم کنند که گویا حقوق آنها در شکم "ملیت" دیگری است و راه بدست آوردن آن پاره کردن شکم آن "ملت" دیگر است.

بارزانی ها و طالبانیها و اسلامی ها و گورانی ها(تغییری ها) حاکمین کردستان که بر اساس قومیت و گویا به عنوان نماینده مردم کرد زبان هم در بغداد در حاکمیت شریک هستند و هم در کردستان هم همه کاره اند، و میبینیم که مردم کردستان از دست ستمگری و غارت گری اینها صدایشان در آمده و جامعه به آستانه فلج شدن نزدیک گشته است. امروز دیگر این برای مردم کردستان حقیقتی آشکار است، که برای اقلیتی سرمایه دار و دوعشیره و اعوان و انصارشان آنقدر پول هست که در مقیاس میلیارد دلاری آن را در بانکهای کشورهای جهان و در زیرزمینی خانه هایشان قایم کنند، اما زمانیکه به  قوت ومعاش روزانه مردم و شیر خشک کودکان خردسال و داروی بیماران میرسد ، میگویند بحران مالی داریم و پولها پیش عبادی است. چه چیزی از این عیان تر است که ناسیونالیسم و ملیت پرستی و درگیری و اختلافات قومی، بورژوازی کرد و عرب را در ثروت غرق کرده است و کارگر و زحمتکش کرد زبان و عرب زبان را هم غرق بدبختی و نداری و فقر کرده است؟!

جنبش ناسیونالیستی و قومی و اسلامی، سم ملت پرستی و قوگرایی و دینی را به خورد مردم میدهند به این خاطر که مردم را گول بزنند و آنها را به پیاده نظام ارتش خود برای جنگ قدرت و سهم خود از استثمار مردم کارگر و زحمتکش و ثروت جامعه، تبدیل کنند. این عوامفریبی و کورذهنی، صرفا ارزش مصرف اش برای خاک پاشیدن به چشم مردم کارگر و زحمتکش و سردرگم کردن و مغز شویی آنهاست و توسط آن، راه مبارزه برای رسیدن به آزادی و خوشبختی را مخدوش میکنند و آن مبارزه را به بیراهه می برند. چگونه و با کدام معیار و چه اساسِ انسانی و هوشیارانه، این مردم گرسنه در کردستان که در خیابانند، میتوانند با "کردهای" غارتگر برادر باشند و آن مردم محروم و مستاصل در عراق که توانایی تأمین شیر کودکان خود را ندارند، با غارتگران میلیاردر "عرب" و عشیره ای برادر باشند. اما و در مقابل آن کارگر کرد زبان و عرب زبان و ترک زبان دسته بندی شده در قالب سنی و شیعه دشمن همدیگر باشند که برای نمونه در کمپانیها و در شرکتهای نفتی مانند هم کار میکنند و زحمت میکشند و خسته میشوند و درست مانند هم نیز دسترنجشان به غارت میرود، سر سفره آنها و نوع زندگی خانواده آنها مانند هم است و تنها و تنها با گرفتن دست همدیگر و با اتحاد طبقاتی اشان است که میتوانند زندگی  خود و خانواده های خود را بهترکنند؟!

مردم ستمدیده و آزادیخواه عراق و کردستان، مستقل از تمامی هویتهای جعلی قومی و مذهبی و دینی ای که برای آنها درست شده است، یک سرنوشت و یک راه چاره  برای رهایی در پیش دارند. ضروری است که دست به دست هم دهند و یک صف همبسته و نیرومند، برای کوتاه کردن دست این غارتگران، این مفتخوران و حریصان  که به اسم و نماینده گی  قوم و مذهب و عشیره و دین حکمرانی میکنند و محنت بر سر مردم میبارند، تشکیل دهند.امروز این همبستگی و همسرنوشتی بیش از همیشه ضرورت دارد. میلیونها انسان ستمدیده در مناطق تحت تسلط داعش اسیرند. این مردم از داخل به دست داعش و از آسمان با بمباران و از چهارطرف با آتشِ محاصره دارند می سوزند. مردم کردستان و عراق قادراند و لازم است که از آنها حمایت و دفاع کنند . بر علیه بمباران کور نیروهای ائتلاف و نیروهای محاصره کنند اعتراض کنند و اجازه ندهند به نام "جنگ ضد داعش" شهروندان عادی راکشتار و خانه و کاشانه مردم را با خاک یکسان کنند. لازم است که دست آن نیروهایی را که به اسم "عرب و داعش و سنی" خون این مردم گرفتار شده راحلال  میدانند و راه فرار آنها را سد می کنند، بست. تنها خطایی که این مردم مرتکب شده اند، این است که بدور از اراده خود آنها، در سرزمینی متولد شده اند که به زبان عربی گفتگو میکنند و در زیر حاکمیت سارقین و دارودسته مذهبیِ سنی زندگی ای مملو از استیصال بر آنها تحمیل شده است. هم اکنون آنها با تمام توان تلاش میکنند که از جهنمِ زیرِ دستِ  داعش و از شعله های بمباران فرار کنند و در ابعاد هزاران نفری رو به مناطق دیگر عراق و کردستان خواهند آورد. ضروی است که مردم این مناطق خواهانِ این باشند که تمامی مرزها و گذرگاهها بر روی آوارگان گشوده شود، باید به پیشواز آنها رفته و آنها را با آغوش باز بپذیرند و درهای خانه های خود را بر روی آنها بگشایند و نان روی سفره خود را با آنان تقسیم کنند. باید حکومتها ونهادهای جهانی و دول همپیمان را ناچار کرد که مسئولیت جانی و سلامت فرد به فرد این مردم را به گردن بگیرند. باید ناچار شوند که ئاسایش و زندگی ای شایسته برای این مردم تأمین کنند. احترام مردم کردستان ودیگر مناطق عراق باید شامل حال این مردم شود ودر برابر هرگونه اجحاف و بی احترامیِ احتمالی نسبت به آنها بایستند و از آنها دفاع کنند. در درون این محنت و بدبختی، این راهی است برای نیرومند کردنِ همسرنوشتی ودست رد زدن است بر تمامی آن کینه ونفرت قومی و مذهبی ای که بورژوازی برای اهداف کهنه پرستانه خود در میان مردم درست کرده است. نباید شک کرد،رفتار غیر انسانی و ناشایست با آوراه گان به داعش نیرو می دهد. داعش آرزو میکند با آنهایی که از مناطق تحت تسلط اش فرار میکنند، به یمن ملت پرستی و قومی گری رفتاری غیر انسانی ودشمنانه با آنها شود، تا نتوانند از مناطق تحت حاکمیت اش بگریزند و ناچار شوند اسلحۀ داعش را بردارند و با او به سنگر بروند. نباید راه داد تا از این طریق با داعش همکاری شود.

نگاهی به دنیا و جوامع پیشرفته بیاندازید! در زیر فشار مردم متمدن این جوامع، دولتهایشان مجبور شدند که به میلیونها نفر پناه بدهند. مردم این جوامع بدون ارزش قائل شدن به چرندی به اسم "تغییر دموگرافیک" کشورشان،بدون تسلیم شدن به ادعای توخالی تعمیق بحران بیکاری،نه تنها آماده هستند و از آن دفاع میکنند که بخشی از دسترنجشان  که مانند مالیات از آنها گرفته میشود، بخشی از آن صرف تأمین نیازهای پناهجویان شود، بلکه برای دفاع از پناهجویان به خیابانها میریزند و مبارزه ای بی امان با راسیسم جوامع خود و بر علیه قوانین راسیستی  دولتها برای جلوگیری از پناهجویان تصویب کرده اند، را به پیش میبرند. در میان این پناهجویان به میلیونها مردم عرب زبان و کرد زبان اهل همین عراق و کردستان وجود دارد. مردم آزادیخواه عراق و کردستان هم باید از آن مدنیت الهام بگیرند.این راهکاری مؤثراست که با آن میشود زیر پای داعش را خالی کرد.هم زمان تبدیل به پایه ای نیرومند میگردد برای یک همبستیگی در میان کارگران و مردم ستمدیده کردستان و عراق و قدمی بزرگ به سوی توقف فاجعۀ جنگ قومی و مذهبی. کارگران و مردم زحمتکش، مستقل از اینکه با چه زبانی صحبت میکنند وبه چه دین و مذهبی اعتقاد دارند ویا ندارند، نباید اجازه بدهند به غیر از هویت انسانی، هیچ هویتی دیگر نه برای خود ونه برای مردمانی دیگر تراشیده شود. نباید به غیر از آن جدایی طبقاتی که برای اقلیتی بهشت و برای اکثریتی عظیم جهنم و بدبختی و فقررا خلق کرده است، هیچ تقسیم و دسته بندی ساختگی و جعلی و تفرقه آمیز را در میان شهروندان و نژاد انسانی قبول کنند. امروز بعد از گذشت یک قرن و نیم از بربریت سرمایه داری، شعار معروف انترناسیونالیستی و انسانی کموناردهای پاریس، با صدای بلند کارگران و مردم ستمدیده و متمدن را خطاب قرار میدهد، که فریاد زدند، مرگ بر فرانسه!، زنده باد انسانیت! راه ما و شعار ما هم عبارت است، مرگ بر نفرت و نزاع و هؤیت قومی و مذهبی و دینی! زنده باد انسانیت!

 

۱۳ اکتبر ۲۰۱٦

 

ترجمه از کردی به فارسی: فرزاد نازاری