جنگ نیابتی حدکا و مخاطرات آن!

 

 

مظفر محمدی

 

از جنگ حزب دمکرات جناح مصطفی هچری در کردستان ایران به نیابت عربستان مدت کوتاهی می گذرد که، جناح دیگری از ناسیونالیسم کرد به نام پارت آزادی کردستان "پاک" به رهبری حسین یزدان پناه مدعی شده است که خود را برای جنگ با جمهوری اسلامی در کردستان ایران آماده می کند. حزب یزدان پناه سالها است در کردستان عراق توسط حزب بارازانی تاسیس شده و تحت فرمان او است. از جمله در جنگ داعش بعنوان بخشی از نیروهای بارزانی حضور دارد. حسین یزدان پناه مدعی شده است که افراد مسلح اش توسط نیروهای امریکایی آموزش دیده و تسلیح شده اند. یزدان پناه در نقش سوپر من و ناجی کردها، مدعی است که هم علیه داعش و هم دولت عراق و هم جمهوری اسلامی می جنگد!

اهداف عربستان و عاملین و متحدینش چون بارزانی در حمایت و تشویق جریانات مسلح ناسیونالیست کرد برای شروع جنگ مسلحانه با جمهوری اسلامی اکنون باید بر همه آشکار باشد. این سناریویی است که در مقیاس بسیار بزرگ تری در دوره های پیشین توسط امریکا و تحت عنوان آلترناتیو سازی برای تغییر رژیم ایران چیده شد اما شکست خورد. این سناریو این بار در ابعاد کوچکتر و بی تاثیرتری توسط عربستان و ترکیه و بارزانی  تکرار شده است. اما هم بارزانی و هم عربستان و دیگر رقبای جمهوری اسلامی در منطقه می دانند که با چند عملیات ایذایی واحدهای کوچک حدکا و پژاک و حزب یزدان پناه، جمهوری اسلامی ککش نمی گزد، اما مخاطراتش برای مردم کردستان کم نیست.

چیزی که روشن است و همه باید بدانند این است که دول مرتجع منطقه در رقابت با همدیگر و علیه همدیگر مخالفین طرف مقابل را تسلیح و تجهیز و به کار و جنگ وا می دارند یا می گمارند. امروزه صحنه خاورمیانه صحنه جولان دول مرتجع علیه امنیت و جان و مال مردمی است که هیچ سهم و منفعتی در این سناریوی سیاه و دست ساز دول بزرگ و کوچک و ارتجاع منطقه ندارند.

هم اکنون در جنگ داعش در سوریه علاوه بر ابرقدرتهای امریکا و روسیه، ده ها دولت بورژوایی و مرتجع جهانی و منطقه شرکت دارند. لاشخورهای بیشماری بر جنازه ای تیکه پاره شده جمع شده اند تا هر کدام سهم خود را نوش جان کنند. همچنین دارند صف ارایی جدیدی برای تصرف موصل در عراق تشکیل می دهند. در این جبهه هم ترکیه هزاران نیروی مسلح اش را با نیروی زرهی و تانک به نزدیک موصل آورده، نیروهای دولت اقلیم بخصوص بارزانی در کنار ارتش ترکیه ایستاده و از آنطرف ارتش عراق و حشد شعبی است که بهمراهی جمهوری اسلامی صف آرایی کرده است. در این جنگ که بزودی تحت نام فریبنده و ریاکارانه آزادی موصل از داعش شروع خواهد شد، چیزی که مسلم است این است که دولت اردوغان می خواهد موصل و منطقه اطرافش را تحت  کنترل و سیطره سیاسی و نظامی واقتصادی خود قرار دهد. در اقلیم کردستان بارزانی را دارد و در موصل هم نیروهای وابسته به خود را ولو از بازماندگان داعش و سنی های مخالف دولت عراق سازمان خواهد داد. در این کشمکش بر سر قدرت و ثروت و تقسیم منطقه، جمهوری اسلامی کماکان در بخش شیعه نشین عراق و با دولت وابسته  به خودش در بغداد محدود خواهد ماند. بشریت اگاه و مردم عراق و منطقه باید بدانند که ازادی موصل از داعش فقط ظاهر ماجرا است. اولا ازادی ای برای مردم موصل در کار نخواهد بود جز یک نسل کشی دیگر مانند حلب و جاهای دیگر، پشت آن سیاستی خفته است که نتایج فاجعه بار تقسیم عراق و تداوم و نهادینه شدن جنگ اقوام وقبایل و دولت ها در این منطقه را به دنبال و در نقشه اش دارد. امیدی اگر هست عروج نیروهای مترقی و آزادیخواه و  انساندوست و غیر مذهبی و غیر قومی از بصره و بغداد تا موصل و کرکوک و سلیمانیه و اربیل است. در هر نقطه ای از عراق چه بغداد و یا اربیل بعنوان مرکز دولت اقلیم، توازن قوا به نفع کارگران و مردم تغییر کند شانس این وجود دارد که جلو این موج توحش و افسار گسیختگی دولتهای ترکیه و عربستان و ایران و غیره گرفته شود. خاتمه دادن به سناریوی سیاه در عراق و منطقه تنها از عهده توده های کارگر و زحمتکش و ازادیخواهان زن و مرد و جوان این منطقه است. وگرنه این توحش را پایانی نیست.

 جنگ نیابتی امروز حدکا در ادامه همین سیاستهای منطقه ای بخصوص دولت ترکیه و بارزانی و عربستان به منظور حفظ توازن قوا و ممانعت از دست درازی بیشتر ایران و قانع شدن به سهم خود در عراق و در مقابل عربستان و کشورهای دیگر خلیج است.

اما برای مردم کردستان ایران، این سیاست که امروز حدکا و فردا جریانات دیگر ناسیونالیست کرد مانند حزب پاک و یا زحمتکشان و غریه مجری آن شده و می شوند، معنی جدی تری دارد. این جنگ نه در کوه ها و جنگل ها و دور ا زمحل کار و زندگی مردم، بلکه در وهله اول در مرزهایی که ده ها هزار کارگر مشغول حمل و نقل کالا و امرار معاش هستند و در روستاها و متعاقبا در نقاطی از شهرها و بیخ گوش مردم به انجام خواهد رسید. جنگی که خللی به جمهوری اسلامی وارد نمی کند اما محیط کار و زندگی مردم زحمتکش را نا امن خواهد کرد. جمهوری اسلامی که جنگ ایران و عراق را با دو میلیون کشته موهبت الهی نامید چرا باید از کشته شدن یک پاسیان در شهر توسط پژاک یا چند سرباز و پیشمرگ مسلمان "جاش" در مرزها و روستاها ناراضی باشد. نه تنها ناراضی نیست بلکه ان را بهانه ای خواهد کرد تا با میلیتاریزه کردن شهر و روستاهای کردستان، کنترل بیشتری بر اوضاع داشته باشد. جمهوری اسلامی می تواند به این بهانه، هر گونه فعالیت سیاسی و مدنی را بعنوان حامی این و آن حزب، ممنوع و به  وابستگی به این و آن جریان مسلح متهم کند. این شرایط ما را موظف می کند در مقابل اینگونه تحرکات و دخالتهای منطقه ای در سرنوشت مردم بایستیم.

گفته می شود بخشی از مردم در شهر و روستاهای کردستان می گویند این جنگ اهمیتی ندارد و نسبت به آن بی تفاوت اند. بخشی تحرکات نظامی حدکا را یک نوع خودکشی می نامند و بخش ناآگاه تر و بخصوص پاسیو جامعه هر گونه فعالیت نظامی علیه جمهوری اسلامی را مایه دلخوشی می دانند. سیاستهای ضد رژیمی صرف موجب چنین توهم کشنده ای است که سرنگونی جمهوری اسلامی تنها توسط نیروهایی خارج از اراده مردم ایران ممکن است و از فرط استیصال سرنگونی بهر قیمت را ولو با سناریوی شبیه عراق و سوریه و لیبی ترجیح می دهند. هم بی تفاوتی اکثریت مردم و هم دلخوشی اقلیتی ناآگاه به این نوع تحرکات، هر دو مضر و غیر قابل توجیه است.

چیزی که هنوز به آگاهی کامل مردم تبدیل نشده این است که تظاهر کردن حدکا به جنگ علیه جمهوری اسلامی ، بخاطر نیاز جامعه و توازن قوا و یا جنگی به نمایندگی مردم علیه جمهوری اسلامی نیست. اگر بود می گفتیم زودرس است و نکنید و نابرابر است و زمانش مناسب نیست و غیره. اما این نیست.

این یک جنگ نیابتی است. این جنگ و مبارزه مسلحانه به بخاطر اینکه ماموریتی برای دیگران است و دودش به چشم مردم می رود، محکوم و مردود است.

 جالب است رهبران حدکا در مقابل سوالات مدیا اصرار دارند بگویند که با عربستان رابطه ای ندارند یا پولی نمی گیرند. در حالیکه کمک عربستان به حدکا یا هر جریانی بخودی خود اهمیتی ندارد. مهم این است حدکا بهر دلیلی به مبلغ و حامی عربستان در منطقه تبدیل شده است. همانطوری که بارزانی این کار را کرده و می کند و یا داعش...

حدکا نماینده به حج می فرستد تا از عربستان تعریف و تمجید کند و ریاکارانه این کار را عمل شخصی یک حاجی دمکرات می نامد.  به جشن استقلال عربستان می رود و به نیابت عربستان علیه جمهوری اسلامی می جنگد.

احزاب اپوزیسیون چه در گذشته و چه در حال حاضر کم نیستند که از دول خارجی کمک گرفته اند. اما تا کنون هیچ شواهدی وجود نداشته است که جریانی بخاطر کمک گرفتن از کسی مبلغ سیاستهاش باشد، مجیزگویش بشود و و درجهت منفعت منطقه ای دولت حامی اش کاری انجام دهد.

بنا بر این بحث بر سر پول گرفتن حدکا از عربستان نیست. زمانی شیخ عزالدین هم از عربستان کمک می گرفت، اما هیچوقت نماینده سیاست عربستان نشد. یا احزاب اپوزسیون در کردستان از دولت عراق کمک می گرفتند، اما کسی مجیزگوی صدام یا مجری سیاستهای او نشد. هیچ جریانی در ان زمان حاضر نبود با رژیم بعث تداعی شود. کسی به  هیچ مراسم و مناسک و جشن و عزای رژیم بعث نمی رفت... چرا که آن جریانات خود دارای وزنه اجتماعی و اتکا به قدرت نظامی خود بودند.

 کمک عربستان به حدکا از این سر نیست که این حزب وزنه اجتماعی مهم یا قدرت نظامی قابل توجهی است. این را هم عربستان می داند و هم بارزانی و هم جمهوری اسلامی. وقتی جریانی پایگاه اجتماعیش را از دست می دهد و قدرت نظامی هم نیست در نتیجه مثل حدکا به منجلابی می افتد که امروز می بینیم. اگر حدکا نیروی اجتماعی سابق را داشت هیچوقت نیازی نداشت نماینده به مکه بفرستد تا از عربستان در مراسم و مناسک حج تعریف و تمجید کند. یا نیازی نداشت به جشن سفارت عربستان برود. لازم نبود به مبلغ و موید شیوخ عربستان تبدیل شود. این آشکارا تبلیغ برای عربستان و تایید رژیم شیوخ این کشور است. حدکا می توانست کمکش را بگیرد و کار خودش را بکند. اما فعالیت نظامی اکنون حدکا فعالیتی مستقل از منافع وسیاست عربستان در منطقه نیست.

حدکا به کمپی پیوسته است که جریانات بزرگ تری قبل از او به این کمپ پیوسته بودند. بارزانی به کمپ عربستان – ترکیه پیوسته و اتحادیه مبهنی رقیبش به کمپ ایران.

این جریانات بازیگر صحنه  و سیاستهایی شده اند که از جانب ان دولتها به ان ها دیکته می شود. این را جز مزدوری، چه چیزی می توان نام نهاد.

اسراییل آشکارا حامی بارزانی و حدکا است اما دیده نشده که حدکا مبلغ سیاستهای اسراییل باشد. چرا برای عربستان چنین نیست!

پ ک ک سال ها است توسط جمهوری اسلامی کمک و حمایت می شود. اما از آنجا که این حزب بک جریان سیاسی و اجتماعی و نظامی قدرتمند نه تنها در ترکیه بلکه در عراق و سوریه هم هست، لزومی نمی بیند مبلغ سیاستهای جمهوری اسلامی یا اجیر آن باشد. قدرت اجتماعی و نظامی پ ک ک انقدر است که جمهوری اسلامی فعالیتهای نظامی و تروریستی پژاک که ساخته و پرداخته پ ک ک است را هم تحمل می کند و رابطه اش را با پ ک ک کماکان نگه داشته و قطع نکند.

 ماموریتی که حدکا با وساطت بارزانی از عربستان پذیرفته است، نشانه ورشکستگی و استیصال این حزب است. حزبی که جایگاه اجتماعی سابق را از دست داده است. تنها بعنوان یک نمونه، صدها ناسیونالیست کرد توماری امضا و فاصله خود را از این حزب اعلام کرده اند. این ها نماینده واقعی بورژوازی کرد اند که شاید زمانی پایگاه اجتماعی حدکا بود. حدکا یی که اکنون نه نیروی اجتماعی قابل توجهی است و نه نیروی نظامی موثری دارد در نتیجه نقش مزدوری را برعهده می گیرد. همان نقشی که تا کنون حسین یزدان پناه و حزبش "پاک" برعهده گرفته است.

بنا بر این آنچه که مردم کردستان و بخصوص بخش آگاه این جامعه باید بدانند این واقعیت ها است. هیچ ادم آگاهی در کردستان نمی تواند و نباید به این وضعیت بی تفاوت بوده و سیاستها و اهداف پشت تحرکات حدکا را نبیند.

کارگران و زحمتکشان و مردم آگاه کردستان باید در مقابل این سیاست ارتجاعی و دخالت دولتهای مرتجع منطقه چون عربستان و بارزانی در مسایل جامعه شان بایستند و افشا کنند و حدکا و هر جریان دیگری را که می خواهند پای این دخالتها و رقابتهای دولت های مرتجع منطقه در مسایل جامعه ایران باز کنند، بر حذر دارند و طرد کنند. در کردستان ایران ازادیخواهی و انساندوستی و برابری طلبی آنقدر قوی هست که به حدکا و امثال آن اجازه چنین تحرکات ضد مردمی را بدهد. ما قادر به افسار زدن به این تحرکات مایوسانه و مخرب ناسیونالیسم کرد هستیم.

بعلاوه، جنبه تراژدی سیاست حدکا هم بر همه  عیان است. واداشتن چند تیم نظامی به جنگ را همه شاهدیم یک خودکشی آشکار است. در بازی خطرناکی که حدکا به آن دست زده و جنگی را که به نیابت عربستان شروع کرده است، اولا مبارزه مسلحانه و جنگ نیست، رسوایی سیاسی و خودکشی نظامی است، دوما این سیاست فوق ارتجاعی به جمهوری اسلامی فرصت می دهد که فضای جامعه را امنیتی تر کرده و عرصه را بر هر نوع فعالیت مدنی و مبارزات کارگری و رفاه طلبانه و ازادیخواهانه در کردستان تنگ تر کند.

مردم کردستان و سراسر ایران برای مبارزه با جمهوری اسلامی و ساقط کردن این نظام جهنمی نیازی به دخالت امریکا و متحدینش و دول مرتجع منطقه ندارند. سرنوشت این رژیم را مبارزه طبقاتی کارگران و مردم زحمتکش در سراسر ایران تعیین می کند. تنها مبارزه ای مستقل و روی پای خود کارگران و زحمتکشان هر کشوری خواهد توانست دست امپریالیست ها و دول مرتجع و جریانات مذهبی و قومی را از سر بشریت کوتاه کند. این درسی است که باید از جهنمی که بورژوازی بزرگ و کوچک و عاملان قومی و مذهبی شان برای بشریت جهان امروز بخصوص در خاورمیانه بوجود آورده اند، آموخت!

 

مهر ماه ۹۵ (اکتبر ۲۰۱٦)