به این ننگ پایان دهیم!

 

 

نوشته زیر در نشریه "علیه بیکاری" چاپ شده است و در اینجا باز تکثیر می شود

 

بعنوان مقدمه

قالیبافی در کردستان همچون کرمان، اصفهان، یزد، کاشان و خیلی از شهرهای دیگر ایران بسیار رایج است. همانطوریکه  در مطلب پایین آمده است، اکثر کارگران این صنعت کثیف، کودکان و نوجوانان دختر هستند. در کردستان صنعت فرش محصول کار و رنج و خون این کودکان و نوجوانان است. فرش بیجار، تکاب، افشار، سنندج و غیره با نام های مخصوص هر کدام محرومیت و رنج کودکان با هر تار فرش بافته شده است. اکثر این فرش ها را ثروتمندان با افتخار رویهم می اندازند و پز می دهند که فرش دستباف گران قیمت دارند و با در و همسایه رقابت می کنند. اما چه این افتخار رویهم انداختن فرشهای دستباف در اطاقه های پذیرایی ثروتمندان و چه افتخار بورژوازی و دولت ایران به صادرات فرش ایرانی هر کدام در واقع لکه ننگینی است بر پیشانی بورژوازی که محصول کار و رنج و خون کودکان را دستمایه افتخار ملی و کسب سود تاجران فرش کرده است. این صنعت کثیف باید بر بیفتد. چرا فرشهای ماشینی نمی تواند جایگزین این نکبت دامنگیر کودکان این مملکت باشد. می گویند این منبع درآمدی برای خانواده ها است. اما خانواده هایی که بهر دلیل دختران کودک خود را به این کار شاق و کمرشکن و با عوارض بسیار سنگین برای جسم و روح کودکان وا می دارند، می بایست دنبال راه حل دیگری باشند. وظیفه ی انسانی خانواده ها، نهادهای دفاع از حقوق کودکان است که به دولت فشار بیاورند که بجای افتخار ملی فرش ایرانی به قیمت تباهی جسم و روح کودکان، به وظایف خود برای تامین معیشت خانواده ها و اموزش رایگان کودکان و کمک هزینه زندگی شان اقدام کند. کار کودکان بخصوص در قالیبافی ها جرم سنگینی است که بر پیشانی دورت بورژوایی ایران کوبیده شده و باید در مقابل ان جوابگو باشد.

***

کار کودکان در قالی بافیها : به این ننگ پایان دهیم!

از کمپین سیاسی - تبلیغی علیه بیکاری حمایت کنید!

استثمار این کودکان در ایران قانونی است. این یک ننگ ملی است. این پدیده بر وجدان جمعی جامعه سنگینی میکند.

مطابق آمار رسمی سالانه یک میلیون کودک در بیغوله های کارگاهها قالی بافی به استثمار کشیده میشوند. آنچه که به نام صنعت فرش ایران شناخته میشود و همواره به عنوان یک تجارت پر سود بر تارک اقتصاد ایران درخشیده است، چیزی جز حاصل استثمار کار کودکان نیست. همه ما از شرایط کاری این کودکان خبر داریم. این "صنعت" برای موفقیت بهتر به دستانی هر چه کوچکتر و به کودکانی نیاز دارد که کمتر از جای خود تکان بخورند. ترکیب این شرایط و محل دارهای قالی، محیط کار را برای این کودکان به بازداشتگاه های کار اجباری شبیه میسازد. طبیعی است که این کودکان از تحصیل، از بازی، از رشد و پرورش طبیعی و پایه ای خود برای همیشه باز می مانند. خارج از توجیهات والدین هیچ کس و  به هیچ وجه نباید چنین رفتاری را با کودکان جامعه بپذیرد.

استثمار این کودکان در ایران قانونی است. این یک ننگ ملی است. این پدیده بر وجدان جمعی جامعه سنگینی میکند. استدلال مسئولان اداره این کارگاهها و مسئولان دولتی بسیار مسخره است:

می گویند: این کودکان دستمزد میگیرند!

می گویند: این تنها راه معاش خانواده است!

میگویند: لطمات سختی بر اقتصاد کشور وارد میشود!

اینها فقط بهانه است و هر کدام دال بر دست اندازی بیشرمانه به جان و حرمت این کودکان و گذاشتن تقصیر بر سر خانواده آنها  میباشد. برنده اصلی در استثمار این کودکان تجار و دلالان دولتی هستند.  

 ما خواهان:

ممنوعیت فوری و بلاواسطه کار کودکان در این رشته هستیم. این کودکان باید تحت نظارت پزشکی و درمانی مجانی و تحت پوشش ارگان مستقل دولتی قرار بگیرند. راه بازگشت آنها به مدرسه هموار گردد.

به تمامی این کودکان به ازاء تمامی سالهای کار معادل حقوق نمایندگان مجلس بعنوان خسارت پرداخت شود. این خسارت تا رسیدن کودک به سن بلوغ باید بدست یک ارگان مستقل غیر دولتی سپرده شود.

همه والدین خانواده این کودکان باید تحت پوشش بیمه بیکاری شایسته و کافی برای زندگی معادل حقوق وزیران قرار بگیرند.

فروش فرشهای بافته شده توسط کار کودک باید بجرم شراکت در یک تجارت غیر قانونی ممنوع گردد.

ما خواهان شکل گیری یک جنبش سراسری و قدرتمندی هستیم که خانواده این کودکان در مرکز آن قرار بگیرند. این حرکت باید با حمایت گسترده همه کارگران و زحمتکش محله روبرو شود که اجازه نمیدهند محله آنها به مرکز بیگاری کودکان تبدیل گردد.

از همه فعالین و نیروها و احزاب سیاسی،  و از همه مدافعین حقوق طبقه کارگر تقاضای حمایت از خواستهای ذکر شده را داریم.

 

علیه بیکاری – ۲۰ نوامبر ۲۰۱٦