چند میلیون انسان بی هویت!

 

 

 

 

مظفر محمدی

 

 

در کردستان عراق چندین میلیون انسان زندگی می کنند که فاقد هویت و حقوق و حرمت انسانی اند و بحساب نمی آیند.

ببینید:

تنها کارگران در کردستان عراق که از بی حقوق ترین و بی هویت ترین انسان های این جامعه هستند، جمعیتی میلیونی را تشکیل می دهند.

در شرکت نفت کرکوک با ۳ پالایشگاه که بخشی از کارگران  عرب زبان هستند و چاه ها و پالایشگاه های نفت در بخشهایی از کردستان که تولیدات نفت از این چاه ها  و از کرکوک با یک لوله به بندر جیهان در ترکیه و با تانکرهای بیشماری به  ایران فرستاده می شود، ده ها هزار کارگر کار می کنند.

در کارخانه های سیمان، بلوک سازی و دیگر مصالح ساختمان، هزاران کارگر مشغول به کاراند.

در  کارگاه های سنگ و مرمر و معادن سنگی هزاران کارگر کار می کنند.

ذوب آهن اربیل حدود ۵۰۰۰ کارگر دارد. تولید آهن و فولاد در این کارخانه با ترکیه و ایران در رقابت است

کارگران نانوایی ها بالغ بر ۵۰۰۰ کارگراند. در مرغ داری ها بالغ بر  ۲۰۰۰ کارگر کار می کنند.

در کارخانه های سیگار تحت کنترل خانواده های بارزانی و طالبانی که مخفیانه سیگار با مارک های بین المللی تولید و بصورت قاچاق وارد بازار داخلی و خارجی (بویژه ایران) می شود و کارخانه های تولید مشروبات الکلی باز تحت کنترل اعضای این خانواده ها با مارک های تقلبی وارد بازار داخلی و خارج (بویژه ایران) می شود، هزاران کارگر کار می کنند. کارگران پمپ بنزین ها بالغ بر ۲۰۰۰ کارگراند. در صنعت ساختمان ده ها هزار کارگر فصلی و ساختمان کار می کنند. در حوارث کار در این بخش صدها کارگر سالانه کشسته می شوند و خانواده هایشان بی سرپرست می گردد.

کارگران بیمارستان های دولتی و خصوصی و خارجی و  کارگران شهرداری ها بالغ بر ۳۰۰۰ کارگر اند

در بخش خدمات و رستوران ها و هتل ها، هزاران کارگر به کار مشغولند. در حمل و نقل شهری وبین شهری  و رانندگان حمل کالاهای صادرات و واردات از قبیل کامیون های حامل کالا، سوخت ... و کارگران باربر این بخش ها بین 5 تا ده هزار کارگر و راننده کار می کنند.

شهرک های صنعتی بزرگ در شهرها و شهرک ها (کارگاه های مکانیکی، نجاری، درب و پنجره سازی، آلمینیوم کولر، جوشکاری و ...) و کارگاه های کوچک داخل شهرها ده ها هزار کارگر مشغول به کاراند

دستفروشان شهرها  از ده هزار کارگر تجاوز می کنند و پشت هر دستفروش یک خانواده منتظر نان و معیشت است.

کارگران  بیکار ده ها هزار کارگر و بدون بیمه بیکاری اند. کار هزاران کودک خیابان را به این آمار آضافه کنید.

...

در یک آمار سرانگشتی بالغ بر ۱۰۰ هزار کارگر شاغل و نیمه شاغل در منطقه اقلیم کردستان به کار مشغولند. به همان  اندازه هم، کارگران بیکار کرد و عرب زبان در کردستان و اگر سربازان که پیشمرگ نامیده می شود و معلمان و پرستاران و کارمندان جزو را به آن اضافه کنیم... این لشکر عظیم جمعیت با خانواده هایشان چند میلیون و  اکثریت مردم کردستان را تشکیل می دهند. اکثریتی اما  گمنام، بی هویت و بحساب نیامده. در منطقه ای با 5 میلیون جمعیت که اکنون با اوارگان عراقی و سوریه ای ٨ میلیون شده است هویت این اکثریت در میان گرد وخاک ناسیونالیسم و مذهب و قوم گرایی و جنگ و فریب و فساد و دزدی ثروتمندان و صاحبان قدرت، گم شده است.

اتحادیه های کارگری دولتی فرمال روی کاغذ ثبت شده اند اما از حضور و عضویت کارگران در آن  خبری نیست. کارگران در بخش دولتی به شدت کنترل می شوند. از تشکل کارگری مستقل خبری نیست.

تصور کنید اگر این جمعیت چند میلیونی زن و مرد و کودک و پیر و جوان یک روز خودشان را صاحب جامعه بدانند و نه صاحبان زر و زور و ثروت و فاسدان و غاصبان نان سفره مردم، چه اتفاقی خواهد افتاد! چه کسی یا چه جریانی می تواند بیاید و زبان حال و متحد کننده و سازمان دهنده این جمعیت چند میلیونی بشود؟ کسی هست بیاید و این جمعیت عظیم را به هویت طبقانی و انسانی شان آگاه کند و نگذارد اسیر هویت قومی و مذهبی و گوشت دم توپ دولت اقلیم واحزاب حاکم و دول امپریالیست و ارتجاع اسلامی عربستان و ایران شوند.  و نگذارد زیر فشار تحقیر و از خود بیگانگی و بی اعتمادی بخود له و لورده و تباه گردند؟ جریانی انسانی و آزادیخواه و برابری طلب هست که بیاید و تو دهن این حکام مرتجع قوم پرست و مذهبی بزند و سرنوشت و زندگی و انسانیت و حرمت شهروندان محروم جامعه را از گلویشان بیرون بکشد؟ باید باشد. هست!

 کردستان عراق یک لشکر انسان آزادیخواه و برابری طلب و سوسیالیست و سکولار دارد، اما متاسفانه کارشان فقط افشاگری از فساد سرمایه داران و حکام است. به ریشه نمی زنند. نمی توان ازاد شد و جامعه را ازاد کرد مگر اینکه به ریشه ناسیونالیسم و قوم پرستی زد، مگر اینکه به ریشه مذهب و خرافات زد، مگر اینکه برابری کامل زن و مرد را خواست، مگر اینکه پرچم ازادیخواهی و برابری طلبی را وسط میدان های شهر کوبید.

 گفته می شود آخر احزاب حاکم هم پول دارند، هم اسلحه و هم حمایت امریکا و جمهوری اسلامی و دولت اردوغان و دست ما خالی است. انها زورشان بیشتر است. این بخودی خود درست است، اما تمام حقیقت نیست. چند میلیون کارگر و زحمتکش و سرباز "پیشمرگ" و زن و جوان بی حقوق و محروم اگر آگاه شوند و متحد شوند و برخیزند هیچ پول و اسلحه ای نمی تواند آن ها را به خانه بفرستد. این یک جنگ است. جنگ طبقاتی. جنگ قومی نیست. جنگ مذهبی نیست. جنگ طبقاتی است. طبقات محروم و ستمدیده با جوانانی که هر روز فرار می کنند و زنانی که هر روز به نام ناموس به قتل می رسند، چندین میلیون اند. اگر این جمعیت عظیم اجتماعی یقه شان را  از فریب و تحمیق ارا و افکار و تبلیغات  قومی و مذهبی و تفرقه اندازی دشمنانشان برهانند، نیروی عظیمی آزاد می شود. نیرویی که با هیچ اسلحه وپولی نمیتوان عهده دارش شد.

سیستم قومی و مذهبی به نام دولت اقلیم از همان آغاز سم جامعه بوده و هست. این سیستم قابل اصلاح نیست. شعار تغییر "گوران" شعاری دروغین و ریاکارانه است. شعاری برای تقسیم قدرت و ثروت بین احزاب حاکم است. این ها برای سهم خود تلاش می کنند و به نفع آن می خواهند پارلمان یا دولت را تغییر دهند. این ها ناجی آن چند میلیون کارگر و زحمتکش و زن و جوان جامعه نیستند.

اسلحه و پول احزاب حاکم در خدمت منافع خود واربابانشان مثل امریکا و جمهوری اسلامی و دولت ترکیه است. کسی هست امروز این را نداند؟ این سلاح و دارایی های نقدی و جنسی باید به مردم برگردد. باید هویت طبقانی و انسانی چندین میلیون کارگر وزحمتکش بی هویت شده و گم شده و فراموش شده درگرد و خاک قوم پرستی و مذهب و کهنه پرستی و جنگهایشان را به آنها برگرداند. و این بدوا نیازی به اسلحه و پول ندارد. این شیوه و شگرد بورژواها و ناسیونالیستها و عشایر و قبایل و ارتجاع است که اول مزدورانشان را با هر نامی حشد شعبی، حشد وطنی ونیروهای مسلح ایت الله حکیم و مقتدا صدر و مالکی و عبادی و غیره اجیر و مسلح می کنند. اسلحه و پول از دول مرتجع منطقه می گیرند و جنگ قومی و مذهبی راه می اندازند. حتی پیشمرگان اقلیم کردستان که مزدور نیستند و حقوق ناچیزی می گیرند که انهم تماما پرداخت نمی شود، اما به نام کرد و کردستان وسنی علیه شیعه یا عرب  قربانی می شوند.

 یک راه در آوردن این سلاح ها از دست دشمنان، داشتن اسلحه است که باید داشت. اما قبلا و بدوا چندین میلیون انسان محروم و ستمکش هستند که با دستان خالی هم می توانند قوم پرستان و مذهبیهای فاسد صاحب پول و اسلحه را خلع سلاح کنند. خلع مالکیت کنند. این کار ممکن است. و اولین شرط این است که این بخش محروم جامعه را از افیون قوم پرستی و مذهب و نژآد پرستی نجات داد و افق دنیای آزاد و انسانی و برابر، فارغ از قومیت و مذهب و نژآد وزبان را بر رویشان گشود.

گفته می شود، ما میدیا در اختیار نداریم. دشمنان مردم رادیو و تلویزیون و روزنامه و خبرنگار و محقق و نویسنده و شاعر دارند. این هم همه ی واقعیت نیست. مبلغین ازادی و برابری، زبان و صدای رسای مردم در خانه ها، محلات و خیابان و کارخانه ها و کارگاه ها و میادین شهرها هستند. گوش شنوای محرومان را دارند. بغض فروخفته مردمان عاصی و گرسنه و بی حقوق را دارند. امروزه هر کنج وگوشه جامعه سربکشی در خانواده ها، درمحلات، در قهوه خانه ها و تاکسیها و در مدارس ودانشگاه ها و کارگاه ها ... همه جا مردم ناراضی و معترض و عصبانی از بی عدالتی و تبعیض و نابرابری و فساد صحبت می کنند. مبلیغن ازادی وبرابری و رفاه و خوشبختی در میان دریای توده ها در محل های کار و محلات زندگی  می توانند مبشرین اتحاد و آگاه سازی و متحد کردن باشند.

گفته می شود، دشمنان ما، مبلغین و فعالین کارگری و مردمی را تهدید و ترور می کنند، درست است. تا زمانی که مبلغین و مبارزین اقلیم کردستان ازتعداد انگشتان دست تجاوز نمی کند انها را می توانند سر به نیست کنند. ولی اگر مبلغین و فعالین و رهبران کارگری و زنان و جوانان و روشنفکران غیر قومی و مذهبی در میان کارگران و زحمتکشان و معلمان و پرستاران و دستفروشان و بیکاران و محافل بزرگ و کوچک روشنفکران سکولار و  مترقی به وسعت جامعه باشد، آنوقت دشمن چند نفر را می تواند ترور کند! نمی تواند. اگر بجای تلاش های فردی اینجا و انجا و یا این و آن شاعر و نویسنده ی تنها، کمیته های مبارزین محلات و کارخانه ها و شهرها تشکیل شوند و صدای اعتراض این جمعیت چند میلیونی زنان ومردان تشنه رفاه و ازادی شوند، هیچ دشمنی ولو تا دندان مسلح و خفه در دلار و ثروت عهده داشان نخواهد بود. نمایندگان و سخنگویان کارگران و زحمتکشان و معلمان و پرستاران و بیکاران اگر دسته دسته متحد شوند و دست در دست هم بگذارند، توده عظیم کارگر و زحمتکش پشتشان می ایستند و حفظ شان می کنند. این رهبران باید عروج کنند؛ خود را نشان دهند، رهبریشان را اعمال کنند، دستشان را در دست همدیگر بگذارند... تا مردم اعتماد به نفس شان را بدست بیاورند و باور کنند که بدون اسلحه و پول هم می شود کارخانه را و مدرسه را و دانشگاه را و محلات را و خیابان ومیادین شهر را تصرف و فتح کرد.

آیا این تدارک  قیام است، انقلاب است؟

 تا زمانی که ثروتمندان صاحب دولت اقلیم به هیچ صراطی مستقیم نمی شوند، تا زمانی که نان سفره مردم را گرو گرفته و خود تا خرخره می خورند و می چاپند و روانه بانک های کشورهای خلیج و اروپایی می کنند، تا زمانی که از یک دلار سود و درآمد میلیونی شان صرفنظر نمی کنند، تا زمانی که احزاب حاکم بر تقسیم ثروت و قدرت در مقابل هم صف آرایی کرده و حاضرند جنگ داخلی راه بیاندازند...، آیا راه دیگری باقی مانده است؟ چند سال است کارگران و زحمتکشان و پیشمرگان اقلیم به درگاه دولت اقلیم بارزانی و طالبانی و گوران و احزاب اسلامی شریک در قدرت استغاثه و آه و ناله می کنند؟ کسی هست جوابشان را بدهد؟ دستمزد کارگر و حقوق معلم و پرستار و کارمند و پیشمرگ را هر کسی به دیگری حواله می دهد. یکی می گوید دولت مالکی و عبادی پول نمی دهد، یکی میگوید دارایی ها نزد حزب بارزانی جمع شده است و الی اخر...

ولی همین طالبانی ها و بارزانی ها و دولت اقلیم شان بر سر تقسیم دلارهای نفت صادره از کردستان به ایران و ترکیه با هم دعوا دارند و جنگ فردایشان در راه است.

اما جنگ واقعی جای دیگر است. جنگ کارگران و زحمتکشان کردستان علیه کل سرمایه داران و دولت  اقلیم شان و صاحبان زر و زور و اسلحه است. چه کسی می گوید اگر این اعتراض و مبارزه توده ای شهری در محلات و خیابان ها و میادین شهرها شروع شود،  پیشمرگان، فرزندان همین کارگران و زحمتکشان به رویشان اسلحه خواهند کشید؟ پیشمرگانی که برای جنگ قومی و مذهبی در محاصره موصل کشته می شوند و موصل ویران شده بعد از جنگ به حشد وطنی و دولت ترکیه سپرده می شود را به زودی خواهند دید، چرا باید به روی خانواده های خود اسلحه بکشند!

اگر احزاب قومی و مذهبی دولت اقلیم خود اسلحه و داراییهای اقلیم را به زبان خوش به صاحبانشان و به کارگران و زحمتکشانی که با برداشتن سایه اسلحه بر سرشان می توانند به سرعت متحد شوند و نمایندگی های خود را انتخاب کنند وشوراهای کارگری و محلات و شهر را تشکیل دهند نیازی به این جنگ نبود. بیایند تحویل دهند. ولی این غیر ممکن است. این جنگ ناگزیر است و باید شروع شود. وقتی میگوییم جنگ فورا پای اسلحه به میان می آید. ولی، توده های چند میلیونی کارگر و زحمتکش و پرستار و کارمند و دانشجو و زن و مرد بدوا نیازی به اسلحه و جنگ مسلحانه ندارند. زمانی که احزاب حاکم به روی مردم آتش گشودند اسلحه به میان می آید و بخش نه چندان کمی از همین نیروی پیشمرگ نیروی مسلح مردمانی خواهد شد که انها فرزندانشان هستند...

کار سختی است اما غیر ممکن نیست. نباید فقط خطاب به تعدادی مردم حرف زد. امروز اعتصاب معلمان است و باید از انها حمایت شود. فردا اعتصاب پرستاران و یا کارمندان و غیره... این حمایت ها بجای خود درست است، اما جنگ و دعوای میلیون ها کارگر و زحمتکش و حقوق بگیر و خانواده هایشان فقط حقوق های به تعویق افتاده نیست. محرومیت و تبعیض و ستم و نابرابری و فساد سرمایه داران و دولت اقلیم شان از سرو روی جامعه می بارد و میلیون ها انسان را به تباهی می کشاند. باید این چندین میلیون کارگر و زحمتکش و کارمند و معلم و پرستار و دستفروش و بیکار و زن و جوان و روشنفکر رادیکال را مورد خطاب قرار داد.  میلیون ها مردمی که اولا خود را از تفکر ضد انسانی ناسیونالیسم و قوم پرستی ومذهب و اتکا به دولتها ونیروهای خارجی بتکانند. باید روزمره این جمعیت چندین میلیونی، خانه به خانه و محله به محله و کارخانه به کارخانه و در خیابان و میادین شهرها مورد خطاب قرار بگیرند: "مردم بیایید سرنوشتمان را به دست بگیریم و جامعه  آزاد و برابر و مرفه مان را با دستان خود بسازیم".

 مردم به هیچ حزب و جریان ناسیونالیستی و قومی که زمانی در کوه بوده اند بدهکارنیستند. اینها سهم خود را بیش از حد تصور خورده و برده اند. اما باید دیگر جایی گفت بس است! تا حالا هر چه توانستید خوردید و بردید و جنایت کردید، دیگر بس است. نوبت ما مردم است که با این داراییها  و ثروتی که از جامعه غصب کردید زندگیمان را بچرخانیم و سلاح هایمان را خود در دست داشته باشیم. ما با نیروی میلیونی و سلاح هایمان در دست خودمان به هیچ نیروی خارجی باج و اجازه دخالت نمی دهیم...

 این رویا نیست. واقعیتی است که برای تحققش باید تلاش کرد و زحمت کشید و چه بسا ممکن است تاوان داد. اما می ارزد. چیزهایی را از دست می دهیم اما دنیایی را به دست خواهیم آورد. دنیای انسان های آزاد و برابر و فارغ از فساد قومی و مذهبی و نژآدی. فارغ از جنگ قومی و مذهبی و جنگ و جدال سرمایه داران و احزابشان بر سر تقسیم قدرت و ثروت. قدرت و ثروت باید در دست صاحبان واقعی شان یعنی میلیون ها کارگر و زحمتکش و معلم و پرستار و زن و جوان و سربازانی که به نام پیشمرگ کرد و کردستان در جنگ های قومی و مذهبی و جنگ های حزبی بر سر تقسیم قدرت و ثروت کشته می شوند، قرار گیرد.

آیا راه دیگری بسوی ازادی و رفاه و خوشبختی و حرمت انسانی وجود دارد؟   

 

آذر ۹۵- نوامبر ۲۰۱٦