سوالات متوهمین ناسیونالیست کرد!

 

 

محمد فتاحی

 

چرا احزاب ناسیونالیست کرد ایرانی در مقابل جنایات دولت ترکیه سکوت کرده اند؟

سوال بالا که نوشته حاضر در پاسخ به آنست، از آن من نیست. این سوال را فعالین ناسیونالیست منفرد و متوهمی طرح میکنند که دیدگاه شان مانع روئیت واقعیاتی است که امروزه  ملانصرالدین هم از آن خبر دارد. کوری سیاسی به دلیل دیدگاه های ایدئولوژیک و سیاسی اینجا به روشنی خورشید در آسمان سیاست خود را نشان میدهد. البته این سوال را مردمان متوهم به این احزاب و به ناسیونالیسم هم طرح میکنند.

 

در مقابل این توهم خطرناک باید با تمام توان داد زد؛

 همه احزاب ناسیونالیست کرد در دایره ائتلاف های منطقه ای قرار گرفته اند. همه میدانند هیچ حزب جدی سیاسی ناسیونالیست کرد امروزه خارج از این ائتلاف ها وجود خارجی ندارد. همه هم میدانند که ائتلاف عربستان و ترکیه با ائتلاف جمهوری اسلامی و روسیه و بقیه در جنگ و بحران امروز برای استیلا بر منطقه در کشمکش و رقابت اند. نتیجتا همه باید بدانند که احزاب ناسیونالیست کرد هم از طریق شرکت در این ائتلاف های منطقه ای، در ائتلاف و یا کشمکش با هم قرار گرفته اند. نتیجتا اگر مصطفی هجری و یا عبدالله مهتدی در مقابل جنایات دولت ترکیه ساکت و یا اساسا جانب دار اند، ناشی از ائتلاف شان با بلوک ترکیه و عربستان است، اگر مسعود بارزانی به اندازه اردوغان از پ ک ک نفرت دارد، به خاطر تعلق به ائتلاف مقابل این حزب است. حزب دمکرات کردستان عراق به رهبری مسعود بارزانی در طول تمام جنگ کوبانی به شیوه های مستقیم و غیر مستقیم در جنگ با نیروهای ائتلاف مقابل شرکت داشته است. خندک کشیدن دور مناطق خویش در مقابل نیروهای مدافع خلق(نیروی مسلح حزب دمکراتیک خلق) در کردستان سوریه، کمک های مخفی و علنی اش به داعش و کمک به انتقال نفت داعش به سرزمین اردوغان، شیوه های آنها در همراهی با دولت ترکیه و شرکت در جنگ علیه کردستان سوریه بوده است. اگر ناتوانی نظامی حزب مصطفی هجری و عبدالله مهتدی فاکتور تعیین کننده نمی بود، همین ها همین امروز در کنار ارتش ترکیه در جنگ علیه پ کا کا و حزب دمکراتیک خلق کردستان سوریه بودند. مسعود بارزانی که  قبلا تمرینات همکاری جنگی با بخشی از دول منطقه را پشت سر دارد،  بسیار آسان تر میتواند پبش برود. برای توجیه این کار مسعود بارزانی از حالا میگوید در صورت پیشنهاد صلح توسط ترکیه، و رد پیشنهاد از طرف پ ک ک، "ما برای هر اقدامی علیه پ ک ک آماده ایم"! نیروی نظامی محدود بقیه ناسیونالیست های کرد متحد ترکیه هنوز اجازه چنین "شهامتی" را به آنها نداده است.

 

اینها اشتباه نمی کنند!

علت همکاری و عضویت احزاب ناسیونالیست کرد در بلوک های دولت های رقیب در منطقه،  ناشی از اشتباه کسی نیست. همانطوریکه بارها گفته ایم، زندگی و نفس کشیدن ناسیونالیسم کرد به وجود شکاف های منطقه ای و جهانیست. کافی است بحران و جنگ و دشمنی بین دولت های منطقه یک روزه به صلح و سازش و معامله ای بیانجامد. در چنین حالتی جنبش ناسیونالیسم کرد یک شبه تعطیل و کرکره مغازه های احزاب کرد تا اطلاع ثانوی پائین کشیده میشود. معامله شوروی با دولت شاه بر سر نفت شمال، عقب نشینی نیروهای آن کشور از ایران و تعطیل و اعدام قاضی محمد و دولت کردی مهاباد، در آن دوره را به همراه داشت. معامله شاه با صدام هم در سال ١٩٧٥ تعطیل جنبش مسلحانه بسیار پرقدرت ناسیونالیستی کرد در عراق را در عرض بیست و چهار ساعت به دنبال داشت.

اگر زندگی و حیات این احزاب به وجود بحران بین دول منطقه ای گره خورده است، موضعگیری و سیاست و تاکتیک شان هم تحت تصمیم و سیاست این دولت های متحدشان است.

علت اصلی این وابستگی به بحران های منطقه ای و اختلافات دولت ها در اهداف جنبش ناسیونالیستی کرد نهفته است؛ ناسیونالیسم کرد برای رسیدن به خواست هایش نیاز به سرنگونی دولت مرکزی ندارد، چون هدف بورژوازی ناسیونالیست محلی شرکت در دولت و سیستمی است که فی الحال سر کار و مستقر است. میخواهد در جارو کردن پول و استثمار طبقه کارگر شریک دولت مرکزی باشد. میخواهد بخشی از نظام حاکم باشد. حال نظام حاکم از نوع صدام یا خمینی یا اردوغان هم باشد در هدف آن تغییری ایجاد نمی کند. حاضرند صدامی شوند، به خمینی لبیک بگویند، یا خواهان دوستی با اردوغان بشوند به شرطی که در سیستم و نظام حاکم شرکت داده شوند. برای رسیدن به چنین هدفی به ایجاد فشار به دولت مرکزی نیاز دارند. این فشار اگر به کمک خدمت به دولت های ممکن شود، با تمام وجود برای این خدمت آماده اند. یا آماده به بازی گرفته شدن توسط این و آن دولت و قدرت اند. در چنین صورتی، نیروی نظامی اینها در صورت وجود، فورا کرایه داده میشود. تاریخ این جنبش و احزاب آن مملو از چنین "قهرمانی" ها و فداکاری های "کردانه" است. شاخص ترین شخصیت های رهبر در این جنبش، استادترین فرد و ماهرترین های چنین معاملات و به خدمت گرفته شدن اند.

 

آیا کار و سیاست خیانت به "کرد" نیست؟

اینهم سوال متوهمین ناسیونالیست است که در پاسخ باید داد زد که؛ مطلقا نه!

این احزاب نماینده سرمایه داران و طبقات بالای جامعه اند و تمام تلاش شان هم شریک کردن طبقه خود در دولت و قدرت است. نتیجتا نه تنها به طبقه خود خیانت و پشت نمی کنند، بلکه تمام فداکاری شان هم برای همین است. بحث خیانت اینها را کسانی پیش می کشند که این احزاب را مدافع منافع عمومی می شناسند و از همین سر از سر توهم خویش از آنها انتظار قهرمانی برای تمام ملت را دارند. اما آنچه که "ملت" کرد نامیده میشود، مثل همه "ملت" های دنیا چیزی جز خرافه مذهب در ذهن و شعور کل نیست. ملت به عنوان آحادی از مردم که منافع و تاریخ مشترک دارند، دست ساز بورژوازی در چند صد سال اخیر است. علاقمند به این بحث و تحلیل این مقوله باید به رساله ملت و ناسیونالیسم از منصور حکمت مراجعه کند. "کرد" هم مثل همه این "ملت" ها طبقات متضادالمنافعی را در بر میگیرد، که از بدو تولد در کشمکش و جنگ هر روزه بر سر منافع طبقاتی متضاد خویش اند. دروغین بودن اشتراک منافع هر فرد کرد زبانی با هم، به همان اندازه صحت دارد که ادعای شریک المنافع بودن کارگر ایرانی و عراقی و ترکیه ای و سوریه ای با خمینی و صدام و اتاتورک و اردوغان و خانواده اسد در سوریه، به خاطر زبان مشترک شان.

وقتی ناسیونالیسم کرد از حق "کرد" میگوید، منظور حق بورژوازی کرد برای شرکت در حاکمیت است. وقتی اقدامات و سیاست و تاکتیک بورژازی ناسیونالیست از هر طریقی برای این هدف است، چرا خیانت به "کورد" یا به منافع طبقاتی بورژوازی کرد و احزاب آن است؟ چنین ادعاهایی از جانب ناسیونالیست های متوهم و به اصطلاح چپی میشود که تاریخ زندگی شان چیزی جز خاک پاشیدن در چشم طبقه کارگر و محرومان جامعه نیست. شما به تاریخ مکتوب این جنبش نگاه کنید؛ کجای این تاریخ شان، روبوسی با صدام و لبیک با خمینی و تلاش برای شریک شدن با همین جانوری که اردوغان نام دارد و یا خدمت به شاه و حافظ اسد جزو خیانت های شان نوشته یا محسوب شده است؟