محسن رضایی و عملیات انهدامی

 

 

مظفر محمدی

 

محسن رضایی دبیرشورای امنیت ملی جمهوری اسلامی، بارزانی و اقلیم کردستان را تهدید به عملیات انهدامی کرده است.

مدتی است کردستان عراق عرصه جدال جدید دولتهای رقیب و متخاصم شده است. عربستان سعودی که منافعش در یمن و بحرین از جانب جمهوری  اسلامی تهدید شده است، اخیرا علاوه بر شرکت یکی از سران امنیتی این کشور در نشست مجاهدین در پاریس و اعلام این که جمهوری اسلامی باید سرنگون شود، در نشست دیگری هم با سران حزب دمکرات کردستان ایران "حدکا"، سازمان زحمتکشان و پژاک در کنسولگری رژیم در اربیل، از آنها خواسته است که به عملیات های ایذایی علیه جمهوری اسلامی دست بزنند. آنها هم در مقابل بده بستانی که در اینطور موارد معمول است، این کار را شروع کرده اند. در ماه های اخیر شاهد چندین عملیات نظامی بویژه از جانب حدکا علیه جمهوری اسلامی بوده ایم.

اینکه فعالیت نظامی جریانات ناسیونالیستی  و قومی در کردستان ایران چقدر مایه دردسر برای جمهوری اسلامی است یا نه، در مقابل نفوذ این رژیم در یمن و بحرین و یا سوریه و عراق مطلقا قابل مقایسه نیست. با وجود این جمهوری اسلامی، دولت اقلیم و شخص بارزانی را بعنوان عامل و محرک عملیاتهای ایذایی حدکا متهم کرده است. محسن رضایی و علی جعفری فرمانده سپاه پاسداران، بارزانی را تهدید کرده اند که در صورت تداوم این کارها و ممانعت نکردن از ورود حدکا به کردستان عراق، علیه دولت اقلیم به عملیاتهای انهدامی دست خواهند زد.

صرفنظر از اینکه عملیات نظامی حدکا یا دیگر جریانات قومی در کردستان ایران تداوم خواهد داشت یا نه، تجربه ی این کار در یک ماه اخیر نشان داده است ادامه و گسترش فعالیت نظامی در کردستان، اگر غیرممکن نباشد، فشار جدی ای به جمهوری اسلامی تحمیل نخواهد کرد.

اما تهدید سران امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی را باید جدی تلقی کرد.

جمهوری اسلامی حداقل یک بار نیروهای نظامی اش را تا چند کیلومتری مقرات حدکا در منطقه اقلیم وارد کرده  و به توپ و خمپاره باران آنجا از نزدیک پرداخته است. توپ باران مناطق مرزی کردستان عراق با ایران هم بارها توسط نیروهای نظامی جمهوری اسلامی و ایجاد مزاحمت جدی برای ساکنان این مناطق، انجام شده است. ورود سپاه پاسداران به کردستان عراق با حمایت سران اتحادیه میهنی و  گوران و حتی ماندنی شدن و ایجاد پایگاه های مخصوص به خودشان کار آسانی است. این کار را دولت ترکیه در شمال کردستان عراق انجام داده است. مدت ها است که واحدهایی از ارتش ترکیه با تانک و تجهیزات نظامی در منطقه تحت تسلط حزب بارزانی مستقر شده اند. این توجیه عامه پسندی برای جمهوری اسلامی و متحدین نزدیک ترش چون اتحادیه میهنی و جنبش گوران است که اگر ترکیه در شمال کردستان مستقر است چرا جمهوری اسلامی نتواند  همین کار را در جنوب بکند.

اما تفسیر عملیاتهای انهدامی سران امنیتی ایران فراتر از لشکر کشی و استقرار در بخشی از کردستان و فشار بر بارزانی و  ناامن کردن فضا به کل اپوزیسیون و اردوگاه هایشان است. اقدامی که به آسانی برایش امکانپذیر است.

رقابت و خصومت ها ی احزاب حاکم در کردستان عراق بر سر تقسیم قدرت و تقسیم که گاهی با جنگ با همدیگر کشیده می شود، میدان را برای دخالت جمهوری اسلامی از طرفی و دولت ترکیه از طرف دیگر، فراهم کرده است.

در آخرین جدال های احزاب حاکم در کردستان عراق با هم، دولت اقلیم عملا پاشیده است. وزرا و نمایندگان گوران از دولت و پارلمان اخراج شده اند. اقلیم کردستان عملا به دو بخش تجزیه و تقسیم شده است. اگر چه درطول عمر دولت اقلیم، این منطقه هیچ وقت منطقه ای واحد با یک نوع اداره جامعه و اقتصاد و سیاست نبوده و احزاب حاکم در هر بخش تحت تسلط خود، پروژه های سیاسی و اقتصادی خود را داشته اند و پیش برده اند. منطقه اتحادیه میهنی و اخیرا گوران که به نیروی دوم بعد از حزب بارزانی تبدیل شده، منطقه تحت نفوذ جمهوری  اسلامی و منطقه تحت تسلط بارزانی هم تحت نفوذ دولت ترکیه است. در اسنادی که ویکی لیکس منتشر کرده میت ترکیه مدعی شده است که کنترل بخش کردستان تحت تسلط بارزانی را در دست دارند. اقتصاد و بازار جنوب کردستان متعلق به ایران و شمال متعلق به ترکیه است. بنا بر این، سیاست، اقتصاد و بازار و احزاب سیاسی در اقلیم کردستان عملا به دو بخش با دو گرایش و حامی متفاوت تقسیم شده است.

در جریان تحولات و اعتراضات توده ای اخیر که به  از هم پاشیدن دولت اقلیم منجر شد، مقامات قضایی وابسته به بارزانی خواستار دستگیری نوشیروان مصطفی رهبر جنبش گوران به اتهام دست داشتن در سوزاندن مقرات حزب بارزانی "پارتی"  شدند. نوشیروان به خارج کشور رفت و چند هفته اخیر به تشویق و تضمین جمهوری اسلامی  به کردستان برگشته و با اتحادیه میهنی که خود از آن جدا شده بود، مجددا متحد گشته و با جریانات نزدیک بخود یک جبهه تشکیل داده اند. نوشیروان این بار از موضع قدرت اعلام کرده است که هر گونه توافق مجدد احزاب حاکم، مشروط به کناره گیری  بارزانی از ریاست اقلیم است.

بر این زمینه، تهدیدات محسن رضایی و همکارانش باید جدی گرفته شود. زمینه ای که حضور نظامی بیشتر و استقرار پایگاه های نظامی پاسداران در منطقه تحت تسلط اتحادیه میهنی و گوران را محتمل می کند. حضورو دخالت بیشتر جمهوری اسلامی علاوه بر این که مانعی برسر راه دولت واحد اقلیم کردستان است، همچنین عامل ناامنی و تهدید جدی جریانات و احزاب اپوزیسیون مستقر در اردوگاه ها و مخالفین رژیم در شهرهای کردستان عراق است. این تهدیدات و خطر را باید جدی گرفت و راه چاره اش را اندیشید.

حداقل درسی که کارگران و مردم زحمتکش کردستان عراق و ایران از این تحولات و کشمکش های می گیرند این است که ناسیونالیسم کرد چه در حاکمیت و چه در اپوزیسیون مایه نا امنی جامعه و سپردن سرنوشت مردم به دست رقابت ها و منافع دولتهای مرتجع منطقه است. تنها با رد ناسیونالیسم، قوم گرایی و مذهب است می توان راهی برای برون رفت از این اوضاع پیدا کرد. نیرویی انقلابی و رادیکال و غیر مذهبی و غیر قومی می تواند توازن قوارا به نفع ازادی و رفاه و امنیت جامعه تغییر دهد.

 

 مرداد ۹۵ (ژوئیه ۲۰۱٦)