در حاشیه درگیریهای اخیر پیشمرگان حدکا با نیروهای مسلح رژیم در کردستان

 

 

مظفر محمدی

 

بنا به خبرهای رسیده، واحدی از پیشمرگان حزب دمکرات کردستان ایران در تاریخ 26 خرداد در منطقه اشنویه با نیروهای مسلح جمهوری اسلامی درگیر شده اند. در این درگیری متاسفانه تعدادی از پیشمرگان جان باخته و به پاسداران و بسیجی های رژیم هم تلفاتی وارد شده است. در هفته های اخیر درگیریهای مشابهی هم رخ داده است.

ضمن تسلیت به رفقا و خانواده جانباختگان، نکاتی را در این رابطه به اطلاع می رسانم.

دوستی در یکی از روستاهای منطقه کردستان ابراز نگرانی می کرد که جمهوری اسلامی اخیرا تعداد بیشتری از روستاییان مناطق مختلف کردستان را بعنوان بسیج  یا پیشمرگان مسلمان کرد، مسلح کرده است. و می پرسید که آیا این همان مزدوران سابق نیستند که در میان مردم به "جاش" مشهور بودند؟ و با وجود اینکه مبارزه مسلحانه به شیوه سابق مدت ها است انجام نمی شود، هدف رژیم از این کار چیست؟

نگرانی این دوست واقعی است . مسلح کردن روستاییان از جانب رژیم سابقه طولانی دارد و با وجودیکه در دو دهه اخیر ابراز وجود نظامی و عملیات مسلحانه در کردستان وجود نداشته و یا بسیار محدود و گاها توسط پژاک انجام شده است. اما فعالیت سیاسی احزاب اپوزیسیون و ابراز وجود مسلحانه برای دفاع از خود در این فعالیت ها همیشه مطرح بوده و بعضا انجام شده است. و این هنوز به معنی آغاز مبارزه مسلحانه منظم و اعلام شده از جانب احزاب نبوده است.

کردستان ایران همیشه بدرجه ای میلیتاریزه بوده و این احزاب اپوزیسیون چپ وراست را مجبور کرده است که برای ارتباط با مردم با اسلحه ظاهر شوند تا بتوانند در مقابل ممانعت رژیم و تعرض نظامی آن از خود دفاع کنند.

به علاوه در کردستان اعتراضات و مبارزات آزادیخواهانه هیچوقت تعطیل نشده و جمهوری اسلامی هر چند همیشه مدعی شده که کردستان  امن است و رژیم مقبول مردم واقع شده، اما در حقیقت این احساس امنیت را جمهوری اسلامی در مقابل مبارزات رادیکال مردم نداشته است. جمهوری اسلامی حتی یک روز نمی تواند بدون کمک اسلحه و سرکوب به حاکمیت و تسلطش بر مال و جان مردم در کردستان ادامه دهد.

 در نتیجه مساله اسلحه و میلیتاریزه کردن و حکومتهای نظامی اعلام نشده بهنگام احتمال اعتراضات توده ای در شهرها به مناسبتهای مختلف سیاست جمهوری اسلامی بوده و هست. در مقابل این وضعیت احزاب اپوزیسیون ناچار برای تداوم فعالیت تبلیغی و سیاسی و سازماندهی خود، نتوانسته و نمی توانند بدون سلاح برای دفاع از خود ابراز وجود  کنند. در این شرایط ابراز وجود مسلحانه، برای حضور در میان مردم به سیاستی اجتناب ناپذیر تبدیل شده است. هدف رژیم در مسلح کردن تعدادی از مردم روستاها برای مقابله با این حضور و ابراز وجود مسلحانه است و می خواهد به این ترتیب بگوید که بخشی از مردم کردستان را با خود همراه دارد که حتی حاضرند بخاطرش بجنگند.  

اما رژیم بر متن کدام شرایط و اوضاع و احوال است که توانسته و می تواند هنوز بخشی از مردم روستاها را مسلح کند. بین مردم تفرقه بیندازد و با تحمیل تحقیر و بی آبرویی به این بخش، انها را به مزدوران بی اجر و مزد و جاسوسان خود در مناطق روستایی تبدیل کند. کاری که در شهرها قادر به آن نیست.

با نگاهی به رابطه دولتهای مختلف جمهوری اسلامی با مردم مناطق روستایی بخصوص در کردستان علت این امر مشخص می شود. اکنون بخش بزرگ روستاییان، دیگر نه زحمتکشان روستا بلکه به کشاورزان و دامداران صاحب ملک و دام تبدیل شده و اقشاری از بورژوازی و خرده بورژوازی روستایی را تشکیل می دهند. اقشار به لحاظ سیاسی عقبمانده ای که در رای دادن به و طرفداری از احمدی نژاد مشهورند . در میان بورژوازی و خرده بورژوای روستایی بیشترین بسیجی های فعال و غیر فعال و مسلح و غیر مسلح و همکاران و جاسوسان رژیم وجود دارند که توسط نهادهای سپاه پاسداران و بسیج مستضعفین سازمان می یابند.  بجز بخش بسیار کوچکی تحت نام پیشمرگان مسلمان کرد که حقوق ناچیزی می گیرند و مزدور رسمی اند، بقیه  منافعی در جمهوری اسلامی دارند که حاضرند پیه بی آبرویی و خیانت را به تن بمالند تا منافعشان تامین شود. این ها توجه جمهوری اسلامی به خود را نشانه رحم و شفقت و یا تصمیم دولت به تامین رفاهیات مردم می دانند نه در نتیجه و دستاورد مبارزات چند ده سیاسی و نظامی کارگران و مردم کردستان.

وقتی با انها روبرو می شوید و حرف می زنید، میگویند ما اسلحه را بخاطر جنگ با پیشمرگان و یا جاسوسی مردم نگرفتیم. رژیم ان را به ما تحمیل کرده است ودر ازای کارهایی که می کند و یا وام هایی که می دهد، از ما خواسته است که این کار را بکنیم. حتی زمانی احزاب ناسیونالیست در کردستان مسلح شدن مردم را به نفع خود می دانستند و می گفتند این اسلحه ها در نهایت از آن ما خواهد شد.

اما چه تاریخا و چه اکنون می بینیم که در کردستان و بخصوص در مناطق روستایی پدیده بسیج مسلح در اکثر روستاها روبروییم که مانع و دردسری برای فعالیت سیاسی احزاب و مردم است.

ما به صراحت و بدون اما و اگراز روستاییانی که اسلحه رژیم را تحویل گرفته اند و اکنون می بینیم علیه ابراز وجود نظامی و سیاسی احزاب و فعالیتهای ازادیخواهانه و حق طلبانه مردم از آنها بهره برداری می شود، می خواهیم که این ننگ همکاری با دشمن کارگران و مردم را از دامن خود پاک کنند. مردم شرافتمند مناطق روستایی باید این بخش از روستاییان مسلح شده توسط رژیم را مورد سرزنش شدید قرار داده  و انها را طرد و ایزوله کنند. باید چنان فضا را بر آن ها تنگ کرد که از این کارشان شرم کآنند و خجالت بکشند و یا جرات نکنند دست به این کار ننگین بزنند.

مردم شهر و روستاهای کردستان حق دارند اسلحه داشته باشند. جوانان و آزادیخواهان شهر و روستاهای کردستان می توانند گارد آزادی مسلح و غیر مسلح خود را داشته باشند. زمانی که گارد آزادی گسترش یابد، شک نباید کرد که این افراد مسلح چاره ای نخواهند داشت که اسلحه خیانت به مردم را از دوش بر دارند و بخصوص جرات نخواهند کرد که این اسلحه را پیش خود نگه دارند.

مبارزه طبقه کارگر و مردم ازادیخواه و زنان و جوانان برابری طلب با جمهوری اسلامی خاتمه نیافته است. سرنگونی این رژیم از دستور خارج نشده است. جمهوری اسلامی دستش تا ارنج به خون کارگران و زنان و جوانان این مملکت آلوده است. این رژیم هزاران و ده ها هزار انسان ازادیخواه را تنها در کردستان و از میان پیشمرگان کشته و یا اعدام کرده و مدام به این جنایت ادامه می دهد. این رژیم قتل عام خاوران است. کم ترین خانواده ای در کردستان را می توان یافت که فرزند یا قوم و خویش و همسایه شان  توسط رژیم کشته و یا زندانی و شکنجه و تعقیب نشده باشد. این رژیم هنوز که هنوز است به عناوین مختلف از مقاومت کارگران ومردم آزادیخواه کردستان انتقام می گیرد. همراه شدن با این دشمن و همکاری با آن جرم سنگینی است که بسادگی بخشوده نخواهد شد. کسانی که در مناطق روستایی اسلحه دشمن را بر دوش کشیده اند خواه از آن استفاده کنند یا نه، شریک جرم جمهوری اسلامی اند. اگر ننگ و بی ابرویی کنونی هنوز برای کنار گذاشتن این سلاح ها کافی نیست، اما تاوان سنگین تری را باید انتظار بکشند.

جمهوری اسلامی با مسلح کردن بخشی از مردم مناطق روستایی امنیت فعالیت سیاسی مردم را به خطر انداخته است. راه ممانعت از این خطر این است که جوانان و مردم آزادیخواه روستاها با سازمان دادن واحدهای مسلح گارد از امنیت وسلامت جامعه خود دفاع کنند. حضور و ابراز وجود گارد آزادی می تواند ان بخش از روستاییان مسلح را از کرده خود پشیمان کند. آن ها باید متوجه باشند که اگر امروز فکر می کنند از جانب نیروهای مسلح اپوزیسیون خطری متوجهشان نیست و فعلا دل جمهوری اسلامی را باید به دست آورد، اما بفهمند و ببینند که با حضور و ابراز وجود گارد آزادی در دل شهر و روستاها و در همسایگی شان، تا زمانی که اسلحه رژیم را با خود دارند آب خوشی از گلویشان پایین نخواهد رفت. حضور و اعلام و ابراز وجود گارد ازادی می تواند شرایطی فراهم کند که هیچ فرصت طلبی که اسلحه دشمن را برداشته است جرات نکند این کار را ادامه دهد. باید این فرصت طلبان و یا افراد عقبمانده و ناآگاه را متوجه عواقب کار ننگین شان کرد. باید امروز با فشار و طرد و سرزنش و نهایتا با تهدید و اتمام حجت، انها را از خیانتی که دارند می کنند باز داشته شوند. واحدهای گارد آزادی در شهر و روستاها همبن امروز ضامن امنیت و حفظ حرمت انسان های جامعه ی خود اند. جامعه ای که خیانت و همکاری و همراهی با دشمن از جانب هیچ کسی پذیرفته نخواهد شد.  

 

 تیر ماه ۹۵ (ژوئن ۲۰۱٦)