در معرفی نهاد "شهروند جهانیم"

 

 

 

کمونیست: اخیرا کمپینی را به نام " شهروند جهانیم!" و به عنوان "کمپینی جهانی در دفاع از حق فرار و پناهندگی"٬ توسط شما و امان کفا اعلام شده است.   پلاتفرم کمپین نیز با همین مضمون در اختیار عموم قرار گرفته است. ضرورت فراخواندن چنین کمپینی با چنین  پلاتفرم رادیکال و ماکزیمالیستی چیست؟

 ثریا شهابی: در این مورد توضیح مفصلی لازم است.  اما بطور خلاصه  باید بگویم که ضرورت این حرکت و این اقدام ریشه در اتفاقات دنیای واقعی و صف بندی های موجود دارد. ضرورت آن نه از اذهان  و در تاریخ و لابلای کتاب ها و الگوی های از پیشی ٬ که از  جهان حقیقی متاسفانه بشدت مخاطره آمیزی نشات میگیرد٬ که همه ما هر روز گوشه هایی از آن را در صدر اخبار رسانه ها می بینیم و می شنویم.   

در پاسخ به نیاز مقابله با مخاطرات هالوکاست فرار و پناهندگی٬ و در  تلاش برای برگردان موج تخریب موجودی که در جهان٬  و به ویژه  امروز در غرب از ترکیه تا آلمان و انگلیس و فرانسه در جریان است٬  ما و همه کسانی که این مخاطرات را احساس میکنند٬  ملزم میکند که فعالیت با نقشه و برنامه٬ ماکزیمال و موثری٬ انجام دهیم.

 این موج فرارهای میلیونی٬ در زمره رویداهای کشوری چون  فرار میلیونی از افغانستان بعد از عروج طالبان٬  گریختن از عراق بعد از بمباران ناتو٬ و فرار میلیونی از ایران بعد از هالوکاست اسلامی٬ نیست.   از پاک سازی قومی  و فرار در رواندا٬ دامنه وتاثیرش بر جهان٬  بسیار فراتر است. این موج یک پدیده کشوری و حتی منطقه ای نیست. پدیده ای جهانی است که تعین تکلیف و نحوه به سرانجام رسیدن آن٬  رنگ خود را به سراسر جهان خواهد زد.  

 یا جهان٬  این بار آخرین سنگرهای دستآوردهای تمدن در غرب را تماما درهم خواهد ریخت و "اروپای اریستوکرات" را در مقابل "شرق وحشی و اسلامی"٬  مبتنی بر تبعیض رسمی و قانونی تجدید سازمان خواهد کرد یا بشریت در دفاع از دستآوردهایش این بار٬ از اروپا برخواهد خواست. این ادامه همان تقابل های دور قبل در خاورمیانه است که ترکش آن به غرب رسیده است و عواقب آن اما میتواند چهره جهان را تماما دگرگون کند.

  من پیشتر سال گذشته در دو مطلب* تحت عناوین:  ""اسلام ستیزی" و "اسلام پناهی"٬ واقعیات پشت آن"٬ و  "بازگشایی قلعه اروپا٬ جابجایی انسانها و معضل سرکردگی بورژوازی جهانی"٬ همچنین در مطلب اخیری تحت عنوان: "در دفاع از حق فرار"٬ سعی کردم که تصویر ماکرویی  از رویدادها را تصویر کنم.  

فرار میلیونی از خاورمیانه و شمال آفریقا٬ پدیده ای است که بیش از دو دهه  در جریان است٬ مدتها است که  قلعه اروپا را شکسته است و بخشی از آن به این قاره سرازیر شده است. این سیل فرار٬ جابجایی٬ پناهندگی و مهاجرت را تنها با نمونه های مشابه در جریان جنگ دوم جهانی مقایسه میکنند. مستقل از اینکه این مقایسه چقدر در همه ابعاد معتبر باشد٬ از نظر تغییری که در جغرافیای انسانی قاره ها بوجود میآورد و از نظر تاثیرات سیاسی٬ فرهنگی٬ اجتماعی و اقتصادی بر کل جهان٬ از نظر ویژه گی هایی که به بخش های مختلف طبقه کارگر و مردم کارکن می بخشد٬  کم اهمیت تر از آن سیل فرارها نیست. تفاوت در این است که سیل فرارهای امروز در شرایطی صورت میگیرد که برخلاف دوران جنگ٬ جبهه جهانی متحد و قدرتمندی ٬ با هر پلاتفرم سیاسی٬ جبهه ای ٬ که با یک راه حل و پاسخ انسانی برای مقابله با این هالوکاست به میدان آمده باشد٬ وجود ندارد.  

نه در کمپ ارتجاع و قدرت های جهانی حاکم٬ در کمپ قدرت های حاکم  بورژوا ـ امپریالیستی مخالف حق فرار از مصر و عربستان و بحرین و ایران و پاکستان و افغانستان و باطلاق های لیبی و سوریه و عراق و ...٬ فعلا سیاست یک دست و روشن و اتحاد قطعی در مواجه با این تراژدی عظیم انسانی وجود دارد٬  و نه در کمپ قربانیان و بشریت مترقی و مدافع حق فرار.   

قدرت های مخربی که خود بانی فرار و جابجایی میلیونی هستند٬ فعلا با تمرین انواع دست  راستی ترین سیاست ها و تعرض ها٬ با رها کردن افسار انواع جریانات فاشیست٬ راسیست و اروپامحور٬  در حال شکل دادن به اصطلاح تعادلی هستند تا بتوانند این موج را به نفع خود مهار٬  آن را کنترل٬  و دامنه تاثیراتش را به خاورمیانه و آسیا و آفریقا محدود کنند. هرچند نتیجه این سیاست غرق شدن قایق های بیشر و مرگ و میر هزاران هزار نفر دیگر٬  خفه شدن ها و خودسوزی ها و حمله و تعرض کشتارهای بیشتر از فراریان٬ باشد.  

راه حل های امثال ترامپ ها  و کمرون ها و اردوغان ها و مرکل ها و ...هرچند سایه روشن های مختلف یک سیاست تماما دست راستی اروپا و غرب محور است٬ با این وجود حاوی تناقضات و  اختلافات جدی است. اختلافات و شکافهایی که بیش از آنکه در مورد حقوق بشر فراریان باشد٬ مربوط به راه حل های مختلف بورژازی غرب برای خارج شدن از  بن بست های پی در پی سیاسی و اقتصادی و ایدیولوژیک خود است. تعرض به فراریان٬ روی دیگر سکه حمله به عراق و لیبی و سوریه است٬  برای حل و فصل معضلات خود بورژازی غرب٬  این بار به هزینه  قربانی شدن این موج میلیونی فراریان.  

در این مورد پیشتر به تفصیل صحبت کرده ایم که جهان چند قطبی موجود ریاست بورژازی غرب را که برنده جنگ سرد بود٬ از همه زوایا پس می زند.  هم در صف ارتجاع آن را پس میزند و هم در صف مردم محروم تحت حاکمیت قدرت های بین المللی و منطقه ای و محلی.  

ناتوانی بورژوازی غرب و در راس آن آمریکا٬  در شکل دادن به توازن و تعادلی نسبی در صف رقبای اروپایی و آسیایی٬ و پس از دو دهه تخریب  چند جامعه انسانی در خاورمیانه و تولیدات داعش و مافیاهای جنایی مشابه٬ صف آنها را هم تماما درهم ریخته است. از این درهم ریختگی٬ هم تعرض از پایین و حتی انقلاب میتوند ساعد شود و هم فاشیسم و اروپا محوری و  "نظم نوین" دیگری برای جوامع غربی! "نظم نوین" اروپای جدید٬ با مشخصات عقب مانده٬ قومی٬ اریستوکرات٬ که تنها و تنها با بازپس گرفته شدن همه دستآوردهای سه قرن گذشته٬ قابل اجرا است. "نظم نوین" ای برای اروپا و غرب٬ با دولت های ملی که  متناسب با مدل منجلات و باطلاق خاورمیانه ای امروز٬ باشد.    

نگاه کوتاهی به ارزش ها٬‌ ادعاها و نوع دیالوگ در میان "برخسته ترین" شخصیت های سیاسی بورژوازی٬ که در آن افسار گسیخته هر لجن و توهین و تحقیری نسبت به بخشی از شهروندان٬ پرتاب میشود٬ عمق گندیدگی این طبقه٬ و بخش پیروز آن٬ را نشان میدهد.  امروز این افسارگسیختگی گریبان "پناهنده"٬  "خارجی"٬ "تامین اجتماعی بگیر" و "بیکار" را گرفته است. اگر مهار نشود فردا گریبان هر جنبنده ای را خواهد گرفت!  

ماسک هایی که روزی٬ در دوران جنگ سرد٬ در رقابت و به منظور معینی برچهره گذاشته بودند تماما به کناری میرود. دفاع از حق برابر شهروندان٬ ضدیت با راسیسم و دفاع از حقوق بشر و حقوق پناهندگی٬ مدت ها است که در میان این ها "از مد افتاده است" و اسناد آن را هم  اگر بتوانند بسرعت به زباله دان پرت خواهند کرد و رسما اعلام خواهند کرد که "بشر داریم تا بشر"!  حقوق بشر٬ حق مسکن و برخورداری از امنیت و هوای تازه و استراحت و رفاه٬ حقوق کودک و برابری زن و مرد همه و همه نه "جهانشمول" که  "نسبی" است! علاوه بر طبقه اجتماعی٬ به رنگ و نژاد و مذهب و فرهنگ و محل تولد٬ و ریخت و قیافه بشر متقاضی این حقوق بستگی دارد! امروز جهان از هر منفذ و روزنه ای٬ وقتی پای منافع سیاسی و اقتصادی در میان باشد٬ ظرفیت ضدیت این ها با بشر و بشریت٬  با طبیعت و محیط زیست٬ را به عیان می بیند.  این مخاطراتی است که خود جوامع غربی را تهدید میکند. مخاطراتی که٬ در صورتی که تعرض شان مهار نشود٬  اولین قربانیان آن٬ حلقه ضعیف فراریان٬ خارجیان و پناهندگان هستند.  

در صف قدرت های جهانی٬ فی الحال نحوه مواجه با این پدید به یکی از اصلی ترین کمپین های انتخاباتی و سیاسی دولت های اروپایی و آمریکایی تبدیل شده است. از پلاتفرم ترامپ تا رفراندم بر سر جدایی بریتانیا٬ از اتحاد اروپا تا امکان حفظ اتحاد اروپا و باز کردن در برای ترکیه و  ... تا تعیین سرکردگی در کمپ غرب و .. همه و همه امروز حول پاسخ به این هالوکاست جمع شده است.

 از این رو این یکی از اصلی ترین جبهه و جنگ طبقاتی در سراسر جهان در مقابل قدرت های اصلی حاکم است. هر کس پاسخ خود را دارد.  

تصور اروپا و آمریکای سرور جهان که در انزوا از مصایب جهان٬ خود را حفظ کرده است٬ پوچ است. اما تصور اروپا و آمریکای قرنها به عقب کشیده شده اریستوکرات با جوامع موزاییکی  و گتوهای خارجیان در حاشیه که در آن نه حق بشر جهانمشول است  و نه حق زن و نه حق سالمند و کودک و کارگر٬ و همه این ها بستگی به پیشینه قومی٬ ملی٬ مذهبی و نژادی اجداد مردم دارد٬ واقعی تر است.

 تعرض به همه دستآوردهای تمدن بشری در مهد تمدن جهان٬ تنها راه بقا سرمایه داری گندیده پیروز جنگ سرد است. در این میدان طبعا موج میلیونی که قرار است امروز قربانی این هالوکاست فرار شود٬ فردا از او٬ شهروند "گتونشین"٬ کارگر ارزان تر و بی حقوق تر و اعتصاب شکن٬ عقب نگاه داشته شده٬ فقر زده و مذهب زده٬ جمیعی که بخشی در "بی هویتی"٬ "بی پناهی" و بر اثر فقر و  محرمیت٬ زمینه اجیر شدن و جلب شدن توسط  انواع دستجات باندهای مافیای قومی و ملی و مذهبی و سواستفاده از آنها در فعالیت های جنایی فراهم میشود٬ به جای خواهد ماند. اگر صف مقابل کاری نکند٬ این متحمل ترین سرانجام راه حال دشمن مقابل است.  

در صف مقابل اما٬  در صف بشریت متمدن٬ بشریت متمدنی که جنازه کودک  چهارساله سوری بر ساحل مدیترانه قلب اش را لمس میکند٬  بشریتی که خود را شریک مصایب قربانیان این فرارها میداند٬ مدت ها است که شیپور دیگر بس است بصدا در آمده است.  مقاومتی وسیع و جهانی٬ اساسا در خود جوامع غربی٬ جریان دارد.  اما  این مقاومت پراکنده است و در صفوف آن٬ قطب قدرتمند با افقی روشن٬  متشکل و متحد٬ وجود ندارد. این جا محیط فعالیت نهاد "شهروند جهانیم" است.  

از این زاویه کمپین ما پا در یک سنت اعتراضی ماکزیمال و مدرن در خود جوامع غربی دارد و رو به آن میکند و میخواهد خود را به آن وصل کند. سنتی که امروز از پاریس تا فرانکفورت و لندن٬  آن را در اعتصابات و تحرکات اعتراضی علیه بیکاری٬ فقر٬  ریاضت اقتصادی و در حمایت از  فراریان از خاورمیانه٬ میتوان دید.  اروپا٬ تنها در اختیار قدرت های مخرب بورژوایی نیست. طبقه کارگر٬ شهروندانی که دو قرن دستآوردهای جنبش های مترقی و سوسیالیستی را در زندگی نسل های پی در پی تجربه کرده اند٬ به سادگی تسلیم نخواهبد شد.   

سنت دفاع از "خارجی"٬ سنت ضدیت با راسیسم و  تبعیض و ضدجنگ٬ سنت دفاع از  حق فرار و پناهندگی٬ دفاع از جهانشمول بودن حق انسان٬ دفاع از آزادی عقیده و بیان و تشکل و اعتصاب و  همه دستآوردهای بشریت متمدن٬ علیرغم میدان داری کثیف ترین سیاست های دست راستی در غرب٬ هنوز در خودآگاهی و عمل شهروند جوامع غربی٬ قدرتمند و زنده است.  دفاع از دستآورهایی که بشریت برای کسب آنها بهای عظیمی داده است٬ دستآوردهایی که  نه محصول برکات هییت های حاکمه بورژوایی در غرب که اساسا محصول انقلابات و جنبش های سوسیالیستی٬ کمونیستی طبقه کارگر در جهان است ٬ جنبشی زنده و پویا در غرب است.  

این تحرک امروز علیرغم همه بمباران های تبلیغیاتی دستگاههای مغز شویی میدیای رسمی دولتی در مورد خطر خارجی ها٬ هنوز در میدان است و هر روز از گوشه ای به یاری فراریان می شتابد٬ و اقدامی٬ هرچند محدود٬ تدارک می بیند. از حق فرار و امنیت و حرمت انسانی  فراریان٬ دفاع میکند. اینکه چهره های هنری در این و آن فستیوال جهانی تلاش میکنند در زمینه کمک به فراریان در کمپ ها و در مرزها کاری بکنند یا نمایشی بدهند٬ تنها بروز فشار آن جنبش اعتراض مترقی در بطن خود جوامع غربی است.  

این تحرک و این جنبش دفاع از فرار در غرب٬ پراکنده و بی افق است. بخشی از آن تحت تاثیر فضای فاشیستی دست راستی ها در غرب به بهانه اسلام ستیزی٬ دچار محافظه کاری شده است و عملا فعالیت اش از ابراز دلسوزی و عطوفت فراتر نمی رود.  بخشی دیگر هم در بی افقی٬ بخشا یا تماما  به مافیای دستگاه اسلام در غرب و مراجع تقلید آن٬ باج میدهد و به نوعی به آنها مقبولیت می بخشد.  بخش مهم اما کوچکتر این تحرک٬  رادیکال و ماکزیمالیست است و  از حق بی قید و شرط فرار و سکونت در کشوری امن دفاع میکند. کمپین ما خود را جزیی از این بخش سوم میداند٬ که برای تقویت و گسترش آن میخواهد فعالیت کند. همگان را به فعالیت حول بیانیه خود٬ که در واقع چیزی جز بیان آگاهانه آرمانهای مشترک جنبش دفاع از فرار و برابری انسانها مستقل از پیشینه قومی و ملی و مذهبی نیست٬  فرا میخواند. 

 

کمونیست: توقع و انتظارات تان از "شهروند جهانیم" چیست و فکر میکنید پلاتفرم شما چقدر سمپاتی جلب میکند و جایگاه ایران و پناهنده فراری از ایران در این کمپین کجا است؟

 ثریا شهابی: تا جایی که به اهداف ماکرو باز میگردد٬ طبعا این کمپین و این نهاد٬ به تنهایی قادر نیست در مقابل روند مخربی که در جریان است٬ سد محکمی ببندد. این کار جنبش های سوسیالیستی و کمونیستی و مبارزه طبقه کارگری است که در قامت یک نیروی قدرتمند سیاسی به میدان بیاید. اما این کمپین و نهاد "شهروند جهانیم" بهترین پاسخ کمونیستی و سوسیالیستی به معضل امروز است. نهاد و فعالیتی که باید در اتحاد با همه جنبش های مترقی٬ چپ٬ کارگری و سوسیالیستی جوامع غربی٬ ضمن دفاع بی قید و شرط٬ رادیکال و ماکزیمال از حق فرار٬ مانع گسترش شکاف مخربی شود که فی الحال بین کارگر خارجی و داخلی٬ اروپایی و آسیایی٬ بین شهروندان بطور کلی٬  بوجود آمده است. نه تنها مانع تعمیق این شکاف شود٬ که زمینه ساز هرچه بیشتر ایجاد اتحاد و همبستگی و هم سرنوشتی شود.

 در این راستا٬ زمینه های رشد این کمپین همین امروز وجود دارد. در بطن جنبش وسیع اما پراکنده فی الحال موجود در خود جوامع غربی٬ وجود دارد. این پتانسیل بالقوه ای است که وجود دارد و میتوان بر روی آن ساخت.  هنوز سیال و در جریان است. فرصتی هست تا قبل از بسرانجام رسیدن این هالوکاست فرار در راستای منافع دشمنان مردم و دشمنان بشریت٬ کمک کرد موج را به سمت درستی هدایت کرد و آن را به سمت منافع اکثریت شهروندان جهان سرازیر کرد.  

این نهاد٬ "شهروند جهانیم"٬  بیش از آنکه ایرانی و خاورمیانه ای باشد٬ جهانی٬ غربی و اروپایی است.  از این رو این کمپین متعلق به همه کسانی است که در باورهای آن شریک اند و خود را به این جنبش متعلق میدانند٬ مستقل از پیشینه ملی٬ مذهبی٬ اعتقادی٬ جغرافیای محل تولد٬ جنسیت و گرایش جنسی. "شهروند جهانیم" در حرف و در عمل یک کمپین انترناسیونالیستی است٬ در میدانی که دشمنان بشریت به ما تحمیل کرده اند. علاوه بر تلاش برای نجات قربانیان این هالوکاست فرار و دفاع از حق برابر شهروندی آنها٬ این کمپین بعلاوه تلاش میکند که بر متن فعالیت هایش٬ در مقابل تفرقه افکنی و شکاف بیشتر بین شهروندان اروپایی با شهروندان با پیشینه "خارجی" و پناهنده٬ سد ببندد.  

جلوگیری از گسترش نفرت٬ تفرقه قومی٬ ملی و مذهبی٬  بین شهرندان اروپایی با "خارجیان" و  پناهندگان و فراریان٬ از بین بردن زمینه های  سرباز گیری دستجات راست و فاشیست از کارگر بیکار اروپایی برای تبدیل شدن به سرباز بی جیره و مواجب آنها علیه "خارجیان" و "کارگر خارجی"٬ مقابله با استفاده از اهرم "خطر خارجیان" برای ساکت نگاه داشتن اعتراضات بر حق شهروند جوامع اروپایی٬ یکی از شاخص های موفقیت این کمپین است.  

همچنین هدف ما٬  علاوه بر کمک به  نجات فراریان٬ جلوگیری از تبدیل شدن پناهنده بی حقوق و له شده و به حاشیه پرتاب شده ای که همگی در ابعاد میلیونی کودک و بزرگ به  تروریسم متهم شده اند و انگشت های نشانه ارتجاعی ترین دستجات تروریسم و میلیتاریسم غربی بسمت آنها نشانه رفته است٬  به کارگر و کارکن ارزان و  اعتصاب شکن٬ است. از بین بردن زمینه های سو استفاده باند های جنایی از مصایب این موج قربانیان هالوکاست فرار است. جلوگیر از سربازگیری   دستجات ناسیونالیست٬  قومی و مذهبی٬ باند های تروریستی اسلامی و مافیاهای جرم و جنایت٬  از میلیونها شهروند با پیشینه خارجی٬ شرقی٬ آسیایی و خاورمیانه ای٬ است. به اعتقاد ما تنها از این راه میتوان در مقابل روند تخریب جوامع متمدن اروپایی٬ به قمیت در وهله اول قربانی شدن حلقه ضعیف فراریان از خاورمیانه٬ و در مقابل نسخه و پاسخ دشمنان بشریت٬ از دولت های اروپایی و آمریکایی تا رقبای روسی و چین٬ و متحدین منطقه ای آنها ٬ سد بست. 

 به این لحاظ کمپین ما٬  هم بین المللی است و هم به اصطلاح "صنفی" و محدود به تنها پناهنده فراری از ایران٬ یا این و آن بخش از فراریان٬ نیست.  بی تردید فراری از ایران و پناهنده ایرانی هم در دل این کمپین بین المللی٬ باید مورد حمایت بی قید و شرط قرار بگیرد . تا جایی که به ایران برمیگردد٬  تنها در پیوند با این جنبش است که فراری از ایران هم قربانی معاملات و بند و بست قدرت های غربی با دولت ها و حکومت های منطقه ای٬ چون جمهوری اسلامی ایران٬  امروز دولت  ترکیه٬  و فردا دولت اقلیم کردستان و هر نیروی حاشیه ای دیگری٬  نمی شوند. تنها در اتحاد با جنبش مقاومتی که در غرب وجود دارد است که میتوان در مقابل سیل هولناک هالوکاست فرار٬ در مقابل قدرت های بین المللی و محلی٬  به نفع فراریان٬ قدم جدی برداشت.  تنها و تنها در اتحاد با کارگر متحد و متشکل٬ سوسیالیست و کمونیست٬ و شهروند مترقی و برابری طلب در خود جوامع غربی است که میتوان میوه چینی های جمهوری اسلامی ایران را هم خنثی کرد.  

تا جایی که به ایران باز میگردد٬  رابطه جمهوری اسلامی با فراری از جنگ و پناهنده٬ فاجعه ای که بر سر دونسل از آوارگان افغانی در سه دهه گذشته آورده است٬ برای همه روشن است. جمهوری اسلامی  تلاش میکند که در دل این هالوکاست قرن٬ میوه چینی کند و در مدیریت کنترل فرارها شرکت داده شود٬ باج گیری کند و به بهانه "اسلام رحمانی"  و ایجاد به اصطلاح جامعه امن٬ .. و ٬ فراری از ایران را  وجهه معامله و قربانی بازی های دیپلماتیک بین خود و  دولت های غربی و سازمان ملل کند.   

این یکی از  محصولات جانبی٬ اما  بسیار مخرب هالوکاستی است که در جریان است. جمهوری اسلامی از یک طرف باید ظاهرا دوز اسلامیت خود را رقیق نشان دهد٬ تا در این میدان بازی داده شود و از داعش و "جبهه انصر" و "بوکوحرام" فاصله بگیرد و از طرف دیگر مواظب باشد که کنترل از پایین از دست اش در نرود. که این روند خطی و ساده ای نیست. برای جمهوری اسلامی هم میدان سیال است. هر گزینه ای ممکن است در هرجهت پیش بیاید. از اجیر کردن این و آن حزب  ناسیونالیست کرد عراق و ایران و ترکیه تا گوشمالی دادن منتقدین داخلی خود برای ارعاب! بالاخره این ها همه در بلند مدت منافع طبقاتی مشترک دارند و میتوانند علیرغم هر دشمنی تاریخی با هم کنار بیایند و بر سر میز معامله و بده بستان  بنشیندد. در نتیجه٬ ایران تلاش میکند که غرب نقشی چون دولت ترکیه٬ که دست اش فعلا تماما برای اعمال هر نوع تعرض فاشیستی علیه شهروندان٬ مردم کرد زبان و مخالفین سیاسی باز گذاشته شده است٬ عزیز کرده غرب شود که این هم به سادگی اتفاق نمی افتد! 

بهررو٬ عقب زدن جمهوری اسلامی در تعرض به فراریان و در تعرض به مردم تحت ستم و طبقه کارگر در ایران٬ به موازات مقابله با این سیاست دست راستی در غرب و با آن در هم تنیده است. شما هرقدر بتوانید حق فرار و دفاع از حقوق قانونی بین المللی که بسرعت همه در حال نقض و لغو آن هستند٬ پیش روی کنید٬ جمهوری اسلامی را هم توانسته اید عقب بزنید و نه تنها از  فراری از ایران دفاع کیند٬ بلکه در داخل ایران زمینه و فضای مناسب تری برای پیش روی جنبش های اعتراضی٬ فراهم کرده اید. نه سیاست و نه جدالهای اصلی و نه پاسخ ها٬ هیچکدام ملی و کشوری نیست. جهان بیشتر از این ها درهم تنیده است و بخصوص رابطه بین تحولات در غرب با ایران!

  

کمونیست: برنامه های شما برای پیشبرد کمپین چیست و چه اقداماتی را در دستور دارید؟ 

ثریا شهابی: طبعا انتظار اینکه چنین نهادی بتواند به تنهایی در مقابل فاجعه عظیمی که در جریان است را بگیرد٬ بسیار خوش بیانه است. این کمپین تنها در همبستگی و در اتحاد با مقاومت و جنبش اعتراضی جاری در خود جوامع غربی میتواند منشا اثرات وسیع و جدی باشد. در انزوا و به تنهایی٬ حتما میتواند اقدامات خوب و موثری در ابعادی محدود انجام دهد٬ اما موفق نخواهد شد کاری را که برایش تشکیل شده است٬ انجام دهد. 

برنامه های ما در وهله اول معرفی کردن درست این نهاد است. "شهروند جهانیم" یک نهاد است که شیوه کارش کمپینی است. یعنی سازمانی چون یک سندیکا یا انجمن صنفی نیست که بدنبال احقاق حقوق منافع اعضا خودش است٬ هرچند که تعداد زیادی فعال پناهنده و فراری داشته باشد. نهادی است که برای دفاع از حقوق دیگرانی که امکانات حقوقی٬ مادی٬ سیاسی و جغرافیایی دفاع از خود را ندارند٬ تشکیل میشود. این یک نهاد سیاسی است که میخواهد اهرم فشاری باشد برای حمایت از بخش معینی از مردم که در گرداب  یکی از هولناک ترین تراژدی های تاریخ دست و پا میزنند.  در عین حال این دفاع به شکل ارایه خدمات پناهندگی و سرویس های مادی نیست. هرچند که بی تردید دفاع از این یا آن کیس ویژه و معین٬  میتواند در روند فعالیت٬ برای این یا آن دفتر "شهروند جهانیم"٬  در این و آن جغرافیای ویژه٬  به دلایلی٬ به اولویت کار آن دفتر تبدیل شود. ما٬ متاسفانه قادر به کمک به همه نیستیم. اما میتوانیم تلاش کنیم که با راهنمایی و مشورت دادن و کمک های سیاسی٬ دست کسانی که نیاز مادی و حقوقی دارند را در دست کسانی بگذاریم که امکانات دارند و میتوانند خدمات حقوقی و مادی و معنوی به پناهنده  بدهند. 

برنامه ما٬ کمک به ایجاد دفاتر این نهاد در هر شهر و کشوری٬ در هر نقطه ای از جهان٬ و بخصوص در غرب است. بدلایلی که همه ما به خوبی میدانیم٬  آروزی تشکیل دفتر آن امروز در ایران٬ میتواند فعلا در حد آرزو بماند. 

ایجاد این دفاتر تشریفات عجیبی لازم ندارد. هر فرد و هر چند نفری میتوانند در محل٬  کار را به ابتکار خود شروع کنند. سخنگو یا سخنگویان یا هماهنگ کنندگانی برای پیشبرد کارشان انتخاب کنند. این یک نهاد هرمی نیست که از بالا ساخته شود. نهادی غیر متمرکز و غیر هرمی است که توسط شبکه ای وسیعی از فعالینی که دفاتر آن را دایر میکنند٬ با حداقل کنترل در چهارچوب اهداف این نهاد٬ تشکیل میشود. دفاتری که با هر طول و عرضی که میتوانند٬  از پایین و به ابتکار فعالین در محل٬ ساخته میشود.  من و امان کفا٬ تنها موسسین و  فراخوان دهندگان این نهاد هستیم و با براه افتادن دفاتر آن٬ و در اولین نشستی که این نهاد بتواند با شرکت چند دفتر معتبر در چند شهر مهم اروپایی برگزار کند٬ سخنگویان و هماهنگ کنندگان خود را انتخاب خواهد کرد و به کار ما پایان خواهد داد.  تا آن روز٬ طبعا ما همه تلاش خود را خواهیم کرد که به ایجاد این دفاتر کمک کنیم و انتظار داریم که فعالین و صاحب نظران در این زمینه پا پیش بگذارند و در این امر به ما کمک کنند.  

در جوامع غربی٬ این شیوه کار سنت و تاریخی دارد. طرفدران محیط زیست٬ نجات کودک٬ پزشکان بی مرز و ... مستقل از دامنه و وسعت کار٬ همه و همه به این شکل کار میکنند.  در جامعه اپوزیسیون سیاسی ایران هم٬ ما سنت بسیار قوی در تشکیل چنین نهادهای بین المللی داشته ایم. بسیاری در "کمپین دفاع از حقوق زنان ایران"٬ "همبستگی٬ فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی" ٬  "اول کودکان"٬ " بی مرز" و "رهایی زن"٬ با این سنت در سطوحی آشنا هستند.  

این نهادی مطلقا مستقل است. طبعا همه ما تحت تاثیر احزاب و جریانات سیاسی هستیم. اغلب فعالین این جنبش٬ اروپایی یا غیراروپایی٬  هریک تعلقات سیاسی٬ جنبشی٬ حزبی٬ ملی٬ قومی و مذهبی خود را دارند.  

تا جایی که به فعالیت این نهاد مربوط میشود٬ این نهاد تنها و تنها برای اهدافی که در بیانیه ان آمده است تشکیل میشود و نه هیچ هدف دیگری.  

قرار نیست این نهاد اهرم فشار هیچ تسویه حسابی چه در میان سازمانها و احزاب اروپایی٬  چه در میان سازمانها و احزاب سیاسی ایرانی و عراقی و ترک زبان و ...٬ شود. نه قرار است روزی» ابزار کمپین انتخاباتی "حزب لیبر" انگلیس علیه "حزب  محافظه کار" آن شود٬  و نه وسیله تسویه حساب این و آن گروه ایرانی٬ عراقی٬ سوری٬ ترکی٬ با هم!  

 درهای این نهاد بر روی همه کسانی که خود را در اهداف روشن و صریع و ماکزیمال آن شریک میدانند٬ باز است. میزان تاثیر گذاری سیاسی بر روی فضای فکری و فرهنگی و سیاسی جمعیت میلیونی فراری از شمال آفریقا و خاورمیانه٬  کسانی که بر پیشانی جمعی شان مهر اسلامی  و تروریستی خورده است٬ تاثیر بر فضای فکری و فرهنگی آنها  و تاثیر گذاری بر آگاهی  شهروند اروپایی را٬  فقط پیشروی در میدان عمل مستقیم این کمپیین معلوم میکند!  

همانطور که بالا تر اشاره شد٬ عقب زدن راسیسم و خارجی ستیزی در میان طبقه کارگر در غرب و در عین حال کوتاه کردن دست شبکه مساجد و مراجع تقلیدی که در جوامع غربی بر سرشان دست مرحمت کشیده میشود٬ از شاخص های  اندازه گیری موفقیت این نهاد است. همچنین مصون داشتن فراریان  از دست درازی گروها و باند های مافیایی جرم و جنایتی که از مصایب آنها سرمایه جنایی می سازند و در آتش توپخانه ارتجاع اسلامی و قومی  می دمند٬ از این راه میگذرد.  

مبارزه با آرا  و افکار دست راستی و فاشیستی و خارجی ستیزی از یک طرف و مقابله با عواقب مخرب خزیدن در لاک قومی و ملی و مذهبی٬ و تن دادن به زندگی در گتوها و جزایر اسلامی در حاشیه جوامع غربی٬ باید حاصل کار ما باشد.

مبارزه با شکل دادن به همان "نظم نوین اروپای جدید"٬  اروپایی که در آن وجود جوامع موزاییکی٬  در واقع  گتوها و زباله دان هایی که برای این "شهروندان جدید" با حق و حقوق کمتر ساخته شده است٬ بخش انتگره حاشیه ای اروپای ارتستوکرات و عقب مانده باشد٬ باید محصول کار ما باشد.  

این کمپین٬ در دل دفاع از حق بی قید و شرط همه فرارایان٬ مستقل از اعتقارات و طبقه و پیشنه قومی و ملی و مذهبی و جنسبت و گرایش جنسی٬ مبارزه علیه محبوس کردن نسل های پی در پی میلیونها آواره و فراری٬  در کمپ های پناهندگی و چادر ها و بیابانهای حاشیه کشورهای منطقه در محرومتی مطلق٬ باید بتواند زنگ خود را هم به جوامع غربی و هم به موقعیت و شرایط کار و زندگی آینده این میلیونها فراری بزند.   

  

کمونیست: انتظار شما از کسانیکه مایل اند با این کمپین همکاری کنند چیست؟ فعالین کمپین چه باید بکنند؟ 

ثریا شهابی: انتظار ما این است که دست به کار شوند. با سازمانها و انجمن ها و احزاب مترقی و  اتحادیه های کارگری و هر فرد و جمعی که میخواهد  و مشغول دفاع از حق فرار و پایبندی دولت ها به کنوانسیون حقوق پناهندگی است٬ تماس بگیرند و دفاتر این نهاد را تاسیس کنند.  

جوامع غربی هر روز با این مسئله دست بگریبان است. دولت ها هرروز طرح و سیاستی را به میان می کشند و در مورد آن بحث میکنند. سازمان ها و جمعیت ها و نهادهای زیادی در میدان اند. تا امروز هم کار ما به تاخیر افتاده است. شرکت در تظاهرات ها٬ در تماس با کمپ ها٬ در نشست ها٬ اعتراضات و اعتصابات و جلسات و ...  و شروع فعالیت با نام و نشان و سند هویتی٬ یعنی اهداف "شهروند جهانیم"٬ معرفی آن و تلاش برای جلب تعداد بیشتری به پذیرفتن و توافق با آن٬   میتواند بدون کمترین مشکلی آغاز شود.

   

مه ۲۰۱۶

 

-----ـــــــــــــــ

*رجوع کنید به مقالات: "بازگشایی قلعه اروپا٬ جابجایی انسانها و معضل سرکردگی بورژوازی جهانی"٬ منتشره در کمونیست شماره ۲۰۰ اکتبر۲۰۱۵

http://hekmatist.com/2015/Komonist%20200%20Soraya%201.html

 

"اسلام ستیزی" و "اسلام پناهی"٬ واقعیات پشت آن٬ منتشره در حکمتیست شماره ۹۶٬ ژانویه ۲۰۱۶

http://hekmatist.com/2016/Hekmatist%2096%20Soraya.html

 

"در دفاع از حق فرار"٬ منتشره حکمتیست شماره ۱۱۱٬ مه ۲۰۱۶

http://hekmatist.com/2016/Hekmatist%20111%20Soraya.html

 

شهروند جهانیم!- کمپبن بین المللی دفاع از حق فرار و پناهندگی 

Citizens of the World!