معرفی کتاب

 

 

 

 

کتاب توهم خدا در ترجمه فارسی اثر ریچارد داوکینز از زبان انگلیسی به کردی به اسم (وه همیک) توسط نوری کریم  ترجمه شده است و در تیراژ 2000 نسخه در کارنوال زمستانه اندیشه منتشر گردیده است. کتاب مزبور اولین بار در سال 2006 یکی از پرفروش ترین کتاب های جهان بوده و در 2007 در لیست پرفروش ترین کتاب ها قرار گرفته است. در چاپ دوم سال 2007 تنها یک میلیون و نیم عدد این کتاب به زبان انگلیسی به فروش رفته و به سی و یک زبان دیگر ترجمه شده است.

کتاب حاضر می تواند به نسبت جواب سوالاتی باشد که هر شخصی در طول زندگی برایش ناروشن و نامفهوم بوده است را به اختصار بدهد و فرد را با نظریات و تئوری های تا کنونی آشنا سازد. در این کتاب که به 10 فصل تقسیم شده است به جنبه های متفاوتی از باروها و عقاید انسان ها در روزگاران قدیم تا به امروز به طور جداگانه پرداخته و مباحث به صورت تاریخی مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است. از شخصیت های تاریخی سخن به میان آمده و ریشه های تاریخی مکاتب و انواع باورهای مختلف در جای جای جهان مورد بحث این کتاب است. کتاب با یک خاطره از همسر ریجارد داوکینز شروع می شود؛ [وقتی همسرم کوچک بود از مدرسه نفرت داشت و می خواست ترک تحصيل کند. سالها بعد، وقتی بيست و چند ساله شد، اين حقيقت تلخ را با والدين اش در ميان گذاشت، مادرش متحيرانه گفت: ”اما عزيزم، چرا نيامدی اين همان نکته ی مورد نظر کتاب داوکینز استاما نمی دانستم که می توانم. ”موضوع را به ما بگويی؟پاسخ لالا: نمی دانستم که می توانم. ]

به گمانم خوب، در واقع مطمئن ام که خيلی از کسانی که مذهبی بار آمده اند، دل خوشی از دين ندارند، به آن بی اعتقاد اند، يا نگران خباثت هايی هستند که به نام دين انجام می گيرد؛ اين دسته اشتياق گنگی برای ترک دين والدين شان را دارند و آرزو می کنند که کاش می توانستند دين را ترک کنند، اما درنمی يابند که گزينه ی ترک هم پيش رويشان است. اگر شما هم از اين دسته هستيد، اين کتاب برای شماست. هدف اين کتاب آگاهی بخشی  است آگاهی بخشی در مورد اين حقيقت که بيخدا بودن يک خواستۀ واقعگرايانه است؛ خواسته ای شجاعانه و باشکوه. می توانيد بيخدای شادمان، معتدل، اخلاقی و فرهيخته ای باشيد.

بعضی وقت ها انسان از شرایطی که در آن قرار دارد ناخرسند است ولی گاها نمی داند که می تواند از آن وضعیتی که از آن ناراضی و منزجر است بیرون بیاید آن هم به دلیل نوع مناسباتی  که در جامعه وجود دارد به تومیگوید این زندگی توست و تو را بدان محکوم می کند، اگر چه از شرایطی که در آن قرار داری ناراضی هستی ولی به طور ناخودآگاه و اتوماتیک وار (تولید و بازتولید فرهنگ غالب فرد را به تمکین کردن وا میدارد که نتوانی نه! بگویی) این نوع تفکر به انسان القا می شود که راه دیگری نداری و تو محکوم به قبول و یا شکست هستی.

این کتاب در رابطه با دین می خواهد قدرت نه گفتن را ایجاد کند. و همانطور که در توضیح بالا بدان اشاره شده است بیخدا بودن یک خواسته واقعگرایانه است؛ خواسته ای شجاعانه و باشکوه.

 

سپیده آژند

www.hekmatist.com