نوروز، لباس کردی، هویت تراشی ملی

در حاشیه جشن های نوروز امسال سنندج

 

 

بختیار پیرخضری

 

مراسم نوروز امسال در سنندج رنگ و بوی متفاوتی از سالهای گذشته داشت. مراسم نوروز امسال فقط شادی و جشن و رقص و نه گفتن به حاکمیتی که سمبل ضدیت با شادی، خوشی و سعادت مردم است، نبود. امسال برخلاف سالهای گذشته در مراسمهای مختلف حضور ناسیونالیستها با شعارهای "زنده باد کردستان" و "زنده باد آپو" پر رنگ بود.

طبیعی است در حکومتی که شادی و جشن را با زور اسلحه و زندان و اعدام از مردم بخصوص طبقه کارگر و تهیدست جامعه گرفته و عاشورا و تاسوعا و عزاداری های مکرر مذهبی را رواج و تحمیل کرده است هر گونه شادی و رقص به بهانه چهارشنبه سوری ، سال نو و ....  حق است و نباید مخالف آن بود. تلاش مردم برای برگزاری این جشن های غیر مذهبی نشان از مقاومت مردم علیه تحمیل فرهنگ سیاه اسلامی و فرهنگ عزا است. موضوع این نوشته ریشه یابی یا موافقت و مخالفت با این نوع مراسم های سنتی غیر مذهبی  نیست، بلکه مشخصا به عرض اندام جریانات ناسیونالیست در حاشیه های مراسم های نوروز در محل زادگاهم (سنندج) و بخصوص امسال که با حضور جمعیت وسیعی در مناطق مختلف شهر برگزار شده، است.

بعد از انقلاب نا تمام ٥٧ و تحمیل جمهوری اسلامی به مردم و در کنار سرکوب های سیاسی،  تمام موضوعات اجتماعی و فرهنگی هم در ایران بخصوص در کردستان  جنبه سیاسی به خود گرفته است و مراسم نوروز و چهارشنبه سوری هم از این قضیه مجزا نیست. مراسمها و جشن هایی که قاعدتا باید صرفا برای شادی و شروع سال نو باشند بدلیل ممنوع شدن و محدود کردنشان  به مراسم های دولتی و اسلامی جنبه اعتراضی به خود گرفته و محملی برای اعتراض به حاکمیتی است که با زور سرنیزه خفقان سیاسی و فرهنگی را در جامعه حاکم کرده است. همین جنبه سیاسی و اعتراضی جشن های نوروز و چهارشنبه سوری نگرانی جدی همیشگی جمهوری اسلامی از تجمعات بزرگ مردم بوده و هست. اما مراسم نوروز امسال در سنندج فقط شادی و اعتراض به خفقان سیاسی و فرهنگی نبود. در بخشی از این مراسمها شاهد عرض اندام جدی و با اعتماد به نفس ناسیونالیسم کرد در اشکال مختلف بودیم. اینکه چه سیاستی پشت بعضی از این مراسم و شادی های نوروز در کردستان خوابیده است، ریشه این لباس کردی پوشیدن و شعار زنده باد رهبر آپو و سایر نشانه های ناسیونالیستی و ارتجاعی که اینجا و آنجا به چشم میخورد، از کجا آمده مسئله مهمی است که باید از نوروز و جشن و شادی مردم متمایزش کرد. در ادامه مختصرا به این مسئله می پردازم.

در جمهوری اسلامی تاریخا برگزاری مراسم های نوروزی در کوچه و محلات و پارکها بسته به توازن قوا یا رسما و یا دوفاکتو ممنوع بوده. اما چند سالی است که زیر فشار مردم برای برگزاری این جشنهای غیر مذهبی و داشتن چند روز جشن و پایکوبی، شهرداری بعضی از شهرها مراسم های نوروز و چهارشنبه سوری را راسا در پارکهای بزرگ شهرها برگزار میکند. اما در مقابل این تاکتیک حکومت و در تقابل با مراسم دولتی در شهرهای مختلف ایران منجمله سنندج مراسم های وسیع و هزاران نفره غیر دولتی برگزار میشود. این مراسمها نه گفتن به حکومتی ها ونوعی دهن کجی کردن به آنهاست  که احساس غرور و قدرت را در میام مردم بالا میبرد. مثلا در سنندج همیشه مراسم غیر دولتی با جمعیتی دهها برابر مراسم دولتی برگزار شده است. شبیه همین مسئله در ماجرای راهپیمایی مردم سنندج در دفاع از کوبانی اتفاق افتاد. همزمان با فراخوان فعالین مدنی و آزادی خواهان در سنندج برای تجمع و راهپیمایی در حمایت از مبارزات پیر و جوان کوبانی، استانداری هم تاکتیکی برای به کنترل درآوردن این راهپیمایی اتخاذ کرد و فراخوانی را برای همان روز  مقابل مسجد جامع بعد از نماز جمعه به سوی استانداری اعلام کرده بود که با درایت و تیز بینی سازمان دهندگان مراسم غیر دولتی توانستند تاکتیک استانداری را خنثی کنند و با پرچم های قرمز و با سخنرانی ها و شعارهای رادیکال و انسانی تظاهرات رادیکال عظیمی را بر خلاف فراخوان استانداری سازمان دادند.

جشن و شادی و پایکوبی و رقص  مردم سنندج در مراسم های چهارشنبه سوری و نوروز که همیشه مثل سایر شهرها با ممانعت نیروهای امنیتی مواجه میشد به نوعی به ابراز خشم و نفرت از جمهوری اسلامی که مخالف هر گونه شادی است تبدیل شده است. از چهارشنبه سوری سال ١٣٧٨  بیشتر چهارشنبه سوری ها در سنندج بلا استثنا به تظاهرات ضد حکومتی تبدیل میشد. شعار مرگ بر جمهوری اسلامی، آزادی آزادی، و زنده باد آزادی و برابری شعار اصلی جوانان بود. به ندرت پیش می آمد کسی جرات کند و در بین آن همه آزادی خواه شعار زنده باد کردستان را سر بدهد. شخصا از این تظاهرات ها، که پای ثابت و یکی از شروع کنندگانش بودم، یک دنیا خاطره دارم .روز پایان سال هم (شب سال نو)  مردم در محله های خود و یا خارج از شهر جمع می شدند و در جمعهای بزرگ به رقص و پایکوبی می پرداختند. نیروی های امنیتی مثل همیشه از هر گونه تجمع ولو رقص و شادی هراس داشتند و به همین دلیل به بعضی محلات مشخص هجوم میبرد و در صدد ممانعت شادی مردم میشدند. اما هیچ وقت موفق نمی شدند که سیل شادی مردم را کنترل کنند و معمولا ولکن ماجرا میشدند. از آن موقع بود که  حکومت به فکر تدارک مراسم های دولتی  در پارکهای بزرگ شهر برای شهرواندان افتادند. ناگفته نماند که این فقط مختص به شهر سنندج نبود بلکه در بیشتر شهرهای ایران از اواسط دهه هشتاد این مسئله وجود داشت. قبل از این طرح مراسم های نوروزی فقط در صدا و سیما یا تالارهای دولتی برای عده خاصی برگزار میشد.

اما امسال و بعد از مقاومت کوبانی، مردم سنندج با وجود اینکه سنت چپ و مساوات طلبانه، سنت متمدن و برابری انسانها همچون سنت بنکه های مردمی (شوراهای مردمی و انقلابی)، تظاهرات های رادیکال در جریان انقلاب و بعد از آن، جنگ بیست و چهار روزه، راهپیمایی تاریخی به مریوان برای دفاع از مردم محاصره شده شهر مریوان و کوچ آنها، گردان شوان، دستگیری و زندان و اعدام کمونیستها و فعالین کارگری، مراسم روز جهانی کارگر هزاران نفره سالهای ٦٦، ٦٧ و ٦٨ ، مراسم روز جهانی زن سالهای ٧٩ ، ٨٠ و ... مراسم های روز جهانی کودک ها و فستیول آدم برفی ها و دهها سنت آزادیخواهانه و مترقی را که در کارنامه مبارزاتی خود دارند که در این شهر ریشه دوانده است، شاهد اتفاقاتی در بعضی از مراسم های نوروز امسال بودیم. امسال، ناسیونالیستها با فرستادن چند نفر در مراسم های بزرگ و در بعضی از مراسمها هم به عنوان سازمان دهنده سعی کردند که مهر قومی گری و مشخصا پرچم پ ک ک را در این جشنها به نمایش بگذارند. اینها شاید حتی با ده نفر به همچین مراسم هایی رفته بودند اما هزاران نفر  صرفا به خاطر جشن و شادی و  نه به خاطر آپو و احزاب ناسیونالیست به این مراسم ها می روند که لحظات شادی را در کنار هم داشته باشند. اما اینها سعی میکنند مهر خودشان را با سمبل هایی که نام بردم به این مراسم ها بزنند و تبلیغات وسیعی از حضور هزارن نفره مردم بخصوص از حضور فعالین سرشناس و رهبران اجتماعی که با یک اشاره یک شهر را پشت سرشان می کشانند، می کنند.اینها از مراسمهای مردم سو استفاده میکنند و با فرستادن چند نفر و با شعار دادن و پرچم بلند کردن تلاش میکنند فضای قومی و ناسیونالیستی و لباس قومی به به تن مردمی کنند که برای شادی سال نو جمع شده اند. علاوه بر اینکه توق قومی را به گردن آنها آویزان میکنند، از آن عکس میگیرند و یک جشن شادی را به نام طرفداری از پ ک ک و کردایتی و نفرت قومی جار میزنند.

قطعا ریشه این اعتماد به نفس ناسیونالیسم کرد را نباید در ایران جستجو کرد. اوضاع سیاسی منطقه، داعش و خطر جنگ و سناریوی سیاه در ایران، مخالفت با جمهوری اسلامی، اعلام "فدرالیسم دمکراتیک" در کردستان سوریه و در راس آن طرفداران پ ک ک و  مسئله اصلی تر مقاومت و پیروزی زن و مرد کوبانی بر ارتجاع و اسلام سیاسی مسائل دخیل در این قضیه هستند که جشن های نوروز امسال کردستان بخصوص سنندج را از سالهای قبل متمایز کرده است. مقاومت دلیرانه در کوبانی در برابر درنده ترین و سیاه ترین نیروی قرن بیست و یک  و پیروزی آنها یکبار دیگر محمل قدرتگیری ناسیونالیسم کرد در همه ابعاد آن از "نسل شیر" بودن "کردها" تا عرض اندام و سواستفاده احزاب و جریانات ناسیونالیست از قبل مبارزه مردم کوبانی، گردید و  یکبار دیگر مسئله کرد را اینبار به روایت ناسیونالیسم کرد در سطح جهانی و منطقه برجسته و بر روی میز حکومتها و مردم گذاشت.

در ابعاد اجتماعی لباس کردی بعنوان سمبل مقاومت به شدت طرفدار پیدا کرد. کرد بودن افتخاری شد. امروز کم نیستند دختران سنندجی، که هیچ وقت لباس کردی نپوشیده اند، اما در حین  و بعد از مقاومت کوبانی لباس دختران پیشمرگه یا لباس کردی مردانه را می پوشند. در همین مراسم ها به وضوح می توان این مسئله را مشاهده کرد. لباس کردی پوشیدن برای جوانان سمبل مقاومت و اراده شده است و جریانات ناسیونالیست کرد بهترین استفاده را از این فضا برای گسترش نفوذ سیاسی - اجتماعی خود کرده اند. با یک معادله ساده که کوبانی یعنی مقاومت کرد و  کرد هم یعنی احزاب ناسیونالیست، پس ناسیونالیسم کرد یعنی مقاومت در مقابل بیعدالتی و... .حتی جریان بارزانی که رسما و علنا  با داعش همکاری میکرد وعلیه مقاومت مردم کوبانی در کنار ترکیه ایستاد امروز نان این مقاومت  را میخورد.

لباس محلی، چه کردی، ترکی ، بلوچی ، شمالی و ... مثل هر نوع لباس دیگری ممکن است برای خیلی ها زیبا و جذاب  باشد و تا زمانی که صرفا به خاطر پوشش و جذاب بودن محسوب شود، پوشیدن آنها هیچ ایرادی  ندارد. اما زمانی که جنبش های سیاسی و احزاب آن از سر منافع زمینی خود این لباسها را تقدیس میکنند و با آن هویت قومی و ناسیونالیستی به مردم میدهند، این دیگر تبدیل لباس محلی به پرچم یک جنبش ارتجاعی است. این تبدیل نوعی خاص از لباس به سمبل هویت قومی و ملی و مذهبی است. برای جمهوری اسلامی حجاب، مقنعه، مانتو  و... دیگر پوشش نیست، اینها ابزار تحمیل فرهنگ ارتجاعی اسلامی به جامعه است. برای ناسیونالیستها هم عینا، لباس کردی پرچم و سمبل هویت قومی و علامت جدا کردن مردم در کردستان از دیگر همسرنوشتان است. زمانیکه که لباس کردی به ابزاری برای ایجاد نفاق قومی و به پرچم سیاسی جنبشی تبدیل میکنند، این لباس همانقدر پوشش است که حجاب و مقعنه و برقه! ما کمونیستها مدافع آزادی پوشش ایم و با هیچ لباس محلی مشکلی نداریم، مردم به مناسبتهای مختلف انواع لباس از کردی تا ترکی و گیلکی و.. میپوشند و حق آنها است. اما جنبشهای ارتجاعی ناسیونالیستی و مذهبی و قومی که این لباسها را به پرچم سیاسی خود تبدیل میکنند و آن را پرستش و تقدیس میکنند، عملا آتش بیاران جنگهای صلیبی و قومی و مذهبی بوده اند. این تحرکات در خدمت ایجاد انشقاق در میان طبقه کارگر و محرومان جامعه است. این کار در خدمت ایجاد دشمنی در میان آنها به نام کرد و ترک و فارس و کوبیدن هویتهای جعلی و ضد انسانی بر پیشانی آنها و کور کردن احساس انسانی و همسرنوشتی است. این نوع نگرش هر جا بروز کرده است مبنای جنگها و دشمنی های کور قومی و مذهبی بوده که مردم عادی را به جان هم انداخته است.

سنت مبارزه در سنندج تاریخا رنگ سرخ و سنت مدرن را بر خورد دارد. لباس کردی با چپیه قرمز و رنگی در طی سالیان سمبل و نماد مثبتی در سنندج نبوده،  چپیه قرمز ، نماد احزاب دمکرات کردستان عراق و ایران  و البته  لبیک گفتن به خمینی بوده است. شعار "زنده باد کردستان" به ندرت و در خفا در خیابان های سنندج سر داده میشد، نشان دادن دو انگشت نشانه ای است که راست و چپ به علامت پیروزی از آن استفاده کرده اند، روسری سفید به نشانه صلح (مادران صلح) هیچوقت سنت مادران پیشمرگه ها و مادران مبارز این شهر نبوده . این نشانه ها و نشانه های دیگر در مراسم های امسال، که ریشه در سنت های ناسیونالیستی و قومی دارند، سنت و فرهنگ مردم سنندج بخصوص آزادیخواهان نبوده و نیست. بیشتر مادران زندانیان سیاسی با لباس قرمز و رنگهای شاد به ملاقات فرزندانشان، که زیر ضرب شکنجه و اعدام در زندان ها بودند، می رفتند. پیراهن و لباسهای قرمز پوشیدن در مراسمهای مختلف به نشانه هواداری و دوست داشتن رهبران و کمونیستهای سنندج، سنت رایجی بوده و در کل هر نشانه و سنتی که به نوعی تداعی کننده آزادی خواهی و برابری طلبی باشد در سنندج سنت بوده و هست.

کارگران و کمونیستها در سنندج و شهرهای دیگر کردستان تجربه "حکومت فدرال کردی" (فدرالیسم) در بغل گوششان را دارند و وقعی به احزاب ناسیونالیست نمی گذارند. این ماهیت احزاب ناسونالیست است که  با شامورتی بازی از حضور مردم در همچین مراسم هایی سواستفاده میکند و  سعی میکنند مهر قومی گری را به این مراسمها بزنند. جمهوری اسلامی هم کاری به کارشان ندارد و دستشان را آزاد گذاشته که در تقابل با کمونیستها پرچم کردستان و نماد و سمبل کردی را بلند و برجسته کنند. احمدی نژاد و سایر سران حکومتی هم زمانی که به کردستان می آیند لباس کردی می پوشند. مزدوران حکومتی هم لباس کردی می پوشند. هم از طرف حکومت و هم از طرف ناسیونالیستها برای لباس کردی هویت تراشی میکنند. جمهوری اسلامی توان مقابله و کنترل مردم در برگزاری این نوع مراسمها و جشن و شادی مردم در کردستان را ندارد در نتیجه در کنار برگزاری مراسم های دولتی تلاش میکند مراسم های غیر دولتی را به کنترل خودش در بیاورد و دست ناسیونالیستها و قوم پرستان کرد را باز گذاشته که در این مراسم ها شرکت کنند و فرهنگ و سنت کردایتی و ناسیونالیستی را پیش ببرند. نباید اجازه داد از پوشش حالا چه لباس کردی و یا هر لباس دیگری، از شادی و دور هم جمع شدن ها ، از مراسم های فرهنگی مختلف و ... سواستفاده کرد و هویت قومی و ناسیونالیستی به آن زد. باید مواظب بود در حین  هلهله پیروزی و افتخارات کوبانی ، سواستفاده ناسیونالیستها و جریانات شان را دید و با تیز بینی این تاکتیک ها را خنثی کرد . خنثی کردن این تاکتیک ها از آزادیخواهان و فعالین با اتوریته شهر سنندج و شهرهای دیگر کردستان که کوله باری از تجارب آزادی خواهانه را پشت سر خود دارند بر می آید. باید پرچم "نه هویت قومی ، نه هویت مذهبی، زنده باد هویت انسانی" را در مقابل پرچمهای ارتجاعی ناسیونالیستها بلند کرد.

 

مارس ٢٠١٦