پیام  حزب کمونیست کارگری کردستان به  کنگره هشتم حزب حکمتیست(خط رسمی)

 

 

جمال محسن

 

رفقای حزب کمونیست کارگری حکمتیست (خط رسمی)

با درود به شما،برگزاری کنگره را تبریک میگوییم و برای شما آرزوی پیروزی می کنیم.

شما زمانی این کنگره را برگزار میکنید که جهان و مخصوصاً منطقه در یکی از سخت ترین شرایط، به زندگی خود ادامه می دهد. سیمای کنونی جهان، جنگ و نزاع، آواره شدن میلیونی از این سر به آن سر کره زمین، بیکار کردن صدها هزار کارگر و اوج گرفتن تعرض سرمایه داری به قلب کودکان طبقه کارگر و چندین محنت دیگر که روزانه جلو خانۀ همه ، البته به غیر خالقین و بوجودآورنده گان این وضعیت، را گرفته است. کار با شمردن بدبختی ها وتراژدیها به انتها نمیرسد و این هم کار ما کمونیستها نیست. کاری که ما باید انجام دهیم، در هم کوبیدن سیستمی است که سرچشمه همه این مشکلات است.

نگاهی از نزدیک به جامعه عراق و کردستان و ایران بیاندازید ، آن مسائلی که تنها در بحثها به آنها سناریوی سیاه میگفتیم، الان در روبروی چشمهای ما دارد اتفاق میافتد. بیکاری و گرانی و فقر خارج از تصورکه طبقه کارگر ایران رافلج کرده است، حمایت مستقیم جمهوری اسلامی از چندین گروه و دسته درنده اسلامی در منطقه، شرایط را آنطوری کرده است که میلیونها آواره و مردم به ظاهر زنده را محتاج لقمه نانی کرده است.

جامعه کردستان و ایران هم بخش غیر قابل انکار در این وضعیت منطقه ای هستند. سوای اینکه این جوامع به دست چپاولگران افتاده است، وزندگی مردم توسط گردن کشی نیروهای قومی و مذهبی متلاشی شده است، عروج دادن داعش نیز مانند یکی از درنده ترین نیروهای سیاه اسلامی دوره کنونی که سر بریدن و زنکشی و حتی برپا کردن بازار فروش زنان در بازارهای برده فورشی اسلامی را تبدیل به یکی از تلخترین مسائل دوره معاصر ما نموده است. سوای تحمیل مرگ تدریجی روزانه، این نیروها و حاکمیت آنها تبدیل به مانعی بزرگ در برابر زندگی روزانه و عادی طبقه کارگر وساکنین این منطقه گشته اند.

رفقا! تراژدی ها و بدبختی های جوامع ما، سوالهای بزرگی را در برابر ما علم کرده است از جمله اینکه: چرا طبقه کارگر، کارگران کمونیست و کمونیسم عموما تأثیر چشم گیری در این وضعیت ندارد؟ چرا مهر تراژدی های بورژوازی بر پیشانی جامعه قابل روئیت است و در برابر آن کمونیسم نقشی آنچنانی و دگرگون کننده ندارد؟ آیا کمونیستها راه  نجات جامعه از این دوزخ و قدمهای اولیه آنرا روشن کرده است؟ زمانی که طبقۀ کارگری سازمان نیافته و غیرآماده دربرابرت قرار گرفته باشد، آیا کمونیسم میخواهد و میتواند مهر خود را بر سوخت و ساز این جامعه بکوبد؟ آیا شرایط تنها برای جانوران و گانگسترهای آدمکش مهیّا است و فرصتی برای طبقه کارگر و کمونیسم موجود نیست که به سود زندگی انسان دخالتی صورت دهد؟ آیا طبقه کارگر تا ابد باید پُشتش در زیر این همه تراژدی خمیده گردد؟ آیا کمونیسم تبدیل به ستون فقرات طبقه ای میشود که قادر است تنها طبقۀ انقلابی و دگرگون کننده باشد؟ تمام این سوآلها و سوآلهای زیاد دیگرِ شبیه به اینها باید ما را به این مقوله لنین برساند که درهر زمانی باید آنقدر سازمانیابی حزبی و کمونیستی را تبدیل به امر روزانه خود کنیم، تا بتوانیم در زمان بحران و بن بست طبقه ای وسیع و دارای افق کمونیستی و آماده برای انقلاب و نجات جامعه داشته باشیم؟ آیا به همان شیوه ای که منصور حکمت بر آن مُصّر بود، دست به عمق و ریشه جامعه میبریم؟ آیا در این دوران آشفته و پر هرج و مرج قادر خواهیم بود نقش سیاسی خود را ایفا کنیم؟ آیا اجازه خواهیم داد که جناحهای مختلف جمهوری اسلامی ( اعم از اصولگرا٬ اصلاح طلب و غیر اصلاح طلب) قدرت بورژوایی را در میان خود دست به دست کنند؟ آیا اجازه خواهیم داد عبادی و بارزانی و امثالهم سرنوشت جامعه را تعیین کنند، یا شخصیتهای کمونیست را بدیل اینها کرده و جامعه را در پشت برنامۀ سوسیالیستی خود بسیج می کنیم؟.... ما در حال حاضر چه در ایران و چه در کردستان و چه در عراق، با این سوالات روبرو هستیم و کنگره و جلسات و کنفرانسهای ما باید به این سوالات پاسخ دهد.

نکتۀ دیگری که مهم است و مختصر هم شده به آن اشاره میکنم، این است که کمونیسم با یک چالنج بزرگ روبرو گردیده است. به جای اینکه متحد شویم، همیشه تکه تکه و از هم پاشیده شدیم، بجای منسجم شدن و قدرتمند شدن و تبدیل به نیرویی مؤثر، همیشه کوچکتر و تکه پاره تر و بی اثر تر شدیم. بیشتر از هر زمانی دیگر در این وضعیت منطقه ای و جهانی،آیا پاسخی کارساز و عملی برای جایگاه کمونیسم خواهیم یافت،آیا یک ارزیابی همه جانبه برای این موقعیتی که جنبش ما در آن هست صورت خواهیم داد و دلایل و نتایج منفی آن راتشخیص خواهیم داد،تا بتوانیم راه چاره ای برای این وضعیت پیدا کنیم یا نه؟آیا کمونیسم دوباره در میان طبقه کارگر عروج خواهد کرد و نقش و دخالت جدی خود را برای دگرگونی اجرا خواهد کرد؟ این شرایط کمونیسم که به هیچ وجه خواست ما نیست، آیا ما را وادار به تفکر برای برون رفت از این وضعیت می کند؟ این حالتی که جنبش ما در آن قرار گرفته است، قطعا دلائل مادی و واقعی خود را دارد و باید ارزیابی گردیده و راه چاره ای برای آن پیدا کرد. لازم است که از این درس گرفته که چرا جنبش کمونیستی وتوانایی هایش اینگونه است و چرا اینطور شده ایم؟ کنگره در برابر این سوالات جدی قرار دارد و جواب می خواهد. بهتر است کنگره راهی در برابر جنبش مان قرار دهد که در برابر این موقعیت باید چکار کند. این که در مدت چند سال گذشته این حزب دارای خطی جداگانه از احزاب دیگر است خود یک دست آورد است، اما شرایط کنونی و نبرد طبقاتی این سوال را برجسته میکند که چگونه این خط متمایز محمل تشکیل یک حزب سیاسی در داخل ایران می شود! چگونه میشود کاری کرد که طبقه کارگر و جامعه ایران این خط متمایز را انتخاب کند وحول آن تحزب کمونیستی خود را شکل دهند. ما چشم به راه این هستیم که کنگره گامهایی عملی برای پاسخ دادن به این سوالات بر دارد.

آرزو داریم که این چند روز کنگره بتواند در این راستا قدمهایی جدی بردارد و کنگره ای موفق باشد.

 

از طرف هیئت حزب کمونیست کارگری کردستان

٢٧فوریه ٢٠١٦

 

 

ترجمه از زبان کردی به فارسی: فرزاد نازاری