پیام حزب کمونیست کارگری عراق به کنگره هشتم

 

 

فارس محمود

 

در ابتدا از طرف حزب کمونیست کارگری عراق و نماینده هایش در کنگره، می خواهم خوشحالی خود را از همراهیتان و شرکت در کنگره هشتم حزب کمونیست کارگری ایران- حکمتیست(خط رسمی) ابراز دارم.

رفقا، جنبش کمونیسم کارگری در برابر چندین چالش مهم و سرنوشت ساز قرار گرفته است که می خواهم توجه کنگره را به سمتشان جلب نمایم که باید در نشست امروز و  نشستهای آتی مان  جواب بگیرند. 

یکم، تغییر و تحولات جهانی و کشمکش های خونین، ترسناک و ویرانگر که جهان امروز در حال عبور از آن است  و رفیق آذر مدرسی هم در سخنرانی افتتاحیه به آنها اشاره نمودند. کشمکش بر سر تقسیم مجدد امپریالیستی جهان در جهت تحمیل دیکتاتوری، اعمال زور و کسب سرمایه می باشد و در این چهارچوب و در بطن این کشمکشها، زورآزمایی نیروهای بورژوازی محلی هر کدام با رنگ و هویت و روشهای خود در جهت اعمال هژمنی٬ تحمیل خود و کسب سهم از قدرت و سرمایه و حکمرانی خویش می باشد.

این کشمکشها افسارگسیختگی و شکل گیری رسواترین و ارتجاعی ترین جریانات کهنه پرست را با خود به میدان آورده است٬ جنبش و جریانات فوق ارتجاعی، خونخوار و درنده ایی که شکل گیریشان در طول چند دهه گذشته و در چنین مدت کوتاهی به ذهن هیچکس خطور نمیکرد. اکنون دیگر ما تنها با ناسیونالیزم، لیبرالیسم ، دمکراسی و دین و اینگونه جریانات شناخته شده روبرو نیستیم٬ بلکه با نیرویی مانند داعش روبرو هستیم که چندین شهر عراق و سوریه را اشغال و اینجا و آنجا پیشروی کرده و در بسیاری ازگوشه و کنار جهان پرده از چهره چندش آورش برداشته، به شیوه ای که اینگونە جریانات  و مبلغین و پشتیبانان آنها در قدیمی ترین پایتختهای اروپایی سربرمیآورند.

ما شاهد غلیان دنیا در میان فجایع بیشماری هستیم. اکنون تنها گرسنگی،  بیکاری و  فقدان آزادیها و حقوق زنان و کودکان نیست کە جامعە بشری را تهدید میکنند، بلکه زندگی و حیات فیزیکی میلیونها انسان با خطر مرگ و نابودی مواجه است. هر هفته دهها و صدها انسان، که در میان آنها  اغلب کودکان هم وجود دارند، بە طرز فاجعەباری در میان دریاها غرق می شوند و البته همزمان کاروان کوچ و فرار انسانها نە تنها متوقف نمی شود بلکە در حال افزایش است.

در حالیکه نیروهای کهنە پرست بورژوازی با سرنوشت جامعه بشری بازی می کنند، متاسفانه نقش و تاثیر قابل توجه کمونیزم را در  این شرایط شاهد نیستیم. کمونیستها در این شرایط افق و آلترناتیو شفاف و روشنی را ندارند.

 اولین چالشی که کمونیستها با آن مواجه میشوند، جواب به این پرسش که چرا کمونیسم در دل این اوضاع کم  حضور و یا ناپیداست؟ و علت آن چیست  ؟

 مورد دوم، این است کە بیش از ۳۵ سال از تاسیس و تدوین مبانی اولیه کمونیزم کارگری توسط منصور حکمت میگذرد، یعنی بیش از یک ربع قرن، کمونیزم کارگری در ایران، عراق و  کردستان، جغرافیایی که احزاب  این جنبش در آن فعالیت دارند هیچ موفقیتی حاصل نکرده است. نە فقط انقلاب سوسیالیستی بلکە  تاثیر جدی ای در مشکلات و  نقشه سیاسی این منطقە نداشتە، و کسی نمیتواند حضور  آن را بە صورتی کە مایە امید و رضایت باشد ببیند. 

علیرغم پایەهای محکم  سیاسی، تئوریک و فکری ای کە داشتە ایم، چیز قابل اتکایی بە دست نیاوردەایم. این مسئله مستلزم موضع گیری جدی است و تأمل بر تاریخ این جنبش، کمبودها، مشکلات و محدودیتهای پیش رو و جواب دادن به آنها را میطلبد.

ضرباتی که بر این جنبش وارد شده اند، جنبش کمونیزم کارگری، انشعابات و جداییها، متفرق و نامنسجم بودن نیروهایش و چندین مسئله دیگر به خودی خود از آسمان نیامده اند و بی دلیل نیستند، به همین دلیل بر ما واجب است راجع به آنها فکر کنیم.  مسئله مهمتر اینکه از آن درس و تجربه سیاسی و عملی بگیریم تا یاری رسان فعالیتهای آینده ما باشد. 

 سوم، این یکی مهترین و اساسی ترین معضل ما است و از همه مشکلات و نواقض ما اساسی تر و پیاه ای تر است. ممکن است بتوان از کمبودها و موانع دیگرمان چشم پوشی کنیم، ولی این مورد قابل اغماض نیست و از همه اهمیت بیشتری دارد و موردی  است تعیین کننده و هویتی. مشکل این است علیرغم اینکه کمونیزمی که منصور حکمت بنیاد نهاد کمونیزمی کارگری میباشد، کمونیزم طبقه کارگر و جدا از تمامی کمونیزمهای غیرکارگری و کمونیزم طبقات دیگر٬ اما چرا کمونیزم کارگری دور و نقش قابل توجهی در میان جنبش کارگری ندارد؟ این همه فاصله و دوری میان طبقه کارگر و کمونیزم چه معنایی دارد؟ چە کمبودهای بدنەای، سازمانی و خودجوشی هستند که کمونیزم نتوانسته تبدیل به پرچم کارگر در مبارزه برای بهبود اوضاع زندگی و معیشتی اش بشود چه برسد به تغییر و تحول رادیکال در جامعه؟

همانگونه که اشاره کردم این مانع، مانع دیگریست، امکان اینکه موانع دیگر در تمامی مراحل وجود داشته باشند و کمونیزم هم در جامعه ما تبدیل به جریانی قدرتمند و تاثیر گذار گردد،ولی با وجود این مانع اخیر و جواب ندادن به آن، صحبت کردن از به قدرت رسیدن کمونیزم کارگری چیز دیگری به جز حرفی بدون عمل باقی نمی ماند.

حقیقت دارد که منطقه مملو است از تغییر و تحولات بزرگ و جنگ و سناریوی سیاه و اینها هم وظیفه جدی را بر دوش کمونیزم کارگری محول میگذارد، اما این هم وظیفه جدی ماست که عمیقا به این موانع توجه نماییم. این مانع بە شکل  دیگریست. تنها با جواب دادن به این مانع میتوانیم تبدیل به یک حزب سیاسی جدی، حزب کمونیستی کارگری در میان طبقه کارگر، میتوان تبدیل به حزبی در بین طبقه کارگر شویم٬ حزبی که ستون فقراتش طبقه کارگر باشد.

این مهم چگونه به نتیجه میرسد؟به نظر من این موضوع باید تبدیل به بحث اصلی تجمعات،کنگره ها،پلنومها .... و به نظر من باید بحث اصلی این کنگره باشد.

میخواهم بار دیگر خوشحالی خودم را از حضور در میان شما و در این سالن ابراز بدارم و آرزوی کنگره ای موفق را برایتان دارم.

زنده باشید

 

 

 

ترجمه از زبان کردی به فارسی: سهند حسینی