بهبود،امنیت و رفاه با قدرت طبقه کارگر

 

 

امان کفا

 

اعتراضات متعددی که این هفته در گوشه و کنار ایران در جریان بود بار دیگر صحنه های شورانگیزی از مبارزه علیه شرایط وخیمی که اکثریت جامعه با آن دست بگریبان است، را نشان داد. با وجود سانسور شدید، اخبار مبارزه کارگران در عسلویه، خاتون آباد، معادن و ...که  با برپایی تجمعات اعتراضی متعدد و منتوع، خواهان دستیابی به حقوق خود بودند، در سطح وسیعی پخش شد. پاسخ کارفرمایان، دولت و نیروهای نظامی اش به این خواسته های کارگران، حتی پس از وعده وعیدهای "بهبود شرایط اقتصادی"، مانند همیشه سرکوب و بگیر و ببند کارگران بود. اما علیرغم اعتراضات و تجمعات  وسیع و گسترده ای که هر ساله شاهد آن هستیم، هنوز کارگر در این کشور در چنین وضعیت وخیم معیشتی بسر می برد. با وجود از خود گذشتگی ها و اعتراضات هر روزه در زیر تیغ اختناق و خفقان، اکثریت این جامعه هنوز چنین در انقیاد است. مسلما ادامه این وضع به این شکل موجود، برای بخش وسیعی از جامعه ممکن نیست.  

جمهوری اسلامی و مشاورانش تصویر سناریو سیاهی شدن جامعه در صورت حرکت از پایین برای به زیر کشیدن حاکمیت را در مقابل کارگر قرار می دهند. هرگونه مخالفت با سیاست های موجود دولت و علیه این بن بست و تباهی را مترادف با از بین رفتن همین زندگی بخور و نمیر موجود و مترادف با خطر افتادن ثبات و امنیت جامعه معرفی می کنند. خفقان متکی به سرکوب و استبداد را در مقابل از هم پاشیده شدن سوریه و لیبی و عراق بعنوان "امنیت و ثبات" در مقابل جامعه قرار میدهند.   

کل بورژوازی، بزرگ و کوچک آن ، روزمره همین افق تباهی را در مقابل هر معترضی به وضع موجود قرا می دهند و یاس و ناامیدی را در جامعه دامن می زنند. جناح های چپ این جماعت حداکثر خواهان کاستن درجه ای از این نابسامانی هستند و کارگر را به گدایی از این بخش و آن بخش و جناح حکومتی برای رسیدگی به وضعیتشان تشویق می کنند. از خانه کارگر تا طیف های رفرمیست در طبقه کارگر، توده ای و اکثریتی ها، به کارگر گوشزد میکنند و اندرز میدهند که مبارزه برای تغییرات اساسی با آنچنان حمله بورژوازی و گله های قمه بدست جمهوری اسلامی مواجه خواهد شد که کل بنیه و شیرازه جامعه در ایران را به نابودی خواهد کشید و بهتر است که اولا در خواسته ها و مطالبات "زیاده روی" نکرد و ثانیا آسه آسه و بی سر وصدا عمل کرد. اگر یگان ویژه با دستگیری و زندان اعتراض کارگر را سرکوب میکند، رفرمیستها با نشان دادن سوریه و لیبی کارگر را از تلاش برای بهبود در زندگی و تغییر بنیادی در جامعه میترسانند. اینها ابزار بورژوازی در بی قدرت کردن کارگر و کنار زدن هرگونه افق امکان بهبود جدی در زندگی کارگر توسط خود کارگران اند. 

این تصویر "بهبود اقتصادی" بر متن اعتماد بنفسی که جمهوری اسلامی پیدا کرده است، بنا شده است. این تصویر که گویا وضع قراردادهای میلیارد دلاری بین ایران و کشورهای اروپایی، نوید آغاز پروسه ای است که قرار است پس از برجام بوقوع بپیوندد.  تصویری که بورژوازی ایران و دولتش و میدیای ایرانی وجهانی شب و روز در بوق و کرنا میکنند. سران کشورهای اروپایی از امکان درآمدهای میلیارد دلاری و کسب سودهای نجومی از سرمایه های آزاد شده ایران پس از تحریم ها دم می زدند و اعلام میکنند که شرایط اقتصادی در ایران بهبود خواهد یافت. بورژوازی ایران نیز با خرسندی از این قراردادها، از امکان رجعت دوباره و اتصال ایران به بازار جهانی، به تبریک و تهنیت به روحانی و جمهوری اسلامی مشغول است. سران جمهوری اسلامی با تصویری از آینده رویایی در ایران، یکی پس از دیگری از پشت تریبون میروند و رشد اشتغال و رشد اقتصادی و به این اعتبار بهبود شرایط زندگی مردم در ایران را نوید میدهند. 

شکی نیست که  مستقل از درجه امکان پذیر بودن "بهبود" اقتصادی در ایران، هرگونه گشایش و بهبودی در اقتصاد کاپیتالیستی در ایران تنها از مجرای نیروی کار ارزان و آماده به کار ممکن است و وظیفه جمهوری اسلامی اساسا سرکوب و خفقان شدید و عریان ، تحمیل بیحقوقی مطلق به طبقه کارگر برای تضمین پایین نگاه داشتن این نیروی کار است. این  امری است که حتی برای مشاوران نان به نرخ روز خور بورژوازی، برای همه مسجل است. واقعیتی که مشاوران نان به نرخ روز خور به نام چپ و کارگر در لبیک گفتن های خود به روحانی و ظریف و با این تصویر واورنه که "بعد از رفع تحریمها نوبت بهبود زندگی کارگر است" انکار و پنهان میکنند. جمهوری اسلامی در راس بورژوازی ایران، با دولت های اصلاحات و سیاه و اعتدال خود،  توانایی خود را در پیشبرد این پیش شرط و تضمین بی حقوقی کارگر به روشنی نشان داده است و از این نظر، مقبولیت خویش را به سرمایه جهانی اثبات کرده است.  

مستقل از هر فاکتور بین المللی و منطقه ای و کشوری، همین عملکرد جمهوری اسلامی است که اطمینان خاطر کافی به سرمایه جهانی داده است و مدالی است که سران کشورهای امپریالیستی به روحانی، دست در دست ولی فقیه، اهدا کرده اند. بدون این مدال هیئت های جمهوری اسلامی افتخار پشت میز مذاکره نشستن با سرمایه های جهانی و دولت های غربی را کسب نمیکرد. جمهوری اسلامی، با وجود تمامی تناقصات درونی اش، به نمایندگی از بورژوازی ایران، دین خود را به سرمایه ادا کرده و حتی در حیطه  قوانین نیز، هرگونه نشانی از دستآوردهای طبقه کارگر در انقلاب ۵۷ را، بنا به نیاز سرمایه جهانی و سازمان های بانکی و اداری اش، پاک کرده است. کل هدف و مضمون عملکرد جمهوری اسلامی نیز، از ابتدا نشان دادن مقبولیتش به غرب بود و هست، چه زمانی که آنرا از طریق صدور انقلاب اسلامی اش در منطقه دنبال می کرد، و چه امروز از پس لبخندهای آخوندی معتدل! علاوه بر این، حضور جمهوری اسلامی به مثابه یک نیروی حداقل "غیر مزاحم" غرب و بازیگر رسمی در منطقه، در مجموع برای بورژوازی بزرگ و عظمت طلب ایران قابل قبول است. همین مجموعه است که به جمهوری اسلامی امکان جلب پشتیبانی کل بورژوازی ایران را داده است.  

مسلما فشار غرب به جمهوری اسلامی برای سوق دادن آن بعنوان دولتی قابل اعتماد و اتکا در منطقه کماکان ادامه دارد. شرط و شروط های اخیر مرکل در دیدار با روحانی و قراردادهای ایران و آلمان، منجمله اصرار بر اعلام رسمی و علنی  برسمیت شناسی اسرائیل از طرف جمهوری اسلامی، بخشی از همین پروسه است. مجموعه فاکتورهای گوناگون و متعددی (نظیر سطح و درجه های رقابت های سرمایه های امپریالیستی و اتفاقات منطقه ای) که امکان دستیابی جمهوری اسلامی به موقعیت امروز را داده است، ذره ای در این واقعیت تغییر نمی دهد که اساسا به یمن بیش از سه دهه اختناق سیاسی و استثمار شدید طبقه کارگر است که امکان وصل شدن ایران به بازار جهانی در این سطح را برای بورژوازی ایران پس از انقلاب ۵۷، فراهم شده است به همین دلیل است که جمهوری اسلامی خود را در قبال کل بورژوازی ایران پیروز می داند.  

جمهوری اسلامی و کل سخنوران آن، البته شرایط موجود در ایران را که امکان برداشت مافوق سود حجیمی را به  سرمایه جهانی می دهد، بنام واقعیت امروز، و بنام راهکرد خروج از وصعیت وخیم اقتصادی معرفی می کنند. وزرا و سخنگویان جمهوری اسلامی از اعلام ضرورت ادامه این شرایط وخیم معیشتی، برای دوره ای حداقل چند ساله ابایی ندارند. بارها و بارها از رشد بیکاری، کاهش بودجه ها، از بین رفتن حداقل های زندگی انسانی برای کارگر در ایران با آمار و ارقام صحبت کرده اند. از اینکه قرار است فشار برون رفت از این نابسامانی اقتصادی به گرده کارگر در ایران آورده شود تا در آینده ای نه چندان نزدیک و آنهم "به امید خدا!"، کارگر از این نابسامانی رها شود، نوشته اند. این تصویری است که بورژوازی و جمهوری اسلامی در مقابل جامعه، رک و پوس کنده قرار داده است، و بر همین اساس، کارگر را موجودی بی تاثیر، بی قدرت و ناتوان از ایجاد تغییری در این شرایط نشان می دهد. فراتر از این، در پناه همین تصویر است که جمهوری اسلامی سعی می کند تا هر اعتراض کارگران به بی حقوقی حاکم در ایران را، بمثابه مخالفت و جلوگیری از شرایط ورود سرمایه ها و آینده "بهبود اقتصادی" کشور معرفی کند.  

 با شناخت از این، با درک از موقعیت توازن قوای موجود، وظیفه ما کمونیست ها و جنبش ما است که پوچ بودن این تصویر، پوچ بودن ادعای ناتوانی و عجز طبقه مان را نشان دهیم. بر خلاف افقی که جمهوری اسلامی در مقابل جامعه قرار میدهد، واقعیت عظیم تری در ایران عرض اندام می کند. علیرغم کل تبلیغات و دستگاه های عریض و طویل میدیای رسمی و غیر رسمی، هنوز کارگر این تصویر را نمی پذیرد و معترض است. علیرغم اینکه سرکوبش میکنند، دستگیراش می کند، به زندان حواله اش می کند، باز روزی نیست که شاهد مبارزه و اعتراض در این جامعه نباشیم، و مهمتر اینکه جمهوری اسلامی کماکان از ممانعت از چنین ابراز وجود طبقاتی کارگر عاجز است. نشان دادن این واقعیت بزرگتر کار ما است. نشان دادن پوچی این ادعا که در منطقه نا آرامی چون خاورمیانه، نا امنی سابقه دار و ادامه دار آن، انتظار سرمایه گذاری های عظیمی که امکان ایران صنعتی در منطقه و بهبود اقتصادی را در آن جامعه ممکن سازد، کار ما است. باید نشان دهیم که کل بورژوازی ایران دیگر قادر به ارمغان آوردن اقتصاد شکوفای بورژوایی در ایران نیست. این رویا مدتی است که از ایران و منطقه بخت بسته است. مهلت جمهوری اسلامی و جناح های آن بیش از پیش به پایان رسیده است.

هرگونه گشایش اقتصادی درایران تنها از طریق زیر و رو کردن و برهم زدن اقتصاد کاپیتالیستی ممکن می شود. شناساندن این واقعیت، اما نه در حرف، بلکه تنها در پروسه عملکرد الترناتیو سازمان یافته کمونیست ها ممکن است. اینجاست که وظیفه کمونیست ها، ساختن این ابزار، بلند کردن پرچم و افق بهبود واقعی و امنیت و رفاه ، را نه تنها ضروری بلکه عاجل می کند.  

وظیفه امروز ما و جنبش ما، در ساختن چنین آلترناتیوی است. تشکل و سازمان حزبی که نه برخواسته از نیازهای بخشی از طبقه در تقابل با بخش دیگری، بلکه ناشی از نیاز کل طبقه کارگر است. درجه ای که کارگر از این وضعیت نابسامان رهایی یابد، میزان پیشروی و تغییر توازن قوا به نفع طبقه کارگر در جدال با بورژوازی در ایران، بسته به میزان و درجه  موفقیت جنبش ما در ساختن این حزب است.