جنگ ما اینجاست!

 

 

 

مظفر محمدي

 

مساله دستمزدها و فصل دستمزدها یکی از مهم ترین عرصه های جدال طبقه کارگر و بورژوازی و دولتش در ایران است. این یک جدال واقعی و همیشگی است. اما بورژوازی و جمهوری اسلامی ایران همیشه می خواسته و میخواهد این موضوع را با توجیهات و بهانه های گوناگون زیر فرش کند و اگر نتوانست به تهدید متوسل می شود. اما نباید تسلیم شد و نباید رضایت داد.

زمانی گفتند وضع اقتصادی خراب است، کارخانه ها یکی پس از دیگری ورشکسته می شوند، تحریمیم و یا هر کس گناه بچاپ بچاپ دارایی های مملکت را برعهده دیگری انداخت. احمدی نژاد برعهده قبلیش و روحانی برعهده احمدی نژاد. اما حالا چه؟

جمهور اسلامی در منطقه ای بزرگ از سوریه و عراق تا یمن درگیر جنگهای خودش است. سازمانهای عریض الطویل حزب الله لبنان، حشداشعبی عراق، حوثی های یمن و غیره را تسلیح و تغذیه می کند و کرور کرور دارایی های مملکت را صرف جنگهایش می کند. از دستمزد کارگر و نان سفره مردم زحمتکش و معلم و کارمند می زند تا بودجه کلان جنگ ها و نیروهای نظامی و امنیتی اش در داخل و خارج را تامین کند.

اما نه قدرقدرتی جمهوری اسلامی در منطقه خاورمیانه و نه افزایش ۶٠ درصدی بودجه نظامی دردی از این رژیم را درمان نمی کند. میلیتاریسم و جنگ های جمهوری اسلامی نه تنها نقطه قدرت این رژیم در مقابل مردم ایران  نیست، بلکه می تواند به نقطه ضعف آن در مقابل طبقه کارگر و میلیون ها بیکار و زنان و جوانان و زحمتکشان دستفروش و تن فروشان و ...، تبدیل شود. جمهوری اسلامی اگر در حلب بر ویرانه های شهر و جنازه های کودکان و مردم این شهر جشن پیروزی برپا می کند، اما می تواند و باید در جنگ و جدال طبقاتی در ایران و در مقابل ده ها میلیون خانواده کارگر و زحمتکش پشتش به خاک مالیده شود.

کیست نداند که تنها بخشی از مخارج میلیتاریسم و جنگهای این رژیم و غصب و حیف و میل دارایی های مملکت برای افزایش دستمزد کارگران بر اساس نیاز خانواده هایشان و بر اساس تورم و گرانی کافی است. تنها بخشی از این مخارج جنایاتش علیه بشریت در منطقه، برای پرداخت بیمه بیکاری به ده میلیون کارگر و جوان تحصیلکرده بیکار و تامین رفاهیاتشان کافی است.

امسال باید دستمزدها متناسب با نیاز خانواده کارگر و تورم و گرانی افزایش پیدا کند. باید به ده میلیون بیکار و فارغ التحصیل دانشگاه ها یا شغل مناسب یا بیمه بیکاری مکفی پرداخت گردد. صف بندی طبقه کارگر یعنی اتحادش و تعیین نمایندگی سراسری واقعی و منتخب کارگران مراکز اصلی کار برای مذاکره و چانه زنی با کارفرماها و بدون دخالت دولت، می تواند توازن قوای طبقاتی را به نفع طبقه کارگر در این جدال تغییر دهد.

جمهوری اسلامی هر اندازه قدرتمند و دخیل در جنگهای منطقه ای، اما در مقابل صفوف بهم فشرده طبقه کارگر و زحمتکشان جامعه توان و قدرت مقابله نخواهد داشت. در ایران نه از حزب الله و نه حشداشعبی و نه حوثی ها خبری هست. ایران مملکتی است با ده ها میلیون کارگر شاغل و بیکار، میلیون ها معلم و کارمند و جوان تحصیلکرده بدون شغل و بدون آینده و ده ها میلیون زن تشنه آزادی و برابری. تنها قدرت بورژوازی و دولتش سرکوب است. اما سرکوب ده ها میلیون انسان کارگر و زحمتکش و معلم و بیکار و تحصیلکرده و دستفروش و حاشیه نشینان شهرها، برای جمهوری اسلامی قدرتمند در منطقه، نه آسان است و نه ممکن. در این جنگ و جدال طبقاتی نیروی طبقه ما و صف عظیم انسان های خواهان رفاه و معیشت و امنیت و حرمت بسیار بیشتر و قوی تر است. اما در همه جنگ ها چه نظامی، چه سیاسی و چه اقتصادی، اتحاد و انسجام و سازمان برنده است. طبقه کارگر ایران می تواند و باید این اتحاد و  انسجام و سازمان را تامین کند و به دست آورد. این آمادگی می تواند سرنوشت این جنگ و جدال طبقاتی را به نفع طبقه کارگر و محرومان جامعه تعیین کند!

دستمزدها و فصل دستمزدها یکی از عرصه های این جدال طبقاتی است. خواست شغل و یا بیمه بیکاری مکفی به همه بیکاران عرصه اي دیگر است. در این مبارزه طبقاتی طبقه کارگر تنها نیست. در اعماق جامعه ایران خواست و ارزوی خوشبختی و رفاه و ازادی می جوشد. امید به زندگی بهتر و دنیای بهتر می جوشد.

جمهوری اسلامی تنها بر فریب و در انتظار نگه داشتن مزدبگیران و محرومان و سرکوب و به استیصال و تباهی کشاندن جامعه سرمایه گذاری کرده و سر پا است. فعالین و رهبران طبقه کارگر و مردم زحمتکش و در میان اقشار گوناگون و از جمله دانشجویان و روشنفکران مترقی جامعه، می توانند و باید چراغ راهنما و اتکای امیدبخش توده های عظیم انسانهای خواهان رفاه و معیشت و آزادی باشند. باید لشکرهای طبقه کارگر، زحمتکشان تنگدست، حقوق بگیران جزو و زنان تشنه برابری، زیر چتر اتحاد و سازمان و شبکه های اجتماعی گسترده سازمان یابند. سازمان های علنی و صف بندی های عظیمی که یقه کارفرما ها و دولت و غاصبان ثروت های جامعه را گرفته و حقوق و رفاه و ازادی خود را از گلویشان بیرون می کشند. این جنگ و جدال، روزمره در جریان است. دستگاه های عریض و طویل تحمیق و فریب بورژوایی و مذهبی و مدام به مغزشویی و در انتظار نگه داشتن و فریب مشغولند. بورژوازی و دولت جمهوری اسلامی هر بار با پوشیدن لباس و نقابی مثل عدالتخواهی نوع احمدی نژآدی و وعده های فریبنده دولت روحانی تلاش می کنند جامعه را ساکت و تسلیم نگه دارند. هر جا این تیغ نبرید، به سرکوب عریان و تعقیب و زندان فعالین و سخنگویان کارگران و مردم متوسل می شوند. و برای ارعاب جامعه دسته دسته انسان ها را چه در صفوف آزادیخواهان و حق طلبان و چه در صفوف قربانیان فساد و اعتیاد و فحشا در ملا عام تیرباران می کنند.

اما بورژوازی حاکم ایران در مقابل خواست و امید پیروزی طبقه کارگر و مطالبات و رفاهیات و موج آزادیخواهی و برابری طلبی نمی تواند دوام بیاورد. تنها راه تداوم توحش و به فقر و فلاکت کشاندن جامعه، حربه و ابزار تحمیق و فریب و انتظار و ترس و ارعاب است. و این نمی تواند ازلی و ابدی باشد. اگر طبقه کارگر اراده کند و به مثابه یک طبقه نه این و آن صنف به میدان بیاید، اگر دانشگاه و دانشجویان اراده کنند به مثابه سخنگویان آزادی و برابری و رفاه و حرمت انسان سازمان یابند و به میدان بیایند، اگر معلمان، پرستاران، زحمتکشان حاشیه شهرها، تن فروشانی که یک موی شان به همه بورژواهای مفتخور و مبلغان مذهبی و ملی گرایان آریایی شرف دارد و می ارزد...، اگر این لشکرهای عظیم انسان های تشنه رفاه و خوشبختی و ازادی و برابری اراده کنند و به میدان بیایند و یک صف شوند، نه جمهوری اسلامی و کل میلیتاریسم اش و نه ابزارهای تحمیق و فریبش پشیزی نمی ارزند و ناکارا می شوند. این را تاریخ به اثبات رسانده است.

 در این جنگ طبقاتی ما باید پیروز شویم. ما باید تلاش کنیم پیروز شویم. راه دیگری نیست. میلیون ها انسان کارگر و مزدبگیر و بیکار و بی مزد و تحقیر شده، بیش از سه دهه است، تاوان سنگینی پرداخته است. الان زمان گرفتن همه آن مطالباتي است که این همه سال از ما گرفته شده و از آن محروم بودیم. می توان گرفت. می توان در این جدال پیروز شد. جنگ ما اینجا است. جنگ نان، جنگ رفاه و معیشت و امنیت و ازادی و برابری. جنگ ما نه در سوریه است و نه عراق و نه یمن و لبنان. ما نه میخواهیم گوشت دم توپ این جنگ های بورژوازی هار و مرتجع بین المللی و منطقه ای باشیم، نه میخواهیم نان سفره مان را به یغمای این جنگ ها بسپرند. ما می توانیم تکلیف سرنوشت خود و خانواده و فرزندانمان را در همین جا تعیین کنیم. اگر ما به میدان بیاییم و گلوی کارفرماها و سرمایه داران و تجار مفتخور و دزد و دولتشان را بفشاریم شاید مردم منطقه هم نفس راحتی بکشند و شاید درد خانه خرابی و کشتارشان کم تر شود. ما باید در این جنگ و جدال طبقاتی و اجتماعی و انسانی در همین مملکت و شهر و محله و کارخانه و دانشگاه و مدارس اش، پیروز شویم.