حکمتیست میپرسد

مصاحبه با امان کفا

 

حکمتيست: به دنبال لشکرکشي و تصرف حلب توسط دولت اسد، همزمان در خارج کشور نيز تحرکات و تظاهرات هايي عليه آن به راه افتاده است. نظر شما در مورد اين تحرکات چيست؟

 امان کفا: انهدام خانه و مدرسه و بیمارستان، کشتار مردم در کوچه و خیابان، وهزاران جنایت دیگر توسط گروه ها و باندهای تروریستی قومی،‌ مذهبی،‌ دولتی و غیر دولتی،‌ در سوریه و در این رابطه مشخصا در حلب، نه امروز بلکه چند سال است که در جریان است. جنایات این نیروها، جدا از اختلافاتی که با هم دارند و یا نامی که بر خود نهاده اند، نتيجه اي جز از هم پاشیدگی کل شیرازه جامعه نداشته است.

 شکی نیست که انهدام جامعه در این سطح گسترده و آنهم برای چند سال متوالی، بدون پشتیبانی مالی و نظامی وسیع تر دول درگیر در منطقه و حامیان بین المللی آنها، ممکن نبوده و نیست. واقعا کیست که نداند جنگ خانمانسوزی که در سوریه در جریان است، کوچکترین ربطی به مبارزات مردم سوریه، برای رهایی از شرایط فلاکت بار و دستیابی به دنیای بهتر ندارد؟ کیست که نداند دستجات تروريستي از داعش تا النصره، محصول ساخت و پاخت آمریکا نبوده و از حمایت های مالی و نظامی عربستان و ترکیه برخوردار نبوده است؟ و یا کیست که نداند، جناح مخالف، ارتش سوریه و گروهها و باندهای جانی همراهش، مورد حمایت روسیه و ایران و حزب الله نبوده و نیست؟ واقعا کیست که نداند که این جنگ، نه امروز بلکه از همان ابتدای شروعش، تنها و تنها علامت بيان خصمانه و نظامی تقابل جناح های بورژوا ـ امپریالیستی بوده است و پیروزی و یا شکست هر کدام از این جناح ها، منجر به کوچکترین بهبودی در زندگی و معیشت مردم سوریه نخواهد شد؟

 این ها فرضیاتی است که حتی "متخصصین و کارشناسان" میدیای بورژوازی به آن اذعان داشته اند. البته این نهادها،  بسته به وابستگی های سیاسی شان،  به پخش اخبار و رپرتاژ از جنایت یکی از این جناح ها مشغول بودند. امروز که اخبار حاکی از پیروزی نظامی جناح روسی ـ سوری ـ ایران در حلب است، میدیای غربی دست به افشاگری از جنایات آنان زده است. در عین حال، این فضا به نیروهای "مغلوب" در غرب فرصتی داده است تا باز هم با همان پرچم  "دفاع از مردم حلب"  گردهم آیند.  تظاهرات های اخیر در سوئد و انگلیس، بخشی از این صف آرایی است، و به همان اندازه به دفاع  واقعی از مردم حلب مربوط است که أکسیون ها و گردهم آیی های سابق  از این، در دفاع از اسد و "حق انتخاب مردم سوریه" علیه نیروهای داعش به بهبود زندگی آن مردم مربوط بود.

 نیروهای ناسیونالیست دو آتشه ضد اسد و اسلامیون ضد روس، حضور محسوسی در آکسیون های اخیر داشتند. اینها بخشی از همان جنبشی هستند که کل جنایات علیه مردم را به رژیم اسد منتسب می کنند و طرف دیگر جنگ را، آمریکا و عربستان  و ترکیه  را، بیگناه جلوه می دهند. جالب اینکه در میان این جماعت، هم پیمانان ایرانی پرو ناتویی نیز شرکت داشتند! همان هایی که تا دیروز، حضور فعالشان در این صفوف را به بهانه مخالفت با جمهوری اسلامی توجیه می کردند! اینها از همان جنبشي هستند که دیروز به کف زدن و هورا هورا کردن و پشتیبانی از ارتش آزادیبخش سوریه،  در واقع با مواضعی پرو ناتویی، از ته قلب به تحقق "بعد از سوریه نوبت ایران است"  امید بسته بودند.

 نه اینگونه آکسیون ها، و نه شوهای تبلیغاتی طرفداران اسد با پخش تصاویر شور شوق مردم حلب، هیچکدام به منظور نجات مردم سوریه علیه این جنگ خانمان سوز نبوده و نیست. هیچ چیز مشمئز کننده از این درجه دورویی نیست. تنها در عرض همین چند هفته اخیر، کمی آنطرف تر حلب، جمعیتی میلیونی در شهر موصل گرفتار و در اسارت همین نیروها قرار گرفته اند. در آنجا نیز، هفت کشور متحدا بر سر مردم بمب می ریزند، و ارتش و باندهای تروریستی دوباره بنام "نجات مردم موصل"، به کشتار و جنایت مشغولند. نبايد به سیاه لشکر هیچکدام از این دو "جناح"  تبدیل شد. برای هر انسانی که از این همه مصیبت و کشتار و ترور عاصی شده است، برای هر آنکه راه حل مناسب و سیاسی، برای نجات مردم از این میدان جنگ را دنبال می کند، راه دیگری ممکن است. راه و سیاستی که خواهان  تامین حق زندگی مردم با خروج کامل این باندها  ودستجات و ارتش ها از میدان های جنگی است. اما قدر مسلم،  و در حالیکه  این مردم از همه طرف به گروگان گرفته شده اند، اجرای چنین خواسته ای توسط همین مردم ممکن نیست. ولی آنچه که مسلما امکان پذیر است، آنچه که مردم  انسان دوست در همین سوئد و انگلیس و اروپا به وضوح از آن دفاع کرده اند، این است که این مردم جنگ زده امکان داشته باشند که از این صحنه جنگ رهایی یابند. اگر امروز توان و نیروی متشکل این مردم برای پایان دادن قطعی و دائمی به چنین جنگ و مصیب های ناشی از آن در خاورمیانه ممکن نیست، اما مسلما می شود  به دولت های درگیر در این جنگ  فشار آورد تا اجازه خروج امن این مردم از میدان جنگ را فراهم کنند. این مردم بایستی حق فرار از این جهنم (چه جنگ و چه صلح کوتاه مدت بین این باندها دولتی و غیردولتی) را داشته باشند و بتوانند در هرکجا که خود امن می دانند، سکونت کنند. تضمین چنین راه نجاتی در همین شرایط امروز و با همین توازن قوای موجود، کاملا میسر است. فشار به دولت ها در این راستا میتواند از کشتار وسیع این مردم، جلوگیری کند. در غير اينصورت و در غیاب تامین چنین امکانی، مردم این منطقه چه در شهر های محاصره شده، و چه در کمپ های آوراگانی که بر تعدادشان روز به روز افزوده می شود، کماکان در معرض خطر و به گروگان گرفته شدن این باندها قرار خواهند گرفت.