شما از بيکاري کارگران، سود کلان به جيب مي زنيد!

 

 

فواد عبداللهي

    

دوشنبه گذشته همایشی با موضوع ”کارآفرینی“ در دانشکده اقتصاد دانشگاه اصفهان برگزار شد. در اين همايش عبدالحسين ساسان قائم‌مقام کانون کارآفرینی استان هم جزو سخنرانان بودند. ايشان ضرب اول در دفاع از سرمايه داران فرمودند: ”کارآفرينان نباشند کارگران نابودند.“ 

اين همه دم از پويا زدن ”علم اقتصاد“ و ”کارآفريني“ و غيره، که  قرار است کارگر را مرعوب کند و با تحقير او تکميل می شود، بايد  چيزی سياسی را در کله مخاطب فرو کند. چيزی که آقاي ساسان شهامت آشکار گویی آن را ندارند : سرمايه دار و دولتش جهت تامين و تضمين امنيت شان مجازند و بايد کارگران را سرکوب و مهار کنند! 

منطق اجتناب ناپذير و ناگفته سخنان ايشان اين است: زنده باد سرمايه و سرمايه داري؛ دفاع از ”کارآفرينان“ به ضرورت مملکت ما تبديل شده است و ما بايد با بازنگری جدی در باورهای کهنه خود، مدافع و مشوق اين قشر باشيم. اين، يک تجربه عملی خواهد بود که باعث خواهد شد تعاريف جديدی گام به عرصه نهند:  از اين به بعد ”دولت باید مجسمه کارآفرینانی مثل خیامی، خسروشاهی، حاجی برخوردار، عالی نسب و... را بسازد.“ 

احسنت! اين سبک استادمآبانه، گستاخ و مجيز ”کارآفرين“ را گفتن، قطعا در خدمت چپاندن يک موضع سياسی است. حقيقتاً، سرمايه داران و مباشرين فکرى، سياسى و نظامى آنها تنها يک راه در جلو روى خود دارند. مجبورند براى دفاع از امنيت سرمايه و منافع ”کارآفرينان“ عزيزشان پشت دستگاه دولتي کنوني سنگر بگيرند تا بتوانند بسرعت همه نيروى خود را در دوران برجام براى سرکوب کارگران و کمونيستها  به کار گيرند. براى ”کارآفرينان“، ”براه افتادن چرخهاى اقتصادى کشور“ چيزي نيست جز کاهش سطح معيشت و دستمزد کارگران، اخراج، بيکارسازي  و قلع و قمع کارگران آگاه و احياى اختناق در ابعاد و اشکال جديد. آقاي ساسان که علاقه عجيبي به توليد و سودآوري سرمايه با تحميل استبداد بر شانه هاي نيروي کارفوق ارزان دارد تنها ميتواند با ممانعت از متشکل و متحزب شدن طبقه کارگر و در پناه حربه سرکوب دولتي ”کارآفرينان“ محترم نفس بکشد. اگر با گذشت بيش از نيم قرن سود سرمايه در ايران به عرش اعلى رسيده، و سرمايه داران براى سرکوب کارگران بر بستر اين تاريخ به چنان اختناقى محتاج بودند، ميتوان تصور کرد که امروز که بساط برجام و پشت پرده مذاکرات هسته اي در ابعاد گسترده براي همه رو شده و معلوم شده که اين معرکه کوچکترين تغييري به نفع رفاه و خوشبختي و آزادي طبقه کارگر و اکثريت مردم محروم ايران در بر ندارد، چه حمله عظيمى را تدارک ميبينند. امروز نه تنها وخامت اوضاع اقتصادي کاهش نيافته که بر موج ارتش ذخيره بيکار در جامعه ايران هر روز افزوده مي شود. فلاکت، فقر، هجوم به آزادي هاي سياسي و اجتماعي، سرکيسه کردن حقوق کارگر و حق زن تشديد شده است. جمهوري اسلامي اين تحفه بورژوازي ايران همه ”کارآفرينان“ اين مملکت را زير سقف دولت اعتدال گرد هم آورده است. تخصص جناب ساسان و همقطاران ايشان پيدا کردن سوراخي براي در رفتن نظام و منفعت کل بورژوازي ايران از زير بار سنگين مطالبات فروکوفته طبقه کارگر در ايران است. ايشان هم دارند مطالبات رفاهي، آزادي و برابري را با همان ترازو و ميزان جمهوري اسلامي وزن ميکنند و حدود کينه کارگر از نظام ”کارآفرينان“ عزيزشان را به هم نشان ميدهند.  

براي طبقه کارگر که از فروش نيروي کارش زندگي ميکند، هر يکساعت ادامه عمر نظام سرمايه داري مترادف است با بيکاري و مسله مرگ و زندگي؛ اشتباه نکنيد، ”کارآفرينان“ جناب ساسان قرار نيست مشکل بيکاري و اشتغال را حل کنند، انها آمده اند تا با کمترين خرج جلوي عصيان کارگران و نيروي جوان تحصيلکرده بيکار آماده بکار را بگيرند،  وگرنه بيکاري بخش عظيمي از کارگران خيلي هم بدرد ”کارآفرينان“ مي خورد. بيکاري وسيع يعني رقابت کارگران بر سر يافتن کار، يعني رضايت دادن کارگران به پايين ترين سطح دستمزد و شرايط بردگي، يعني سود بيشتر براي سرمايه و ”کارآفرين“، يعني بي چيز شدن و فقيرتر شدن همه کارگران و ثروتمند شدن همه سرمايه داران. براي ساسانها و ”کارآفرينان“ مربوطه، بيکاري کارگران بشرطي که منجر به طغيان آنها نشود، مائده اى آسمانى است. اينها پهلوان پنبه هايي اند که ظاهراً ”توسعه“ ميخواهند. اما توسعه اي به شرط قبول شاق ترين کارها و کمترين دستمزدها... 

اما کور خوانده اند! طبقه کارگر ايران، کمونيستها و پيشروان آگاه اين طبقه بايد با اتحاد و بسيج بخش هر چه وسيعتري از کارگران شاغل و بيکار، مطالبات عميق و اساسي خود از جمله بيمه بيکاري مکفي و ٣٠ ساعت کار در هفته را در مقابل ”کارآفرينان“ و دولت آنها بر افرازند. تنها اهرم سياسي طبقه کارگر، اتحاد دروني و تحزب کمونيستي اين طبقه است که ميتواند اردوي وحشي سرمايه داري را به مبارزه بطلبد و به عقب نشيني وا دارد. کارگران کمونيست مي توانند و موظف اند اتحاد کارگران شاغل و بيکار را در مقابل دولت و طبقه سرمايه دار حفظ کنند. آقاي ساسان به چه زباني کينه خود را از اين وحدت طبقاتي اعلام کنند.