عروج و افول داعش!

 

 

فواد عبداللهي

 

شهر موصل در عراق مي رود که توسط نيروهاي ائتلاف به رهبري آمريکا به بهانه "آزادسازي"، بار ديگر به صحنه جنگ و قتل عام مردم در منطقه تبديل شود. ميگويند که ميخواهند داعش را متواري کنند؛ برخلاف تمامي تبليغات تاکنوني و تمامي عوام فريبي ها و تحريکات رسانه ها و سياستمداران و سخنگويان بورژوازي، داعش رعد در آسمان بي ابر نبود؛ محصول دموکراسي غربي در خاورميانه بود و قرار بود ابزار مقابله کمپ عربستان - ترکيه - اسراييل در منطقه با سهم خواهي محور روسيه - ايران - سوريه باشد و اساسا بر متن پادرازي و براي تنبيه اين محور ساخته پرداخته شد. اين پروژه سياه اما شکست خورد و نگرفت. جنگ امروز در موصل نتيجه عقب نشيني و شکست کمپ اول در تقابل با محور روسيه - ايران – سوريه از کانال طرح داعش است. بنابراين، ”جنگ“ امروزشان با داعش بهانه اي بر سر شيوه تقسيم بندي اراضي با محور رقيب در خاورميانه است و نه پز ”آزادسازي“ عراق!

دنياي پس از شکست آمريکا، دنياي تقسيم مجدد جهان بين قطب هاي ارتجاع جهاني و منطقه اي است و به همين اعتبار ادامه جنگ و ديپلماسي در منطقه مي رود که به اين تقسيم بندي در منطقه مابين شرکاء بلاخره گردن نهد. اين تقسيم بندي اما در خوشي و خرمي به سرانجام نميرسد. بايد خاورميانه را با خاک يکسان کرد و جنگ در موصل سوت ادامه اين روند است. بار ديگر قرار است مردم بيگناه موصل اينبار نه توسط داعش که تحت نام ”آزادسازي“ طعمه بمب باران بمب افکنهاي امريکا و موئتلفين اش شوند. مزدوران زميني و در کمين نشسته اين ائتلاف از ارتش عراق گرفته تا نيروهاي بارزاني و کنتراهاي قومي - مذهبي تحت فرمان ايران و عربستان و ترکيه، همگي ماه عسل شان است. جبهه اي از کثيفترين و سياه ترين نيروهاي تاريخ بشري در کمين کشتار يک ميليون شهروند بيگناه در موصل دست بر ماشه  لحظه شماري مي کنند. معلوم شد عروج و افول داعش بهانه اي براي به سرانجام رساندن دعواي دول مرتجع منطقه بر سر تقسيم قدرت و ثروت و بر اين اساس رسيدن به توازني بين خودشان بود. اين نقشه شوم را از مردم پنهان داشتند. جهان را در مدت کوتاهي براي استارت اين مردم کشي در موصل دوباره آماده کرده اند. به اسم ”مقابله با تروريسم داعش“، اين پديده دست ساز خودشان، کماکان هزاران تن بمب بر سر مردم زحمتکش موصل مي ريزند.

به اين اعتبار، اين ادامه جنگي است عليه همه کساني که در اوضاع سياه امروز راهي براي آزادي و برابري و انسانيت جستجو مي کنند. ادامه کشتار و قتل عام مردم عراق، پشت پرده سرکوب و تعرض به مراتب بيشتري به جامعه بشري است. ادامه جنگ و تقسيم خاورميانه قبل از همه چيز التيماتومي است که معماران بورژوازي ملي و بين المللي به طبقه کارگر و جنبش هاي حق طلبانه در هر گوشه جهان مي دهند. با ادامه اين کشتار بار ديگر دنيا به واقعيات دو دهه اخير بيدار ميشود. علم و کتل ”دموکراسي“ و ”انسانيت“ که بورژوازي غرب براي به شکست کشاندن کمونيسم بالا برده بود، زير پاي خودش لگدمال مي شود. روياي ابلهانه ”صلح و صفا“ زير سايه حاکميت بازار بيش از پيش نقش بر آب شده است و سرمايه داري ماهيت صدبار آزمايش شده خود را بار ديگر آشکار مي کند. مصائب ادامه اين جنگ به قربانيان بلافصل آن در موصل و در خاورميانه، به کشته ها و زخمي ها و آوارگانش خلاصه نميشود. اگر جلوي اينها گرفته نشود، جهان بيش از اين به ميدان تعصبات کور مذهبي و ناسيوناليستي، تروريسم کور، قوميگري و نژادپرستي، تبديل ميشود. حقايق اوضاع امروز خاورميانه و ادامه جنگ در اين منطقه، خصلت سرمايه دارانه و ارتجاعي آن، و مصائب قربانيان مستقيم آن بايد در تقابل با تبليغات رياکارانه رسانه ها به مردم توضيح داده شود. در عين حال در ايران بايد کوشيد تا اعتراض عليه ادامه جنگ در عراق و خاورميانه را سازمان داد؛ شراکت بورژوازي ايران بعنوان يک پاي اصلي تخاصمات و کشمکش ها در تقابل و سهم خواهي با ساير دول مرتجع در منطقه را افشاء کرد. و نهايتا تبليغات مسموم ناسيوناليستي تحت نام برتري طلبي ايران در منطقه را خنثي کرد. نبايد اجازه داد که بر تل اجساد زنان و کودکان و مردم زحمتکش عراق، جمهوري اسلامي ”ابرقدرتي ايران در منطقه“ را تحت نام ”امنيت“ و "مقابله با تروريسم" يک خواست غرورانگيز همه ايرانيان نشان دهد. طبقه کارگر در ايران همچنان که کارگران ساير کشورهاي منطقه، نفعي در گسترش سلطه سياسي بورژوازي ايران در منطقه ندارد. پيشروي بورژوازي ايران و ناسيوناليسم ايراني به زيان حرکت سوسياليستي طبقه کارگر در ايران است. بهترين ضامن امنيت در منطقه اتحاد و همبستگي طبقه کارگر و مردم منطقه در ايجاد سنگري انساني در مقابل ادامه جنگ و دخالت دول مرتجع منطقه در تعيين سرنوشت شان است. نفس اينکه هنوز دولت آمريکا در راس مئتلفين ادامه جنگ در خاورميانه و بورژوازي ايران با سارباني جمهوري اسلامي و دوش به دوش دول عربستان و ترکيه، جرات مي کنند چنين افق تاريکي از سرکوب و دخالتگري را در برابر بشريت قرار بدهند، خود حاصل غيبت ابراز وجود سياسي و اجتماعي قدرتمند کمونيسم و طبقه کارگر در کشورهاي مختلف است. حزب حکمتيست براي شکل دادن به اين صف قدرتمند کارگري و کمونيستي در مقابل ادامه جنگ و اوضاع بحراني در خاورميانه و کل دورنمايي که بورژوازي در مقابل جهان امروز قرار مي دهد، خود را متعهد مي داند.