خصوصیات فیزیکی و گزینش شرم آور آموزش و پرورش

 

 

 

مونا شاد

 

خبر باورنکردنی و تکان دهنده "ورود قد کوتاهها و چاق ها به آموزش و پرورش ممنوع " از سوی عباس قنبری، معاون دانشجویی دانشگاه فرهنگیان بیان شده است. او می گوید: معلمان برای جذب در آموزش و پرورش از فهرست ۳۰ بیماری ممنوعه ارزیابی و معاینه می شوند که دوتا از این بیماری های ممنوعه " کوتاهی قد و چاقی و وزن نامتعارف" است که معلمان از پذیرش در آموزش و پرورش باز می مانند.

همزمان خبر دیگری کاملا متضاد با این خبر شرم آور در میدیای غرب منعکس شد. در شهرهای میلان، رم و نیویورک، شوی لباسی به نمایش گذاشته شده است که افراد فلج بر روی صندلی چرخدار ، بر روی سن می آیند و لباس ها را به نمایش می گذارند. گفته شده پیام این شوی لباس، نمایش زیبایی با به چالش کشیدن نقص جسمانی است.

دوخبر متناقض که دو دنیای متفاوت را نشان میدهد. دنیای سیاه تحت حاکمیت جمهوری اسلامی و ارزشها و قوانین قرون وسطایی آن و دنیایی که بشریت متمدن ارزشهای انسانی خود را حتی به سالنهای مد بورژوازی با همه تشریفات و تجمل آن تحمیل کرده است. 

 چنین تحقیر آشکار و تبعیض علنی و رسمی برمبنای خصوصیات فیزیکی در قرن بیست و یک، زمانیکه جامعه بشری هرنوع تحقیر انسانها بر مبنای خصوصیت فیزیکی را ممنوع اعلام کرده است، فقط میتواند حاکی از عهد عتیق بودن، قرون وسطایی بودن و ضد انسانی بودن حکومتی باشد که کوتاهی قد و "وزن نامتعارف" را بعنوان بیماری و مانع استخدام شهروندان جامعه اعلام میکند. تبعیض رسمی و قانونی بر مبنای خصوصویت فیزیکی را باید به کارنامه سیاه حکومتی که در آن تبعیض بر مبنای مذهب و جنسیت و آپارتاید جنسی قانونی و رسمی است، اضافه کرد.

در شرایطی که بشریت متمدن امروز علیه ارزش های دنیای مسخ شده بورژوایی، علیه تصویر باربی و استفاده جنسی کردن از زنان، علیه تبعیض، تحقیر علیه انسانها بر مبانی خصوصیت فیزیکی شان مبارزه کرده و دستاوردهایی در تثبیت قوانین مجازاتی علیه تبعیض بر این مبنا، بدست آورده است، نماینده دولت اعتدال در اوج بیشرمی اعلام میکند کوتاهی و "وزن نامتعارف" بیماری است و مبتلایان به این "بیماری ها" از شانس امرار معاش، از دور و چرخه زندگی و بهره وری از آن محروم خواهند شد. بدنبال آن مشتی "کارشناسان" و "روانشاسان" مرتجع تر از قنبری "تئوری هایی" در باب تاثیرات ظاهر "نامناسب" معلمان بر تحصیل دانش آموزان و موفقیت آنان خزعبلاتی را تحویل جامعه میدهند.

"کارشناسان" و "روانشاسان" عهد عتیقی و نان به نرخ روز خور ما اما از بیان تاثیرات تدریس قوانین اسلامی به کودکان و خزعبلات مذهبی و ترس و وحشتی که در دل و روان کودکان ایجاد می کنند، تحقیر سیستماتیک دختران در مدارس، تاثیرات منفی حجاب اجباری بر دختران خردسال در مدارس، از تاثیر حضور آموزگارانی با حجاب اسلامی و ریش و پشم اسلامی و تاثیرات منفی آن بر روحیه دانش آموزان الکن و لال اند.

 در جامعه وارونه ایران، کوتاهی قد و "وزن نامتعارف" جرم است اما سوءاستفاده جنسی از کودکان در مدارس، تجاوز به کودکان تحت عنوان ازدواج شرعی و ... قانونی است. در جنگل بی قانون ایران، دزدان و اختلاس کنندگان، شیاد در امان هستند. کسانی که از افکارش بوی گند و عفونت عقب ماندگی و ارتجاع بیرون می زند و کودکان را شستشوی مغزی می دهند مجرم نیستد و هیچیک از آنان تاکنون اخراج نه فقط نشده است  و به راحتی  از فیلتر آموزش و پرورش گذر کرده اند، بلکه بعنوان معلمان نمونه و اسلامی مورد تقدیر رژیم و سران مرتجع آن قرار گرفته اند.

در دنیای بربریت جمهوری اسلامی، فحاشی، توهین با رکیک ترین الفاظ  به دانش آموزانی که "جرم"شان خنده، شادی و رقص است از طرف روسای مدارس، روسایی که وظیفه خود را تحکیم ایدئولوژی و ارزشهای ضد انسانی و قرون وسطایی اسلام در اذهان کودکان و نوجوانان تعرف کرده اند، ، نه فقط جرم نیست که چنین روسایی، که  جایشان نه مدارس که حوضه های علمیه قم  است، پاداش و ترفیع هم میگیرند.

در جنگل بی قانونی بنام ایران همه چیز وارونه است. هیچ یک از سران و وزاریی که ، تنبیه کودکان و خزعبلات مذهبی، آپارتاید جنسی در محطیهای آموزشی، را قانونی کرده اند  نه درمان و نه مجازات می شوند و نه  از کار بیکار شده اند.

 برخلاف "تئوری های" "کارشناسان" و روانشاسان" اسلامی، هیچ کودکی از قد کوتاه و "وزن نامتعارف" معلم خود وحشت ندارد. اما از خزعبلات قرآن و سیاهی و تاریکی و شکنجه در مدارس می ترسد و وحشت دارد. معاون آموزش و پرورش در کنار سران جمهوری اسلامی و ایدئولوگها و کارشناسانشان را باید بعنوان بیماران و به جرم اشاعه افکار پوسیده و اجبار دانش آموزان به انجام اعمال مذهبی از مدرسه، به جرام اینکه بجای ساختن محیط امن و ترتبیت و شادی، مدرسه تبدیل به زندان و شکنجه گاه کودکان کرده اند، به جرم شستوشی مغزی کودکان و آموزش نفرت و کینه مذهبی، به جرم دزدیدن کودکی میلیونها کودک محاکمه و مجازات کرد.

اگر کسی قرار است از کار در آموزش و پرورش باز بماند وزراء و معاونینش هستند که دختران خردسال را به اجبار جشن تکلیف می گیرد و کودکان را از دنیای شیرینی کودکی شان جدا می کند، دانش آموزان  را برای کنترل و خفه کردن شادی شان، بی حجابی شان، لباس شان، رفتار "غیراسلامی" اما انسانی شان باید هر روز از کنترل پلیسی ناظم و مدیر عبور کنند و جواب پس بدهند و توبیخ شوند. کودکان آنچه که معلمشان می خواهند درس محبت، شادی و انسانیت است. نیاز کودکان کوتاه شدن دست مذهب و دستگاه مذهبی که تحقیر، تبعیض بر مبنای جنسیت، مذهب، خصوصیات فیزیکی را در جامعه و مدارس اعمال میکنند، از آموزش و پرورش و زندگی شان است. نیاز کودکان رفتن جمهوری اسلامی با هویت ضد انسانی اش بعنوان اولین مانع خوشبختی و شادی کودکان در ایران است.