صف مدافعين شيک اعدام!

 

 

فواد عبداللهي

 

در ادامه اعدام طيفي از زندانيان توسط جمهوري اسلامي در دو هفته اخير،  و به دنبال اخباري که از رسانه هاي خارجي و داخلي پخش شد و موجي از انزجار و اعتراض به اين آدم کشي هاي عيان بهمراه داشت، عده اي هم تحت عنوان اپوزيسيون و معترض، ابراز وجود کرده اند.

حساب آدم کشاني که مردم را طي مراسم هاي شنيع به قتل مي رسانند، کاملا روشن است. اين ها با اين جنايات تنها و تنها بر قله رفيع نفرت مردم از خود و خشم برحق شهروندان مي افزايند و پرونده جنايات خود را قطور و قطور تر ميکنند. کساني که روزي بايد تاوان اين همه قصاوت و آدم کشي را بدهند، عيان است. چه کسي است که نداند آنها که در مقام اجراي عدالت نشسته اند، چه جانوراني اند. چيزي که در اين ميان پنهان است، رياکاري صفي است از شخصيت هاي سياسي در ”اپوزيسيون“ که بنام نقد و اعتراض به اين جنايات، دهه ها است که  ابراز فضل و ابراز وجود ميکنند و نظر و سياست خود در رابطه با اعدام را  پشت خرواري اراجيف به اصطلاح حقوقي و ”روشتفکرانه“ و ”مخالفت با خشونت“  پنهان مي کنند. مچ اين دوستان دروغين مردم و مخالفين دروغين اعدام را بايد گرفت. از حزب بي بي سي تا فرخ نگهدار و سازمان اکثريت و اتحاد جمهوري خواهان دلشان خيلي بدرد آمده است  چرا که  ”محاکمات عادلانه نبود“، گفتند که ”اين اعدام ها بدون رعايت حقوق اوليه متهمان در برخورداري از يک محاکمه عادلانه و منطبق با موازين حقوق بشر صورت گرفت“،گفتند که ”بدون خاتمه مراحل دادرسي و قطعيت حکم، اعدام شدند“، و اين علامت  ”رفتار هاي تنگ نظرانه و خشونت آميز و عدم تحمل دستگاه قضايي“ است!! و اتفاقا از همين جدل و جدال بر سر پديده مجازات اعدام پيداست که طيف متلون لم داده در استوديوي بي بي سي، ملي - اسلامي، کهنه دوم خردادي، اصلاح طلب و معتدل و مدافع خجول نظام چه کساني اند. کل تفاوت اين طيف دستگاهي واسطه در لباس اپوزيسيون با جمهوري اسلامي بر سر مسله اعدام در اين است که اگر ميکُشيد، قانوني بکشيد. اگر اعدام  ميکنيد  سعي کنيد مراحل قانوني خودش را طي کند. اگر قتل عام مي کنيد بگذاريد ”با موازين حقوق بشر“ صورت گيرد. به جاي اعدام در ملا عام، در خفا و بدور از چشم جهانيان اجرايش کنيد و آبروي نظام را بيش از اين نبريد. کشتن به شيوه خوشخيم و نه بدخيم و از نوع داعشي آن؛ و اين کل تفاوت سياسي و مرز هويتي يک ”اصلاح طلب“ معتدل در مورد پديده اعدام است با يک اصولگرا.

اکنون همه جناح هاي بورژوازي در ايران منفعت مشترکي در اين قضيه دارند که حربه اعدام و تعرض دولت به جامعه جزو ملزومات ادامه حيات برجام شان است. تفاوتي اگر هست در شيوه  مديريت اين تعرض است. اگر قوه قضاييه شمشير را از رو مي بندد، در عوض دولت و عقبه طرفدارانش خواهان مديريت نرم و قانوني اين اعدامها در اشکال متنوع توسط مراجع قانوني اند. هيچ شخصيت و جرياني از اين طيف سينه چاک جبهه اصلاح طلبان و معتدلين نظام، مطلقا کلمه اي در لغو بي مشروط و بي چون و چراي مجازات اعدام بر زبان نياورد. در عوض تا دلتان بخواهد به ارزانترين شکل ممکن اعلام کردند که تنها مخالف اعدام به شيوه غير قانوني اند.   عدالت در دادگاه اين ”اپوزيسيون“ يعني قصاص قبل از اعدام؛ يعني قانونا بايد اثبات کرد که زنداني مجرم است تا بعد حکم را به اجرا در آورد. اين تمام مخالفت اين شيادان سياسي با نفس پديده اعدام و قتل عام هاي فله اي اخير توسط جمهوري اسلامي است. اين شغل شريفي است که به اصطلاح ”اپوزيسيون“ ولايت فقيه، ۳۰ سال است براي آن خيز برداشته است. بي خود نيست که روح منتظري را در گور قلقلک داده اند و نوار صوتي اعتراض او به کشتارها و اعدام هاي ۶۷ را منتشر کرده اند. حواسشان هست که از دولت براي خود قدرت و مقام مطالبه کنند. حواسشان هست که به دين و راه و رسم و قوانين اين دولت خدشه اي وارد نشود. اينها اميدوارند مديران قانوني دادگاه هاي جمهوري اسلامي شوند. و به مردم دارند همين وعده را ميدهند. کساني که يکپا در هر دو جناح دارند. از يکطرف پاپيون کروات ميزنند، از طرف ديگر به اصل ماجرا که ميرسد لنگ و چارقد و عبا ميپوشند. هدف دور نگه داشتن جامعه و قرنطينه سياسي، فرهنگي و معنوي آن است. هدف جلوگيري از اينجاد فضاي قطبي و متشنج است. هدف جلوگيري از رشد اعتراض عليه جمهوري اسلامي، عليه بساط اعدام با کل بنيادهاي ايدولوژيک ضد انساني آن است. هدف کماکان مصون داشتن جمهوري اسلامي از حمله پايين و شوريدن محرومين عليه آن است.

نسخه اين اپوزيسيون دستگاهي، از نگهدار و بهنود و گنجي و نبوي گرفته تا جريانات جبهه ملي، توده - اکثريت، جمهوري خواهان، و بني صدر و حزب بي بي سي، نه فقط عليه مجازات اعدام نيست بلکه عينا جاده صاف کنان ادامه اختناق، سرکوب و تعرض جمهوري اسلامي به مردم ايران بوده و هستند. چند بار بايد ثابت شود که عقب راندن جمهوري اسلامي و قوانين کثيف اش جز با دفاع صريح از ارزشهاى انسانى ممکن نيست. چند بار بايد ثابت شود که راه جلوگيرى از توحش مذهبى باج دادن به آن و تلاش براى چهره معتدل ساختن از آن نيست بلکه مبارزه بي تخفيف عليه آن است. چند بار و به چه بهايى بايد به اينها ثابت شود که اسلام و مذهب پيشکش حتي بورژوازي ايران جناح مترقى و قابل حمايت ندارد. چند بار بايد ثابت شود که تنها وجود يک آلترناتيو کمونيستي، آزاديخواهانه راديکال و واقعى است که ميتواند زمين را از زير پاى جمهوري اسلامي جارو کند. چطور نميفهمند که راه ممانعت از ارتجاع و کشتار اسلامى مشروعيت دادن به اين تحجر و ترور در اشکال نوين نيست.

مشکل اينجاست که اين جماعت بيش از اين شانسي براي ايفاي نقش واسطه ميان رژيم و مردم ندارند. اينها با نسلي سر و کار دارند که نه فقط مذهبي نيست که ضد مذهبي است، که با مجازات اعدام  نه تنها مخالف است که از بيخ خواهان لغو و پايان دادن به اين تحجر است. مسله ”محاکمات عادلانه و قانوني“ در جمهوري اسلامي، مسله اين نسل نيست. مسله اين نسل انزجار از نظام و قوانينش است؛ تنفرش از امثال چنين اپوزيسيون دستگاهي است که با تکيه بر دولت اعتدال دکان سياسي باز کرده است. دروغ مي گويند که مجبورند از اين راه قانوني خجولانه و شيک از قانون اعدام دفاع کنند.  آيت الله  منتظري که شريک دور اول قتل ها و اعدام هاي حکومت در شروع به قدرت رسيدنش بود، سرانجام هنگامي که ابعاد جنايت از حد گذشت، مقام و موقعيت را با گفتن برخي از حقايق مربوط به اعدام هاي دهه شصت تاخت نزد، اين روشنفکران مفلوک توده – اکثريت، فعالين به اصطلاح ضد خشونت از ايت الله ها آيت الله تر  اند و بيشتر حافظ منافع نظام. اين طيف طفيلي عالم سياست، اين بازماندگان سنت آل احمديسم همه هنرشان اين است که به اميد گشايشي به نفع خودشان، هر جرم و جنايت و خشونت رسمي و قانوني در ايران را، رنگ کنند و در بسته بندي هاي شيک به بازار سياست در ايران عرضه کنند. اين موافقين اعدام شيک و تميز و مخفي و نه در ملا عام، اين مداحان اعدام هاي قانوني را بايد رسوا و منزوي کرد. مبارزه با اعدام در ايران و براي برچيدن بساط اين آدم کشي هاي قانوني و شنيع، وسيع است. رهبري و سازماندهي اين مبارزه، اما کار کمونيست ها است و باز کردن مشت اين طيف رياکار نان به نرخ روز خور قدمي در اين راه است. مردم ايران عليه ارتجاع اسلامي در هر شکل و شمايلي مبارزه ميکنند. اين مردم بيش از هر کس ماهيت مذهب و حکومت مذهبي را ميشناسند و ميتوانند در مقابل تبليغات دولت و پامنبري امثال توده - اکثريت و طرفداران خجول اعدام بازگو کننده حقايق باشند. ما کمونيست ها، ما حکمتيست هاي متحزب براي پر زور کردن اهرم فشار از پايين عليه بالا، براي به عقب راندن فضاي اختناق و سرکوب، براي برچيدن بساط اعدام و قتل عام چه در شکل قانوني و چه غير قانوني و نهايتا به ميدان کشيدن هرچه بيشتر مردم ايران در دفاع از حقوق جهانشمول انسان فعالانه تلاش ميکنيم.

***

مساله اى که مطرح شده است از اهميت بسزايي برخوردار است. قطب بندى اى که بر سر مسله نفس پديده اعدام وجود دارد واقعى و عميق است. اينکه هياهو و عوامفريبى اين اپوزيسيون نان به نرخ روزخور تا چه حد ميتواند افتضاح سياسى جديدشان را رفع و رجوع کند فرعى است. مهم اينست که در برابر کل اردوي بورژوازي ايران و جمهوري اسلامي در راس آن، در برابر سکوت سياسي و معنادار اپوزيسيون دستگاهي در مورد لغو مجازات اعدام، و تزها و سياست هاى رنگارنگشان براى بدست دادن چهره اي سفيد و آبرومند از جمهوري اسلامي در برابر جهانيان، صف آزاديخواهى و برابرى طلبى و سکولاريسم با تمام قوا به ميدان بيايد. حزب حکمتيست به اين مبارزه متعهد است.