هوليگانيسم، شعور حاکم بر جهان ما

 

 

فواد عبداللهي

 

در حاشيه ديدار انگليس و روسيه در يورو ۲۰۱۶ در ورزشگاه ولودروم شهر مارسي، هوليگان هاي دو تيم در پايان بازي همديگر را لت و پار کردند؛ و بازي فوتبال را به کام دوستدارانش تلخ کردند. بزن بزن هوليگان ها در تاريخ فوتبال هرچند پديده تازه اي نيست اما اين درجه از خشونت حاصل مغز معيوب هوليگان ها نيست؛ منشاء اين خشونت، نظامي است که انسان را در هزار و يک راه و رسم و قانون و اتيکت ملي و ناسيوناليستي کم ارزش تعريف کرده است. منشاء اين خشونت تعرض به سطح رفاه، دستمزد و برابري عميق انسانها در برخورداري از تعمات مادي جامعه است.

اگر اين درجه از کينه و تعصب هنوز يک واقعيت پابرجاي زندگي مردم عصر ماست، اگر عليرغم تاريخ جنبشهاي قوي و اجتماعي براي برابري انسان و زدودن تعصبات کور و جاهلانه ”ملي“ در همين غرب هنوز  هوليگانيسم حکم ميراند، بايد حکمتش را در نظام حاکم بر جهان امروز، در همين زمانه و در مصالح همين نظام جستجو کرد. سبقت گرفتن کثافت کاري هاي سران دولت ها و ”ژورناليسم متعهد“شان از عملکرد اين تيپ لمپنهاي حاشيه فوتبال ديدني است. براي نمونه، همين چندي پيش بود که با رو شدن اسناد پاناما و علني شدن پرونده پولشويي ۱۴ هزار نفر از روساي دولتي در سطح دنيا، پرده از يک فقره دزدي آشکار از جيب مردم محروم جهان برداشته شد.

بشريت شاهد قرباني شدن دو دهه امنيت، آزادي، رفاه، هنر، ادبيات، ورزش، فرهنگ و خلاقيت جهانشمول انسان با تعرض ايدولوژيک نظام بازار در طي روند ملت سازي و قوم تراشي توسط بورژوازي غرب بوده است. معلوم شد که نعره هاي ”شکست کمونيسم“ و ”پيروزي بازار“، امروز چه منجلابي ببار آورده است. حال، در جهاني که نظام حاکم بر آن بلحاظ فکري و ايدولوژيک فلج و بي افق است، در جهاني که هوليگان هاي عرصه سياست دست بر ماشه، بشريت را به سقوط از پرتگاه فقر، جنون، هانيباليسم و دربه دري کشانده اند، در جهاني که مشتي جنايتکار و انگل و مفتخور حکم ميرانند، تخريب ميکنند، ميکشند و مي برند، نبايد هم از هوليگان هاي حاشيه فوتبال انتظاري جز شاخ به شاخ شدن عليه هم داشت. جهان ما بايد بر قاعده اش بنشيند. تنها يک انقلاب کمونيستي نيرومند ميتواند اين هوليگانيسم را در تمام عرصه ها افسار زند و امنيت، رفاه، اميد، آزادي و اختيار به انسان را بازگرداند.