بچه ها متشکریم!

 

 

مظفر محمدی

 

"حس خوبیه"، "بچه ها متشکریم"... اینها بخشی از کامنت هایی است که در زیر خبر مسابقه بسکتبال دو تیم دانشکده های مکانیک و کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان امده است. در این مسابقه نهایی "فینال"، بازیکنان به اعتراض ممانعت حراست از حضور دانشجویان دختر در ورزشگاه، از برگزاری مسابقه خودداری کردند!

در همین مدت، در مسابقه فوتبال باشگاه های پرسپولیس و راه آهن در ورزشگاه آزادی تهران، دختری در لباس پسرانه در ورزشگاه حضور یافت. گفته می شود که تعداد دخترانی که به این شکل در مسابقات فوتبال حضور می یابند خیلی زیاد است. تماشاگرانی که از حضور این دختران با خبر می شوند، با غرور و افتخار آنها را پذیرا می شوند. مواردی هم هست که نیروی انتظامی این دختران را در ورزشگاه بازداشت و از ادامه حضور انها ممانعت به عمل می آورد.

یکی ار روزنامه های تهران "قانون" در مورد حضور یک دختر در مسابقه اخیر پرسپولیس- راه آهن، از زبان یک حزب اللهی و شاید یک مردسالار مریض، می نویسد: "باید این دختر هنجارشکن بازداشت شده و در مقابل ورزشگاه آزادی در قفس آهنی سوزانده شود"!

به نظر شما کدامیک از این برخوردها جامعه ایران را نمایندگی می کند؟ بچه های تیم های بسکتبال یا روزنامه ی قانون و این حزب اللهی مریض؟

کسی هست شک کند که اولی نماینده روحیه جامعه ای است که ظرفیت عظیمی از ازادیخواهی و برابری طلبی را در خود آشکار و پنهان دارد!

از طرفی جمهوری اسلامی و اقلیتی از صاحبان ثروت و قدرت با حلقه ای از دستگاه های امنیتی محصور شده، مدام خود را در مقابل دریای نفرت عمومی کارگر و زن و جوان و پیر، محافظت می کند تا به حیات ننگینش ادامه دهد.

از طرف دیگر جامعه ای که در طول حیات این رژیم و نظام استبدادی از خودش، از حرمتش و از دستمزد و حقوق و آزادیهایش دفاع کرده است. جنگی طبقاتی و اجتماعی آشکار و نهان که شبانه روز بین این دو قطب جامعه در جریان بوده است.

اما کیست که نداند، بهترین دفاع تعرض است. جمهوری اسلامی مدام تعرض می کند تا حیات ننگینش را حفظ کند. تعرض می کند تا از موجودیت خود و از سرمایه و ثروت تصاحب و غصب کرده از جامعه دفاع کند.

جامعه ما هم به تعرض نیاز دارد. دفاع صرف کارساز نیست. شاید گفته شود که توازن قوا به نفع مردم نیست. به نفع کارگر و زن و جوان و شهروندان جامعه نیست. اما این توجیهی غیرواقعی است. نگاه کنید و ببینید چه نیروی عظیم و چه ظرفیت و توان بالقوه ده ها میلیونی کارگر و زحمتکش زن و مرد در جامعه خفته است.

تعداد بازیکنان بسکتبال دانشگاه اصفهان را مقایسه کنید با ارتش و سپاه و بسیج ونیروی انتظامی و وزارت اطلاعات و حراست و ... جمهوری اسلامی! اما در مقابل می بینیم که چند ده جوان ازادیخواه و جسور اراده می کنند با خودداری از برگزاری مسابقه، ان نیروی به ظاهر مخوف را به تمسخر بگیرند. این تعرض است. بازیکنان بسکتبال از خود دفاع نکردند، به تعداد کم خود نگاه نکردند. به جامعه میلیونی شان نگاه کردند و به یکی از ارکان جمهوری اسلامی، "زن ستیزی"، تاختند و تعرض کردند. این فقط یک نمونه است. نمونه ای از اراده و تصمیم انسان هایی که جواب زور را با تو دهنی می دهند.

جامعه ما در مقابل فقر و گرسنگی و بیکاری و دستمزد کم و بی حرمتی و تعرض به ازادی و انسانیتش به تعرض متقابل نیاز دارد. و این ممکن است.

می شنویم و می بینیم که گفته می شود : " زندانی سیاسی آزاد باید گردد". برای این خواست طومارها امضا و صداهایی اینجا و آنجا بلند می شوند. این خوب است. اما به هیچوجه کافی نیست. زندانی سیاسی را باید آزاد کرد! به نیروی متحد و طبقاتی و اجتماعی میلیون ها انسان متعرض و معترض باید آزاد کرد.

جمهوری اسلامی با تصویب قانون "تعیین جرم سیاسی"، تازه پس از نزدیک به ٤۰ سال تعرض و کشتار و اعدام و شکنجه، به جامعه اعلام می کند، تا حالا بدون قانون شما را شکنجه کردیم، زندان کردیم و کشتیم. و حالا برای ادامه این کار قانون هم داریم! "قانون تعیین جرم سیاسی"!! ٤۰ سال می کشیم بعد قانونش را هم می آوریم!!

کلاه تان را قاضی کنید و بگویید، آیا جمهوری اسلامی صلاحیت تعیین مجرم در جامعه را دارد؟ آیا جانی و قاتل و استثمارگر و دزد نان سفره مردم و بیمه ی بیکاران و بازنشستگان...، صلاحیت تعیین جرم در جامعه را دارد؟ آیا جمهوری اسلامی که حتی بیرون از مرزهای ایران فعالین سیاسی را از جمله غلام کشاورز، قاسملو، فرخزاد و ده ها وصدها انسان دیگر را ترور کرده است و بازهم سودای این جنایت را در سر دارد، مشروعیت و صلاحیت تعیین جرم در جامعه را دارد؟ آیا مردم ایران این جنایات را بخشیده اند؟ فراموش کرده اند؟ نه.

دیپلماسی کثیف بورژوازی غرب و شعار حقوق بشری که دستاویز معاملات  تجاری و سرمایه گذاری و سود اندوزی هایشان است، رژیم سرمایه داری خودی جمهوری اسلامی را بخاطر کشتارهای جمعی و ترور انسان ها در داخل و خارج به محاکمه نمی طلبند و می بخشند و نه تنها می بخشند، بلکه بر جنایاتش سرپوش می گذارند و برای وارد کردن آن در کمپ بورژوازی جهانی و نهاد های بانکی و اقتصادی شان از هیچ تلاش و خوش و بش و معامله ای فروگذار نیستند.

همه این تجارب نشان داده اند که نیروی مهارجمهوری اسلامی، تنبیه جمهوری اسلامی، محاکمه ی آن و خاتمه دادن به جنایاتش، نه در جناح های اصلاحات و سبز و بنفش است و نه در خارج از مرزها و توسط بورژوازی بزک شده ی غرب!  این نیرو حی و حاضردر درون جامعه، در میان طبقه کارگر صنعتی، در میان بیکاران، زنان، جوانان و ... است. و این نیرو تا بحال زخم خورده، گرسنگی کشیده، تحقیر شده، سرکوب گشته و از خودش دفاع کرده است.

و باز تجربه نشان داده است که دفاع کافی نیست. دفاع صرف در هر جنگی و در جنگ با جمهوری اسلامی شکستش قطعی است. جامعه ی ما به تعرض نیاز دارد. تعرض هایی که تا کنون اینجا و آنجا شده و می شود. اگر این تعرض گسترش یابد وتمام گوشه و زوایای جامعه را در بر گیرد، شکست دشمن قطعی است.

جامعه ما، طبقه کارگر، زنان و جوانانی که تا حالا از ذره ذره دستمزد و نان سفره و حرمت انسانی شان دفاع کرده اند، ظرفیت و قدرت این تعرض را دارند.

اگر دو تیم ۲۰ نفره بسکتبال می توانند به سیاست و رفتار ضد زن رژیم تو دهنی بزنند، چرا تیم های بزرگ تر فوتبال نتوانند بدون حضور زنان در ورزشگاه از برگزاری مسابقه خودداری کنند و تو دهنی بزنند! چرا ده ها هزارانسان حاضر در ورزشگاه نتوانند به اعتراض ممانعت از حضور زنان ورزشگاه را ترک کنند و به عملکرد و سیاست ضد زن و ضد حرمت یک جامعه ٧۰ میلیونی تو دهنی بزنند! اگر چند بسیجی و سلفی بتوانند فضای محلات شهر را مسموم کنند، چرا صدها و هزاران زن و مرد و جوان آزادیخواه و برابری طلب نتوانند فضای محله شان را از این جانوران مفلوک پاکسازی کنند و کنترل محلاتشان را خود بدست گیرند...!

چرا فعالین کارگری و مدنی باید به تنهایی بار زندان و شکنجه و تحقیر را بر دوش کشند و با وجود آن ولو با اعتصاب غذا به دشمن تودهنی بزنند، چرا یک طبقه چند ده میلیونی نتوانند با اتحاد خود نه تنها دوستانشان را از بند رها کنند، بلکه با تحمیل افزایش دستمزد و عقب نشاندن سیاستهای ضد کارگری  به سرمایه داران و رژیم شان تو دهنی بزنند!!

همه ی اینها ممکن است. طبقه کارگر امروز، انسان امروز به استفاده از اراده و اختیار نیاز دارد. هیچ کس جز خود ما انسان ها نمی تواند اراده و اختیاررا به ما برگرداند. انسان بی اختیار و بی اراده، قربانی است.

هر شب که می خوابیم و هر صبح که بیدار می شویم، به خود و به هم سرنوشتان و همکاران و دوستان خود بگوییم، "ما به نیروی اتحاد و تصمیم و اراده نه فقط برای دفاع بلکه برای تعرض نیاز داریم" همین امروز، فردا دیر است!

 

اردیبهشت ۹۵ ( مه ۲۰۱٦ )