جواب ما انقلاب کارگری است!

 

 

آسو فتوحی

 

جدیداً جهانگیری معاون اول رئیس جمهور در سخنرانی افتتاحیه نمایشگاه ایران پلاست فرموده اند که "....ایران در کنار جاذبه‌های طبیعی، نیروی انسانی، بازار و موقعیت استراتژیکی که دارد اگر بتواند بر چالش‌های پیش روی خود غلبه کند می‌تواند و باید به یکی از کانون‌های مهم توسعه تبدیل شود و اقتصاد دنیا حتما می‌تواند از شرایط ایران برای کارهای مهم و سرمایه‌گذاری‌های اساسی استفاده کند." طنز مسئله این است که جمهوری اسلامی که کماکان در حل مشکلات اقتصادی خود در گل مانده شعار حل بحران اقتصادی جهان را سر میدهد و خود را کانون تحرک اقتصاد دنیا میداند. البته به شرط "غلبه بر چالشهای پیش رو"! این ادعا علاوه بر اینکه پوچ و هارت و پورت بی پایه است، اما آرزوی بورژوازی ایران برای فراهم کردن بستر و مقدمات سیاسی دور جدیدی برای انباشت سرمایه و رونق بخشیدن به چرخ تولید و سیاست روشن جمهوری اسلامی، بعنوان نماینده این طبقه، در برابر طبقه کارگر، "نیروی انسانی"، را بیان میکند.

جهانگیری مدال کشف اهمیت اقتصاد و اولویت آن در مملکت را به سینه ولی فقیه و دولت میزند و فراموش میکند که رهبرشان در مقابل اعتراض اکثریت مردم محروم در ایران، در برابر مبارزه طبقه کارگر برای رفاه اعلام کرد "اقتصاد مال خر است"!. زمانیکه برای تحکیم حکومتشان به تعرضی سیاسی و ایدئولوژیک به کل جامعه احتیاج داشتند "اقتصاد مال خر" بود و امروز که کشتی به گل نشسته اقتصادشان را باید نجات دهند، یافتم یافتم اعلام میکنند اقتصاد اولویت دارد و در فوائد آن سخن پراکنی میفرمایند.

جواب جمهوری اسلامی برای بیرون آمدن از بحران اقتصادی شاه کلید "اقتصاد مقاومتی" است که به گفته جهانگیری مورد پذیرش همگان، منظور جناح های حکومتی، است. 

هارت و پروت اینکه کلید حل بحران اقتصادی جمهوری اسلامی ایران در اقتصاد مقاومتی است را کنار بگذاریم، جهانگیری هم میداند در دنیای واقعی حل معضل و بحران گریبان گیر سرمایه داری ایران برای بورژوازی به این سادگی ها مقدور نیست. خاورمیانه جنگ زده و نا امنی عمومی آن برای سرمایه، به اضافه فاکتورهای سیاسی و اقتصادی خود بورژوازی ایران، مسئله هویت ایدئولوژیک و ماهیت جمهوری اسلامی، آن "چالشهای پیش رویی" است که گریبان جمهوری اسلامی و کل بورژوازی ایران را گرفته است. نتیجتا امنیت ایران و موقعیت استراتژیک آن بعنوان یک مولفه مهم پوچ است. قرار است اقتصاد مقاومتی و گشایش اقتصادی و تبدیل ایران به یکی از کانونهای مهم توسعه و سرمایه گذاری اساسا با اتکا به "نیروی انسانی"، طبقه کارگر، متحقق شود.

سیکل دائمی شارلاتانیسم بورژوایی در اینجا هم تکرار میشود. اذعان میکنند که یکی از مهمترین چالشهای پیش روی اقتصاد ایران معضل بیكاری و رفاه مردم است، رفاه مردم  در گرو توسعه ایران است و توسعه ایران در گرو اقتدار اقتصادی ایران است. نتیجتا حل مشکلات و سطح معیشت کارگر به گشایش اقتصادی برای بورژوازی و فربه تر شدن آن گره خورده. به طبقه کارگر میگویند سرمایه امنیت میخواهد و شما باید استثمار شدیدتر، بیحقوقی بیشتر و خفقان مطلق را برای تامین این امنیت قبول کنید. میگویند بدون سرمایه و حرکت آن زندگی شما بیمعنی است. رفاه شما ممکن نیست.  این شیادی همیشگی بورژوازی علیه طبقه کارگر و مردم محروم است و از رئیس جمهوری تا معاون و مشتی متخصص و محقق کارشان این است واقعیت نیاز سرمایه به استثمار کارگر را وارونه نشان دهند و بعنوان دایه مهربان تر از مادر از سطح پائین معیشت و بیکاری و فلاکت کارگر و راه حل آن نطق کنند.

تناقض خزعبلات اینان آینجاست که بارآوری سود سرمایه و تحرک دوباره اقتصاد ایران مستلزم فلاکت، کارگر ارزان و خیل عظیم نیروی بیکار و خفقان حقوقی کارگر است. امنیت، رقابت، شکوفایی و تحرکی که آنها نویدش را می دهند و با آن می خواهند به جنگ بحران سرمایه ایران و جهان بروند یعنی نبرد سطح معیشت کارگر ایرانی در برابر نیروی کار ارزانتر از بنگلادش و مالزی و چین ... آنها خود به خوبی میدانند که دوربینی که با ان دنیا را رسد می کنند متعلق به بورژوازی است و اشیاء و اجزاء هم دور تر هستند و هم وارونه.

جناب ناجی جهان، جهانگیری و هم طبقه ای هایش در دنیای واقعی خود سر سوزنی توهم  ندارد که حل کشمکش شان با طبقه کارگر به شیوه مسالمت آمیز معنی ندارند بلکه هدف آنان اقناع و رسمیت دادن به فلاکت و سطح پایین معیشت کارگر است و ابزار آن را نیز که سرکوب مبارزات یا ایجاد فضای ارعاب است را آماده دارند.

اجرای تک تک بندهای اقتصاد مقاومتی یا هر طرح دیگر توسعه و شکوفایی و جلب سرمایه گذاری، پیش از هر چیز بر گرده استثمار شدید طبقه کارگر پیش میرود.

ادعای "بالاترین سرمایه انسانی را دارا هستیم"، ادعای ایجاد امنیت برای سرمایه و سرمایه گذاری، حمایت کامل دولت از خصوصی شدن هرچه سریعتر و بیشتر مشتقات پتروشیمی و الفینی و ال ان جی و یا ایجاد مناطق آزاد صنعتی و تجاری، برای سرمایه دار خبرها و طرح های خوبی هستند اما برای کارگر معانی دیگری دارند.

طنز پردازی نمایندگان بورژوازی شاید به مذاق محافل بورژوا و خورده بورژوا خوش بیاید اما طبقه کارگر که ذره ای توهم به منفعت متفاوت طبقاتی اش ندارد، آنرا اعلام جنگی رسمی به خود میداند.

طبقه کارگر میداند شکوفا کردن اقتصاد بحرانی و به حرکت درآوردن چرخ تولید یعنی درهم شکستن استخوان میلیونها کارگر شاغل و بیکار. میداند سرازیر شدن سرمایه گذاران خارجی یعنی سرازیر شدن دلالان و کاشفان جان و خون ارزان کارگر در دنیا. میداند ایجاد امنیت و ثبات برای جلب سرمایه یعنی سرکوب گسترده هر صدا و اعتراض بر حق کارگر برای سطح معیشت، دستمزد، حقوق معوقه و حمایت دولت از سرمایه و شکوفایی تولید یعنی زندان و بازداشت و کشتار کارگر در مقابل صاحبان سرمایه.

رابطه طبقه کارگر و بورژوازی چه در دوره بحران اقتصادی و چه در دوره توسعه اقتصادی را فقط قهر انقلابی و نابود کردن کل سیستم کاپیتالیستی تعیین تکلیف میکند.

جواب کارگر و رهبران آگاه و کمونیست طبقه کارگر برای سرمایه و تنها راه برون رفت از بحران اقتصادی ایران و دنیا انقلاب کارگری است.

 

١٨ آوریل ٢٠١٦