حزب کمونیست کارگری- حکمتیست (خط رسمی)

 

 

انتخابات مجلس دهم و برندگان واقعی آن

 

 

انتخابات مجلس دهم و مجلس خبرگان، جمهوری اسلامی را در موقعیت جدیدی قرار داده است. علیرغم تبلیغات کرکننده دستگاههای تبلیغاتی رژیم، درصد شرکت کنندگان در انتخابات کمتر از دوره های قبلی بوده است.  

"برندگان" این "انتخابات" و میدیای دست راستی از اینکه درصد بالایی از  مردم، با عدم شرکت خود در این انتخابات رسما و علنا اعلام کردند که انتخاب آنها رفتن جمهوری اسلامی است، حرفی نمی زنند.  

شکست اصولگرایان در این انتخابات و "بُرد" ائتلاف معتدلیون و اصلاح طلب و اصولگرای معتدل، "لیست امید"، قابل پیش بینی بود. نه از این زاویه که گویا مردم امیدی به این ائتلاف و چهره های این لیست دارند، بلکه از سر نه گفتن آنها به جریانی است که از نظر آنها بعنوان چکیده سی و چند سال حاکمیت جمهوری اسلامی و با حاکمیت سیاه این رژیم بیشتر تداعی میشود.  

مسئله اصلی این "انتخابات" از منظر مردم، تلاش برای تضعیف کلیت جمهوری اسلامی از کانال کنار زدن چهره های اصلی اصول گرا است. مردم با نه گفتن به سران مجلس خبرگان و چهره های منفوری چون مصباح یزدی، محمد یزدی و لاریجانی، و بیرون کردن آنها از مجلس خبرگان، تلاش کردند از هر امکانی برای تضعیف کلیت جمهوری اسلامی که اولین مانع رفاه و سعادت و شادی و آزادی جامعه است، استفاده کنند. دیروز با زدن رفسنجانی ها این هدف را دنبال میکردند و امروز با بیرون انداختن مصباح یزدی ها، لاریجانی ها و ...  

تا زمانیکه مردم قانون جنگ با جمهوری اسلامی را تعیین نکنند، تا زمانیکه طبقه کارگر و مردم محروم و به تنگ آمده از جمهوری اسلامی قادر به تعیین تکلیف نهایی با کل حاکمیت نیستند، از همه امکانات موجود برای تضعیف جمهوری اسلامی استفاده میکنند تا شرایط مناسب تری را برای جدال امروز و فردا و جنگ نهایی برای به زیر کشیدن ارتجاع حاکم، مهیا کنند. مردم با تشخیص خود سعی کردند صف دشمن را تضعیف و توازن قوا در حاکمیت را تغییر دهند. فشار و رای نه مردم چنان رسا و بلند بود که حتی خامنه ای جرات تکفیر رای آنها را نداشته و ناچار از همراه کردن خود با این تو دهنی بزرگ شد. جشن و شادی مردم، شادی از حذف ارتجاعی ترین چهره های رژیم، تضعیف صف دشمن و بهبود شرایط مبارزه و تقابل خود با کلیت جمهوری اسلامی است.  

آینده این اوضاع از پیش معلوم نیست اما آنچه مسلم است جمهوری اسلامی با جامعه ای روبرو است که از هر فرصتی حتی نمایشی چنین مسخره استفاده میکند تا صف دشمن خود، جمهوری اسلامی، را تضعیف کند. سران جمهوری اسلامی به خوبی میدانند آن بخشی از جامعه که در این نمایش شرکت نکرد نماینده واقعی نفرت مردم از جمهوری اسلامی است و مهر خود را بر تحولات آتی خواهد زد. جمهوری اسلامی میداند در مقابل مردمی قرار گرفته که خود را برای تحرکات سیاسی وسیعتر و فشارهای بیشتر به جمهوری اسلامی آماده میکنند. هشدارهای "برندگان" انتخابات از برآورده کردن وعده ها، حاکی از این واقعیت است. 

صف فرصت طلبان سیاسی و گماشتگان حاکمیت در به اصطلاح اپوزیسیون خارج از حکومت، امثال توده و اکثریت و احزاب ناسیونالیست کُرد، که تلاش کردند این امکان گرایی جامعه را، انتخاب احسن اکثریت مردم ایران بنامند و در بالماسکه حکومتی مضحکه انتخابات صندلی های ردیف اول را اشغال کنند، کسانی که به این امکان گرایی لباس ترقیخواهی و حق زن و  ... پوشاندند و آن را نشان دمکراسی طلبی، بار دیگر و بیش از پیش بی ربطی خود به جمعیت میلیونی منزجر از حاکمیت جمهوری اسلامی را نشان دادند. این جریانات با پایان انتخابات، بار دیگر بساط  و کسب و کار معرکه گیری و شارلاتانیسم شان، تا اطلاع ثانوی تعطیل شد. بدون اینکه ولی فقیه نانی در سفره آنها انداخته باشد.

حزب حکمتیست (خط رسمی) طبقه کارگر و همه مردم آزاديخواه را در مبارزه خود براى به زیر کشیدن جمهوری اسلامی و دست یافتن به آزادی، برابری و رفاه و امنیت، به وحدت حول پرچم کمونيستی خود فرامى خواند.

 

 

حزب کمونیست کارگری- حکمتیست (خط رسمی)

 ١١ اسفند ١٣٩٤(١ مارس٢٠١٦)