جمهوری اسلامی بدون مجلس

مجلس بدون اپوزیسیون!

 

 

ثریا شهابی

soraya_shahabi@yaho.com

 

نه مجلس جمهوری اسلامی مجلس نمایندگان مردم است.  نه چند دهه دعوا بر سر کرسی های آن ربطی به دمکراسی پارلمانی غرب بعنوان ابزاری برای کانالیزه کردن اعتراض پایین به سمت بالا،  با همه عقیم ماندن پارلمانتاریسم در خود جوامع غربی، دارد.  نه توده مردم ایران، با همه امکان گرایی که خصلت همه جوامع است، هرگز توهمی نسبت به اینکه آبی از این مضحکه به نفع آنها گرم شود، داشته اند.  با این وجود نگاه به شمایی کلی از وضعیت امروز کمپین های ”انتخاباتي“  مجلس و مباحث حول آن، خالی از تفریح نیست! گفته میشود که یک ماه به انتخابات مانده، ناگهان در کمال بهت و حیرت اصلاح طلبان، بیش از ۹۰ درصد از نامزدهای آنان رد صلاحیت شدند.  در گرما گرم ”له له“ زدنهای خانمان مدافع ”تغییر چهره مردانه مجلس“ و مسخ شدگان ترهات  مقام معظم در مورد علاقه ایشان به شرکت مخالفین نظام در این انتخابات معین،  فقط صلاحیت ۳۰ نفر از اصلاح طلبان  تایید شد. به گِل نشستن چندباره بَلَم شکسته ”اصلاح طلبان بی ادعا“ به جای خود، حال آقای نگهدار و خانم خراسانی جداً باید این روزها خیلی منقلب و بد باشد! 

برای بکار انداختن آپارات هر پارلمان و مجلسی، برای گرم نگاه داشتن بساط هر  انتخاباتی در پوچ ترین و بی محتوا ترین ساختار سیاسی بورژوایی، باید برای خودی ها حداقلی از  انتخاب بین ”بد و بدتر“  وجود داشته باشد. پارلمان بدون اپوزیسیون، مجلس و انتخابات بدون اپوزیسیون و بدون دسته بندی های واقعی بین جناح های مختلف خود طبقه حاکم، بدون به اصطلاح چپ و راست بورژوایی، شب نشینی های مجالس انتخاباتی دولت های بشار اسد و شاهنشاه آریامهر و مجلس شورای اسلامی است. 

 در جمهوری اسلامی ایران، جمهوری که بنام انقلاب علیه انقلاب به قدرت رسید،  مجلس و انتخابات و اختلاف و جناح بندی جدی در بالا، تماما  زایده ای بر ساختار سیاسی و برای بقا نظام بسیار خطرناک است. مقاهیم و پدیده هایی چون ”انتخابات“ و ”حق مردم“ و ”حق کارگر“، سی و شش سال است که وزنه سنگین وبال گردن جمهوری اسلامی است.  این ها میراث برجای مانده از انقلاب سرکوب شده و به خون کشیده شده سی سال قبل است. حذف و حصر و توسر زدن سیستماتیک خودی ها، تیغ کشیدن و خون پاشاندن بروی مخالف خودی، از مجاهد و بنی صدر تا خاتمی و موسوی و کروبی، برای مصون نگاه داشتن حکومت از انقلابی دیگر و تعرض دیگری از پایین بود. این تقابل ها و این پدیده ها امروز وارد فاز دیگری میشود.  امروز با همه داعیه های گشایش سیاسی دولت اعتدال بعد از برجام، رد صلاحیت ۹۰ درصد از اصلاح طلبان بی چنگ و دندان و مفلوک، خصلت نمای کامل آن جمهوری اسلامی در ایران است، که ادعای ماندگاری و ثبات سیاسی دارد!  

بورژوازی در ایران، ثبات و ماندگاری اش در قدرت،  تنها و تنها با اختناق کامل و سکوت گورستانی، سکوت گورستانی حتی در میان لایه های مختلف طبقاتی خودش، ممکن است. اینکه جمهوری اسلامی میتواند چنین آینده ای برای خود بسازد، توسط سران خود حکومت زیر سوال است. فشار توقعات، اعتراضات خفته، اعتصابات و اعتراضات همیشگی طبقه کارگر، غیر از این میگوید.    

امروز در هیت حاکمه ایران،  اختلاف ذایقه هست اما  اپوزیسیونی وجود ندارد! کسی با کسی جدالی بر سر سیاستی ماکرو، ندارند!  اصلاح طلب بدون مطالبه و ادعا، سرگردان هر روز  به کسی و چیزی برای بقا دخیل میبنند. اصلاح طلب منشا ”فتنه“ و  ”کودتاچی“ در جریان جنبش سبز که با ”ضدکودتا“ جناح مقابل سرکوب شد، دوران اش بسرآمده است. خود سرکوب شد، اما با دخالت ولی فقیه به مشروطه اش رسید. با به کرسی نشاندن دولت اعتدال و آشتی با غرب و پایان برجام، همه آرمان و مطالبه اش، توسط مقام معظم برآورده شد. در زمینه حرف مفت در مورد آزادی و حق زن و ... ولی فقیه از خاتمی فرسنگها جلو زد. در زمینه اقتصادی به غرب وصل شد، و همه مخالفین داخلی را پشت سرخود به صف کرد. حرف پوچ و بی محتوا در مورد دمکراسی اسلامی و ارج گذاری  ”ایرانیت“ و ”ملت“ به جای ”اسلامیت“ و ”امت“، همه از آن ولی فقیه شد.  بر این متن، تلاش جبهه اصلاحات برای گرم نگاه داشتن بساط انتخابات، با  قرض کردن و یا ”خریداري“ چند چهره شاخص اصلاحات از بازار مهره های شخصیت های پیشتر سوخته، با رد صلاحیت های ۹۰درصدی، مضحک تر از مضحک صف مغبون آنها را پریشان تر کرده است.  

ولی فقیه لازم نداشت مجلس را به توپ ببندد تا همان کاری را که مجلس میخواست انجام دهد، خود انجام دهد! حداکثر اصلاحاتی که اپوزیسیون درون خانوادگی حاکمیت آرزو میکرد، را او برآورد کرد. اصلاح طلبی که هرگز قادر به برداشتن قدمی در راه آرمان اش نبود را ولی فقیه با انجام داعیه های آن، بی مصرف کرد.  بعد از سرکوب سبز،  سازش با غرب و قبول شکست ایدئولوژیک و کنار گذاشتن پرچم ”پان اسلامیسم“ و بلند کردن پرچم ”پان ایرانیسم“، مقام معظم را رهبر بلامنازع مخالف و موافق و همه جناحهای حاکمیت کرد. ”اصلاحات“، عملا توسط ولی فقیه به پیروزی رسیده است و همه، محصولات آن را می بینند. رشد منحنی وضعیت فلاکت بار اقتصادی و رشد چشم گیر اختناق سیاسی حاکم، از محصولات کامل جنبش اصلاحات است. از این روست که حال جبهه اصلاحات وخیم است.  

امروز جمهوری تلاش میکند که  مجلس شورای اسلامی و  ولی فقیه را به مدل دیروز شاهنشاه آریامهر و مجلس شورای ملی، کاملا منطبق کند. ساختار سیاسی که در آن دیگر هرگز جایی برای ”فتنه“ توسط جناح داخل حکومتی، وجود نداشته باشد. این تمام جوهر حاکمیت بورژوازی در ایران است. مجلس و پارلمان و ... بازی با آتش است! بورژوازی ایران، برای طبقه خودش هم، قادر به تحمل مبارزه سیاسی و تحزب سیاسی نیست! اگر تعطیل شدن مشروطه سلطنتی در ایران تراژیک بود، تکرار آن به شکل تعطیل شدن مشروطه اسلامی، کمدی بیش نیست.  

هرنوع انتخاب و انتخابات واقعی در ایران، تنها و تنها  توسط جنبش سوسیالیستی و  ضدکاپیتالیستی ممکن است. در ایران هر تغییر و بهبود واقعی، در زمینه احقاق حقوق زنان، افزایش دستمزد کارگران، رفاه،  بهبود معیشت و تامین و تضمین سکولاریسم، به پیشروی کمونیسم گره خورده است. 

بار دیگر امثال زیباکلام ها و اقایان نگهدار و خانم های خراسانی،  باید بروند در کنج و ناخن بجوند و به امید بهم خوردن صحنه در انتظار ایفای نقشی بمانند.  راه آزادی و رهایی زن، رفع تبعیض و احقاق حقوق انسانی حرمت و کرامت کارگر، به کمونیسم گره خورده است.

 

۱ فوریه ۲۰۱۶