تعرض وقیحانه رژیم در کردستان بی جواب نمی ماند!

 

مظفر محمدی

 

روز دوشنبه ٢٨ اردیبهشت ماه کنگره سازمان پیشمرگان مسلمان کرد  با حضور لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی، سردار نقدی رئیس بسیج و مقامات استان و شهرداری در شهر سنندج برگزار گردید. متعاقبا مجسمه یک مزدور رژیم در میدان  ظفریه سنندج بر پا گردید. همچنین در کنگره تصمیم گرفته شد که ١٠ مجسمه دیگر مزدوران جمهوری اسلامی که در جنگ علیه جنبش انقلابی مردم کردستان کشته شده اند در شهرهای دیگر کردستان درست و نصب شود. به  این ترتیب برای اولین بار، رژیم مزدوران خود در کردستان را مورد شفقت قرار داده و خامنه ای هم  برگزاری کنگره؛ نصب تندیس و تقدیر از مزدوران جمهوری اسلامی در کردستان  به نام پیشمرگان مسلمان کرد را با اهمیت و بجا توصیف کرده است.

جا دارد مردم مبارز کردستان از خود بپرسند که چه شده است که جمهوری اسلامی به کردستان روی آورده و همکاران و مزدورانش را دوباره مطرح کرده و چنین وانمود می کند که کردستانی که تا دیروز نا امن توصیف می شد، حالا امن شده است.  

در چه شرایطی است که جمهوری اسلامی به خود جرات داده با این وقاحت به چند دهه جنبش انقلابی و مبارزات آزادیخواهانه مردم کردستان دهن کجی کند. مگر این همان رژیمی نیست که با تمام قوا به سرکوب مردم کردستان پرداخت. اعدام های دستجمعی راه انداخت. جنگ ٢٤ روزه را به مردم سنندج تحمیل کرد و با توپ و خمپاره خانه های مردم را بر سرشان خراب کرد. هزاران نفر از بهترین جوانان و کمونیست ها و آزادیخواهان را در جبهه های جنگ کشت یا اعدام کرد.

حرکت اخیر جمهوری اسلامی با فرستادن رییس مجلسش به کردستان تعرض دیگری به آزادی و حرمت و خواست آزادیخواهانه میلیون ها کارگر و زن و مرد و جوان در کردستان است. برپا کردن تندیس مزدوران و جاسوسان و آدمکشانش به نام پیشمرگان مسلمان کرد که نزد اکثریت قریب به اتفاق مردم کردستان مزدور "جاش" نامیده می شوند، به تمسخر گرفتن خواستهای مردمی است که بیش از سه دهه است از آن کوتاه نیامده اند.  

اما برگردیم به سوال اول. چه شده است که جمهوری اسلامی به این حرکت و تعرض ارتجاعی دست زده است؟ آیا خودنمایی ارتجاعی و کثیف برگزاری کنگره و برپا کردن مجسمه مزدورانش که مورد تنفر و انزجار توده های مردم هستند، نشانه احساس قدرت است؟ نشان می دهد که دیگر در کردستان مشکلی ندارد و احساس امنیت می کند؟

 

ماجرا چیست؟

اتفاقی که اخیرا در کردستان و منطقه افتاده است این است که جمهوری اسلامی با پذیرفته شدن در کمپ دولتهایی که تا دیروز داعیه تغییر رژیم در ایران را در سر می پروراندند، با پذیرفتن نقش جمهوری اسلامی در تحولات منطقه " عراق، سوریه، لبنان، فلسطین، افغانستان، یمن و غیره..."، احساس قدرت می کند. اما این هنوز دلیل کافی برای حرکت اخیر رژیم در کردستان نیست. 

دلیل مهم دیگر این است که احزاب ناسیونالیست و قوم پرست و مذهبی اپوزیسیون رژیم در کردستان که تا دیروز در باد به بازی گرفته شدن توسط امریکا و دولتهای اروپایی خوابیده بودند و توسط امریکا داشتند آلترناتیو سازی می شدند، اکنون با توافق جمهوری اسلامی با شیطان بزرگ، همه امیدهایشان برباد رفته است. اکنون و مدتها است که ناسیونالیست ها و قوم پرستان حول کنسولگری جمهوری اسلامی در اربیل کردستان عراق پرسه می زنند تا اجازه مذاکره با مزدوران درجه چندم اطلاعات جمهوری اسلامی را بگیرند. بعلاوه تلاش برای برگزاری کنگره ملی کرد هم قرار بود با حضور نمایندگان جمهوری اسلامی رسما اعلام شود که دیگر مبارزه مسلحانه راه چاره نیست و مسالمت و تعامل و مذاکره  باید جای آن را بگیرد.  

در نتیجه نباید شک کرد که ماموریت لاریجانی بر متن چنین تحولاتی صورت گرفته است. بخشی از اپوزیسیون کرد که تا دیروز در تدارک سرنگونی رژیم توسط و به کمک امریکا بودند، امروز نه تنها دشمن جمهوری اسلامی نیستند بلکه دوست هم شده اند. بر متن چنین دوستی و آمادگی بخشی از اپوزیسیون در کردستان، مجسمه ی مزدوارن جمهوری اسلامی هم باید برپا شوند. اگر در جریان جنگ انقلابی مردم کردستان علیه تهاجم نظامی و تعرض به آزادی و حرمت مردم، جمهوری اسلامی توانست تعداد بسیار کمی از عقب مانده ترین اقشار جامعه را بخرد و مزدور  خود کند، امروز بخشی از جنگجویان سابق ناسیونالیست علیه رژیم آماده ی پیوستن به جمهوری اسلامی و پذیرفتن شان در کردستان بعنوان بخشی از نظام و بکار گرفته شدن و استخدام در ادارات و نهادهای دولتی جمهوری اسلامی ...، شده اند.  

کنگره پیشمرگان مسلمان کرد پیام آشکار جمهوری اسلامی به ناسیونالیست های صف بسته پشت درب کنسولگری شان در اربیل است. در جنگ جمهوری اسلامی علیه جنبش انقلابی مردم کردستان؛ رژیم مزدوران را می خرید تا علیه مردم انقلابی در کردستان بجنگند. اما ناسیونالیستها و قوم پرستان کنونی داوطلبانه و مجانی دوست جمهوری اسلامی شده و می خواهند به خدمتش در آیند. این سیاست ضدانقلابی و اطمینان از همکاری این بخش اپوزیسیون با رژیم است که امروز باعث دلگرمی لاریجانی شده و باخیال راحت در سنندج کنگره منفورترین آدم های کردستان را به نام پیشمرگ مسلمان کرد برگزار می کند. 

پیام جمهوری اسلامی به ناسیونالیسم واداده و از همه جا رانده این نیست که بیایید خودمختاری تان را بگیرید و دولت اقلیم کردستان ایران را برپا کنید، آنطور که امثال عبدالله مهتدی خوابش را می بینند. پیام این است که بیایید به کنگره پیشمرگان مسلمان کرد بپیوندید. عبدالله مهتدی یک پایش در کنسولگری جمهوری اسلامی در اربیل است و پای دیگرش در تخیلات مالیخولیایی برپایی دولت اقلیم در کردستان ایران که در سودای آن پس از امریکا حتی به حمایت عربستان سعودی هم گوشه چشمی دارد. 

 پیشروی و تعرض جمهوری اسلامی در کردستان در واقع سرمایه گذاری بر گنداب راه حلهای به پیسی خورده ی ناسیونالیسم کرد است. در حال حاضر و بنا به موقعیت ناسیونالیستهای مستاصل، جمهوری اسلامی  خودمختاری سهل است دیگر کدخدایی یک روستا را هم برای امثال مهتدی و سازمان زحمتکشانش و خالد عزیزی رییس یک بخش از حزب دمکرات کردستان، زیاد می داند. اما راه را هم باز گذاشته  که این عالیجنابان بروند و  بخشی از کنگره ی سازمان پیشمرگان مسلمان کرد شوند. این از تشکیل کنگره ملی کرد هم برای آنها عملی تر و نزدیک تر است.  

بخش دیگر حزب دمکرات کردستان ایران هم منتظر است تا در روند مذاکرات و توافقات احتمالی آینده  در فرصت مناسب به این کمپ بپیوندد. تردید این بخش حزب دمکرات در این است که هنوز به اینکه جمهوری اسلامی آنها را بپذیرد اطمینان ندارد. در نتیجه هنوز فکر می کند باید بیشتر مانور بدهد تا بلکه به حساب آورده شده و بخدمت گرفته شود. 

عملیاتهای نظامی پژاک هم جزیی از این تاکتیک مانور و فشار است تا بلکه جمهوری اسلامی را به پذیرفتن خود قانع کنند. چرا که تقاضاهای مکرر و سرهم بندی کردن حزب کارتنی برای مذاکره هنوز موفق به جلب رضایت رژیم نشده است.  

این سناریوی واقعی و عملی است که جلو چشمان مردم کردستان و در روز روشن و نه پشت پرده اتفاق افتاده است. در نتیجه جمهوری اسلامی فکر می کند می تواند با خیال راحت در کردستان فعالیتهای سرکوبگرانه و نظامی و جاسوسی اش را گسترش دهد تا بلکه از این طریق جنبش سیاسی و آزادیخواهان کارگران و زحمتکشان و جوانان انقلابی و زنان برابری طلب را مهار و سرکوب کند. در نتیجه پیشمرگان مسلمان باید بازسازی و دوباره سازماندهی شوند، در روستاها سازمان مسلح بسیج را مجددا احیا کنند و هر صدایی را توسط نیروهای مزدور و دوستان جدیدی که تا دیروز مسلح و دشمن بودند، در نطفه خفه کند. 

اما تجربه سه دهه اخیر نشان داده است که جمهوری اسلامی در هیچکدام از سیاستهای خود برای سرکوب و مهار جنبش و مطالبات آزادیخواهانه و برابری طلبانه کارگران ، کمونیست ها و مردم آزادیخواه موفقیت چشمگیری نداشته و نتوانسته است خیال خود را راحت کند.  جمهوری اسلامی خوب می داند که پس از سه دهه هنوز مقبول مردم کردستان نشده و مشروعیت نیافته است. لاریجانی هم مانند مهتدی و عزیزی و پژاک متوهم است و فکر می کند دیگر بین قم و سنندج تفاوتی نیست. فکر می کند برپایی تندیس مزدوران منفورش همانند برپایی تندیس چمران است.

اما تمهیدات جمهوری اسلامی که بر استیصال ناسیونالیسم کرد استوار است نمی تواند رابطه رژیم و مردم کردستان را به نفع خودش تغییر دهد. کنگره مزدوران جمهوری اسلامی بر  زمین داغی برپا شده است که آتشفشانش تندیس ها را واژگون می کند. اگر لاریجانی ابله و متوهم است، آقایان استاندار و شهردار سنندج باید بفهمند که بر چه آتشی از خشم و نفرت توده های کارگر و زحمتکش و جوانان مبارز و زنان برابری طلب شهر نشسته اند. باید فهمیده باشند که شهر سنندج شب بعد از کنگره و نصب مجسمه یک مزدور نتوانست بخوابد. باید فکر عواقب این وقاحتشان را کرده باشند. این ابلهان تاریخ، خود را فریب می دهند در حالیکه می دانند  مزدواران پیشمرگ مسلمانشان چقدر مورد تنفر و انزجار مردمند و تعبیر تحقیر آمیز "جاش" را برازنده آن ها می دانند. شکی نیست مردم شهرهای کردستان برپایی مجسمه مزدوران را تحمل نخواهند کرد. و شکی نیست جمهوری اسلامی را از توهم و خیال این که کردستان را حوزه علمیه قم کند پشیمان خواهند کرد.  

مردم کردستان باید هشیار باشند که اگر جمهوری اسلامی سازمان پیشمرگان کرد را تجدید سازماندهی کند و گسترش دهد، اگر با تحمیل اسلحه به مردم روستاها، بسیج مسلح را تجدید سازمان کند، یک اعلام جنگ آشکار علیه مردم کردستان است.

جمهوری اسلامی به پادگان ها و پاسگاه های نیروی انتظامی و گاه و بیگاه وارد کردن نیروهای ویژه از شهرهای مختلف ایران به شهرهای کردستان برای سرکوب اعتراضات مردم، بسنده نمی کند و اکنون آمده است بگوید سازمان پیشمرگان مسلمان کرد را بازسازی و بسیج مسلح در روستاها را با تهدید و فشار بر مردم برپا می کند. معنای عملی این کار رژیم اعلان جنگ به کارگران معترض، به زحمتکشان تنگدست، به جوانان بیکار و معترض و به زنان برابری طلب است. معنای میلیتاریزه کردن هر چه تمام و کمال تر شهرها و روستاهای کردستان است؟ معنای مسلح کردن بخشی از عقبمانده ترین آدم های فریب خورده ی جامعه کردستان علیه کلیت مردم شهر و روستاهای کردستان است؟ معنای نا امن کردن زندگی مردم است. معنای جاسوس پروری و کنترل هر گونه تحرک و خواست آزادیخواهانه و رفاه طلبانه است. 

کارگران و زحمتکشان و مردم انقلابی کردستان نباید زیر بار این تعرض بیشرمانه و وقیحانه بروند. استفاده از نام پیشمرگ با پسوند اسلامی برای مزدورانش برای مردم کردستان همیشه نفرت انگیز بوده است. هیچ فرد شرافتمندی ولو اسیر فقر و تنگدستی و خرافات، نباید زیر بار پذیرفتن خفت مزدوری رژیم  و تشکیل سازمان پیشمرگان مسلمان برود.  

بگذار ناسیونالیسم حقیر و مستاصل کرد دور جمهوری اسلامی و دولت اعتدالش حلقه بزنند و دخیل ببندند. داستان زندگی و مبارزه مردم کردستان از داستان زندگی و تلاش های خفت بار ناسیونالیسم و قوم پرستی جدا و نچسب است.  

تحرکات ناسیونالیسم کرد حول تلاش برای مذاکره و پذیرفته شدن توسط جمهوری اسلامی و تعرض جدید رژیم به مردم، جامعه کردستان را وارد دوره جدیدی از مبارزه و زندگی کرده است. افول ناسیونالیسم و سقوطش به دامان جمهوری اسلامی باید همزمان باشد با عروج سوسیالیسم و کمونیسم و آزادیخواهی و برابری طلبی.  

من شخصا  از سقوط آزاد ناسیونالیسم کرد و تلاشهای خفت بارشان بر درگاه جمهوری اسلامی خوشحال نیستم. اگر دو حزب دمکرات کردستان ایران، علیه رژیم  و خواستار سرنگونی آن باقی می ماندند هنوز به نفع ما بود. اما این انتخاب آن ها است. انتخاب مردم کردستان نیست. باید امیدوار بود که مردمان آلوده به ناسیونالیسم در جامعه کردستان از احزابشان پیروی نکنند. حتی اگر تعداد کمی به تبعیت  از احزاب ناسیونالیست و قوم پرست کرد به همکاری با رژیم و در سازمانهای پیشمرگان مسلمان و یا بسیج مسلح در شهر و روستاها تصمیم بگیرند، مایه تاسف است. تاسف برای کسانی که منزلت و حرمت انسانی شان را به حراج میگذارند و برای خود خفت و خواری می خرند. این ها همین امروز و فردا در میان مردم شهر و همسایگانشان نمی توانند سرشان را بالا نگه دارند. تاوانی که این ها از همین امروز می دهند بسیار سنگین است.  این ها پیروان و حامیان جمهوری اسلامی نیستند اما قربانیان تفکر ارتجاعی ناسیونالیسم کرد و سیاستهای ضد مردمی احزابشان هستند. 

ما وارد دوره جدیدی شده ایم. ناسیونالیستها در سودای پذیرفته شدن در نظام جمهوری اسلامی نه بمثابه شریک بلکه به مثابه مزدور و بخشی از سازمان پیشمرگان مسلمان کرد،  شب را به روز می آورند و از طرف دیگر جمهوری اسلامی در طمع تبدیل کردستان به جولانگاه جاسوسان و مزدوران و نیروهای باند سیاهی پیشمرگ مسلمان کرد است. این اعلان جنگ آشکار جدیدی است. در این جنگ و جدال سیاسی و اجتماعی که رژیم ابعاد نظامی و میلیتاریستی آن را تشدید کرده است،  این بار کارگران و زحمتکشان کردستان و جوانان مبارز و زنان برابری طلب در یک صف مستقل قرار می گیرند. اگر تا کنون ناسیونالیسم کرد ادعای مبارزه برای حقوق مردم را داشت و با جمهوری اسلامی ضدیت می ورزید و حتی بعضا شعار سرنگونی می داد، امروز دیگر این جبهه (حداقل بخشی از آن تا کنون) کاملا به جبهه دشمنان مردم و در کنار جمهوری اسلامی قرار می گیرند.  

اکنون وقت آن است جناح چپ و رادیکال و کمونیستی در کردستان بدون شائبه ناسیونالیستی کمربندها را سفت کند و یک جبهه متحد انسانی و سازمانیافته تشکیل دهد. امروز بیشتر از هر زمان دیگر، وقت آن رسیده است که کارگران متحد و متشکل شوند. زحمتکشان در محلات بهم پشت ببندند. جوانان انقلابی و مبارز در محلات شهرها، در دانشگاه ها و مدارس دستهایشان را به همدیگر بدهند. زنان برابری طلب توده وسیع زنان را دور خود جمع و متحد کنند. امروز بیشتر از همیشه وقت آن است که گارد آزادی در محلات شهرها عروج کند. 

 در شرایطی که جمهوری اسلامی تعرض آشکار سیاسی و  نظامی ای را دارد سازمان می دهد و نهادهای ارتجاعی و منفورش مانند سازمان پیشمرگان مسلمان کرد و بسیج مسلح را تجدید سازمان می کند، بدون گارد آزادی توده های کارگر و زحمتکش در محیط های کار و محلات زندگی امنیت و آسایش و حرمت انسانی شان مورد تعرض نیروهای سیاه و ارتجاعی قدیم و جدید قرار می گیرد. باید سازمان دفاع از خود را بوجود آورد. جوانان مبارز شهر در گروه ها و دسته های متحد گارد آزادی گرد هم آیند. جمهوری اسلامی به ارتش و سپاه و اطلاعات و پلیس مخفی و علنی اش سازمان پیشمرگان مسلمان و بسیج مسلح شهر و روستاها را اضافه می کند. ما راهی نداریم جز اینکه همزمان با سندیکاهای کارگری و مجامع عمومی و نهادهای مردمی در محلات، گارد آزادی برای دفاع از آزادی و حرمت انسانی مان را سازمان دهیم. گارد آزادی باید به یک سازمان توده ای وسیع متشکل در واحدها و گروه های جوانان و مبارزین شهر تبدیل شود. امروز ما برای دفاع از خود راهی جز گارد آزادی نداریم. زنان و مردان کارگر و زحمتکش و جوانان از کارخانه و کارگاه و دانشگاه و دبیرستان و بازار تا محلات شهرها همگی در کنار هم دست بکار شویم. فراموش نکنیم که تعرض دشمن به همینجا ختم نمی شود.  

جمهوری اسلامی نیروهای مسلح محلی و غیر محلی را نه تنها برای سرکوب مبارزات امروز بلکه برای زمانی هم می خواهد که  در مقابل مطالبات آزادیخواهانه و رفاهی کارگران و زحمتکشان و ده ها میلیون زن و مرد و جوان بیکار دچار استیصال می شود، زمانی که جنبش توده های فقیر و گرسنه و تنگدست و بیکار آغاز می شود. آنوقت  دشمن کارگران و زحمتکشان و جوانان و زنان، تعرض نظامی و خونینی را هم آغاز خواهد کرد.  

مردم سنندج و دیگر شهرهای کردستان اگر امروز نتوانند مجسمه های مزدوران پیشمرگ مسلمان کرد را پایین بکشند، فردا در مقابل تعرض بیرحمانه تر دشمن توان دفاع از خود را نخواهند داشت. سازماندهی گارد آزادی و گسترش آن در محلات شهرها و در سطح شهر، توانایی دفاع از خود در مقابل تعرض جنایتکارانه ی مزدوران جمهوری اسلامی را تضمین می کند. امروز باید بتوانیم مجسمه های مزدوران رژیم را پایین بکشیم تا هم فریب خوردگان احتمالی پیوستن به سازمان پیشمرگان مسلمان کرد و بسیج مسلح را پشیمان کنیم وهم  تعرض بعدی دشمن را سد ببندیم. تجارب تا کنونی نشان داده است که این کار از ما ساخته است.

 

 اردیبهشت ٩٤ (مه ٢٠١٥)