کار کمونیستی در شرایط جدید کردستان

دوره پیشروی

 

محمد فتاحی

 

با توافق قدرت های پنج به اضافه یک با جمهوری اسلامی، آرایش نیروهای سیاسی طبقاتی در کردستان مثل بقیه ایران وارد دوره نوینی شده است. امروز دیگر تمام لایه های بورژوایی ایران و احزاب و گروه بندی های سیاسی متعلق با اقشار مختلف بورژوازی پشت امید به رشد اقتصادی و ایران قدرتمند، در دایره های مختلف دور جمهوری اسلامی حلقه زده اند. حسن روحانی بطور سمبلیکی نماینده آرزوهای این بلوک طبقاتی است. توضیح این مسئله بطور روشن اما فشرده ای در قطعنامه کمیته رهبری حزب ما و جوانب مختلف آن به تفصیل در مصاحبه دبیر کمیته مرکزی حزب آمده است .(١)

در شرایط جدید، ناسیونالیسم کرد و احزاب سیاسی آن تنها یک راه اصلی در پیش دارند؛ امید به توجه دولت اسلامی برای مذاکره و کنار آمدن با آن تنها گزینه اصلی روی میز برای اینهاست. برای ناراضی یان هم یک راه فرعی هست تا در شکاف رقابت قدرت های منطقه ای برای به بازی گرفته شدن خود توسط عربستان و یا ترکیه و اسرائیل جایی برای خود پیدا کنند. در پیش گرفتن این مسیر فرعی هم باز برای فشار به جمهوری اسلامی به هدف تحویل گرفته شدن توسط دولت اسلامی است، چون ناسیونالیسم کرد بلاخره چیزی جز شرکت در قدرت با دولت مرکزی را در آرزوهای خود ندارد؛ همان مسیری که پ ک ک مشغول پیمودن در ترکیه و سوریه(از طریق حزب اتحاد دمکراتیک؛ ی پ د) و اگر بتواند در ایران (از طریق پژاک) است. هزار و یک شعار اینها؛ چه زمانی که برای فدرالیسم دست میزنند، چه زمانی که آهنگ استقلال می نوازند، چه زمانی که در جنگ مشغول فداکاری و جانبازی اند، چه زمانی که روژاوا  و روژهه لات و باکور و باشور میکنند، همیشه و هر لحظه به فکر و آرزوی پذیرفته شدن توسط همین دولتهای حاکم در همین سیستم سیاسی اقتصادی استثمارگرانه و وحشیانه موجود اند.

 

 موانع دیگر ناسیونالیستی کماکان پابرجاست

 کم رنگ شدن ناسیونالیسم در لباس احزاب سنتی ناسیونالیست، الزاما مساوی  تضعیف ناسیونالیسم در افکار و عقاید و سنن مبارزاتی نیست. چپ در کردستان، نه از نظر آرمانی ،ولی از نظر اهداف سیاسی و همچنین از نظر سنن مذارزاتی، تقریبا تماما زیر سلطه سنت ناسیونالیسم است. در تعریف سیاسی، این چپ خود را بخشی از جنبش ناسیونالیستی میداند. چیزی که جنبش انقلابی کردستان علی العموم عنوان میشود، چیزی جز جنبش ناسیونالیستی نیست. چپ در کردستان خود را بخش انقلابی و رادیکال این جنبش ارزیابی میکند. نماینده تیپیک این سنت در عمل سیاسی، سازمان کومه له است که خود را جناح چپ "جنبش انقلابی کردستان" معرفی میکند. کمونیسم تا زمانی که به لحاظ نظری در مقابل این تز ارتجاعی سنگری محکم نبسته است، مانعی جلوی پا دارد.

مانع دیگر سنت مبارزاتی مسلط بر چپ در کردستان است که اعتراض و حرکتش با آمپر تحرک کردایتی و تحرکات ملی بالا و پائین میرود. نتیجتا وقتی ناسیونالیسم بی حرکت است، این چپ هم در تعطیلات به سر میبرد. دوره فعلی دوره تعطیلی این چپ هم هست. سنت های عملی، روش های سیاسی و شیوه کار و مشغله و الویت های این چپ ناسیونالیستی بر شانه های کمونیسم به درجات تاسف آوری سنگینی میکند.

مانع دیگر سنت ناسیونالیستی در اهداف مبارزاتی است. مطالبات اقتصادی و رفاهی، اعتراض به سنن کهنه در جامعه، اعتراض به تبعیض جنسی بر زن، بیربط به ناسیونالیسم اند. در مقابل، تحرک سیاسی در مقابل "رژیم" عرصه اصلی ناسیونالیسم است. وقتی به فعالین و سیاسیون چپ و راست مینگرید، متوجه میشوید که تقریبا کسی از اینها به خاطر قرار گرفتن در جلوی صف اعتراض اجتماعی به محرومیت و فقر و تبعیض با دستگیری و زندان روبرو نشده و کسی هم به خاطر اعتراض به تبعیض علیه زنان و ختنه کودکان، دچار مشکل امنیتی نشده است. علت اصلی در این واقعیت نهفته است که ناسیونالیسم به عنوان یک ایدئولوژی که منافع طبقه سرمایه دار را نمایندگی میکند، همچون خود سرمایه دار مخالف تحقق مطالبات اقتصادی و رفاهی توده زحمتکشان است، همچنانکه مخالف حذف تبعیض علیه زن است. وقتی فعال چپ با سنت های این ناسیونالیستی سراغ منافع کارگر و زحمتکش میرود، در بهترین حالت، اگر مدافع سرمایه دار هم نباشد، مدافع کارگر و زحمتکش ظاهر نمیشود.

و بالاخره مانع دیگر شیوه کار و مشغله و اولویت بندی های سیاسی این چپ است. از کسی که ظاهرا در عقاید سیاسی با این سنت مرزبندی دارد سوال میکنید که اگر شما کمونیست جدی هستید، نقش مستقل تان از فعالیت های فرقه ای جاری چیست؟ اگر شما کمونیستید، چه کارهایی کرده اید که چپ ناسیونالیست با آن بیگانه است؟ تشکل محل کار ایجاد کرده اید؟ زنان را سازمان داده اید؟ جوانان پر شور و فقرزده را صاحب ابزار وحدت و تشکیلات برای پیشبرد اعتراض شان کرده اید؟

همه مشاهدات میگویند که سنت و شیوه کار ناسیونالیستی سلطه تقریبا کاملی بر چپ موجود در کردستان دارد. نتیجتا کمونیستی که هویت خود را سازماندهی کمونیسم و انقلاب کارگری تعریف میکند، اگر میخواهد از سیکل درجا زدن های چپ موجود خارج شود، باید در عمل مسیر متفاوتی از کل چپ موجود در پیش بگیرد؛ مستقیما به شبکه های معترض کارگری در مراکز کار مراجعه کند و کارگر را در محل کار و زندگی اش و در تشکل های واقعا توده ای سازمان دهد. چنین کسی نمیرود هم عقیده های خود را به دور هم جمع کند و اسمش را هم تشکل کارگری بگذارد، نمیرود به اسم کارگر و فعالیت کارگری مشغول امر سیاسی خویش بشود و از کارگر برای مشغله های خویش سرباز بگیرد. برای چنین کمونیستی، کارگر ناراضی از شرایط زندگی و کارش نه تنها موضوع کار که خود هدف هم هست. این کارگر ناراضی سیاسی هست یا غیر سیاسی، عقاید مذهبی دارد یا ندارد، با حزبی هست یا نیست، مخالف جمهوری اسلامی هست یا نیست، خود را مسیحی عنوان میکند یا مسلمان، سنی یا شیعه یا... ابدا هم نیست. مهم این است که این کارگر برای تغییر در شرایط زندگی و کارش تقلا میکند یا نه؟ ناراضی هست یا نه؟

در میان چنین کارگرانی شایسته ترین رهبران اعتراض کارگری جلو می آیند و سینه سپر میکنند. نمونه رئیس انجمن صنفی مراکز مختلف که در نقش رهبر ظاهر میشوند و درس اتحاد به همکاران و هم طبقه ای های شان میدهند کم نیستند، که ظاهرا در متن یک تشکل قانونی دست ساز بورژوازی مشغول جنگ زندگی اند. نمونه فعالین واقعی کارگری که در مراکز مختلف همقطراران و همکاران شان را در اشکال مجمع عمومی و تعاونی و نهاد های دیگر دور هم متحد میکنند زیاد اند، که ظاهرا و بویژه در چشم فعال ضد رژیمی، مشغول "سیاست" نیستند. کارگران در عمل کمونیست در همین جاها پیدا میشوند و کمیته های کمونیستی هم در بطن همین حرکت شکل میگیرند. کسی که از من می پرسد اول باید کدام یک را انجام داد، پاسخ انجام همزمان هر دو در یک متن است. یعنی همزمان هم کمونیسم و خشت خشت انقلاب کمونیستی سازمان پیدا میکند و هم نارضایتی روزانه کارگر مسیر رو به پیش خود را طی میکند.

کمونیستی که بر این موضوعات و مسائل احاطه دارد، میتواند از فضای فعلی استفاده کرده و سازمان و تشکیلات کارگری و کمونیستی راه اندازد. کسی هم که در فضای سنت چپ موجود مشغول دست و پا زدن است، مثل جریان اصلی ناسیونالیسم در بن بست و بحران است. نکته مهم این است که مسیر کمونیسم بدون یک مرزبندی نه فقط نظری بلکه اساسا عملی در همه عرصه ها با سنت چپ ناسیونالیسم، ممکن نیست.

 

 

زیر نویس ها

(۱)   قطعنامه کمیته رهبری

http://hekmatist.com/2015/KR%20Bayanieh%2023April15.html

(۲)  مصاحبه با آذر مدرسی درباره قطعنامه

http://www.hekmatist.com/2015/Komonist%20195%20Azar.html