مصاحبه رادیو نینا

جنبش رهایی زن و ٨ مارس

 

 

نینا: قبل از اینکه به مراسم ٨ مارس امسال در شهرهای کردستان بپردازیم، بطور کلی تجارب و مبارزات زنان حول وحوش روز زن و در این روز را چگونه می بینید؟ 

 

مظفر محمدی: برگزارى مراسمهاى ٨ مارس در کردستان به به يک سنت اجتماعى تبدل شده است.  اما این پیشروی بدون توجه به ابعاد سراسری مبارزه زنان قابل تصور نیست. نه تنها در کردستان بلکه در ابعاد سراسری در شهرهای بزرگ چون تهران، تبریز، شهرهای شمال ایران و غیره جنبش دفاع از حقوق زن دستاوردهایی را تثبیت کرده است  که یکی از آنها تحمیل ٨ مارس بعنوان روز جهانی زن، روز اعتراض به  تبعیض و نابرابری، روز اعتراض علیه قوانین ضد زن  جمهوری اسلامی است.

 جنبش برابری زن و مرد طی بیش از سه دهه، در مقابل حجاب اجباری، در مقابل گله های حزب الله و چاقوکشان منکرات و در مقابل فشار و اجبارهای متعدد دیگر ایستاده است.

اینکه این جنبش توانست ٨ مارس را که از دستاوردهای جنبش سوسیالیستی و کارگری است، بعنوان روز زن  در جامعه تثبیت کند، نشانه ابراز وجود گرایش سوسیالیستی، رادیکال و چپ در جنبش دفاع از حقوق زن در ایران است. جمهوری اسلامی و کل  دستگاه سرکوبش در مقابل این جنبش رادیکال و انسانی دفاع از برابری زن و مرد ناتوان است.  

عربده کشی چماقداران بسیج  و زوزه های حوزه های علمیه و آخوندهای متحجر و رها کردن افسار گله انصار حزب الله و منکرات در خیابان ها برای اذیت و آزار زنان همگی، نشان استیصال جمهوری اسلامی و در مقابل  نیروی عظیم میلیونی زنان و دختران جوان و ازادیخواهی و برابری طلبی است. جنبش برابری زن و مرد و از جمله در ٨ مارس ها مهر خود را بر تاریخ  سه دهه حاکمیت سیاه رژیم اسلامی زده است. 

اگر بخواهیم بطور مشخص به تجارب ٨ مارس در شهرهای کردستان نگاهی داشته باشیم باید در وهله اول این واقعیت را تاکید کنیم که ٨ مارس در کردستان به روز اعتراض به نابرابری زن و مرد و به قوانین ضد زن جمهوری اسلامی تبدیل شده است. این آگاهی بدرجه بالایی توده ای و همه گیر است.   

-  هر سال و از هفته ها قبل از این روز فعالین حقوق زن تلاش خود را برای تدارک مراسم های ٨ مارس شروع می کنند. این تدارک شامل اقداماتی است چون:  تجمع و مشورت و رایزنی بین فعالین زنان، خبررسانی و بسیج مردم و دعوت زنان به شرکت در بزرگداشت روز زن، تهیه پلاکاد و شعار و حتی قطعنامه ی مطالبات ٨ مارس و بالاخره تهیه دیگر ملزومات کار از قبیل  شکل برگزاری (تجمع، راپیمایی ...) و محل برگزاری، خیابان، سالن و ... تعیین سخنران ها و دیگرکارهای جانبی مانند نمایشگاه کتاب و اثار هنری و غیره. 

- در جریان تدارک بزرگداشت ٨ مارس، مطلع کردن نهادهای دولتی و یا گرفتن مجوز یکی از سوالهای مطرح شده بوده  و گاها به این کار اقدام شده است. اما  فعالین زنان که از پیش مخالفت دولتی ها را پیش بینی می کنند، در جریان عمل منتظر مجوز نشده و گاها تحت شرایط پلیسی و دخالت دولتی ها، مراسم خود را برپا کرده اند. موفقیت مراسم های ٨ مارس بدون اجازه دولت، در میزان شرکت کنندگانش بوده است. بهر اندازه تعداد شرکت کنندگان زن و مرد در مراسم بیشتر باشد، تضمین برگزاری موفقیت امیز ان هم بالا است.  

- مراسم ٨ مارس در شهر سنندج از درجه بالای آمادگی و تدارک  و آگاهگری و شرکت بیشتر زنان و مردان برخوردار بوده است. کل  پروسه از زمان تدارک در روزهای قبل از ٨ مارس فضای شهر تغییر یافته و بحث در مورد روز زن در میان کارگران، دانشجویان و در محلات و محافل دوستانه و خانوادگی شروع می شود.  

دلیل این کار متشکل بودن فعالین زنان در محافل و در نهادهایی چون جامعه حمایت زنان، کانون های دفاع از کودکان، محیط زیست، تجارب جشن ادم برفی کودکان و مهمتر از همه ابراز وجود کارگران در مراسمهای اول مه...،  همه اجزای بهم پیوسته یک جنبش اجتماعی کارگری، زنان و جوانان در دفاع از حقوق کارگر، برابری زن و مرد و حقوق کودکان است. اگر این بهم پبوستگی و تحرکات و جنبشهای گوناگون آزادیخواهانه نبود، برگزاری ٨ مارس برای زنان و فعالین شان سخت تر می شد.  

- بعلاوه از آنجا که  مسئله زن یک معضل جدی و پاشنه آشیل جمهوری اسلامی است، حساسیت افکارعمومی در دنیا به این مساله، اعتراضات وسیع به بیحقوقی زن در ایران حساسیت و هراس رژیم را از برگزاری مراسمها و تجمعات بزرگ و توده ای بخصوص در کردستان چند برابر کرده است. 

-  تلاشهای رژیم علاوه بر ایجاد فضای پلیسی و  تهدید و دستگیریهای فعالین زنان  چه قبل از مراسم و چه در جریان و بعد از آن، تلاش دولتی ها در شهرهای کردستان برای با سکوت از سر گذراندن این روز و یا توجه دادن زنان به روز تولد فاطمه بجای ٨ مارس...، از ترفندهای رژیم برای مقابله با روز زن چه در ابعاد سراسری و چه در شهرهای کردستان بوده است.     

 

نینا: درکردستان علاوه بر گرایش چپ در جامعه و مشخصا وجود طیف وسیعی از زنان برابری طلب، جریان ناسیونالیستی و احزاب مربوط به آن حضور دارند. این جریانات و احزاب در رابطه با ٨ مارس روز زن چه می گویند و یا در بعد اجتماعی در شهرهای کردستان چه کاری انجام می دهند؟ یا اصلا کاری انجام می دهند؟ 

 

مظفر محمدی: درست است مساله دیگری که در کردستان قابل توجه است، حضور اجتماعی ناسیونالیسم کرد است. 

ناسیونالیسم کرد چه تاریخا و چه  در دهه های اخیر جنبش رادیکال اجتماعی در کردستان هیچ نقشی در رابطه با مساله زن و خواست و مطالبات و آرزوهایشان نداشته است. اگر هم داشته است منفی بوده. مثلا در برنامه و سیاست احزاب ناسیونالیست کرد و بخصوص حزب دمکرات که الان دو بخش اند، حقوق و آزادیها و برابری زن و مرد به بعد از حل مساله ملی موکول می شود. یا می گویند مردم کردستان قبل از اینکه به طبقات اجتماعی کارگر و سرمایه دار  یا زن و مرد تقسیم شوند، کرد هستند و همگی با هم منافع مشترکی در این زمینه دارند.   

کل این تاریخ و تجارب عملی نشان داده است که جنبش ناسیونالیستی هیچ قرابتی به حقوق زن و دفاع از آن ندارد. فرهنگ ناسیونالیسم کرد مملو از تحقیر زن است و اساسا فرهنگی مردسالار است. در عین حال جریانات ناسیونالیستی هم پرونده روشنی در دفاع از حقوق زن ندارند و برعکس یکی از موانع جنبش برابری طلبانه زنان در کردستان همین فرهنگ کردی، جریانات و احزاب ناسیونالیست کرد بوده و هستند.

اگر گاها  ما شاهد ابراز وجودهای تبلیغاتی ریاکارانه ناسیونالیسم کرد در زمینه اسم بردن از حقوق کارگر یا زن هستیم  نشانه حضور و قدرت چپ، سوسیالیسم و کمونیسم در کردستان است که بر دوش این جریان سنگینی می کند. قدرتی که باعث شده ناسیونالیست های چپ و راست از جمله دمکرات ها و یا پژاک و غیره  حول و حوش ٨ مارس روز زن از حقوق زنان حرف بزنند و یا اساسا ٨ مارس را بعنوان روز جهانی زن و روز دفاع از برابری زن قبول کنند. ابراز وجود جنبش ناسیونالیستی در ٨ مارس و اساسا حرف زدن از امر زن و از برابری زن و مرد را باید نتیجه جدال و کشمکشی دائمی دانست که میان آزادیخواهی و برابری طلبی، انساندوستی و در یک کلام کمونیسم از یکطرف و ناسیونالیسمی که با هویت ملی دادن به انسانها دقیقا مقابل این برابری طلبی ایستاده، در جریان است.  

جدالی که در عرصه اجتماعی خودش را مبارزه علیه مذهب و دستگاه مذهبی، در تراشیدن هویت ملی و قومی برای مردم با تکیه بر هویت انسانی آنها، در مبارزه علیه فرهنگ عقب مانده سنتی کردی و .... نشان داده. تحرکات گاه و بیگاه جریانات ناسیونالیست در ٨ مارس، ادامه همین کشمکش و در عین حال تحمیل شدن رادیکالیسم و برابری طلبی به جنبش عقب مانده و ارتجاعی ناسیونالیسم است.  

در یک کلام و احزاب و جریانات کرد یکی از موانع جنبش دفاع از حقوق زن در کردستان است و پس زدن و حاشیه ای کردن ناسیونالیسم کرد در همه عرصه ها و در ٨ مارس ها امر همیشگی جنبش برابری طلبانه ی زنان و فعالین این جنبش است. باید در مقابل هر نوع رنگ ملی و قومی و مذهبی دادن به مساله زن ایستاد.

 

نینا: فمینیست ها و نقش شان را در رابطه با ٨ مارس چگونه می بینید؟ آیا اصلا این گرایش در کردستان حضور اجتماعی دارد؟

 

مظفر محمدی: فمینیسم با همه محدودیتهایش مانند این که حقوق و برابری  زن را صنفی  می بیند و حتی ظرفیتهای ضد مرد آن، اما مساله اش دفاع از حقوق زن،  برابری زن و مرد و رفع تبعیض از زن است. اما تلاشهایی هم وجود داشته ودارد که با پسوند اسلامی و یا کرد به فمینیسم، جایی در جنبش دفاع از حقوق زن برای خود دست و پا کنند. مساله برای این ها اسا دفاع از اسلام و ناسیونالیسم کرد و فرهنگ ارتجاعی و مردسالار آن است. این جریانات  با تراشیدن هویت ملی و مذهبی برای زن، ستمکشی زن را تحت الشعاع  قومیت و مذهب قرار می دهند. "فمینیسم اسلامی" یا "کردی" تلاشش این است که بعنوان زن مسلمان باید حقوق محدودتری را قبول کرد و یا بعنوان زن کرد تبعیض و نابرابری و تحقیر زن در فرهنگ کردی را پذیرفت  چون فرهنگ خودی است. اما جنبش ٨ مارس در شهرهای کردستان و بویژه در شهر سنندج همواره با صدای رسا اعلام کرده است که  هیچ هویت قومی و مذهبی را برسمیت نمی شناسد. 

به دلیل همین دست بالا پیدا کردن جنبش برابری طلبی است که فمینیست ها و ناسیونالیستها  جرات نکرده اند سمبل کردی و یا اسلامی از قبیل روز فاطمه را برای روز زن در کردستان مطرح کنند. 

 

نینا: جنبش برابری زن و مرد در کردستان همزمان با نقطه قدرتهایش، موانع و محدودیتهایی را هم داشته و دارد. در ادامهی نگاه شما به تجارب فعالین حقوق زن در شهرهای کردستان،  موانع و محدودیتهای جنبش ٨ مارس را چگونه می بینید؟

 

مظفر محمدی: محدود ماندن فعالین کارگری، زنان، دانشجویان و جوانان به نخبگان بدون پایگاه اجتماعی وسیع، بدون طیف گسترده رهبران و فعالین سازمانیافته در شبکه وسیع فعالین، همواره یک مانع جدی و فلج کننده در جنبش کارگری، زنان و جوانان بوده است. جمع کردن تعدادی فعال به اندازه انگشتان دست ویا ولو ده بیست نفره در یک نهاد یا کمیته و کانون امثال کمیته های کارگری موجود و یا نهادهای گذشته زنان چون جامعه حمایت زنان در سنندچ و غیره، بدون اتکا به یک شبکه وسیع فعالین و رهبران در میان کارگران، زنان و جوانان، از محدودیت ها و موانع تا کنونی بوده است. این امری است که فعالین حقوق زن در شهرهای کردستان بخصوص در میان دختران جوان و رادیکال باید به آن توجه کنند. طیف وسیعی از زنان و دختران جوان که در محافل خانوادگی ودوستان و همکاران و در سالنهای ورزشی و گروه های کوهنوردی و هنری و غیره سازمان یافته اند. چه کسی می تواند مانع این سازمانیابی توده ای و از پایین شود که در همه عرصه های خانوادگی و محافل و دوستان و همکاران و در گروه های بزرگ و کوچک مثل زنجیر بهم بافته شده باشند. تنها در این صورت است که تدارک و بسیج زنان در محلات و محل های کار و زندگی بسیار اسان خواهد شد. هر نفر می تواند ده نفر و هر گروه می تواند 100 نفر و کم تر یا بیشتر از دوستان خود را به هر مراسمی از جمله ٨ مارس بیاورد... 

-  مساله دیگر این است که در سالهای اخیر بخشی از فعالین کارگری و فعالین زن و جوان به دستگیری و زندان و اخراج تهدید یا بخارج کشور هل داده شده اند. اکنون جای تعداد قابل توجهی از فعالین رادیکال حقوق زن و ٨ مارس خالی است.  

در نتیجه ی این خلا، نهادهای مدنی و سازمانهای زنان عملا فعالیت ندارند و بدون اینکه رژیم ان ها را منحل اعلام کند، خود کنار رفته اند. بعضی از فعالین این وضعیت را در نتیجه شکست دوم خرداد و روی کار آمدن دولت ٨ ساله احمدی نژاد و تشدید استبداد می دانند. اما حتی اگر این واقعیت داشته باشد، خود جنبه و جزئی از اوضاع  و توازن قوا است. 

 جنبه مهم تر این است که در نتیجه سال ها تلاش فعالین رادیکال زنان، ما شاهد پرورش و سازماندهی طیف وسیعی از زنان و دختران جوان نیستیم. طیفی گسترده از زنان ودختران جوانی که امروز در غیاب فعالین قبلی که بهر دلیل از میدان خارج شده اند، سنت، تجارب و پرچم برابری زن را در عمل و در محل بلند نگه دارند.  

این اتفاقی است که در جریان مبارزات بیش از دو دهه اخیر ازادیخواهانه و برابری طلبانه فعالین حقوق زن و نهادهای مدنی زنان می توانست بیفتد. حتی توده ای شدن جنبش برابری زن در ابعاد ده ها هزاری و یک میلیونی هم در گرو همین شبکه ی زنان و دختران جوان آگاه و مجربی است که در جریان مبارزات اخیر می توانست پرورش یافته باشند. 

مساله مهم دیگر این بوده و هست که فعالین حقوق زن و زنان و مردان آزادیخواه و برابری طلب، توازن قوای بین مردم و رژیم را بدرستی نشناسند و موقعیت رژیم را انطور که هست ارزیابی نکنند.

همه می بینند و خود رژیم بهتر از هر کس میداند که درچه شرایط بحرانی ای بسر می برد. بحرانهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جمهوری اسلامی و در نتیجه تقابل بین مردم و رژیم  مثل انبار باروتی است که ممکن است منفجر شده و اعتراضات وسیع اجتماعی را بدنبال داشته باشد. ما می بینیم که عاشورا به بالماسکه تبدیل شده و جوانان ان را حسین پارتی می نامند. رژیم حتی از آتش بازی چهار شنبه سوری و نوروز مردم وحشت دارد. تلاش رژیم برای درگیر نشدن با جوانان، هراس رژیم از رودرروئی با مردم تنها نمونه هایی هستند که توازن قوا میان مردم و رژیم را نشان میدهد. تشخیص درست این توازن قوا و استفاده از فرصت ها برای گسترش اعتراض علیه جمهوری اسلامی از جمله در برگزاری مراسم های توده ای ٨ مارس یکی از راه های پیشروی جنبش برابری زن است.

 

نینا: گرامیداشت ٨ مارس امسال در شهرهای کردستان درشرایط معینی برگزار شد.  ابعاد مبارزات زنان حول و حوش روز زن را در امسال چگونه ارزیابی می کنید؟

 

مظفر محمدی: امسال هم مثل سابق رژیم دشمنی خود با ٨ مارس و روز زن را آشکارا نشان داد. مثل همیشه سراغ فعالین حقوق زن و حتی فعالین کارگری رفتند و آنها را تهدید و بخشا بازداشت کردند تا مراسمی برگزار نشود.

در شهر سنندج از روزهای قبل از روز زن تعدادی از فعالین کارگری و مدنی به اطلاعات فراخوانده و مورد تهدید قرار گرفتند که حق برگزاری یا شرکت در مراسم  ٨ مارس را ندارند. در ادامه این تهدیدات  روز قبل از ٨ مارس یکی از شهروندان را بازداشت کردند.  

روز ١٧ اسفند ٨ مارس  هم شهر سنندج توسط پلیس مخفی و علنی و لباس شخصی های رژیم قرق شد. این در شرایطی بود که فعالین حقوق زن و فعالین کارگری و مدنی از روزهای قبل در تدارک مراسم گرامیداشت روز جهانی زن بودند تا بلکه بتوانند سد و مانع پلیسی و نظامی دولت را بشکنند و در این روز ضمن گرامیداشت، مطالبات زنان را به گوش جامعه برسانند. 

 تحت چنین شرایطی تعدادی از فعالین برابری زن و مرد برای مدتی در یکی از خیابان های شهر راه پیمایی کردند. آنها خواستار ازادی کارگران و فعالین اجتماعی زن و مرد شدند و علیله تبعیض جنسی شعار دادند. 

در روزهای ٥ شنبه و جمعه ی قبل از ٨ مارس هم،  در شهرهای مهاباد، بانه، سقز و مریوان مراسمی در بزرگداشت روز جهانی زن برگزار شد. در این مراسم، به یاد زنان و مردان مبارزی که در راه آزادی و رهایی  جان باختند یک دقیقه سکوت شد  و سخنرانانی در باره موقعیت و مطالبات زنان حرف زدند. همچنین در مراسم ها قطعنامه ی مطالبات زنان قرائت  و مورد تایید شرکت کنندگان قرار گرفت. 

بعنوان نقطه قدرت میتوانم بگویم که در مراسم ولو محدود در شهرهای کردستان اما خواستها و شعارها خیلی واقعی وزمینی و برخاسته از زندگی واقعی زنان بود. تبعیض جنسی، مساله اشتغال زنان، برابری زن و مرد در همه ی عرصه ها و از این قبیل مطالبات مطرح شدند.  

اینجا یادآوری کنم که زنان آزادیخواه در تهران و دیگر شهرهای ایران در محافل و جمع های کوچک و بزرگ  خود به استقبال روز جهانی رفتند. 

اما چه در بعد سراسری و چه در کردستان، اگر همین اندازه ابراز وجود فعالین ازادی و برابری در شهرهای کردستان را نگاه  کنیم می بینیم که مهر محدودیتها و کمبودهایی را که به آن اشاره کردم بر خود دارند. این اندازه حضور زنان و مردان در ٨ مارس مطلقا با نیروی اجتماعی عظیمی که در جامعه هست خوانایی ندارد.  

تهدید و اختناق به جای خود که حتما تاثیر دارد. اما هیچوقت تعیین کننده نبوده . آنچه که تعیین کننده است قدرت بسیج توده های زن و مرد در ابعاد اجتماعی است. گفتم در شهرهای کردستان این ظرفیت در میان کارگران و زنان و جوانان وجود دارد به شرطی که توانایی سازماندهی و بسیج آن وجود داشته باشد.  

مارس امسال هم درچنان توازن قوایی است  که رژیم از جشن چهار شنبه سوری جوانان و مردم وحشت دارد. در حالی که از رویارویی با مردم می ترسد، تدارک و سازماندهی یک مراسم توده ای برای بزرگداشت روز زن می توانست  در ابعاد اجتماعی وسیعی انجام شود.  

این ممکن بود به شرطی که کار بسیج و سازماندهی و تدارک از میان فعالین اجتماعی به میان توده های هر چه وسیعتری در کارخانه ها و محلات کارگری و مردم و دانشگاه ها و حتی در میان بازاریان و غیره می رفت و گسترش می یافت. به شرطی که هر فعال سیاسی و اجتماعی زن و مرد می توانست ده ها و صدها دوست و همکار و همکلاسی و هم محله ای را مطلع و جمع می کرد.  همه ما می دانیم که ٨  مارس و روز زن  یا اول مه، روزی برای سرنگونی جمهوری اسلامی نیست. روز قیام نیست. اما روز ابراز وجود اجتماعی زنان و مردان برای درخواست و اعلام لغو حجاب اجباری هست. برای ادعانامه علیه آپارتاید جنسی هست.  

طیف و تعداد انسان های آزادیخواه و برابری طلب کم نیست. نفرت از تبعیض و خواست برابری در دل میلیونها زن در ایران موج می زند. اگر خواست و ارزوی ازادیخواهی و برابری طلبی که در قلب و ذهن میلیون ها انسان وجود دارد، توسط فعالین و رهبران مردم، نمایندگی وسازماندهی می شد، جنبشی اجتماعی و توده ای برابری زن را شاهد بودیم که جمهوری اسلامی مطلقا عهده دارش نمیتواند باشد. 

همینکه با وجود تهدیدات و مانور نیروهای نظامی و لباس شخصی باز مراسم علنی ٨ مارس در خیابان ها و میادین برگزار میشود خود نشان از این ظرفیت اجتماعی است نه الزاما جسارت فردی فعالین آزادی و برابری. 

 کاری که هنوز باقی مانده و امسال هم ما کمبودش را دیدیم به میدان آوردن این نیروی عظیم اجتماعی است. و این کاری نیست که از چند روز قبل از اول مه یا ٨ مارس یا برای مناسبت معینی انجام بشود. این کاری است که مدام میبایست درجریان باشد. تدارک و امادگی و سازماندهی کارگران و زنان و جوانان در نهادهای متعدد و متنوع می تواند برای چنین روزهایی نتیجه عملی بدهد. 

اگر بخواهم مثالی بزنم کارگر کمونیست در مبارزه طبقاتی فقط ان روزی که باید اعتصابی صورت گیرد کارش شروع نمی شود. بلکه تمام روز و هفته و ماه های قبل کار آگاهگری کمونیستی، متحد کردن کارگران، کار سازماندهی توده ایش در مجامع عمومی و یا تشکلهای صنفی و سندیکایی و غیره را انجام داده است. تنها این کار مستمر است که می تواند انجام اعتصابی را ممکن و به پیروزی هم برساند.

اعتصاب و تحصن و تجمع و تظاهرات خیابانی به مناسبتهای مختلف و برای گرفتن حقی از حقوق اقتصادی و اجتماعی جنگ و گریز خیابانی فعالین با ماموران پلیس نیست. یک رویارویی اجتماعی و طبقاتی است . و این کار خستگی ناپذیر می خواهد. کاری که متکی به سنت کار اجتماعی و بسیج توده ای است. نه اتکا به خود یا دوستانی که دورو بر هم هستند تحت هر نامی باشد مطلقا کافی نیست. نه تنها کافی نیست بلکه مضر هم هست.  

چرا باید در تهران یا شهرهای بزرگ و در سنندج، میلیون ها زن، شاهد و تماشاچی مراسم  یا راه پیمایی تعدادی فعال سیاسی واجتماعی باشند. سنت کار غیر اجتماعی وجدا از مردم  نقش تماشاگر و پاسیوی را به کسانی می دهد که خود باید بیایند و خواستهایشان را نمایندگی کنند. اگر روز جهانی زن چند هزار و چند ده هزار زن و دختر جوان به خیابان ها  نیایند نشان از این نیست که این زنان خواهان شرکت و دخالت در سرنوشت خود نیستند. نشان می دهد که ظرف و ابتکار و راه حلی که انها را جمع و متحد و بسیج کند بوجود نیامده است. زنان تحت آپارتاید جنسی در ایران اگر خود آستین ها را بالا نزنند و در ابعاد میلیونی به اعتراض و اجتماع واتحاد دست نزنند، کس دیگری نمی تواند ناجی شان باشد. این کاری است که بر عهده زنان ازادیخواه و برابری طلب افتاده است.   

جمهوری اسلامی روزجهانی زن را از سر گذراند، اما  مساله زن همچنان چشم اسفندیار رژیم است. جمهوری اسلامی در مقابل خواستهای آزادیخواهانه و برابری طلبانه میلیونها میلیون زن در ایران راه گریزی ندارد. میلیون ها  زن و دخترجوان نه تنها حجاب اجباری که یکی از پایه های ایدئولوژی  رژیم اسلامی را مدام و روزمره به چالش کشیده اند، اما به کم تر از برابری کامل زن و مرد رضایت نخواهند داد. این را همه ی سران رژیم از اصلاح طلب تا اصولگرا و  نیروهای سرکوب گوناگونی که روزمره با مردم درگیراند، با گوشت و پوست خود احساس کرده و بشدت از این نیروی عظیم اجتماعی هراسانند. 

 روزی که مقنعه  و چادر و روسری و دیگر سمبل ها و قوانین اسارت زن در کتب شرعی و نظام قضایی ضدزن جمهوری اسلامی در خیابان ها سوزانده شوند، آغاز پایان عمر جمهوری اسلامی است!